پاسخ به:آسیب شناسی مهدویت
سه شنبه 7 شهریور 1391 9:14 PM
واحد دین واندیشه تبیان زنجان-
صفای بـاغ رضوان داری ای دوست
نشان از روی جانان داری ای دوست
تویی یوسف که در هر کوی و برزن
هزاران پیـر کنعان داری ای دوسـت
یکی از بزرگترین امتیازات مکتب تشیع اعتقاد به امام حیّ و زنده است. ادیان و مذاهب دیگر یا رهبرانشان از دنیا رفته و یا هنوز متولد نشدهاند، و تنها مذهبی که قائل است آخرین امام او زنده است و هستی به او میچرخد و تمام مشخصات آن امام را، حتی لحظه تولد او را ضبط و ثبت نموده است، مکتب تشیّع است.
پروفسور «هانری کربن » فرانسوی میگوید: «به عقیده من مذهب تشیّع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را در میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته است و به طور مستمر و پیوسته، ولایت را زنده و پا برجا میداند. مذهب یهود، نبوت را ـ که رابطهای است واقعی میان خدا و عالم انسانی ـ در حضرت کلیم ختم کرده، و پس از آن به نبوت مسیح ـ علیه السلام ـ وحضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع میکند.
همچنین مسیحیان در حضرت مسیح متوقف شدهاند. اهل سنت از مسلمانان نیز در حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ توقف کرده و با ختم نبوت در ایشان دیگر رابطهای میان خالق و مخلوق موجود نمیدانند. تنها مذهب تشیع است که «نبوت» را به حضوت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ ختم شده میداند، ولی «ولایت» را که همان رابطه هدایت و تکمیل میباشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده میداند.»[1]
به همین جهت شیعه زمان ظهور آن یار غائب را لحظه شماری میکند و ایران به عنوان مرکز شیعه، مرکز انتظار شمرده میشود.
هانری کربن میگوید: «سرزمین ایران از دید اخروی، سرزمین انتظار است؛ قلمروی که در آن امام غایب دست اندرکار فرا رساندن ساعت موعود در زمان غیبت است.»[2]
آنچه پیش رو دارید بیان برخی ادلة عقلی و نقلی زنده بودن حضرت صاحب الزمان، مهدی موعود ـ علیه السلام ـ است، که گرچه حیات آن حضرت بر شیعیان پوشیده نیست، اما به جهت پاسخگویی به مخالفان مطرح میگردد.
الف. دلائل عقلیلزوم بعثت انبیا در تمام ادیان به اثبات رسیده است، در اسلام نیز دلائل عقلی فراوانی بر لزوم بعثت انبیا ارائه گردیده است. مانند برهان کمال مطلق بودن خداوند، و برهان لزوم هدایت بشر به سعادت ابدی، و دفع ظلم و...[3]
همان براهین در اثبات امامت نیز جاری و ساری است، مخصوصاً با توجه به این نکته که در اسلام، نبوت خاتمه یافته، حکمت الهی اقتضا میکند که این خاتمیت همراه با نصب امامی زنده برای هر دوره و زمان باشد.
اگر در این دوران، امام زمان زنده و ناظر بر اعمال امت در کار نباشد، نظام احسن بودن هستی، و همین طور کمال مطلق بودن ذات احدیت، و برهان لزوم دستگیری انسانها و هدایت بشر خدشه دار میشود. به دلیل اینکه براهین عقلی در کتب کلامی به تفصیل بیان شده ودر حوصله این نوشتار نیست، از تفصیل آنها میپرهیزیم.
ب. دلائل نقلی
ادله نقلی به دو دسته تقسیم میشوند؛ یک گروه به صورت کلی وجود امام زنده را در هر عصر و زمان ضروری و لازم میدانند، دسته دوم، به صورت خاص وجود امام زنده و حاضر در هستی، و غائب از دیدگان را به اثبات میرسانند.
دلائل نقلی عام
دلائل نقلی کلی و فراگیر که وجود امام زنده را در هر زمان ضروری میدانند، فراوان است که اهم آنها از این قرار میباشد:
از دیدگاه مذهب ژرف اندیش تشیع، امام هر زمان واسطه فیض الهی و مجرای رحمت خداوندی، و قلب عالم هستی به شمار میرود. اگر هستی و زمین لحظهای از وجود حجت خدا و امام زنده خالی باشد، از هم میپاشد، و زمین اهل خویش را فرو خواهد برد.
امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ میفرماید: «نَحْنُ أئمّةُ الْمُسْلِمینَ، وَحُجَجَ الله عَلَی الْعالَمینَ وَسادَةُ المُؤْمِنینَ، وَقادَةُ الغُرِّ الْمُحَجَّلینَ وَمَوالِیَ المُؤمنینَ، نَحْنُ أمانُ أهْلِ الاَرْضِ کما أنَّ النُّجومَ أمانٌ لاهْلِ السَّماءِ وَنَحْنُ الذین بِنا یُمْسِکُ اللهُ السّماءَ أنْ تَقَعَ عَلَی الاَرْضِ إلاّ بِإذْنِهِ، وَبِنا یُمْسِکُ الارْضَ أنْ تَمیدَ بِأهْلِها، وَبِنا یُنْزِلُ الغَیْثَ وَبِنا یَنْشُرُ الرَّحْمَةَ، وَیُخرِجُ بَرَکاتِ الاَرْضِ، وَلَوْلا ما فی الاَرْضِ مِنّا لَساخَتْ بِأهْلِها؛[4] ما پیشوایان مسلمین، حجتهای خدا بر جهانیان، آقای مؤمنان، پیشوای رو سفیدان، و دوستداران و سرپرستهای مؤمنین هستیم. ما امان اهل زمین هستیم، چنانکه ستارگان پناه آسمانیاناند.
و ما کسانی هستیم که خداوند به وسیله ما آسمان را از اینکه بر زمین واقع شود نگه میدارد؛ مگر با اجازه خودش، و به وسیله ما است که زمین را از فرو بردن اهلش باز میدارد، و به وسیلة ما باران نازل میکند و به وسیلة ما رحمت را منتشر میکند و برکات زمین را آشکار میسازد. و اگر از ما کسی بر روی زمین نباشد، اهلش را فرو خواهد برد. »
و امام صادق ـ علیه السلام ـ نیز فرمود: «اگر زمین بدون وجود امام بماند، ساکنان خود را در کام خویش فرو میبرد».[5]
ابن ابی الحدید نیز از امام علی ـ علیه السلام ـ نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «اللهمّ بَلی لا تَخْلوا الاَرْضُ مِنْ قائِمٍ لِلّهِ بِحُجَّةٍ إمّا ظاهِراً أوْ خائِفاً مَغْموراً لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَبَیِّناتِهِ؛[6] زمین خالی از حجت قیام کنندة برای خدا نیست، خواه ظاهر و آشکار و یا بیمناک و پنهان، تا دلائل واسناد روشن الهی از بین نرود.»
همچنین ابن حجر عسقلانی، یکی دیگر از علمای اهل سنت، این نظر راتأیید میکند و میگوید: «وَفی صَلاةِ عیسی خَلْفَ رَجُلٍ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ مَعَ کونِهِ فی آخِرِ الزَّمانِ وقُرْبِ قِیامِ السّاعَةِ دَلالَةٌ لِلصَّحیحِ مِنَ الاَقْوالِ أنَّ الاَرْضَ لاتَخْلوا عَنْ قائِمٍ لِلّهِ بحُجّةٍ؛[7] و در نماز خواندن عیسی ـ علیه السلام ـ پشت سر مردی از این امت در آخر الزمان و نزدیک برپایی قیامت، نشانهای است بر این قول درست که زمین [هیچگاه] خالی از حجت قیام کننده برای خدا نیست.»
2. همراهی قرآن و پاسداری از آیین خدا
از حدیث ثقلین که تواتر آن بین مسلمین قطعی است، میتوان استفاده برد که وجود امام زنده در کنار قرآن لازم و همیشگی است. در این حدیث میخوانیم: «إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِقَلینِ کِتابَ اللهِ وَعِتْرَتی وَلَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلیَّ الْحَوْضَ[8]؛ دو چیز گرانبها در میان شما باقی میگذارم: کتاب خدا و عترم. این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.»
از این حدیث مبارک نکاتی استفاده میشود، از جمله اینکه: قرآن و اهل بیت همیشه همراه یکدیگر و جدایی ناپذیرند. از این رو باید همیشه امام زندهای در هر زمان در کنار قرآن وجود داشته باشد، تا مضمون حدیث تحقق پیدا کند.
همچنین پاسداری و صیانت از قرآن و آیین خدا میطلبد که همیشه امام زندهای وجود داشته باشد. امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «هرگز روی زمین از قیام کنندهای یا حجت و دلیلی خالی نمیماند ... تا دلایل و اسناد روشن الهی از بین نرود و به فراموشی نگراید.»[9]
3. شب قدر
وجود شب قدر در ماه مبارک رمضان هر سال، از مسلمات بین مسلمین است. در این شب حوادث یک سال تقدیر میشود، و نزول تقدیرات در هر سال میطلبد که نبی و یا امام زندهای باشد تا تقدیرات یک سال را از عالم اعلی تلقی و دریافت نماید.
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ابابکر و عمر فرمودند: «تقدیرات ]هر سال در شب قدر[ بر چه کسی نازل میشود؟ گفتند: بر شما یا رسول الله. فرمود: آیا شب قدر بعد از من ادامه دارد؟ گفتند: بلی. فرمود: در آن وقت تقدیرات بر چه کسی فرود میآید؟ گفتند: نمیدانیم. حضرت فرمود: بدانید بر قلب این شخص (اشاره به امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ ) نازل میشود.»[10]
و بعد از امیر مؤمنان، علی ـ علیه السلام ـ بر قلب سایر ائمه ـ علیهم السلام ـ به ترتیب نازل میشده است.
امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «إنَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ فی کُلِّ سَنَةٍ وَإنّهُ یُنَزَّلُ فی تِلْکَ اللَّیْلَةِ أمْرُ السَّنَةِ وَإنَّ لِذلِکَ الاَمْرِ وُلاةً بَعْدَ رَسولِ اللهُ، فَقیلَ مَنْ هُمْ؟ فَقالَ أنَا وَأحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبی أئِمّةً مُحَدَّثونَ؛[11] لیله القدر در هر سال وجود دارد که تقدیرات یک سال بر والیان بعد از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل میشود. گفته شد: ولات امرچه کسانی هستند؟ فرمود: من و یازده نفر از نسل من که امامان محدث هستند ] که صدای ملک را میشنوند ولی او را نمیبینند[.»
احادیث فوق و امثال آن به خوبی دلالت دارند بر اینکه امام زنده و حیّ در هر زمان ضروری و لازم است و آن امام در این زمان مهدی موعود ـ علیه السلام ـ میباشد، البته با توجه به این نکته که امام بعدی توسط امام سابق تعیین شده است، و آخرین امامی که به شهادت رسیده و شهادتش از مسلمات تاریخ است، امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ میباشد، بعد از ایشان باید امام زندهای باشد تا تقدیرات بر قلب مبارکش نازل شود، و حوادث یکسال را دریافت نماید.
دلائلی که به صورت خاص نشانگر تولد و زنده بودن مهدی موعود ـ علیه السلام ـ میباشد متعدد است، که برخی از آنها از این قرار است:
در تاریخ و روایات، مسئله ولادت امام زمان ـ علیه السلام ـ به صورت متواتر ثابت شده است. مستندترین گزارش در این زمینه، از طرف «حکیمه» خاتون، عمه حضرت عسکری ـ علیه السلام ـ رسیده که از نزدیک شاهد تولد حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ بوده است. طبق این گزارش، در آغاز سپیده دم روز جمعه، نیمه شعبان سال 255 (ه ق)، مطابق 868 میلادی، در شهر «سامراء»، در خانه امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ ، حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ دیده به جهان گشود.[12]
با اینکه بر اثر اختناق شدید، ولادت حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ پنهان بود و ملاقاتها بسیار حساب شده و با احتیاط انجام میگرفت، با این حال عده زیادی در دوران حیات امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ به ملاقات مهدی موعود ـ علیه السلام ـ نائل شدهاند که تاریخ نویسان، ماجرای این دیدارها را به صورت گسترده گزارش کردهاند.[13]
از جمله آنها دیدار چهل تن از اصحاب امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ با آن حضرت است.
«حسن بن ایوب نوح» میگوید: ما برای پرسش درباره امام بعدی، به محضر امام عسکری ـ علیه السلام ـ رفتیم. در مجلس آن حضرت چهل نفر حضور داشتند. عثمان بن سعید عمری بپا خاست و عرض کرد: میخواهم از موضوعی سؤال کنم که دربارة آن از من داناتری...
حضرت فرمود: میخواهید به شما بگویم که برای چه اینجا آمدهاید؟ همه گفتند: بفرمایید. فرمود: «برای این اینجا آمدهاید که از حجت و امام پس از من بپرسید». گفتند: بلی. در این هنگام پسری نورانی همچون پاره ماه که شبیهترین مردم به امام عسکری ـ علیه السلام ـ بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمودند: «این امام شما بعد از من و جانشین من در میان شما است. فرمان او را اطاعت کنید و پس از من اختلاف نکنید که در این صورت هلاک میشوید.»[14]
تعداد قابل توجهی از مورخان اهل سنت نیز تولد حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ را در کتب خود ذکر کردهاند و آن را یک واقعیت تحقق یافته دانستهاند. برخی از پژوهشگران، بیش از صد نفر از آنان را معرفی کردهاند.[15] مانند: ابن حجر هیثمی، شیراوی، محمد امین بغدادی، سویدی، مؤمن شبلنجی، ابن اثیر، حمد الله مستوفی، ابن طولون، ابن صباغ مالکی، قندوزی[16] و...
نائبان خاص حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ در دوران غیبت صغری، چهارتن از اصحاب باسابقه امامان پیشین و از علمای با تقوا و بزرگ شیعه بودند که «نواب اربعه» نامیده شدهاند.
این چهار نفر عبارتند از:
1. ابو عمرو عثمان بن سعید عَمْری (260 ـ 267)
2. محمد بن عثمان بن سعید عَمْری (267 ـ 305)
3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی (305 ـ 326)
4. ابو الحسن علی بن محمد سمری (326 ـ 329)
چند روز پیش از وفات علی بن محمد سمری، از ناحیه امام زمان ـ علیه السلام ـ توقیعی به این صورت خطاب به وی صادر شد:
«ای علی بن محمد سمری! خداوند در سوگ فقدان تو پاداشی بزرگ به برادرانت عطا کند. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. کارهایت را مرتب کن و هیچ کس را به جانشینی خویش مگمار. دوران غیبت کامل فرا رسیده و من جز با اجازة خداوند متعال ظهور نخواهم کرد و ظهور من پس از گذشت مدتی طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم خواهد بود...»[17]
5. تشرف عدهای از بزرگان در زمان غیبت
دلیل دیگر بر زنده بودن آن حضرت، تشرف عده بیشماری از بزرگان و انسانهای وارسته در طول تاریخ، خدمت آن حضرت است که تعداد آنها فوق حد تواتر است.[18] نوعاً برای اثبات قضایای تاریخی، به یک نقل و یا حداکثر چند نقل اکتفاء میشود، ولی دربارة تشرف افراد وارسته خدمت آن حضرت، نقل بیشماری وجود دارد که به یک نمونه اشاره میشود. ناگفته پیداست که این دلیل برای کسانی مفید است که بزرگان مذهب را قبول داشته و آنان را در سخن خود صادق بدانند.
مرحوم میرزا محمد تنکابنی به واسطه مرحوم آخوند لاهیجی از آقا سید محمد «فرزند آقا سید علی» صاحب «مناهل» نقل میکند که علامه حلی در شب جمعه به تنهایی به زیارت سید الشهداء میرفت و بر الاغی سوار بود و تازیانهای در دست داشت. در اثناء راه، شخص عربی پیاده به همراه علامه به راه افتاد و با هم به مکالمه مشغول شدند. چون قدری با هم سخن گفتند، بر علامه معلوم شد که این شخص مرد فاضلی است و متبحر در علوم میباشد؛ لذا مشکلاتی که برای او در علوم حل نشده بود، یک به یک از آن شخص سؤال میکرد و او حل مینمود تا اینکه سخن در مسئلهای واقع شد و آن شخص فتوایی داد، علامه منکر آن شد و گفت: حدیثی بر طبق این فتوی نداریم.
آن مرد گفت: شیخ طوسی در «تهذیب» حدیثی در این باب ذکر کرده و شما از کتاب «تهذیب» فلان مقدار از اول بشمارید، در فلان صفحه و فلان سطر این حدیث مذکور است.
علامه در حیرت شد که این شخص کیست؟، از آن مرد پرسید: آیا در زمان غیبت کبری، میتوان حضرت صاحب الامر ـ علیه السلام ـ را دید یا نه؟ در این هنگام تازیانه از دست علامه افتاد. آن حضرت خم شد و تازیانه را از زمین برگرفت و در میان دست علامه گذاشت و فرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمیتوان دید و حال آنکه دست او در میان دست توست؟»
علامه بیاختیار خود را از مرکب به زمین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد، پس غش نمود و چون به هوش آمد کسی را ندید، و پس از آنکه به خانه بازگشت، رجوع به کتاب «تهذیب» نمود و آن حدیث را در همان ورق و همان صفحه و همان سطر که آن حضرت نشان داده بودند، یافت. و علامه به خط خود در حاشیه کتاب «تهذیب» نوشت:
این حدیث را حضرت صاحب الامر ـ علیه السلام ـ با ذکر صفحه و سطر، محل آن را نشان دادند.
مرحوم تنکابنی ـ رحمه الله ـ میگوید: آخوند لاهیجی میگفت: من همان کتاب را دیدم و در حاشیه آن حدیث، خط علامه را مشاهده کردم که به مضمون سابق بود.[19]
حسن ختام کلام را شعر ذیل قرار میدهیم:
دانی که انتظار تو با ما چه میکند؟
طوفان ببین به پهنه دریا چه میکند
آشفتهام چو موج به دریای زندگی
آشفتگی ببین به دل ما چه میکند
یکدم بپرس این همه غم این همه بلا
در خاطر شکسته ز غمها چه میکند
دور از بهار روی تو بیبرگ ماندهام
بیبرگ و بارمانده به دنیا چه میکند
بنشین ز راه لطف دمی در کنار دل
آخر بپرس این دل تنها چه میکند[20]
جواد خرّمی
حوزه/گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html
[1]. سالنامه مکتب تشیع، مصاحبات استاد علامه طباطبائی با پروفسور هانری کربن دربارة شیعه، 1339، شماره2، ص 20؛ مهدی پیشوائی، سیرة پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، چاپ دوم، 1374 ه ش، ص722.
[2]. مجلة انتظار، شماره2، سال اول، ص 129.
[3]. ر.ک: شیخ محمد رضا مظفر، بدایة المعارف الالهیة، شرح از سید محسن خرازی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ج2، ص25؛ و ر.ک: محمد تقی مصباح، آموزش عقائد، تهران، شرکت چاپ و نشر بین المللی سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1371، ص 177 ـ 180 و ر.ک: علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، 1415، ه ق، ص 353 ـ 355.
[4]. امالی الصدوق، لبنان، مؤسسة الاعلمی، ص156، ح15؛ محمدی ری شهری، اهل البیت فی الکتاب والسنه، دار الحدیث، ص 160.
[5]. صدوق، کمال الدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ پنجم، 1405 ه ق، ص 202، باب 21.
[6]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، 1960م، ج 18، حکمت 1430.
[7]. علی بن حجر عسقلانی، فتح الباری، شرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفه، ج6، ص 494.
[8]. حر عاملی، اثباة الهداة، قم، چاپخانه علمیه، ج1، ص723.
[9]. شرح نهج البلاغه، همان، ج18، خطبه 147.
[10]. یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه، چاپ چهارم، ج1، ص 363.
[11]. حر عاملی، اثباة الهداة، همان، ج2، ص298، بدایة المعارف، محمد رضا مظفر، شرح از سید محسن خرازی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ج2، ص127.
[12]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، دار احیاء التراث العربی، ج 51، ص15 ـ 16 و ص 25؛ ر.ک: ارشاد مفید، ص 326، و اصول کافی، ج1، ص 514 و اکمال الدین، شیخ صدوق، ج2، ص 97 و 106 و غیبت شیخ طوسی، ص124 ـ 128.
[13]. صدوق، کمال الدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1405 ه ق، ص 475؛ و ر.ک: ینابیع المودّة، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج3، ص125؛ وارشاد مفید، قم، مکتبة بصیرتی، بی تا، ص 350 ـ 351.
[14]. شیخ طوسی، الغیبة، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، ص 141 و ر.ک: شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج3، ص131، و منتخب الاثر، لطف الله صافی، تهران، مرکز نشر کتاب، 1373 ه ق، ص355.
[15]. مهدی فقیه ایمانی، مهدی منتظر در نهج البلاغه، اصفهان، کتابخانه عمومی امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ ، ص 23 ـ 39.
[16]. مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، ص 667، برخی از منابعی را که به این حقیقت اعتراف دارند چنین نام میبرد:
1. ابن حجر هیثمی، الصواعق؛ قاهره، چاپ دوم، ص 208.
2. شیراوی، الاتحاف بحب الاشراف، قم، منشورات الرضی، چاپ دوم. 1363 ه ش، ص 179.
3. محمد امین بغدادی سویدی، سبائک الذهب فی معرفة قبائل العرب، بیروت، دار صعب، ص78.
4. مؤمن شبلنجی، نور الابصار، قاهره، مکتبه المشهد الحسینی، ص168.
5. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج7، ص274، حوادث سال 260.
6. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، چاپ دوم، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1362، ه ش، ص 207.
7 . ابن طولون، الائمة الاثنی عشر، قم، منشورات الرضی، ص 117.
8. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، بی تا، ص 310.
9. شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ج3، ص 36.
[17]. طوسی، الغیبه، همان، ص 242 ـ 243؛ مجلسی، بحار الانوار، همان، ج51، ص 361.
[18]. ر.ک: بحار الانوار، ج52، ص 1 ـ 180.
[19]. ر.ک: حسین علی پور، جلوههای پنهانی امام عصر ـ علیه السلام ـ ، قم، نشر فرهنگ شیعه، چاپ اول، 1376، و تنکابنی، قصص العلماء، ص 359.
[20]. شعر از: ن. قدرتی.
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی