پاسخ به:آسیب شناسی مهدویت
سه شنبه 7 شهریور 1391 9:09 PM
واحد دین واندیشه تبیان زنجان-
بعضي ميپرسند به جه علت دوران غيبت صغري پايان يافت؟ و اگر برنامه غيبت صغري ادامه پيدا ميکرد و امام در تمام اعصار غيبت نايب خاصي داشت که راتق و فاتق امور و راهنماي عموم باشد چه اشکالي داشت.
پاسخ اين پرسش اين است که: برنامه روش و کار امام را خداوند متعال تعيين فرموده است و امام بايد همان برنامه را اجرا نمايد و بعد از آنکه اصل امامت ثابت شد، نسبت به برنامه کار امام پرسش از علت به عنوان ايراد و اشکال، بيحا و بي مورد است و حتي خود امام نيز جز تسليم و تمکين و اجراي برنامه وظيفه و تکليفي ندارد و پرسش از علت و سبب آن خلاف روش بندگي و مقام عبوديت خالص است و چنانچه در ضمن مقالات گذشته معلوم شد، تمام پرسشها و اشکالاتي که راجع به غيبت شده در يک رديف و از يک قماش است و هيج يک ايراد اصولي و پرسشي نيست که اگر بي جواب بماند جائي را خراب کند.
و اگر پرسش براي مزيد معرفت و بصيرت و روشن شدن امر باشد، جواب آن اين است که بهتر است در اينجا دو پرسش مطرح کنيم.
پرسش نخست: چرا براي امام(ع) دو گونه غيبت معلوم شده و از همان اول غيبت کبري آغاز نشد؟
پرسش دوم: پس از آنکه غيبت صغري پيش آمد و نائبان خاص تعيين شدند، چرا دوران غيبت صغري پايان يافت؟ و اگر همان برنامه غيبت صغري ادامه مييافت چه اشکالي داشت؟
پاسخ پرسش نخست:
1 - غيبت صغري مقدمه غيبت کبري و زمينه سازي براي آن بود. چون ابتداي غيبت بود و اذهان، انس به غيبت نداشت اگر چه در زمان حضرت امام علي نقي و حضرت امام حسن عسکري(ع) في الجمله آن دو امام براي آماده کردن اذهان تلاش ميکردند مع ذلک غيبت تامه اگر دفعة و ناگهاني واقع ميگرديد مورد استغراب و سگفتي بلکه استيحاش و استنکار و اسباب انحراف افکار ميشد و قبول قطع ارتباط با امام چناچه در غيبت کبري واقع شد، براي اکثر مردم دشوار وناراحت کننده بود.
لذا قريب هفتاد سال رابطه مردم با امام به وسيله نواب خاص حفظ شد و توسط آنان عرايض و مشکلات و مسائل خود را عرض ميکردند و جواب ميگرفتند و تو قيعات به وسيله آنها ميرسيد و بسياري هم به شرفيابي حضور نايل ميشدند تا در اين مدت مردم آشنا و مأنوس شدند.
2 - اين ارتباط توسط نواب خاص که منحصر به همان چهار نفر نواب معروف نبودند و همچنين تشرف جمعي در آن زمان به زيارت آن حضرت براي تثبيت ولادت و حيات آن حضرت مفيد و لازم بود و اختفاي کامل که احدي از حال و ولادت آن حضرت مطلع نباشد آن هم در ابتداي امر موجب نقض غرض ميشد، لذا بسياري از خواص هم در زمان حيات امام حسن عسکري(ع) و هم در زمان غيبت به سعادت ديدار آن حضرت نائل شدند و با ظهور معجزات، ايمان آنها استوار و محکم گرديد.
پاسخ پرسش دوم:
1 - علت اينکه غيبت صغري ادامه نيافت اين بود که برنامه اصلي کار آن حضر غيبت کبري بود و غيبت صغري مقدمه ان بود و براي آماده کردن زمينه انجام شد.
2 - وقتي بنا باشد نايب خاص نافذ الحکم و صاحب قدرت ظاهري نباشد و نتواند رسماً در کارها مداخله کند بلکه قدرتهاي ظاهري به وسطه تمرکز توجهات در او با او معارضه و مزاحمت داشته باشند، شيادان و جاه طلبان هم ادعاي نيابت خاصه مينمايند و اسباب تفرقه و گمراهي فراهم ميسازند چنانچه در همان مدت کوتاه غيبت صغري ديده شد چه دعاوي باطلي آغاز گرديد و اين خود يک مفسدهاي است که دفعش از حفظ مصلحت تعيين نايب خاص اهميتش اگر بيشتر نباشد، کمتر نيست، و خلاصه آنکه ادامه روش نيابت خاصه با صرف نظر از مصالحي که فقط در همان آغاز کار و ابتداي امر داشته با اينکه نواب مبسوط اليد و نافذ الکلمه نباشند و تحت سيطره زمامداران وقت مأمور به تقيه باشند از نظر عقل مصلحت ملزمهاي ندارد بلکه از آن مفاسدي هم ظاهر ميگرديد.
يکي از افترائات مغرضين و دشمنان شيعه و اعداي اهل بيت اين است که ميگويند: شيعه معتقد است امام در سرداب غيبت کرده و در سرداب باقي است و از سرداب ظاهر خواهد شد و هر شب بعد از نماز مغرب بر در سرداب ميايستند تا ستارگان نيک آشکار گردند سپس متفرق ميشوند تا شب بعد.
ما در تکذيب و رد اين افترا محتاج به هيچ گونه توضيح نيستيم چيزي که عيان است چه حاجت به بيان است - همه ميدانند که اينگونه افترائات از امثال ابن خلدون و ابن حجر، جعل و بر اساس انگيزه دشمني با شيعه و انحراف از اهل بيت، و تمايل به بني اميه و دشمنان خاندان رسالت است. اين نويسندگان و کساني که بعد از آنها آمدند تا زمان ما به جاي اينکه عقايد و آراي شيعه را از خود و از کتابهايشان به دست آورند به جعل و افترا پرداخته يا جعليات و افترائات پيشينيان خود را دست به دست گردانده و آنها را ملاک و ميزان تحقيق درباره عقايد شيعه و معرفت آراي آنها قرار ميدهند و خود و ديگران را گمراه ميسازند.
خيلي عجيب و بسيار شگفت انگيزه است که به يک امتي که هزاران نويسنده عالي قدر آنها آراء و عقايدشان را صريحاً در تأليفات خود نگاشتهاند، نسبتي داده شود که در هيچ عصري احدي از آنها، احتمال آن را هم نداده است.
در مورد امامت و اصول اعتقادي ديگر در کتابهاي کلام و اعتقادات، عقايد شيعه و محفوظ و مضبوط است و در موضوع غيبت در کتابهائي که از عصر ائمه(ع) و بعد از آن تأليف شده همه خصوصيات آن مذکور شده و در هيچ کتاب و نوشتهاي از اين افتراء اثر و نشانهاي نيست.
احدي نگفته امام در سرداب سامراء مخفي است بلکه کتب و روايات شيعه و آن همه معجزات و کرامات که از آن حضرت و در غيبت صغري و کبري نقل شده و حکايات آنانکه به شرف درک حضورش در طول اين دو غيبت مشرف شدهاند همه، اين نسب را تکذيب مينمايند. بلي در سامرا مشرفه سردابي است که شيعه در آنجا به دعا و نماز و عبادت خدا و زيارت حضرت ولي عصر - عجل الله تعالي فرجه - رفتار ميکنند نه براي اينکه امام در آنجا مختفي و پنهان است، يا کسي امام را مقيم در آنجا بداند، بلکه براي آنکه آن موضع معروف به سرداب و نواحي آن و حرم عسکريين منازل و مساکن شريفه و خانهها و محل ولادت آن حضرت و بروز بعضي معجزات بوده است و تجديد خاطرات آن اعصار و ياد آن زمانها که امام عصر و پدرش و جدش در آن بيوت شريف که از آن جمله همين دار معروف به سرداب است، خدا را پرستش ميکردند و محل آمد و شد شيعه و محبان اهل بيت بوده در همان مقامات و مواقف شريفه به مدلول:
«في بيوت أذن الله أن ترفع و يذکر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو والاصال»(93)
«خانههايي را خدا اجازه داده که آنجا رفعت يابد و در آنجا ذکر نام خدا شود و صبح و شام تسبيح و تنزيه ذات پاک او کنند».
مناسب است.
چنانچه منازل و مقامات ديگر نيز هست که مورد احترام شيعه است براي آنکه معلوم شده آن حضرت آن اماکن را مشرف به قدوم خود فرموده است (مانند مسجد جمکران قم)(94)
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی