باورهای نادرست رایج درباره ازدواج
سه شنبه 7 شهریور 1391 12:30 PM
اگر شما هم جزو کسانی هستید که به تازگی عقد کرده اند، باید به یاد داشته باشید که همیشه در معرض سقوط در دام یک سلسله باورهای نادرست هستید. این باورها آنقدر خطرناکند که می توانند سرنوشت رابطه شما را دگرگون کنند:
دلهره های اوایل عقد، کاملا طبیعی هستند. شما در این مدت بارها نگران انتخاب خود خواهید شد و این که آیا واقعا بهترین ازدواج را داشته اید یا نه.
این نگرانی گاهی تا زمان هم خانه شدن هم ادامه پیدا می کند و خیلی ها می گویند که تازه فهمیدهاند همسرشان جفت مناسب آنها نیست. یقینا زوجهایی وجود دارند که به درد هم نمیخورند. اما در اکثریت موارد شکایت درباره اینکه همسر فرد با او هماهنگ نیست، ریشه از انتظارات غیرواقعگرایانه دارد و با کمی مدارا، گذشت و صبوری حل می شوند. یادتان باشد تا همه راه ها را امتحان نکرده اید، حکم به شکست رابطه تان ندهید.
ازدواج رضایتبخش نتیجه توجه مداوم زن و شوهر به هم و مراقبت آنها از یکدیگر است، و به طور خودبهخودی ایجاد نمیشود. ازدواج خیلی شبیه یک موجود زنده و در حال تغییر است. پس از همین ابتدای راه سعی کنید صمیمیت و یکی شدن در میان شما ایجاد شود.
زوجها اغلب با این اعتقاد وارد زندگی مشترک میشوند که بحث و مشاجره چیز بدی است. آنها انتظار دارند که همه چیزها با آرامی بگذرد، و تنها اختلافاتی جزئی در این مسیر رخ دهد. اگر شما ندانید که همه زوجها با اختلاف عقیده و ناهماهنگی به خصوص در دوران نامزدی و عقد روبهرو میشوند، ممکن است احساس کنید ازدواج غلطی داشته اید. برخی از زوجها به جای گفتگو و حل مساله سعی میکنند از یکدیگر فاصله بگیرند، اما در پایان در بسیاری از موارد آنقدر از هم دور میافتند که دیگر راهی برای بازگشت به سوی یکدیگر پیدا نمیکنند.
این باور نادرست ناشی از این انتظار است که زوجهای با ازدواج سعادتمند باید هر کاری را با هم انجام دهند. اما این طور نیست. یک ازدواج خوب تنها حاصل جمع چیزهایی که دو همسر با خود به آن میآورند، نیست. به عبارت دیگر همسران باید تا حدودی استقلال فردی خود را هم حفظ کنند. هر کدام از شما زندگی جداگانهای دارید. درباره اینکه در زندگی جداگانهتان چه کاری می خواهید انجام دهید، باید تامل کنید، حتی اگر قصدتان این باشد که خودتان را وقف ایجاد رابطهای مستحکمتر با همسرتان کنید.
این برداشت که ازدواج راهی برای رسیدن به سعادتمندی است، برداشت درست و دقیقی نیست. در گذشته مردم بر اساس ضرورت اقتصادی یا برای بچهدار شدن ازدواج میکردند. اما اکنون بسیاری از افراد معتقدند که ازدواج مسیری برای رسیدن به رضایتمندی شخصی است. این درست که ازدواج باید به رضایت فردی منجر شود اما این رضایت باید با تلاش به وجود بیاید و نه خود به خود. بسیاری از شکایتها از ازدواج این گونه بیان میشود: "من دیگر از بودن با او احساس خوشبختی نمیکنم. احساس رضایت نمیکنم." چنین شکایاتی ناشی از انتظارات بیش از حد و غیر معقول است و تلاش نکردن برای ایجاد رضایت. در چنین شرایطی است که همسران می گویند: «اگر مرا دوست داشتی اینطور از من انتقاد نمیکردی، یا وقت بیشتری را با خانواده من میگذراندی یا مرا به تعطیلاتی که میخواستم میبردی.»
پیامی که این جملات به طرف مقابل منتقل میکند، این است: «تو مرا دوست نداری مگر اینکه دقیقا چیزی را که من میخواهم انجام دهی.»
همه ما حق داریم خواستار ارضای نیازهایمان باشیم، اما در عین باید در این مورد واقعگرا باشیم. حتی در بهترین ازدواجها همسر شما تنها بخشی از رضایت شما را میتواند فراهم آورد. بقیه رضایتها از زندگی شخصی، اجتماع، تلاش خود شما و از درون تان به دست می آید.