0

جف بزوس، بنیانگذار آمازون

 
alifakhraei
alifakhraei
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1390 
تعداد پست ها : 1329

پاسخ به:جف بزوس، بنیانگذار آمازون
یک شنبه 5 شهریور 1391  12:57 AM


هیچ وقت با سهامداران درباره برنامه های بلندمدت تانو استراتژی شرکت صحبت می کنید؟

- خب، ما با اعضای هیات مدیره دائم صحبت می کنیم اما اینکه به پیش هر سرمایه گذاری برویم و راجع به محصول صحبت کنیم، نه. باید بگویم اینطورنیست. یکی از مزیت های کنونی آمازون این است که می توانیم تجارب مهمی در نوآوری داشته باشیم بدون آن که این کار روی منابع مالی و سهام کوتاه مدتمان تاثیر بگذارد. در طول سه سال گذشته، ما همزمان به خوبی هم به مساله منابع مالی شرکت رسیدگی کرده ایم وهم محصول جدیدمان کیندل، و خدمات اینترنتی مان را ارائه کرده ایم. همه اینها بدون در بوق و کرنا کردن صورت گرفته است.

دانشگاهیان می گویند که آمازون در هر گونه نوآوری، سرآمد است. چه در ساختن راه های جدید بازاریابی و چه در معرفی محصولی جدید و چه در فروش آن لاین. شما کیندل را هم به بازار داده اید، که اولین محصول سخت افزاری تان است. چگونه این رویکردهای مختلف را متعادل می کنید؟

- ما هر روز به فکر نوآوری جدیدی هستیم. وسایلی که عملکرد ما را بهنیه تر سازد و همچنین با پایین آوردن هزینه ها، قادر شویم که به مشتریان خدماتی با مبلغ کمتر عرضه کنیم. ما کیندل را با قیمتی بسیار کم به بازار داده ایم و خدمتی به نام آمازون پرایم عرضه کرده ایم (عضویت در آمازون که برای مشتریان انتقال پستی مجانی فراهم می کند). با حجم انبوهی از نوآوری، باید محدودیت هایی هم گذاشت. شما نباید بیش از اندازه نوآوری به بازار عرضه کنید. این هم زمانی می تواند کشنده باشد. زمان، کلید موفقیت است. باید واقعا انتخابگر بود.

از هر شرکتی در آمریکا سوال کنید، به شما جواب می دهد که ما مشتری مدار هستیم. شما چه کار می کنید که فکر می کنید اینگونه هستید؟

- یک ایراد بزرگ در کار کمپانی ها وجود دارد که به آن توجهی ندارند. آنها مهارت محور هستند نه مشتری محور. وقتی می خواهند تجارت خود را وارد حیطه جدیدی کنند، با خود می گویندت «چرا باید این کار را انجام دهیم، ما که هیچ مهارتی در این حوزه نداریم.»
این عقیده برای یک عمر یک شرکت محدودیت می سازد، چون جهان تغییر می کند و وقتی به مهارت بسیار توجه می کنید، محصولی تولید می کند که دیگر به درد مشتری نمی خورد. استراتژی قوی تر این است که سوال را به این شکل تغییر دهیم، «بازار چه محصولی می خواهد؟»

سپس نوآوری در دل جایی که مهارت ندارید انجام دهید. کیندل یک مثال خوب است. اگر ما استراتژی خود را بر این مبنا بگذاریم که مهارت های مان در کجا است و نه اینکه نیاز بازار چیست، هیچ وقت کیندل به بازار نمی آمد. ما مجبور شدیم که افرادی را به خدممت بگیریم که بدانند چگونه می توان یک سخت افزار ساخت و بتوانند توانایی جدیدی برای شرکت تعریف کنند.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها