پاسخ به:توصیه هایی برای نوجوانان و جوانان
شنبه 28 مرداد 1391 11:07 AM
درباره علل و منشأ خستگی و ملال از زندگی، از مسائل و زمینه های متعددی باید نام ببریم که اهم آن ها به قرار زیر است:
1. حوادث زندگی: حوادث تلخ و پی آمد های ناگوار زندگی خود می تواند از علل پیدایش ملالت ها باشد. بسیاری از افراد ملولند از آن بابت که همه زندگی شان با شکست همراه بوده است. به هر جا که پا گذاشته اند نکبت و بدبختی وجود داشته است. برای آن ها که ناتوانی و ضعفی دارند و ساخته و پرورده نیستند حوادث ناگوار تلخی می آفریند و زندگی را بر انسان تیره و طاقت فرسا می سازد آنچنان که آدمی قادر به کنترل خود نیست.
2. احساس گناه: گاهی انسان به خاطر گناهی را که مرتکب شده نافرمانی و عصیانی را که انجام داده است، عملکرد ناروا و غلطی که داشته است دچار احساس ملال است. ناراحت است که چرا خداوند را از خود ناراضی کرده و یا فلان گناه کبیره ای را در رابطه با دیگران مرتکب شده است.
3. درد درون: زمانی احساس ملالت ناشی از وجود دردهای جانکاه است که در درون انسان است و او نمی تواند آن را به زبان آورد. دچار غم و رنج است ولی بیان آن موجب رسوائی و عقوبت است. افکار مخرب از هر سو بر او احاطه کرده اند و فکر و ذهن او را در غل و زنجیر نهادند.
4. عجزها: جوان به مناسبت شور و نشاطی که دارد خواستار آن است خودی نشان دهد و مسائل دشواری را حل کند، عجز و ناتوانی او از این امر خود سبب این امر می شود. می خواهد در مسابقات شرکت کند ولی ترس از آن دارد که چیزی نصیبش نشود، می خواهد برنامه ای را تمام کند ولی در موقعیتی است که قادر به آن نیست.
5. نومید و محرومیت: آن ها که در موقعیت ناامید کننده ای هستند و راه پیشرفت را برخود مسدود می بینند، آنها که در فکر حل مسائل لا ینحلی هستند و این امر زجرشان می دهد دچار ملالتند، حال اگر در این حالت برای شان محرومیتی پدید آید ملالت شان افزون تر خواهد شد.
6. تخیلات ناروا: نوجوانان و جوانان خواب و خیال آشفته ای دارند، تصویر دیگری از دنیا را در ذهن خود مجسم کرده اند و به هنگامی که امری خلاف آن را می بینند ملول می شوند. یا می دانیم که مفهوم مرگ و فنا تمام افکار و عقاید آنان را تحت الشعاع قرار می دهد. دل به ملالت می دهند که با این حساب کار و تلاشم را چه فایده ای است.
7. کمبود عاطفی: نوجوان و جوانی که به پدر و مادر و یا مربی و یا هر کسی دیگر دلبسته است و انتظار لطف دارد به هنگامی که با بی توجهی های آن ها مواجه می شود از خود بی خود گشته و دل به ملالت می دهد. هم چنین احساس این امر که اطرافیان او افرادی خشن و بی محبت هستند برای او زجر دهنده است.
8. پر توقعی: گاهی علت ملالت پرتوقعی است. جهان بینی آن ها بگونه ای است که انتظار دارند همگان سر به اطاعت او بسپارند و زندگی را بر وفق مراد او بسازند. دیدن وضع خلاف و حتی بی توجهی به شخصیت او سب افزایش ملال و کدورت است.
9. خود كم بینی: گاهی نوجوان و جوان در موقعیتی است که نمی تواند ابراز وجود کند. در هر طریقی که بخواهد قدم بردارد راه آن را بر خود بسته می بیند. در موقعیتی است که راه پیش و پس ندارد. از هر سو احساس محرومیت می کند، گمان دارد دیگران او را به حساب نمی آورند و جز نکبت آفرینی کاری ندارند و این امر خود سبب ملال آن هاست.
10. ضعف مذهب: و بالاخره ضعف زمینه مذهبی و عدم اتکال به خدا و سرسپردگی به او نیز عدم توکل به او و خوشبینی به عنایتش بدان صورت که احساس کند که همه امورش به سوی او بر می گردد خود در این امر مؤثر است. ضعف مذهبی خود سبب ضعف بنیه روحی است و انسان بر اثر آن نمی تواند خود را در این جهان وجود سرپا نگه دارد.