پاسخ به:با چه كسى ازدواج كنيم ؟
دوشنبه 23 مرداد 1391 11:39 AM
اشعار ظريف و دلنشين اثر طبع شاعر اديب حاج شيخ ميرزا حبيب الله خراسانى (ره )
شكسته زلف بتى مست در سراى من است ... كه روى دلكش او باغ دلگشاى من است
فرشته خوى و پرى روى و آدمى رفتار ... بجاى من مگر او رحمت خداى من است
من غلامش و خود را كنيز من خواند ... چه نادر است كه هم شاه و هم گداى من است
بهر چه خوانمش از جان اسير حكم من است ... بهر چه گويمش از دل مطيع راءى من است
ميان جان و دل من هميشه جاى وى است ... كنار زلف و بر او هماره جاى من است
چنان موافق طبع است و دلنشين خيال ... كه آفريده مگر گوئى از براى من است
مگر كه آب و گلش در هواى من بسرشت ... خدا من ، كه هوايش همه هواى من است
چنان رضاى من از جان و دل بجويد كش ... هوا هواى من است و رضا رضاى من است
به هيچ روى نگنجد ميان ما سخنى ... كه اقتضاى وجودش باقتضاى من است
هميشه ورد زبانم همه دعاى وى است ... هماره ورد زبانش همه دعاى من است
بهر چه امر كند من به مدعاى ويم ... بهر چه حكم كند او به مدعاى من است
بهر دو عالم من در خور سزاى ويم ... بهر دو گيتى او در خور سزاى من است
چه گويدم كه فداى تواءم فداى ويم ... چه گويمش كه فداى تواءم فداى من است
حقيقت دو جهان در جمال او نگرم ... كه در مشاهده جام جهان نماى من است
ببين بلطف و تواضع كه گرچه تاج سراست ... هم از فروتنى و عجز خاكپاى من است
سزد كه ديده نبيند بماسواى ويم ... كه چشم دوخته از هر كه ماسواى من است
سزد كه قبله خود خوانمش بوقت نماز ... كه زمزم و حجر و مشعر و مناى من است
حريف حجره و گرمابه و نديم حضور ... جليس بزمگه و خادم سراى من است
بچين و كاشغر و تبت و ختا نروم ... كه چين و كاشغر و تبت و ختاى من است
امكان دارد اين اشعار (عرفانى ) باشد مقصود از (شكسته زلف بت ) كسى ديگر باشد نه (زن ) ما نمى دانيم : (معنى الشعر فى بطن الشاعر).