پاسخ به:با چه كسى ازدواج كنيم ؟
دوشنبه 23 مرداد 1391 11:35 AM
مى دانيم كه يكى از سرمايه هاى فطرى و ذخائر طبيعى انسان (محبت ) و دوست داشتن همديگر است كه خداوند آن را در وجود انسانها قرار داده است و هر انسانى مى خواهد دوست بدارد و او را هم دوست داشته باشند، اين است كه مى گويند: اساس زندگى انسانها بر پايه محبت بنا نهاده شده و هر كس محبتش بيشتر باشد زندگى او شيرين تر و لذتبخش تر مى شود.
اين است كه بعضى از بزرگان ما محبت را دين ، و دين را همان محبت معرفى كرده اند و فرموده اند:
الدين هو الحب و الحب هو الدين .
يعنى : دين همان محبت است و محبت همان دين است .
يا اينكه فرموده اند: هل الدين الا الحب .
يعنى : دين جز محبت چيز ديگرى است ؟!؟
اديبان و شاعران هم محبت را معجون و خميره هر خوبى دانسته و اشعارى در اين باره سروده اند:
شعر شعراء درباره محبت
اديبى گويد:
از محبت تلخها شيرين شود ... وز محبت مسها زرين شود
از محبت دردها صافى شود ... وز محبت دردها شافى شود
از محبت خارها گل مى شود ... وز محبت سركه ها مل مى شود
از محبت سجن گلشن مى شود ... بى محبت روضه گلخن مى شود
از محبت نار نورى مى شود ... وز محبت ديو حورى مى شود
از محبت حزن شادى مى شود ... وز محبت غول هادى مى شود
از محبت نيش نوش مى شود ... وز محبت شير موشى مى شود
از محبت سقم صحت مى شود ... وز محبت قهر رحمت مى شود
از محبت مرده زنده مى شود ... وز محبت شاه بنده مى شود
محبت در دل پاك
شعر از بهارستان بنيسى :
محبت چيست گويم نيك دانى ... به حرفم گوش كن با مهربانى
محبت ميوه قلب سليم است ... اگر از لفظ بدست آرى معانى
بدست آوردن معنى ز الفاظ ... تدبر خواهد و هم كاردانى
بود علم محبت علم ذاتى ... كه بايد ضبط گردد در نهانى
نهانت را نگهدار ز هر عيب ... به هر وقت به هر دور و زمانى
بكن وصلت به روح معنويت ... ز جانت بگذر، يابى تو جانى
روانت را بكن پاك از پليدى ... ز بدها دور باش تا مى توانى
اگر گشتى چنان مهر و محبت ... بدل آيد كنى روشن روانى
همين اشعار را هر وقت خوانى ... بخوان حمدى بياد ((داستانى ))
پس محبت خميره هر خوبى است ، بوسيله آن تلخيها شيرين و مسها زرين مى شود، و دردها بوسيله آن شفا پيدا مى كند و نارى ، نورى مى شود و ديو حورى ، پس چه بهتر كه اين سرمايه فطرى و وديعه خدادادى را بيشتر از هر چيز و هر كس در خانواده خود به فعليت در آوريم و بيشتر از همه به همسر خود محبت ورزيم و به اين وسيله به زندگى خود صفا بخشيده و پايه هاى زندگى خود را با خشت هاى محبت بچينيم كه خداى مهربان اين مهر و مودت و الفت را به دل همسرها نسبت به يكديگر قرار داده چنانكه در سوره (روم ) آيه 21 مى فرمايد:
((يكى از آيات و نشانه هاى بزرگ خداى تبارك و تعالى اين است كه همسران شما را از جنس خود شما آفريد تا با آنها انس گرفته و در كنار هم با آرامش و خوبى زندگى كنيد و براى يك زندگى مشترك خداوند مهر و محبت نسبت به همديگر در دلهاى شما قرار داد.))
يا اينكه در سوره (آل عمران ) آيه 14 چنين مى فرمايد:
((محبت شهوات از قبيل دوستى زنان و فرزندان و... در نظر شما مردمان آراسته و زينت داده شد.))
و روايات زيادى هم در اين مضمون از ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين در اين باره وارد شده است :
از رسول خدا صلى الله عليه و آله ، آن حضرت فرمود:
((من از دنياى شما جز زن و عطر خوشبو چيزى دوست ندارم ، يا اينكه فرمود: نرسيد بر من از دنياى شما جز زن و عطر)).(72)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((من از دنياى شما جز زن و عطر چيز ديگرى دوست ندارم و روشنى چشمم نماز است )).(73)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((لذت من در دنيا زنانست و روشنى چشمم نماز است و ريحانتين من حسن و حسين عليهماالسلام )).(74)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هر كس زنش را دوست دارد و اين دوستى را بر او اعلام نمايد و بگويد: من تو را دوست دارم ، اين گفته او هرگز از قلب زنش بيرون نمى رود، (در نتيجه اين كار سبب مى شود كه زنش هم او را دوست داشته و زندگى خوبى داشته باشند)).(75)
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((دوست داشتن زنان از اخلاق پيامبران است )).(76)
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((هر چه محبت همسر در قلب بنده زياد باشد فضيلت و ايمانش زيادتر مى شود)).(77)
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((خير زيادى (در دوستى ) زنهاست )).(78)
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((هر كس محبتش بر ما زياد باشد، زن و حلوا را هم زياد دوست مى دارد)).(79)
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((لذتى براى مردم در دنيا و آخرت بيشتر از لذت زنها نيست سپس آيه زين للناس را خواند)).(80)
به كلامى از امام صادق عليه السلام ، (خوب توجه كنيد):
از امام عليه السلام سئوال شد چه چيز لذت دارد؟
فرمود: فلان و و و
سئوال شد ديگر چه ؟
فرمود: دوست داشتن و مباضعه زنان .(81)
(توضيحى كه عمل بر آن لازم است )
توضيح : توضيحى كه در اين باره به خوانندگان داده مى شود، اين است كه (محبت ) كردن هم مثل چيزهاى ديگر معيار و اندازه معينى دارد كه اگر افراط و تفريط در آن شود نه تنها نتيجه خوبى گرفته نمى شود بلكه خود همان محبت كردن عامل خطرناكى است كه انسان را تهديد به خطر مى كند و اثرات سوئى در زندگى انسان مى گذارد، رواياتى كه در محبت كردن نسبت به زن نقل گرديد، گوياى اين است كه بايد به اندازه معين مهر و محبت در مابين زن و شوهر باشد تا زندگانيشان از صفا و صميميت برخوردار شده و رشته مقدس زندگى از هم نگسلد.
نه اينكه مرد چنان شيفته و دلباخته زن باشد كه دربست در اختيار او قرار گيرد، بنده وار تسليم فرمانش باشد، اختيار خود و فرزندانش را بدست او بسپارد اين نه تنها محبت كردن و مهر ورزيدن نيست بلكه يكنوع خودباختگى در مقابل زن و امور زمام را بدست او دادن است و آن هم از طرف شرع مقدس اسلام نكوهيده و اكيدا از اين كار ممنوع شده است .
منابع
72- فروع كافى .
73- فروع كافى .
74- فروع كافى .
75- وسائل الشيعه .
76- فروع كافى .
77- وسائل الشيعه .
78- الفقيه .
79- وسائل الشيعه .
80- فروع كافى .
81- وسائل الشيعه .