پاسخ به:جفت انسان انتخابی است یا انتصابی؟
سه شنبه 10 مرداد 1391 8:45 AM
برای یافتن این روش طبیعی برای تشکیل یک احساس واحد در دو جسم متفاوت از انسان می بایست بدواً ذات وجودی انسان را از هر دو بعد فیزیکی و احساسی و رابطهٔ مستقیم میان این دو بررسی نمود . تحقیقات علمی نشان می دهد که قلب انسان بعد از چهار ماهگی دررحم مادر شروع به طپش می کند که اصطلاحاً به آن جان گرفتن جنین گفته می شود زیرا صدای طپش قلب جنین قابل شنیدن است و این صدا به ما می فهماند که موجودی جاندار ایجاد و در حال رشد میباشد که این موجود برای رشد نیازمند داشتن اطلاعاتی از نحوه تکامل یافتن است و این اطلاعات توسط معلول یعنی خداوند متعال در مغز جنین ( اتم منفی یا مثبت ) قرار داده شده است تا جنین بتواند تا رسیدن به سن تولد در داخل رحم مادر مراحل تکامل جسمی یک انسان را پشت سر بگذارد و بعداز بدنیا آمدن نیز بوسیلهٔ غرایض طبیعی نهاده شده در ذات وجودی او ، نیاز خود را بر آورده سازد مثلاً با گریه کردن ،گرسنگی خود را اعلام می کند و همچنین برای رفع بقیهٔ حاجتهای انسانی با اعلام هشدار عنوان می نماید ،در این هنگام در مغز نوزاد چیزی بجز اندوخته خدادادی وجود ندارد و پس از ایجاد رابطهٔ عصبی میان گوش و چشم به مغز ، مغز اطلاعات ورودی خود را بوسیلهٔ حواس از اطراف خود کسب کرده و ذخیره می کند و بدینوسیله نوزاد نحوهٔ چگونه زیستن را می آموزد ولی در وجود او عنصری بنام یون ایجاد نشده است یعنی تفاوت در جنسیت را احساس نمی کند ولی این زمان محدود است و انسانها پس از رسیدن به سن معینی که گاهاً متغیر است به سن بلوغ جنسی می رسند و این تفاوت را که همراه با بروز علائم جنسیت در جسم آنان است را احساس می کنند و این احساس نگرش او را در مورد جنس مخالف تغییر می دهد و این حس که عامل وجودی آن و جود یون مخالف است بدواً به هستهٔ اتم که قلب است وارد و به مغز دستور می دهد تا برای تکمیل لوازم اساسی تکاثر از جنس زوجین ، فعالیت خود را آغاز کند یعنی برای تولید اسپر ماتوزوئید در اتم مثبت و تولید وول در اتم منفی جسم را هدایت کند و مفهوم مخالف این کلام این است که تا این احساس یعنی یون منفی یا مثبت به ذرات اتم وجودی انسان وارد نشود ، قلب به مغز انسان دستور تولید لوازم فوق الذکر را به اعضای بدن انسان نمی دهدهرچند اعضای جسمی او مهیای تکاثر باشد.
برای اثبات این قانون طبیعی کافیست به این فرضیه پاسخ دهیم که اگر فرض کنیم زنی حامله براثر غرق شدن کشتی اش به جزیره ای می رسد که خالی از سکونت انسانها باشد و او برای بقای خود سر پناهی را درست می کند و پس از مدتی دختری بدنیا می آورد و او را بزرگ می کند تا به سن دوازده سالگی می رسد آیا او به بلوغ جنسی می رسد یعنی سینه اش برجسته و آمادهٔ تکاثر می گردد؟ و آیا بدون وجود اتم مثبت امکان ایجاد یون منفی در اتم منفی(جسم دختر) وجود دارد تا دستور تهیهٔ لوازم تکاثر (بزرگ شدن سینه و تغییرات داخلی در آلت تناسلی و تولید وول) را صادر نماید؟ ولی بهتر است برای پاسخ دادن به این پرسش ،کمی به شرایط ایجاد یون توجه نمائیم : ما گفتیم که فرض کنیم اتم مثبت مرد است و اتم منفی زن که برای تشکیل یک مولکول انسانی لازم است که یونهای مثبت و منفی آنان با هم پیوند خورده و ترکیب شوند و در این میان ایجاد یون منفی بدون وجود اتم مثبت که دارای بار مثبت است، امکان ذاتی ندارد زیرا اتمها وقتی در مجاورت هم قرار بگیرند با از دست دادن الکترون و گرفتن الکترون بدواً به یون تبدیل می گردند و یونها با اتصال به یکدیگر ، پیوند یونی را ایجاد می نمایند و بعددر کنار هم قرار گرفته و با هم ترکیب شوند و اتمها بدین طریق میتوانند با ایجاد پیوند کووالانسی به یکدیگر متصل شده و تشکیل مولکول را دهند لذا اتمها بر طبق محققان علوم تا در مجاورت هم قرار نگیرند خنثی هستند و به محض قرار گرفتن در آن شرایط خاص دارای بار منفی یا مثبت می گردندلذا می توان انسان را نیز مانند اتم تصور نمود که تا رسیدن به سن بلوغ یعنی به هنگام در مجاورت قرار گرفتن با اتمهای مختلف الجنس ، خنثی هستند و به دور هستهٔ تشکیل دهندهٔ خود می چرخند و پس از بار دار شدن (یون منفی یا مثبت ) در صدد تشکیل مولکول می گردند ولی آنها فقط با عامل بار دهندهٔ خود می توانند پیوند یونی ایجاد نمایند و لا غیر، و اگر این پیوند یونی با اتصال اتم آنها همراه باشد قطعاً تشکیل مولکول خواهند داد یعنی اثری جاودانی برای واقعیت وجودی خانوادهٔ متشکلهٔ خود باقی خواهند گذاشت ، لذا تصور اینکه آن دختر در آن شرایط به بلوغ جنسی برسد خلاف قانون خلقت اجسام است زیرا یکی از لوازم اساسی برای ایجاد بلوغ جنسی وجود جنس مخالف است که بعد از پیدایش ، تنها آن دو جنس هستند که می توانند با هم مولکول از همان جنس را ایجاد نمایند و بس ولی ما انسانها به شرایط ایجاد و پیوند یونی توجهی نمی کنیم بلکه اتمها را با شیوهٔ غیر طبیعی در صدد پیوند دادن هستیم و در این شیوه امکان تشکیل مولکول صفر است چون عشق جوهری بین اتمها وجود ندارد تا پیوند کووالانسی را ایجاد نماید.
abdollah_esrafili@yahoo.com
شاد، پیروز و موفق باشید.