وجه تسميه و پيشينه تاريخي
محلات در روزگار هخامنشيان بخش كوچكي از ايالت ماد به شمار مي رفته است، اين منطقه در دوران اشكانيان جزئي از ايالت والي نشين ماد بزرگ محسوب مي شود، در زمان سلوكيان اين ناحيه، مخصوصا" قسمت شمالي آن يعني دهستان خورهه مورد توجه حكام يوناني بوده است وجود آثار باستاني باقي اثر باستان در استان مركزي است در روشن ساختن سابقه تاريخي اين منطقه نقش مهمي را ايفاء مي كند. در رمان ساسانيان نيز منطقه محلات، مخصوصا" دره رودخانه قهرود در جنوب اين شهر محل استقرار جمعيت بوده است آثار باقيمانده از يك آتشكده مربوط به اين دوره اين مطلب را به وضوح نشان مي دهد در دروان نخستين اسلامي اين شهرستان جزء منطقه اي به شمار مي رفت كه جبال خوانده مي شد از زمان سلاجقه بر اين سامان عراق عجم نام نهاده اند كه حوزه كنوني اين شهرستان بخش كوچكي از منطقه عراق عجم به شمار مي رفت و اين نام تا زمان قاجاريه و پهلوي نيز معروف بوده در تقسيمات كشوري روزگار مغول اين ناحيه جزئي از منطقه اي بود كه عراق عجم ناميده مي شد و در قرن هفتم عراق عجم را قمستان عراق مي خواندند در قرن چهارم هجري و در روزگار ديالمه ( 378ه.ق. ) بصورت رستاق ( بخش فعلي) شناخته و آن را به چند طوج تقسيم كرده اند در همين دوره منطقه مورد نظر ما رستاق انار خوانده مي شده است .
همچنين در قرن چهارم هجري روستاهاي ( عليا و سفلي ) وطالقان در دهستان خورهه از توابع رستاق انار محسوب مي شده اند . مراكز و كانون هاي درجه اول شهري در اطراف اين شهرستان عبارت بودند از ساوه تفرش ، وره ( آشتيان) ساروق و گلپايگان شهرها و كانون هاي مبادلاتي درجه دوم در عراق عجم عبارت بودند از : محلات ، خمين، كميجان، ميلاجرد، خنداب، خورهه، نيمور، نراق، دليجان، جاسب ، مامونيه .از زمان صفويه مبادلات تجاري شهرستان محلات عمدتا" با اصفهان بوده است و در اين دوره آلو، قالي، خوان و خوانچه و نقاشي از محلات به اصفهان حمل مي شده و در دو كاروان سرا مبادله مي شده است. همان طور كه در قسمتهاي پيشين اشاره شد در محدوده كنوني اين شهرستان دو روستاي خورهه و نيمور سابقه اي بسيار طولاني تر از شهر محلات دارند و درجاهاي مختلف از آنان به عنوان شهر ياد شده است در واقع در آثار تاريخي بسيار قديمي نامي با عنوان محلات وجود ندارد. بلكه همان طور كه گفته شد محلات به نامهايي چون انار باره انار و ساير البلوك، معروف بوده است روستاي نيمور ( هم اكنون شهر مي باشد ) نسبت به خورهه و شهر محلات تاريخ روشنتري دارد و در منابع مختلف تاريخي بدان اشاره شده است اين روستا در دو دهه گذشته به لطف قرار در مسير محلات خمين و وجود معادن سنگ بسيار زياد رشد چشمگيري داشته و در سال 85 تبديل به شهر شده در حاليكه روستاي خورهه كه قدمتي بيشتر داشته امروزه از نظر رشد جمعيتي در جا مي زند علت ايجاد و توسعه روستاي نيمور به احداث سدي در روزگار ساسانيان بر روي رودخانه قهرود و كندن كانالي بزرگ به طول هيجده كيلومتر براي تامين آب تيمور باز مي گردد بناي آتشكده نيمور تا قرن چهارم هجري سالم بوده است و نيمور از مراكز مهم مذهبي فلات ايران در روزگار باستان به شمار مي رفته است وجود بقاياي آتشكده ساساني آتشكده در سه كيلومتري جنوب آن و حصار دژي كهن بنام قلعه جمشيدي مويد اين گفتار است درباره اين قلعه در زمان حمله افغاغنه به اين منطقه داستان هايي نقل مي شود كه در اسنادتاريخي ذكر نشده است از جمله اين كه آزاد خان به نيمور حمله اي آورد و اهالي را در قلعه جمشيدي معاصره مي كند، اين معاصره مدتها ادامه يافته و هيچ كس قادر به نفوذ قلعه نبوده است و روستاي نيمور تا زمان ناصرالدين شاه از اباديهاي خالصه به شمار مي رفت، در زمان حكومت مسعود ميرزاضل السطان پسر دوم ناصرالدين شاه در اصفهان نيمور همراه با ششصد آبادي خالصه حوزه اصفهان به اجاره نامبرده واگذار شد، پس از آغاز فروش خالصه ها در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه و روزگار مظفرالدين شاه نيمور به مالكيت دائمي ظل السلطان در آمد و از آن جا كه درتيمور مالك زمينها وظيفه داشته تا مسكن خانوارها را نيز تامين كند، بدين جهت مجموعه آبادي به مالك و يا مالكين تعلق داشته است و همچنين مدتي نيز محلات مركز فرقه اسماعليليه بوده است.