پاسخ به:نگاهي كوتاه به شهرستان كرمان
چهارشنبه 8 شهریور 1391 6:21 AM
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در مدارك تاريخي و جغرافيايي اسلامي نام اين منطقه «كرمان»، «كارمانيا»، «ژرمانيا»، «كرمانيا»، «كريمان»، «كارماني» و «كرماني» و در كتيبه بيستون به صورت ‹‹يوتيه›› ذكر شده است. «كارمان» از دو كلمه ‹‹كار›› به معني جنگ و ‹‹مان›› به مفهوم محل تشکيل شده که به معني ‹‹جايگاه دلاوري و نبرد›› مي باشد. بعضي از جغرافيادانان، نام قديم اين شهر را «گواشير» (بردشير) خوانده اند که همان ‹‹كوره اردشير›› يا شهر اردشير بوده كه به تدريج به ‹‹گواشير›› تبديل شده است. در دوره ساسانيان فرمانرواي كرمان، عنوان شاه داشت، چنان كه بهرام چهارم (388- 389 م) كه در زمان پدرش والي كرمان بود لقب كرمانشاه (شاه كرمان) را داشت. در اين دوره سيرجان مهم ترين ناحيه كرمان محسوب مي شد. كرمان در دوره اسلامي و مقارن با 21 تا 24 هـ . ق و سال هاي بعد از آن تلاطمات سياسي زيادي را شاهد بود. عمر بن خطاب دراين زمان سهيل عدي و عبدالله عتبان را مامور فتح كرمان كرد. سرداران نام برده با گرفتن اندك جزيه اي ازحاكم كرمان به مدينه مراجعت كردند. در سال 31 هـ . ق مردم كرمان به جرم ندادن جزيه مورد هجوم سردار عرب، عبدالله بن عامر قرار گرفتند. وي كه از سوي عثمان مامور فتح كرمان شده بود، بدون مقاومت اهالي، كرمان را فتح كرد و جزيه چندين سال عقب افتاده را هم از اهالي پس گرفت و مجاشع بن مسعود را با يك هزار تن سپاه به حكومت كرمان برگزيد و خود عازم خراسان شد. در درگيري هايي كه بين اهالي و سپاه عرب در گرفت كرمان با مداخله نيروهاي كمكي عبدالله بن عامر، به تصرف كامل مسلمانان درآمد و مجاشع در دوران خلافت عثمان و علي بن ابيطالب عليه السلام، حاكم كرمان ماند. در دوره خلافت بني اميه شورش هايي در كرمان بر پا شد. عبدالرحمن بن اشعث از طرف امويان به جاي مجاشع به حكومت كرمان منصوب شد. در زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز (99-101 هـ . ق) شخصي به نام غسان حكومت كرمان را بر عهده گرفت. در دوران حكومت وي كرمان رو به آبادي نهاد و بسياري از آتشكده هاي زرتشتيان كه به آن ها «مجوسيه» مي گفتند، خراب شد. در زمان خلفاي بني عباس حوادث مهمي در كرمان روي نداد. در اين دوره كرمان در معرض حمله اقوامي كه قبل از اسلام در بنادرخليج فارس مي زيستند قرارگرفت. اما معتصم آن ها را شكست داده و از كرمان خارج كرد. در سال 253 هـ . ق كرمان به تصرف يعقوب ليث موسس سلسله صفاريان درآمد. بعد از وي برادرش عمرو فارس، كرمان و سيستان را تصرف کرد. در سال 266 هـ . ق كرمان به تصرف سامانيان درآمده و در سال 267، عمرو بار ديگر بر كرمان استيلا يافت. بعد از درگذشت عمروليث حكام كرمان توسط امراي سلسله ساماني تعيين مي شد. در سال 315 هـ . ق معزالدوله ديلمي كرمان را تصرف و ديلميان چندين دهه بر اين شهر حكومت کردند. بعدها بر سر تصرف كرمان ميان خاندان آل بويه اختلاف افتاد و كشمكش ميان ديلميان و آل بويه تا سال ها ادامه داشت. در سال 433 هـ . ق كرمان به تصرف آلب ارسلان سلجوقي درآمد و وي موسس سلاجقه كرمان شد و حكومت آنان تا سال 583 هـ . ق ادامه داشت. به گفته ياقوت حموي كرمان در دوره سلاجقه از بهترين و آبادترين بلاد محسوب مي شد. دراواخر دوران زمامداري اين سلسله، اوضاع داخلي كرمان، دچارهرج و مرج گرديد و نابساماني آن با حمله غزان شدت يافت.
در سال 583 هـ . ق غزان بر كرمان مسلط شده و زرند را به طور موقت مركز ايالت خود قرار دادند. در اين دوره ملك دينار غزنوي حاكم كرمان بود. بعد از درگذشت وي پسرش علاءالدين فرخ شاه (591 – 592 هـ . ق) جانشين او شد. در دوران وي كرمان دستخوش آشوب و ناامني گرديد و جمعي از امراء، به نام علاءالدين تكش خوارزمشاه خطبه خواندند (568 – 596 هـ . ق). خوارزمشاه هم از اين موقعيت استفاده كرده و سپاهي را ازخراسان مامور تصرف كرمان كرد. در نتيجه در سال 592 هـ . ق كرمان ضميمه قلمرو خوارزمشاهيان گرديد و هندوخان، پسر علاءالدين تكش خوارزمشاه حاكم آن جا شد. هم زمان با درگذشت تكش كرمان دوباره ميدان تاخت و تاز تركمانان غز شد. در اين زمان ملوك شبانكاره براي سركوبي غزان چندين بار به كرمان حمله کردند، تا سرانجام اين ايالت را به تصرف خود در آوردند. بر اثر ظلم و بيدادگري حكام شبانكاره اهالي عليه اين قوم سر به شورش کرده و عجم شاه يكي ديگر از پسران ملك دينار را كه در زمان هندوخان روانه خوارزم شده بود و در كرمان به سر مي برد، به اميري انتخاب كردند. در همين زمان اتابك مظفرالدين سعد بن زنگي (599 – 623 هـ . ق) كه با ملوك شبانكاره در زد و خورد بود، كرمان را يك بار در سال 600 و بار ديگر در سال 602 هـ . ق به تصرف خود در آورده و اين شهر تا سال 607 به وسيله يكي از گماشتگان اتابك سعد اداره مي شد. با سرپيچي گماشته اتابك از فرمان و آشفته شدن اوضاع كرمان، تاج الدين ابوبكر كه از طرف سلطان محمد خوارزمشاه بر شهر زوزن و قهستان حكومت مي كرد، از اين هرج و مرج استفاده كرده و كرمان را به تصرف خود در آورد. در سال 619 هـ . ق مقارن رسيدن چنگيز خان به خراسان، براق حاجب ( قتلغ خان)، از امراي خوارزمشاهي، بر كرمان استيلا يافت و رسما سلسله قراختاييان را بنيان نهاد. در زمان سلطنت اين سلسله( 619 تا 703 هـ . ق) در كرمان ماركوپولو سياح معروف ونيزي از كرمان ديدن كرد. در سال 741 هـ . ق امير مبارزالدين محمد موسس آل مظفر، كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض اين سلسله كرمان ضميمه متصرفات امير تيمور گورگاني شد و پس از تيموريان به ترتيب كرمان تحت تصرف سلسله هاي قراقويونلو و آق قويونلو بود. مقارن ظهور شاه اسماعيل اول موسس سلسله صفويه (905 – 930 هـ . ق) كرمان در تصرف پسران سلطان حسين بايقرا بود. شاه اسماعيل با اعزام يكي از سرداران خود به نام جان محمد به كرمان، اين شهر را بدون مقاومت و خونريزي به تصرف درآورد. در اين زمان عده اي از ازبكان از طريق خراسان به كرمان تاختند که برخي از سرداران شاه اسماعيل شكست خورده و عقب نشيني كردند. از اين تاريخ به بعد تا پايان سلسله صفويه كرمان در امنيت و آسايش بود. گنجعلي خان يكي از معروف ترين حكام دوره صفوي درمدت ماموريت خود در كرمان نسبت به آبادي و عمران آن سعي و كوشش زياد كرده و آثار زيادي را در آن شهر از خود به يادگار گذاشته است.
محمود افغان در سال 1132 هـ . ق به قصد تصرف اصفهان پايتخت صفويه از طريق سيستان خود را به كرمان رسانيد. در آن جا از لطفعلي خان والي فارس و برادر زاده فتحعلي خان وزير اعظم به سختي شكست خورد و به قندهار گريخت. محمود افغان بار ديگر در سال 1132 هـ . ق از راه سيستان به كرمان حمله کرد و پس از استيلا بر آن از طريق يزد راهي اصفهان شد. پس از دفع اشرف افغان توسط نادر و خلع شاه طهماسب دوم از سلطنت، كرمان مانند ساير مناطق ايران به تصرف نادر موسس سلسله افشاريه درآمد. بعد از كشته شدن وي كرمان دچار هرج و مرج گرديد و به وسيله افغان ها و بلوچ ها تاراج شد.
كريم خان زند، موسس سلسله زنديه (1163 – 1193 هـ . ق) بعد از سركوبي مخالفين خود، خدامراد خان زند را با سپاهي به كرمان فرستاد. اين سردار بدون هيچ گونه مانعي كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض سلسله زنديه به وسيله آقامحمد خان قاجار، روزهاي تاريك و تيره روزي كرمانيان آغاز شد. آقا محمد خان همين كه از حركت لطفعلي خان زند به كرمان و انتخاب آن جا به پايتختي مطلع شد، با شتاب رهسپار كرمان گرديد و نزديك چهار ماه آن جا را در محاصره گرفت و در نهايت كرمان را به تصرف خود درآورد. آقا محمد خان پس از استيلا بر شهر، فرمان قتل عام اهالي بي گناه را صادر كرد و سپاهيان قاجار از هيچ جنايتي در حق اهالي بي گناه كرمان فروگذاري نكردند. روايت است كه به دستور آقا محمد خان بيش از 20 هزار نفر از نعمت بينايي محروم شدند و از سرهاي عده اي از ساكنين بي گناه كله مناره ها بر پا گرديد. بعد ازمرگ آقا محمد خان در دوره سلطنت فتحعلي شاه، شهر جديد كرمان در شمال باختري شهر قديم بنا شد. شهر امروزي كرمان، به بركت توسعه صنعتي، كشاورزي و فرهنگي يكي از آبادترين شهرهاي ايران به حساب مي آيد.