پاسخ به:زندگی نامه ی امام علی (ع)
پنج شنبه 12 شهریور 1388 5:29 PM
گزیده ای از فداکاریهای حضرت علی(ع)
قتل على فى
محرابه لشدة عدله
.
على (ع ) در محراب عبادت بخاطر
شدت عدلش كشته شد
در شجاعت شير
ربانيستى
در مروّت خود كه داند كيستى
؟
در جنگ
خندق
اولين نمايش جنگى
دشمن بدين طريق آغاز شد. عمرو بن عبدود از پهلوانان نامدار قريش سر تا پا پوشيده از
اسلحه آهنين با چند تن از سپاهيان كفر از خندق گذشت . در اين سوى خندق علتى بن
ابيطالب (ع ) با چند تن ديگر به استقبال آنها مى رود و راه را بر آنها مى
بندد
.
عمرو سه بار مبارز مى طلبد. على (ع ) داوطلب جنگ با اوست . رسول اكرم (ص
(
در نوبت اول و دوم اجازه نمى فرمايد. در نوبت سوم رسول مكرم (ص ) اجازه مى دهد. على
رو در روى عمرو قرار مى گيرد. در اين هنگام پيغمبر (ص ) فرمود
:
برز الايمان
كله الى الشرك كله
))
يعنى تمام ايمان در برابر تمام كفر قرار گرفت
((
شجاعت
فوق العاده على (ع ) موجب مى شود كه عمر بن عبدود در اين جنگ به خاك در غلطد. رسول
اكرم (ص ) در آن لحظه حساس فرمود
:
))
ضربة على يوم الخندق افضل من اعمال امتى الى يوم القيامة
. ((
يعنى :
ضربت على روز خندق از اعمال امت من تا روز قيامت
برتر است
.
همين فتح نمايان و عوامل ديگر باعث ضعيف شدن لشكر دشمن كه ده هزار
سپاهى مجهز بودند، گرديد و همه بسوى مكه فرار كردند
.
على (ع ) در جنگ خيبر
در سال هفتم هجرى جنگ خيبر پيش آمد و على (ع ) همراه رسول خدا (ص
(
بود. در همين غزوه است كه محمّد (ص ) فرمود
:
فردا علم سپاه را به دست كسى مى دهم كه خدا و رسولش را دوست
مى دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. او هرگز در جنگ فرار نمى كند بلكه حمله
مى كند. بر نمى گردد تا خدا گره اين مشكل را به دست او بگشايد
در فتح
مكه
على (ع ) همراه رسول
خدا بود. بعضى نوشته اند كه براى واژگون كردن بتها در كعبه و براى ريشه كن ساختن بت
پرستى پاى خود را بر شانه رسول خدا (ص ) گذاشت و براى شكستن بتها بالا رفت
.
در جنگ حنين و طايف
نيز على (ع ) همراه رسول خدا بود
.
در جنگ حنين جز نه نفر از جمله حضرت على (ع ) كه در جنگ پايدارى كردند، همه
گريختند
.
در غزوه تبوك
كه در سال نهم هجرت پيش آمد رسول
خدا (ص ) على را به جانشينى خود در مدينه گذاشت و اين تنها غزوه اى بود كه بعد از
27
غزوه على (ع ) همراه رسول خدا (ص ) نبود. علتى (ع ) در ماندن در مدينه - اگر چه
به دستور رسول خدا - بود كمى غمنده شد، و ميل داشت كه همچنان در ركاب رسول اللّه
بجنگد. رسول اكرم (ص ) به على فرمود
:
مگر خشنود نيستى كه منزلت تو نسبت به من همان منزلت هارون
نسبت به موسى باشد؟ جز آنكه پس از من پيامبرى نيست
اين حديث به
حديث منزلت
شهرت
يافت
.
در سال دهم
حجة الوداع
)
، داستان
(
غدير خم
پيش
آمد. رسول خدا (ص ) به امر خداوند حضرت على (ع ) را در حضور دهها هزار نفر مسلمان
به عنوان
(
وصى
)
و
(
جانشين
)
خود تعيين فرمود و آيه 4 از سوره مائده كه به
(
اكمال دين
)
و
(
اتمام نعمت
)
شهرت دارد نازل شد
: )) (
اليوم اكملت
لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا
((
در آخرين لحظه هاى عمر رسول مكرم ، على (ع
(
بر بالين آن سرور بود و در حالى كه سر مبارك رسول (ص ) بر روى سينه على بود چشم از
جهان فرو بست . على (ع ) خود بدن مقدس رسول گرامى را غسل داد و كفن كرد و با دستهاى
خود - آن پيكر نازنين را - به درون قبر برد. على آخرين كسى بود كه از قبر منور
محمّد (ص ) بيرون آمد
.
سيماى على (ع
(
در قرآن
بيش از صد مورد،
بر حسب مدارك قابل قبول ، آياتى است كه درباره على نازل شده ، ما در اين جا چند آيه
را كه به اتفاق شيعه و سنى درباره على (ع ) نازل شده است نقل مى كنيم
:
آيه
مباركه
))
افمن كان مؤ منا كمن كان فاسقا لا يستوون
– ((
آيا پس كسى كه مؤ من باشد مانند كسى است كه
فاسق باشد (چنين نيست ) اينان يكسان نيستند. سوره سجده آيه 19
آيه مباركه
))
انما انت منذر و لكل قوم هاد
– ((
جز اين نيست كه بيم دهنده اى و از براى هر قومى راهنمايى
است سوره رعد آيه 9
)
فخر رازى در ذيل اين
آيه منظور از
(
هادى
)
را حضرت على (ع ) نقل مى كند
.
آيه مباركه
))
انما وليكم
اللّه و رسوله و الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكوة و هم راكعون
– ((
جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسولش و
آنان كه بر پاى مى دارند نماز را و زكات را وقتى كه در ركوع اند مى دهند (سوره
مائده - آيه 61
(
فخر رازى در ذيل آيه مباركه از ابوذر غفارى نقل مى كند و
همچنين زمخشرى در تفسير كشاف در ذيل آيه مباركه مى گويد: اين آيه درباره اميرالمؤ
منين على (ع ) نازل شده است
.
على (ع ) مفسر
قرآن بود و از رموز و اسرار آن با خبر بود زيرا از سرچشمه دانش و بينش پيغمبر (ص
(
سيراب شده بود. على گام به گام با پيغمبر و شاهد نزول آيات كريمه قرآن بوده است و
اين پيغمبر است كه در حق على (ع ) فرمود
:
على با قرآن است و قرآن با على است ، اين دو از هم جدا نمى
شوند تا بر حوض كوثر وارد شوند على
)
ع ) خود كاتب وحى پيغمبر (ص ) بود، و آياتى را كه بر پيغمبر (ص ) نازل مى شد به
امر آن حضرت بى درنگ حفظ و ضبط مى كرد. پس از وفات پيغمبر بلافاصله در خانه نشست و
به جمع آورى قرآن پرداخت تا از پراكندگى و تحريف بر كنار باشد
.
علتى (ع ) در
تفسير و تبيين قرآن كريم از همه شايسته تر بود و اين قوليست كه جملگى (شيعه و سنى
(
برآنند
.
بعد از پيامبر اكرم (ص
(
طبق سفارش پيغمبر بنا
بود على (ع ) خليفه مسلمين باشد، امّا وقتى اشخاص ديگرى در اين كار پيشدستى كردند و
زمامدارى را به دست گرفتند، با آنكه على (ع ) خلافت را حق خود مى دانست و جمعى از
ياران و اصحاب هم بدين امر اعتراف و حتى اصرار داشتند، ولى على (ع ) براى پيشگيرى
از بروز اختلافات و جنگ داخلى با حالتى كه از آن به
(
خار در چشم و استخوان در گلو
)
تعبير نموده ، صبر كرد و تنها با ارائه دلايل منطقى و حجت
آوردن به دفاع از حق خود پرداخت
.
طبق آنچه در مدارك تاريخى موجود است على (ع
(
تا پس از وفات فاطمه (ع ) با ابوبكر بيعت نكرد و در زمان خليفه اول تقريبا از دخالت
در اوضاع عمومى كناره گيرى فرمود. در مدت نزديك به 25 سال (از سال 11 هجرى تا سال
35
هجرى ) كه خلفاى سه گانه زمامدارى مى كردند، اميرالمؤ منين با كمال بزرگوارى و
نيكنامى و خيرخواهى دوره بسيار حساسى را گذراند. به مشكلات مردم و تربيت اصحاب
رسيدگى مى كرد. به درختكارى و كشاورزى و حفر قنات و كارهاى سودبخش و عام المنفعه و
عبادت پروردگار متعال اوقات خويش را صرف مى كرد. تا دوران خلافت آن حضرت فرا رسيد
.
امّا به محض اينكه علتى (ع ) بنا به خواهش مردم زمامدارى را به عهده گرفت و در
ابتداى برنامه خود اعلام كرد
: (
هر چه را
عثمان بى جهت به مردم داده به خدا قسم پس مى گيرم و به بيت المال بر مى گردانم ،
اگر چه به مصرف مهر زنان و خريد كنيزان رسيده باشد
)
دسته اى سر از بصره در آوردند و جنگ جمل آغاز شد. از طرفين
در اين جنگ 13 هزار نفر مسلمان كشته شدند. چندى بعد، جنگ صفين راه افتاد و آن همه
مشكلات براى على (ع ) و عالم اسلام پيش آمد و جريان حكميت ؛ كه براى اسلام گران
تمام شد نتيجه اين جنگ اين بود كه معاويه با دسيسه و حيله بر شام مسلط شد و به
اغفال مردم پرداخت . چندى نگذشت كه جنگ
(
خوارج نهروان
)
رخ
نمود و گرفتارى ديگرى براى مولى علتى (ع ) پيش آمد. على (ع ) با خوارج سخن گفت و
اتمام حجت كرد. عده اى هم توبه كردند و به حقانيت اميرالمؤ منين تسليم شدند، امّا
برخى از آنان بر جنگ اصرار كردند و چند نفر از ياران على (ع ) را كشتند
.
ناچار
على (ع ) دستور دفاع و جنگ صادر كرد و سرانجام به شكست خوارج انجاميد
.
اين جنگها
-
در حقيقت - فرمايش رسول اكرم (ص ) را تحقق بخشيد
.
حضرت رسول (ص ) به على (ع
)
فرموده بود: بعد از من با سه دسته جنگ مى كنى - با
(
ناكثان
)
يعنى
پيمان شكنان ، همان اصحاب جمل كه ابتدا بيعت كردند و سپس بيعت را شكستند، با
(
قاسطان
)
يعنى ياغيان و زورگويان يعنى معاويه و اهل شام كه از ابتدا
سر به طغيان و ياغيگرى برداشته بودند، و با
مارقان
)
يعنى
آنها كه از اطاعت امام زمان خود و دولت قانونى و شرعى بيرون رفتند، يعنى خوارج
نهروان
(.