پاسخ به:نهضت امام خمینی11
سه شنبه 27 تیر 1391 7:39 PM
نفس برافراشتن پرچمي در برابر يزيد، خود مهمترين هدف بود تا همه اهل تاريخ دريابند که تنها مدعي اسلام، يزيد نيست؛ حسين (ع) نيز هست و اي مردم! به کتاب خدا و سنت رسول و به عقل خود رجوع کنيد تا دروغين بودن اسلام يزيد را دريابيد. حقانيت اسلام حسين (ع) را گواهي دهيد و اسلام راستين را پيروي کنيد.
آنچه در کربلا رخ داد بيش از هر چيز تقابل دو نوع اسلام بود. تقابل نميبايست مستور و پنهان بماند. حسين (ع) به استقبال اين تقابل رفت و در اين تقابل، در عرصه خون و شهادت بود که اسلام ناب محمدي به تمام قامت براي اهل تاريخ ظاهر گشت.
اگر امام حسين (ع) به قيام برنميخاست، تضاد اسلام ناب و اسلامهاي دروغين برجستگي نمييافت و به ظهور کامل نميرسيد. تفکيک اسلام ناب محمدي (ص) از اسلامهاي دروغين، هدف اصلي سيدالشهداء بود که به آن دست يافت.
«حضرت سيدالشهداء (سلامالله عليه) ديدند که معاويه و پسرش ـ خداوند لعنتشان کند ـ اينها دارند مکتب را از بين ميبرند، دارند وارونه اسلام را جلوه ميدهند.. شرب خمر ميکردند، امام جماعت هم بودند، مجالسشان، مجالس لهو و لعب بود، همه چيز در آنها بود.... اما جماعت هم ميشدند، امام جماعت قمار باز؛ به اسم خلافت رسولالله بر ضد رسولالله قيام کرده بودند، فريادشان لااله الا الله بود و بر ضد الوهيت قيام کرده بودند، اعمالشان، رفتارشان، رفتار شيطاني، لکن فريادشان فرياد خليفه رسولالله» (صحيفه امام، جلد 8، صفحه 336)
حرکت امام حسين (ع) معطوف به زمان و مکان خود نبود. او تاريخ را و نسلهاي آينده را مخاطب خود قرار داده بود. امام حسين (ع) با برافروختن مشعل کربلا، چشم و دل تاريخ را به اسلام حقيقي روشن نمود و از همين رو است که پيروزي و شکست حسين بن علي (ع) را بايد در گستره تاريخ به نظاره نشست.
حسين (ع) پيروز شد؛ چرا که هر آن کس که آوازه کربلا به گوش او برسد در مييابد که نبايد هر کس را که علم اسلام را بلند ميکند به آساني نماينده، همدل و هم سخن رسول خدا بداند.
يک بار ديگر آن جمله امام خميني را مرور ميکنيم که:
«خطاي يزيد اين نبود که سيدالشهداء را کشته، اين يکي از خطاهاي کوچکش بود. خطاي بزرگ اين بود که اسلام را وارونهاش کرده بود. سيدالشهداء به داد اسلام رسيد. سيدالشهداء اسلام را نجات داد» (صحيفه امام، ج 8، ص 9)
دو ويژگي اسلام ناب
اسلامي که امام خميني (ره) منادي آن بود، اسلام ناب بود. اسلام ناب آنگونه که امام معرفي ميکرد واجد دو ويژگي برجسته بود. اول آنکه اسلام ناب، جامع همه ارزشها است؛ هيچ ارزشي در آن کتمان نميشود و هيچ ارزشي در آن تحقير نميگردد. اسلام ناب، تجسم تسليم اراده خدا بودن و رضاي خود را بر رضايت خدا مقدم نداشتن است و از همين رو نسبت به آيين خدا «مؤمن ببعض و نکفر ببعض» نبودن و اسلام را بر مبناي پسند و ناپسند خود تفسير نکردن و آن را تکه تکه نکردن است.
ويژگي دوم اسلام ناب آن است که هر چند جامع همه ارزشهاست، اما همه ارزشها را برابر و يکسان نميداند. ارزشها از حيث اهميت، برخي فراترند و برخي فروتر. هيچ کدام فاقد اهميت نيستند، اما برخي مهمترند. حاصل اذعان و اعتراف به اين ويژگي دوم آن است که به هنگام خطر و مواجهه با واقعيتهاي تلخ بيروني بايد ارزشهاي کوچکتر را فداي ارزشهاي مهمتر نمود.
در اسلام، جان و مال و آبروي آدمي همگي صاحب ارزش است. انکار و کتمان و ناديده انگاشتن حرمت اين ارزشها، تفسير نابجاي دين خداست؛ اما اهميت اين ارزشها در برابر ارزش دين خدا به يکباره رنگ ميبازد. ما همگي بنابر حکم دين موظف به صيانت از جان و مال و آبروي خويش هستيم، آما آنگاه که دين خدا در معرض خطر باشد آنچه مهمتر است دين خداست و آنچه بايد فدا گردد جان ماست و مال و آبروي ما
سلام