پاسخ به:تاريخ ادبيات ايران از ابتدا تا کنون
دوشنبه 26 تیر 1391 12:25 PM
تحولات قرن هفتم و هشتم
نخستين موضوعي كه در زبان فارسي عهد مذكور بايد مورد توجه باشد، آنست كه با حمله مغول و برچيده شدن دربارهاي حامي شعر و ادب فارسي طبعاً شعر و نثر از دربارهاي اصلي و مراكز بزرگ حكومتي بيرون رفت و تنها در دربارهاي كوچكي كه از عهد ايلخانان تا حمله تيمور در ايران موجود بود، باقي ماند و با اين كيفيت رواج و رونقي كه در بازار شعر و ادب وجود داشت از ميان رفت و بيشتر جنبه عمومي يافت تا درباري و البته اين امر از يك حيث سودمند و از بابت ديگر تا درجه اي زيان آور بود: فايده آن رها كردن شاعر از قيود خشك ادبيات درباري و مشغول ساختن او به امور ذوقي بوده است و ضرر آن برداشتن قيود دشوار ادبي براي شاخص شدن در عالم شعر و ادب ميان شاعران متعددي كه داوطلب ورود بدربارها بوده اند.
در نتيجه اين امر ميبينيم كه اولاً قصيده هاي مدحي كه قبلاً كمتر ديواني را از آن خالي مييافتيم كم شد و به جاي آنها غزلهاي شيواي لطيف و دل انگيز و داستانهاي عاشقانه به همين نسبت فزوني يافت و از دوره پيش بيشتر شد. ثانياً توجهي كه از اواسط قرن ششم به موضوعات عرفاني در شعر پيدا شده بود در اين عهد قوت بيشتر يافت و منظومه هاي عرفاني متعددي كه برخي از آنها خصوصاً مثنوي مولوي از شاهكارهاي جاويدان شعر پارسيست، به وجود آمد.
دومين موضوع مهمي كه بايد در اين عصر از باب تغييري كه در زبان فارسي ايجاد كرده است مورد توجه كرده است مورد توجه باشد، ورود بسياري از كلمات تركي مغولي است در زبان فارسي. ورود اين لغات و اصطلاحات در نتيجه تسلط مغول و توقف متمادي آنان در ايران و حكومت بر اين سرزمين، امري طبيعي است. غالب اين لغات از طريق ادارات دولتي و كارگزاران دولت و فرمانهاي سلطنتي و تشكيلات مغول در ايران و قسمتي هم از راه حشر سربازان مغولي با مردم به وجود آمده است و از جمله اين كلماتست: قوريلتاي (شوراي سلطنتي، جمعيت پادشاهزادگان)، چپاول (غارت)، ياسا(قانون)، نويان و نوين(شاهزاده)، ايلچي (نماينده، رسول)، بيتكچي(منشي جمع و خرج)، اولاغ(بريد، چاپار)، يام (چاپارخانه)، اردو(سپاه)، يورش(حمله)، يورت(قرارگاه، ابواب جمعي)، قراول(پاسبان)، ايلغار(هجوم)، ايل(مطيع)، تومان(ده هزار)، كوچ(رحلت، عزيمت)، يرليغ(فرمان)، اينجور(مأمور وصول ماليات)، تمغا(مهر)، بياسارسانيدن(تنبيه كردن. مجازات كردن)، پايزه(انعام، مستمري)، آقا(بزرگ و سرور) كنكاج، كنكاش(مشورت) و بسياري كلمات و اصطلاحات ديگر.
سلام