0

حركت زنان در تاريخ معاصر از درون فرهنگ اسلامی جوشيد

 
javid1000
javid1000
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 53859
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

حركت زنان در تاريخ معاصر از درون فرهنگ اسلامی جوشيد
دوشنبه 26 تیر 1391  2:57 AM

گروه سياسی: رئيس كتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی با اشاره به رشد و بلوغ سياسی تدريجی زنان در تاريخ ايران معاصر، گفت: به هر حال حركت زنان در تاريخ معاصر، از درون فرهنگ اسلامی جوشيد و نه از فرهنگ‌های شرقی و نه غربی؛ الگوی زنان ما قرآن و اسلام بود.

به گزارش خبرگزاری قرانی ايران(ايكنا) پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله العظمی خامنه‌ای به مناسبت برگزاری همايش بين‌المللی «زنان و بيداری اسلامی» يادداشتی از قاسم تبريزی، پژوهشگر تاريخ و رئيس كتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی، درباره جريان‌شناسی حضور زن در تاريخ معاصر ايران ارائه داده است. نويسنده معتقد است برای بررسی اثرگذاری و نقش زنان ايرانی در پيروزی انقلاب اسلامی و در پيشبرد آن، قبل از هر چيزی بايد حضور و نقش زن در تاريخ معاصر ايران را جريان‌شناسی كنيم. از دوران مشروطه تا كنون سه جريان كلی در اين حوزه وجود داشته است:

۱. جريان غرب‌گرايی و غرب‌شيفتگی كه حدود ۱۵۰ سال قدمت دارد. ريشه‌گيری اين تفكر سه دليل داشت؛ اول سفر عده‌ای از منورالفكرها در اواسط دوره‌ قاجار به غرب. آنان در آن‌جا بزم و حضور زن را در جامعه ديدند و نوعی شيفتگی به آن پيدا كردند؛ خصوصاً كه اين‌ها خود را در برابر غرب حقير می‌ديدند و هويت و اصالت انسانی و ايرانی و اسلامی خويش را از دست داده بودند. دوم حضور ميسيونر‌های مذهبی مسيحی در ايران بود كه عموماً مأموران استعمار غرب در ايران بودند. اين‌ها يا به شكل تبليغ دينی يا به شكل مؤسسات خيريه و در بيمارستان يا مدارس آمريكايی‌ها و فرانسوی‌ها و انگليسی ها در ايران، نوعی بی‌حجابی و بی‌عفتی را در جامعه‌ ما گسترش دادند. سوم حضور جاسوس‌های غرب -چه زن و چه مرد- و تحت عناوينی همچون جهانگرد، ايرانگرد، ايران‌شناس يا احياناً مسافر كه زمينه‌ساز فرهنگ غربی می‌شدند.

۲. جريان فرهنگ و معارف اسلامی كه زن با رعايت معارف و مبانی بر اساس تحولات و نياز جامعه حضور خاص داشته باشد، همان‌طور كه مرد بر اساس تعاليم اسلام در عرصه‌ سياست و جامعه تكليف و وظيفه دارد، زن هم دارد و در اين باره تفاوتی بين زنان و مردان نيست، مگر در برخی عرصه‌های خاص اجتماعی كه در آن احساس انحطاط و انحراف وجود داشته باشد.

۳. جريان سوم جريانی بود كه هم مقداری از تعاليم اسلام فاصله داشت و هم وحشتی از غرب داشت. لذا هرگونه حضور زن را خطر بزرگی می‌ديد؛ خطری كه ممكن بود جامعه را به انحطاط بكشاند. آنها هم كه مخالفت می‌كردند، نوعی تفكر قشری‌گری و تحجر‌گرايی داشتند و دليلشان اين بود كه به محض حضور زن در اجتماع، فساد به وجود می‌آيد.

صد سال تلاش برای اضمحلال هويت زن

طيف‌هايی كه از نظر فكری يا تشكيلاتی وابسته به غرب بودند، شروع به زمزمه آزادی زن به شكل غربی كردند. آنان به نوعی می‌خواستند زنان ايرانی مثل زنان غربی شوند. اولين دسته از اين طيف احزاب و جريان‌های فراماسونری بودند و دوم تشكيلات بهاييت و ازليه. تا كودتای رضاخان نيز در نشريات و مجلاتی به صورت پنهان و آشكار شروع به ترويج ابتذال كردند. برای نمونه می‌توان به نشرياتی اشاره كرد كه مادرِ فرخ‌رو پارسا كه بهايی بود و نيز صديقه دولت‌آبادی كه از بابی‌های ازليه بود، منتشر می‌كردند.

وقتی رضاخان برای تغيير ساختار سياسی، فرهنگی و اجتماعی با اهداف استعماری انگلستان و به دست آنان روی كار آمد، يكی از برنامه‌های او برای اسلام‌ستيزی، مسئله كشف حجاب بود. او مدارس مختلط را تأسيس نمود و دولتمردان را مجبور كرد كه بايد در مجالس با زن‌هايشان به صورت بی‌حجاب حضور پيدا كنند. وی حتی در برخی شهرها مثل كاشان حوزه‌های علميه را تعطيل و به مدارس مختلط تبديل كرد. مطبوعات آن دوران نيز به فعاليت در گسترش فساد اهتمام كردند و حتی كار را به آنجا رساندند كه شهربانی بعضی شهرستان‌ها و استان‌ها دفتر ليست فواحش را تهيه كرد. به هر حال در دوره‌ رضاخان و تا سال ۱۳۲۲ حجاب ممنوع بود. اما در ادامه دوره محمدرضا پهلوی قدرت‌های استعماری به جای مبارزه علنی با دين شروع به گسترش فساد كردند. حتی در تشكيلات فراماسونری زن‌ها را راه دادند كه سابقه نداشت.

از طرف ديگر جريان اسلامی نيز با دو مسئله مواجه شد؛ يك نگاه اسلامی كه بايد آن را آموزش می‌داد و دوم تقابل با سيل بنيان‌كن فساد و فحشا و ضايع‌كننده بنيان خانواده. لذا جلسات و مجامع زن‌ها در خانه‌ها و در مساجد و حسينيه‌ها شروع شد. از همان دوران مشروطه در كنار توطئه‌های استكبار، جلسات مختلف در منازل علما و شخصيت‌ها آغاز شد. در دوره رضاخان كه استبداد شديد بود، خانم‌ها تحت عنوان مكتب‌خانه درس قرآن و احكام می‌دادند و قريب به اتفاق زنانی كه نمی‌خواستند به مدارس فرانسوی‌ها، آمريكايی‌ها و انگليسی‌ها يا مدارس مختلط دولتی بروند، در اين مكتب‌خانه‌ها آموزش می‌ديدند.

پس از دهه‌ بيست كه رضاخان رفت، همان‌طور كه احزاب و جريانات و نشريات اسلامی فعال شدند، جلسات زنان هم در شهرستان‌ها و تهران فعال شدند. اين جلسات تا حدی گسترش يافتند كه رژيم نتوانست آن‌ها را تعطيل كند.

اولين حضور زنان در عرصه‌ سياسی ايران

اولين حضور زنان در عرصه‌ سياسی را می‌توان در نهضت تنباكو مشاهده كرد.‌ زنان ايرانی در خانواده‌های اشراف و دولتمردان و حتی در حرمسرای ناصرالدين‌شاه قليان‌ها را شكستند. سپس در انقلاب مشروطيت هم زنان حضور انقلابی و پررنگی داشتند. در جريان تحريم توليدات غربی يا واردات غربی هم كه علمای تبريز شركت اسلاميه را درست كردند و اقلام و اجناس غربی را تحريم كردند، يا در اصفهان و جاهای ديگر باز مشاهده می‌كنيم كه زن‌ها همگام با علما از اجناس غربی استفاده نكردند.

وقتی امام خمينی(ره) نهضتش را آغاز ‌كرد و حكومت را فاقد مقبوليت قانونی و مشروعيت شرعی ‌دانست، در حقيقت يك خط حق و باطل ترسيم شد كه اين حكومت كلاً باطل است و اين حركتِ اسلامی است كه بايد به نتيجه برسد. در قيام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ حضور زنان جدی بود؛ همان زنانی كه در دوره‌ رضاخان و اوايل در مكتب‌خانه‌ها قرآن ياد می‌گرفتند، در هنگام قيام امام خمينی(ره) به چنان رشدی رسيده بودند و بچه‌هايشان را هم انقلابی و مذهبی بار ‌آورده بودند. دركنار اين فعاليت‌ها برخی مدارس اسلامی هم فعاليتشان را شروع ‌كردند. در اواخر دهه چهل در قم نيز حوزه علميه زنان با نام حوزه‌ علميه «توحيد» توسط شهيدان بهشتی و قدوسی ايجاد شد.

با وجود فعاليت‌های فوق‌الذكر، شاهد زنانی بوديم كه هم آگاه بودند و هم در جامعه حضور داشتند و هم اهل مبارزه بودند. به طوری كه پس از قيام پانزده خرداد و در آغاز دهه ۱۳۵۰، زنان بسياری در اعتراض به سياست‌های مستبدانه‌ شاه به زندان افتادند. به هر حال حركت زنان در تاريخ معاصر، از درون فرهنگ اسلامی جوشيد و نه از فرهنگ‌های شرقی و نه غربی. الگوی زنان ما قرآن و اسلام بود.

امام رحمه‌الله به حضور زن اهميت دادند

پس از شهادت مرحوم آقامصطفی خمينی در پاييز سال ۱۳۵۶ كه نهضت اوج گرفت، امام خمينی رحمه‌الله به حضور زن بيشتر اهميت دادند. حضور زنان در عرصه مبارزه باعث شد تا مردان هم به تبع آنها به ميدان بيايند. حضور زن‌ها در هر تظاهرات خيابانی به‌خوبی ملموس بود. اتفاق ۱۷ شهريور سال ۱۳۵۷ كه به كشتار ميدان شهدای تهران (ميدان ژاله) انجاميد، نمونه‌ برجسته‌ای از حضور و شهادت زنان در عرصه‌ مبارزه است.

پس از پيروزی انقلاب نيز همين زنان در فعاليت‌های انقلابی و در جهاد سازندگی و جهاد نظامی به بهترين شكل شركت ‌كردند. وقتی‌ جامعه‌‌مان را با دوره‌ای مقايسه می‌كنيم كه زنان در آن حضور مستقيم نداشتند، درمی‌يابيم كه فعال‌شدن اين عناصر در جامعه تا چه حد مؤثر و مفيد بوده و موجب ترقی شده است. ما امروز در عرصه‌های مختلف اين حضور را می‌بينيم كه می‌تواند الگوی بسيار مناسبی برای كشورهای ديگر باشد. كشورهايی كه انقلاب در آنها رخ داده است،‌ دوره تجربه و ارزيابی الگوها را طی می‌كنند و به دنبال آن هستند تا به نقطه‌ مطلوبی دست يابند.

از اين رو در اين دوره‌ گذار بايد به بهترين نحو الگو و تجربه‌مان را منتقل می‌كنيم. تشكيل همايش‌های مشترك و انتقال تجربه‌ها به شكل خاطرات و نيز نوشتن زندگی‌نامه، سازوكارهای خوبی برای كمك به اين انتقال الگو است. متأسفانه ما در تدوين اين تجربه‌های ارزشمند و تهيه‌ تاريخ كتبی و شفاهی كم كار كرده‌ايم. چه‌بسا كه اين تجربه‌ها بتواند راهگشای بسياری از مسائل و معضلات كشورهای در حال تحول باشد.

مدیریت:تالارهای دانشگاه،دانشجو

مدیریت سابق تالارهای تلفن همراه

صفحه اختصاصی:

civilica.com/p/98085

اولین مدرسه عشق که تأسیس شد  /  درس عشق علی و فاطمه تدریس شد
گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه ازلــی  /  اولـین کلمه که آمـوختند علـی بود علـی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها