0

دوری از حجاب، تغییر ارزش‌های اسلامی را سبب می‌شود

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

دوری از حجاب، تغییر ارزش‌های اسلامی را سبب می‌شود
پنج شنبه 22 تیر 1391  11:10 PM

 حجاب به عنوان یکی از ارزش‌های اسلامی است و دوری از آن موجب تغییر این ارزش‌ها و عدم رعایت آن بیانگر گشایش دروازه ورود فرهنگ غرب به جامعه ماست.

 
خبرگزاری فارس: دوری از حجاب، تغییر ارزش‌های اسلامی را سبب می‌شود

 

من تو را می‌بینم، تو مرا می‌بینی، لحظه‌هایمان با هم سپری می‌شود چشمانمان خواسته و ناخواسته به هم گره می‌خورد زندگیمان پر از دیدن‌های همدیگر است اما نمی‌دانم من تو هستم یا تو منی؟!

وقتی به دنیا آمدیم بزرگ‌ترها لباس‌های قرمز و صورتی را برای من می‌خریدند و آبی و سبز را برای تو ترجیح می‌دادند رنگ‌ها متفاوت بود چون من و تو دو جنس مخالف بودیم.

وقتی بزرگ شدیم موهای من بلند می‌شد و گوشواره‌ها آویزان برگوشم زیر موها مخفی می‌ماند و شرم و حیا را می‌آموختنم و تو که بزرگ‌تر می‌شدی موهایت را کوتاه می‌کردند و غیرت و جوانمردی را فرا می‌گرفتی.

من که بزرگتر شدم آموختنم که روسری و مقنعه باید پوشش موهایم باشد و تو که بزرگ شدی آموختی نگاه به من دور از ابهت و مردانگی توست، ما بزرگ شدیم تو با لباس و پوشش مخصوص به خود بیرون می‌آمدی و من با پوشش و لباس مخصوص به خودم.

مدرسه‌های متفاوت می‌رفتیم چون من دختر بودم و تو پسر، لباس متفاوت می‌خریدیم، حرف‌هایمان، نگاهمان، رفتارمان با همدیگر حد و مرز داشت چون من دختر بودم و تو پسر، خلاصه هر کدام مجموعه‌ای زیبا از ارزش‌هایی که فقط و فقط مخصوص به خود ما بود داشتیم و هر کدام به داشتن چیزی افتخار می‌کردیم که دیگری نداشت.

اما امروز که تو را می‌بینم موهایت بلند شده، رنگ و طرح لباست فرق کرده، گوش‌های تو مثل من به گوشواره مزین شده و آنچه را که من برای خود ارزش می‌دانستم تو برای خود برداشته‌ای.

شاید نمی‌دانی که ارزش‌های ما متفاوت است من به اندازه خود باید ارزش داشته باشم و ارزش من مال من است و تو به اندازه خود.

هرچند من نیز به اندازه تفاوت تو فرق کرده‌ام، نوع لباسم، رفتارم و برخوردم با تو مثل گذشته نیست ارزش‌های من هم به اندازه ارزش‌های تو تغییر کرده‌اند، انگار گم شده‌ایم در مسیری که درست گام برنداشته‌ایم.

امروز اگر از کنار هم عبور کنیم نگاهمان بیشتر مواقع به همجنسان همدیگر  گره می‌خورد بدون اینکه بدانیم هر کس ارزش دیدن ندارد، زیبا نیست که من همرنگ تو باشم و تو همرنگ من، چون کودکیمان آموختیم من و تو دو جنس متفاوتیم.

زمانی عروسک‌های کوچک و بزرگ تزئین‌گر اتاق من بودند و ماشین و تفنگ سرگرمی‌ لحظه‌های کودکی تو، اما امروز دیوارهای اتاق من و تو رنگ و بوی زندگی ندارند، عشق می‌ورزیم بدون درکش، دوست می‌داریم بدون دلیلش، به هم می‌نگریم بدون عاقبتش.

امروز دیوار بین ارزش‌های من و تو از بین رفته‌اند، رنگ باخته‌اند و حد و مرزشان را گم کرده‌اند نه برادری و خواهریمان نه دوستی و نه غریبه بودنمان را می‌شناسیم و نه بار معنایی زندگیمان را پر و رنگین می‌بینیم.

امروز تفکراتمان دیده شدن است، گسست من از ارزش و جدایی تو از باورهای کشورمان من و تو را همرنگ هویت‌های غربی کرده است، پوشش و عفتمان آن نیست که در کودکی آموختیم.

گم شده‌ایم و نمی‌دانیم من تو هستم یا تو منی! نمی‌دانیم که حد و حدود روابطمان باید چگونه باشد، گام برمی‌داریم در مسیری که راه ما نیست جاده‌ای ناشناخته که منتهی به فرهنگی دیگر و هویتی دیگر است.

بیا اینگونه بیاندیشیم که آیا «فرهنگ غرب» همان فرهنگی را می‌گویم که این همه تغییرات را در من و تو ایجاد کرده بر فرهنگ ما برتری دارد؟!

آیا فرهنگ غرب که به این سرعت توانست ارزش‌هایی که هر کدام زمانی آن را تنها برای خود می‌دانستیم از ما بگیرد می‌تواند فرهنگی درست و پسندیده باشد؟!

چرا ما نتوانیم فرهنگ خود را به آنها نشان دهیم و از ارزش‌هایمان برایشان بگوییم؟ مگر ما همان‌هایی نیستیم که گذشتگانمان خون دادند تا حد و مرز بین من و تو مشخص شود و ارزش‌هایمان فرق داشته باشد.

امروز من با پوشش اسلامیم و تو با ظاهر آراسته و مردانگیت باید به فرهنگ غرب بگوییم که حجاب ارزشی از ارزش‌های ایران اسلامی است همان ارزشی که به من جایگاه بخشید و به تو قدرت و توان داد.

حجاب همان عنصری که وجودش نابودگر فرهنگ غرب در سرزمین من و تو است و قفل محکمی را بر دروازه این فرهنگ غیر اسلامی می‌بندد.

ای برادر؛ من زنم همجنس فاطمه دخت پیامبر و به اندازه‌ای برای ارزش‌هایم احترام قائل می‌شوم که تو جایگاه و شخصیتم را در جامعه قدرتمند و پرتوان ببینی نه ابزار و کالایی برای دیدن و استفاده بردن.

تو از دامن همجنس من پرورش یافتی و من فردا همچون تو را به جامعه تحویل می‌دهم، پس جایز است که با رعایت حجاب و عفاف بازگردیم به خویشتن خویش و من خود باشم و تو خود شوی و دیگران از ما بیاموزند.

........................................

یادداشت از عدالت ناصری

.......................................

چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا  2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا  3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا  4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا

پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com

تالارهای تحت مدیریت :

مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها