0

پرونده‌ای برای «راه طولانی» که این روزها گل کرده

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:پرونده‌ای برای «راه طولانی» که این روزها گل کرده
یک شنبه 18 تیر 1391  9:22 AM

 مهروز ناصرشریف  و شباهت‌ داستان سریال با واقعیت

لذت می‌برم لج‌تان  دربیاید!
دستیار و برنامه‌ریز آقای كارگردان این‌بار از پشت دوربین بیرون آمده تا به عنوان یكی از بازیگران اصلی «راه طولانی» ایفای نقش كند. مهروز ناصرشریف كه قبل از این به عنوان دستیار رضا كریمی در پروژه‌های مختلف حضور داشت، حالا در نقش تنها پسر خانواده مقابل دوربین قرار گرفته تا توانایی‌هایش را در رشته جدید محك بزند. وقتی از مهروز خواستیم تا درباره شباهت نقش نیما با خودش چیزی بگوید، بغض كرد و از داستان مشابه زندگی‌اش گفت؛ از اتفاق‌هایی كه در ارتباط او با پدرش افتاده و پدری كه حالا نیست تا ببیند پسر سر به هوای آن روزها، امروز چقدر‌ از كارهای گذشتهاش پشیمان است.

 شروع دوباره بعد از 6 سال
با اینكه رشته تحصیلی من بازیگری است، فكر می‌كردم اگر قرار باشد در پروژه راه طولانی نقشی به من داده شود، نقش‌های كوتاه و مكمل ‌ است. البته از سال 78 تا 86 تئاتر بازی می‌كردم. در سال 84 هم در سریالی به نام «نیمرخ» بازی كردم. فكر می‌كردم آن كار برای من پله ترقی محسوب می‌شود اما هیچ‌وقت نفهمیدم چرا یكدفعه متوقف شدم. سرانجام بعد از 6 سال بازی نقش نیما به من سپرده شد.

  گروهی كه یك خانواده شد
برخلاف تصورم كار با آقای كیانیان و خانم بایگان خیلی راحت بود چون آنها دچار اشتباه نمی‌شوند یا دست‌كم كمتر اشتباه می‌كنند و تو هستی كه اشتباه می‌كنی. تجربه‌ای كه من در این 17 سال زیرنظر هما روستا و حسن معجونی به دست آوردم، این بود كه توانستم مقابل این استادان شعورم را حفظ كنم، بپرسم، نظر بدهم و راهكار درست را از آنها بخواهم. روزهای اول ارتباط با كار سخت بود اما كم‌كم با بقیه بازیگرها عجین شدیم،‌ گپ می‌زدیم، شوخی می‌كردیم و‌ جدی می‌شدیم. كم‌كم یاد گرفتم كنار آنها زندگی كنم؛ به‌خصوص كه ارتباط عاطفی خیلی قویای به عنوان پسر خانواده با خانم بایگان برقرار كردم و بعد از لحاظ گپ و گفت و بحث‌های بازیگری با آقای كیانیان بسیار نزدیك شدم.

  داستان من و پدرم
داستان راه طولانی بسیار نزدیك به داستان زندگی خودم بود. پدر من پارسال فوت كرد، آن‌موقع من درگیر كار سریال بودم، تمام اتفاقاتی كه كاراكتر پدر انجام می‌داد و آن ریسك‌پذیری كه در كاراكتر آقای كیانیان وجود داشت در پدر من هم دیده می‌شد. پدر من قدرت ریسك‌پذیری بالایی داشت و به هر كاری تن می‌داد، همین مسئله باعث شد راحت‌تر بتوانم با شخصیت نیما همذا‌ت‌پنداری كنم.

شهرت، تاریخ انقضا دارد
پول و شهرت به هیچ‌وجه برای من اهمیت ندارد. همین سریال راه طولانی در بدترین شرایط از تلویزیون پخش می‌شود؛ همزمان با فوتبال جام ملت‌ها. 6 سال پیش در اوج جوانی‌ام كه خیلی‌ها دنبال شهرت و دیده شدن بودند، هرروز سریالم از تلویزیون پخش می‌شد، من واقعا حس شهرت‌طلبی نداشتم و فقط دنبال این بودم ‌كه درست بازی كنم چیزی كه این روزها در تلویزیون و سینمای ما خیلی كمرنگ است. به نظرم كسی كه فقط دنبال پول و شهرت باشد آدم سبك مغزی است. شهرت، تاریخ انقضا هم دارد.

 رازهای ماندگار شدن
برای رسیدن به موفقیت در سینما باید جزو یك باند باشی یا اینکه سراغ آن حرفه‌ای كه عاشقانه دوستش داری بروی و اگر در كنار تئوری، در عمل هم درست كار كنی،‌ كسانی كه دیدگاه هنری و فرهنگی دارند سرانجام تو را انتخاب می‌كنند. حالا به عنوان دستیار بازیگر یا نویسنده، من فكر می‌كنم یا باید كارت را به شكل آكادمیك دنبال كنی یا اینكه  اتفاقی بیفتد و یك موجی را با خودت بیاوری تا دیده و ماندگار شوی.

حرف‌هایی زدیم كه شنیده نشده بود
راه طولانی حرف جدیدی است كه تاكنون شنیده نشده بود و مسائل اقتصادی خانواده‌ها را مطرح می‌كند. این كار با قصه‌های تكراری ازدواج، كلانتری، زندان و قبرستانی كه در همه سریال‌ها دیده می‌شد تفاوت دارد.
این سریال خیلی جدی‌تر با مسائل خانواده‌ها برخورد كرد و این دیدگاه رضا كریمی بود و مسئلهای كه اتفاق افتاد این بود كه هر سكانسی را كه شروع به بازی می‌كردیم اجازه داشتیم تغییر و تحول‌هایی در نقش و دیالوگ‌هایمان ایجاد كنیم. فكر می‌كنم نكته‌ای كه باعث تفاوت این كار با كارهای دیگر شده، تعداد لوكیشن‌ها و قصه‌های واقعی است كه ممكن است هر خانواده‌ای با آن مواجه شود. البته حضور آقای كیانیان، خانم بایگان و آقای پورحسینی هم كه همیشه بیننده خاص خودشان را دارند، نباید فراموش كرد.

 لج درمی‌آورم
از اینكه لج آدم‌ها را دربیاورم، لذت می‌برم و خوشحال هستم با نقشی كه در راه طولانی داشتم، توانستم محترمانه و معصومانه حرص مخاطب را دربیاورم. البته شخصیت پدر خانواده سریال باعث می‌شود كه مردم قضاوت منفی درباره كاراكتر نیما داشته باشند چون نمی‌تواند نه بگوید؛ خب فرزند مرتب درخواست می‌كند و روز به روز گستاخ‌تر می‌شود. در جاهایی كه دیگر به تو نه می‌گویند شنیدن نه خیلی دیر شده است تو وقیح می‌شوی. احساس می‌كنی هنوز درست می‌گویی و اتفاق را به جلو پیش می‌بری. در كل من كاراكتر نیما را منفی نمی‌بینم فقط خواسته‌های نیما معقول جامعه نیست.

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها