خودم میتونم!
یک شنبه 25 مهر 1389 6:30 AM
”کودکانی که در دوره خردسالیاند مایلند که هر کاری را بیعیب نقص انجام دهند. به آنان یاری کنید که بین پشتکار و کمالگرائی حد و مرزی قایل شوند.”هیتر جانسون دوراچر“
در طول دوره پیشدبستانی بچه شما مدام در حال فراگیری چیزهای جدیدی است، ماننده اینکه نامش را چگونه بنویسد، چگونه دکمههای پیراهنش را ببندد و یا اینکه برای خودش چگونه ساندویچ کره و مربا درست کند. اینگونه یادگیریها ممکن است سرگرم کننده و هیجانانگیز باشند ولی احتمال دارد به همین سرعت هم موجب دلآزاری گردند. امکان دارد بچه ۴ ساله شما حرفی را وارونه بنویسد، یکی از دکمههای لباسش را نبندد یا مربا را بیشتر به زمین بریزد میخواهید کمکش کنید، اما وی پافشاری میکند که خودش آنرا به انجام رساند، بهقدری اسرار میورزد تا عملی را بهدرستی صورت دهد.
چنین عزم و ارادهای در این سن و سال، عادی است لارنس شاپیرو، مؤلف کتاب ”زبان پر رمز و راز بچهها“ میگوید: ”اکثر بچههای پیشدبستانی تمایل دارند بهقدری در کاری تلاش ورزند تا اینکه آن را کاملاً و بسیار خوب انجام دهند“. اغلب آنان میکوشند که بیش از حد توانشان، دست بهکاری زنند بهویژه اگر برادر و خواهر بزرگتری داشته باشند.
در این رفتار، نکتهٔ مثبت هست: در واقع شما میخواهید که فرزندتان خویشتن را به معیارهای ممتاز پایبند سازد و ارزش چسبیدن به کاری را بداند، ولی امکان دارد پافشاری و سماجت سریعاً به وسواس بدل گردد که برای بچههای کم سن و سال بسی نومید کننده و آزارارنده میباشد، پس به چه نحو فرزندانتان را یاری کنید تا کارها را در حد توانائیاش به انجام رساند بیآنکه ایشان را با معیارهای ”بیاندازه عالی“ رویاروی گردانید. راهبردهای ساده زیر یاریگر شما شمرده میشوند:
● محدودیتهای او را بشناسید
وقتی که بچهٔ شما سعی دارد مهارتی را که هنوز از حیث جسمانی قادر به کسب مهارت در آن نیست، کامل گرداند یقیناً بدین وسیله راهی به سوی ناکامی گشوده میشود. وظیفه شما این است که بدانید چه موقع کودک پیشدبستانی خویش را ترغیب کنید و چه وقت وی را بهحال خود واگذارید. گمان نکنید که بچه چهارسالهتان فقط به این سبب میتواند بهکاری دست زند که هم سن و سالانش نیز انجام میدهند. رشد و بالندگی بچهها همسان نیست.
به قول آرین بروان کوندوی نویسنده کتاب: ”۲۰ راز کامیابی با فرزند خود“: ”باید بگذارید بچهها با گامهای خود به جلو بروند“. عملکرد شما باید فراتر از شرح مهارتهای جدید باشد. فرضاً چنانچه فرزندتان تکان دادن راکت بیس بال را یاد میگیرد، بهتر است که دستانش را گرفته و کمکش کنید تا به ترتیب ضربه زند واین کار را تا وقتی ادامه دهید که اطمینان یابید وی آمادگی انجام آن را به تنها دارد.
● مراحل را تدریجاً پشت سر گذارید
دکتر مشاور خانوادهای بهنام ”سالسور“ میگوید: ”اگر مهارتهای جدید به بخشهای کوچک و مهارشدنی بخش گردد کمتر موجب هراس بچهها میشود“. بهعنوان مثال چنانچه بچه پنج ساله شما بستن بند کفش را فرا میگیرد، نخست او را وادار کنید که بندهای کفشش را به کلی باز کند. وقتی اولین کار را کرد، قبل از اینکه به حرکت بعدی بپردازد وی را بهخاطر این کار کوچکش مورد تشویق قرار داده و بگوئید: بهبه تونستی پاتو توی کفشت بکنی! الان بندها را بگیر و محکم بکش.
تأکید کنید که کوشش به اندازه پیامد کار، اهمیت دارد هنگامی که بچه شما هنر جدیدی را میآموزد، تأکیدتان باید روی کاری باشد که انجام میشود نه صرفاً نتیجه آن. به او یادآوری کنید که هدف بهترین بودن نیست. آنچه اهمیت دارد این است که بیشترین تلاش خود را به کار بندد. مادری درباره دختر ۵ سالهاش الیزابت که پیوسته بهخاطر دست خطش ناراحت است، تأکید میکند: ”دخترم، کارش را خیلی سخت میگیرید و میگوید: مامان من نمیتوانم این کار را درست انجام دهد“.
من میگویم: ”اشکالی ندارد، توقع ندارم که کارت را بیعیب و نقص انجام دهی. ما وقت زیادی برای تمرین خط داریم و تمام مدت در حال یادگیری هستیم“.
● از تلاشهایتان با او سخن بگوئید
چنانچه فرزندتان زمان طاقتفرسائی را صرف آموختن چیزی میکند، به وی بگوئید که هرکسی برای فراگیری مهارتهای جدید باید به شدت تلاش ورزد حتی بزرگسالان خوب است که همواره از خودتانمثال بزنید و بگذارید که فرزندتان با خبر باشد که شما نیز با چالشهائی دست به گریبان بودهاید.
● دورنمای هدف را برایش مشخص سازید
در حالی که بچه شما باید به توانائیهای خود ایمان داشته باشد در عین حال باید محدودیتهایش را هم بپذیرد. پیوسته ممکن است بچههائی باشند که کاری را بهتر یا بدتر از او صورت دهند. توجه شما روی چیزی باشد که وی خوب انجام میدهد. احتمال دارد نتواند هنوز بشکن بزند اما بهجای آن در سوت زدن ماهر باشد. زندگی خودتان را برای او مثال بزنید. خاطر نشان سازید که بلد نیستید پیانو بزنید، ولی تا حدی میتوانید هنگام خواب داستان تعریف کنید یا احیاناً کباب درست کنید! وقتی بفهمد که شما علاوه بر استعدادها، محدودیتهائی هم دارید، خواهد توانست همین مورد را درباره خودش نیز قبول کند.
آنروز .. تازه فهمیدم ..
در چه بلندایی آشیانه داشتم... وقتی از چشمهایت افتادم...