راه و چاه عشق
سه شنبه 6 تیر 1391 11:40 PM
موضوعي هست كه هر چه بيشتر به آن فكر كني كمتر از آن سر در ميآوري. موضوعي هست كه اصلا با فكر و عقل آدميزاد جور در نميآيد. همين است كه وقتي ميآيد، آدم طور ديگري ميشود.
ديدهايد اين آدمهايي را كه تا ديروز ميگفتند و ميخنديدند و بالا و پايين ميپريدند، از امروز ناگهان طور ديگري ميشوند. كم حرف و آرام ـ درظاهرـ و سر به زير ميشوند و اينطور مواقع به اينجور آدمها ميگويند: عاشق شدي؟ عشق جذابترين كلمه زندگي خيلي از ماست. بسياري از ما عاشق شدهايم و ميدانيم كه عشق حال آدم را خراب ميكند. يك حال خرابي خوشايند كه برايمان هم سخت است و هم خوب. هيچ كس تا به حال هيچ دو دو تا چهار تايي براي عشق اثبات نكرده است، اما تا دلمان خواسته از عشق سرودهايم و با عشق شاعر شدهايم و مجنونوار از خودمان بيخود شدهايم. عاشقها ميدانند كه هيچ تعريفي از عشق بالاتر از اين نيست، عاشق كه ميشويم يعني يك جوري ميشويم. همين يك جور يك ديوان شعر عاشقانه در خودش دارد. راستي عشق از كجا ميآيد؟ راستي اين در يك نگاهي كه ميگوييم تا عاشق شدن فاصله است چند ثانيه طول ميكشد. هيچ كس نميداند. چون عشق حساب و كتاب ندارد، اما راه و چاه دارد. عشق از راه بالا ميآيد. عشق كه آمد در چشمهاي ما خانه ميكند. چشم آدمهاي عاشق برق ديگري دارد. زبانشان آري، اما چشم آدمهاي عاشق هيچ وقت بند نميآيد. آدم عاشق راستگو ميشود. آدم عاشق چشم پاك ميشود. آدم عاشق فرصت با خود خلوت كردن زياد دارد. آدم كه عاشق شد، كمكم خودش را بيشتر ميبيند. آنهم نه از دريچه حساب و كتاب و چرتكه اندازيهاي ريالي و توماني، آدم عاشق در خودش فرو ميرود و انگار كه خودش را بيشتر ميشناسد. آدم عاشق در ديگري فرو ميرود و فناي ديگري ميشود. به چشمهاي معشوق كه نگاه ميكند، آسمان را ميبيند. چشمها به آسمان نزديكترند. همين است كه خيليها ميگويند عشق اگر عشق است، آدم را هوايي ميكند. عشق اگر عشق است، دست چشم را و دست دل را و دست عقل را در دست هم ميگذارد. آدم عاشق عقل و دلش يكي ميشود. يكي براي يكي. يك عقل و دل عاشق براي يك معشوق. عشق ظرفيت بالايي براي كامل كردن آدمها دارد. آدم عاشق به خدا نزديكتر است، تا زماني كه با عشق، هوايي است. تا زماني كه دست و پاي عشق را نميبندد. تا زماني كه عشق را زمينگير نكرده است. عشق زميني با عشق زمينگير فرق دارد. عشق زميني حرمت ميآفريند و عشق زمينگير هوس ميزايد. زماني دور عشق بيشتر هواي ما را داشت و ما بيشتر حرمتش را داشتيم. زماني دور عشقها زبانزد ميشد. زماني دور و نزديك استاندارد عشق ـ همين عشق ساده و زميني خودمان ـ معلوم و مشخص بود. زماني دور و نزديك، عشق آدم را تنها عاشق نميكرد كه صبور ميكرد، نجيب ميكرد، آدم ميكرد. حالا از راه عشق دور شدهايم و بيشتر در چاه عشق ميافتيم. صولت فروتن
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه