پاسخ به:لطیفه های بامزه
جمعه 6 مرداد 1391 2:36 PM
به مامانم می گم می خوام یه خونه جدا بگیرم و مستقل بشم؛ می گه برو... برو مستقل شو... برو ایدز بگیر.......!!!
پدر به دختر: دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی؟ دختر: دارم ماهو میبینم بابایی! پدر: پس بی زحمت به ماهت بگو خبر مرگش اون ماشینشو خاموش کنه، صداش نمیذاره بخوابیم!!!
عشق عینک سبزی است که با آن انسان کاه را یونجه می بیند. (مارک تواین)
مردی داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت: اگر یک قدم دیگه جلو بروی کشته می شوی. مرد ایستاد و در همان لحظه آجری از بالا افتاد جلوی پایش. مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دور و برش را نگاه کرد اما کسی را ندید. به راهش ادامه داد. ... به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشود باز همان صدا گفت: بایست. مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعتی عجیب از کنارش رد شد. باز هم نجات پیدا کرده بود. مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد: من فرشته نگهبان تو هستم. مرد فکری کرد و گفت:اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم کدام گوری بودی؟؟؟
یارو میره مغازه یخ بخره میگه چنده؟ فروشنده میگه 2 تومن. میبینه پول نداره دست میزاره رو یخه میگه از این یخ تر نداری؟
میگن هر نخ سیگار 3 دقیقه از عمر آدم کم می کنه!
همچنین ثابت شده اگه از چیزی لذت ببری 5 دقیقه به عمر آدم اضافه میشه!
نتیجه: سیگارتون رو با لذت بکشید تا 2 دقیقه به ازای هر نخ سیگار به عمرتون اضافه بشه...!!
اینروزا دختر و پسرها از عشق و دوستی هیچ نفعی نمیبرند؛ اونایی که منفعت میبرند: رستورانها
کافی شاپها، ایرانسل و همراه اول !!
دختره تا دیروز که خونه باباش بود از شیلنگ حیاط آب میخورد, الان که ازدواج کرده میگه آب معدنی استاندارد نیست!