یه قل دو قل
سه شنبه 6 تیر 1391 9:04 AM
طنز مشترک سعید بیابانکی و جواد زهتاب
لطفا تا آخر شعر یک نفس و بدون توقف خوانده شود !
با این که بازار همه کساده
زنگ خور گوشی ت ولی زیاده
می گن که خیلی رفت و آمد داری
می گن که خیلی ام در آمد داری
این همه پول داری زکاتم می دی؟
من بمیرم تو مالیاتم می دی؟
می گن که پز می دی تو قوم و خویشا
بچه ها دیدنت دیشب تو گیشا
خاطرتو اونا که خیلی می خوان
شبا می یان زیر پل کریم خان
می پری با رجال گنده مُنده
شماره ی موبایلتم که رُنده
بچه ها دیدنت یه شب هراسون
داشتی می رفتی میدون خراسون
شبا می گن می ری سعادت آباد
نصف شبا می ری رو برج میلاد
عصرای جمعه هم ولی عصری
صبحای شنبه هم که چاررا قصری
همین جوری بچسب به رزق و روزی
نیفتادی تا که به روغن سوزی
کنار گل گیرت می گن نوشته:
دنده عقب نرو که خیلی زشته
خدا کنه یه روز مهندس بشی
می گن موتور داری مسافر کشی!
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه