0

حافظ در قرن بیست و یکم (طنز)

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

حافظ در قرن بیست و یکم (طنز)
سه شنبه 6 تیر 1391  9:03 AM

حافظ

 

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس

 

دیدم به خواب حافط توی صف اتوبوس

 

گفتم: سلام حافظ، گفتا: علیک جانم

 

گفتم: کجا روی ؟ گفت: والله خود ندانم

 

گفتم: بگیر فالی گفتا: نمانده حالی

 

گفتم: چگونه ای؟ گفت: در بند بی خیالی

 

گفتم: که تازه تازه شعر و غزل چه داری؟

 

گفتا: که می سرایم شعر سپید باری

 

گفتم: ز دولت عشق، گفتا: کودتا شد

 

گفتم: رقیب، گفتا: کله پا شد

 

گفتم: کجاست لیلی؟ مشغول دلربایی؟

 

گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایی

 

گفتم: بگو، زخالش، آن خال آتش افروز؟

 

گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز

 

گفتم: بگو، ز مویش گفتا که مش نموده

 

گفتم: بگو، ز یارش گفتا ولش نموده

 

گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده مجنون؟

 

گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون

 

گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟

 

گفتا: خریده قسطی تلویزیون به جایش

 

گفتم: بگو، ز ساقی حالا شده چه کاره؟

 

گفتا: شدست منشی در دفتر اداره

 

گفتم: بگو، ز زاهد آن رهنمای منزل

 

گفتا: که دست خود را بردار از سر دل

 

گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم ها

 

گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا

 

گفتم: بگو، ز محمل یا از کجاوه یادی

 

گفتا: پژو، دوو، بنز یا گلف نوک مدادی

 

گفتم: که قاصدک کو آن باد صبح شرقی

 

گفتا: که جای خود را داده به فاکس برقی

 

گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره

 

گفتا: به جای هدهد، دیش است و ماهواره

 

گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد؟

 

گفتا: به پست داده، آورد یا نیاورد؟

 

گفتم: بگو، ز مشک آهوی دشت زنگی

 

گفتا: که ادکلن شد در شیشه های رنگی

 

گفتم: سراغ داری میخانه ای حسابی؟

 

گفتا: آنچه بود ار دم گشته چلوکبابی

 

گفتم: بیا دوتایی لب تر کنیم پنهان

 

گفتا: نمی هراسی از چوب پاسبانان؟

 

گفتم: شراب نابی تو دست و پا نداری؟

 

گفتا: که جاش دارم و افور با نگاری

 

گفتم: بلند بوده موی تو آن زمان ها

 

گفتا: به حبس بودم از ته زدند آنها

 

گفتم: شما و زندان؟ حافظ ما رو گرفتی؟

 

گفتا: ندیده بودم هالو به این خرفتی!

 

شعر: سید محمدرضا عالی پیام

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها