ماهیت انتظار، مهم ترین و برجسته ترین مفهوم موعود در مسیحیت است که به نکات مهمی درباره آن اشاره می شود :
- با توجه به آن چه درباره اهداف آمدن دوباره مسیح شمرده شد، مسیح باوری در چهره و معنای دوم، رو به آینده و آرمانی آینده ساز است که برخلاف موعود پیشین، تنها فرایند روحی و معنوی تأثیر گذار نیست. « داور جهانی » با تشکیل حکومت، برقراری ملکوت الهی یا همان وعده پادشاهی خدا به داوود، داوری در میان بنی اسرائیل و سایر امت ها و نیز پاداش دادن برای ایمان داران، کارکردی اجتماعی دارد. او با این کارکرد اجتماعی که البته تلاش شده تا سیاسی نگردد، می کوشد تا آینده روشنی را برای مسیحیان به ارمغان بیاورد.
- موعود، کارکردی اجتماعی دارد ؛ تشکیل حکومت و برقراری حکومت، اما بعد معنوی آن نیز حالت توجه است. ظهور موعود و بازگشت عیسی برای افرادی مفید می افتد که پیش از آن به باوری ویژه و ایمانی خاص دست یافته اند و مسیحا بودن عیسی را پذیرفته اند و به او ایمان آورده اند تا بتوانند از ره آورد او به هنگام بازگشت بهره گیرند ؛ ایمانی که گاه به زندگی کردن در مسیح تعبیر شده است. از این جهت، می توان موعود مسیحی را کارکرد فردی قوی تر و برجسته تری دانست.
- این موعود برخلاف چهره ی نخست موعود عهد جدید، نه یک موعود ملی و نژادی بلکه کاملاً غیر قوم مدار، جهان شمول و فراملی است و به همین سبب او به داور تمام امت ها معرفی شده است. خواه بنی اسرائیل و خواه غیر آنها، تنها شرط برای نجات همان ایمان است که پیش تر از آن یاد شد البته گاه از نجات بنی اسرائیل و یادآوری در میان آنان سخن به میان می آید، اما این دلیل پذیرفته شده ای بر انحصار نجات به بنی اسرائیل نیست ؛ این جملات را باید به حساب تأثیر عهد عتیق و تلاش مسیحیان برای تطبیق عیسی بر پیشگویی های عهد عتیق دانست.
- در مجموعه عهد جدید، هیچ گونه کارکرد فراکیهانی برای عیسی به هنگام بازگشت ترسیم نشده است ؛ به این معنا که او با انجام اعمال فرا عادت، هستی را به رهبری خویش در آورد و تصرفاتی را در عالم کیهانی پدید آورد. کارکرد مسیح در عهد جدید رفتاری است که در چهارچوب قوانین و قواعد هستی جریان دارد. تنها رستاخیز و بازگشت او رفتاری خارج از قوانین طبیعت در دستور کار او محسوب می شود.
- برخلاف تصویری که از موعود و منجی در پاره ای از ادیان و یا مکاتب وجود دارد، نجات بخشی موعودمسیحی هرگز در محدوده زمان منحصر نمی شود و به عصر یا دوره ای خاص اختصاص نمی یابد. در این چهره از موعودگرایی کتاب مقدس، نجات موعود، مقوله ای سیال و همیشگی که تنها کافی است آدمی به موعود (مسیح) ایمان بیاورد تا نجات یابد. نجات در گرو زمان خاص یا جغرافیای ویژه ای قرار نمی گیرد و آدمی هرگاه به این ایمان دست یابد، به رستگاری رسیده است. این ویژگی را می توان شاخصه اصلی موعودگرایی مسیحی دانست که در چهره نخست از موعودمسیحی نیز، چنین امتیازی وجود داشته است.
- زمان بازگشت مخفی است ؛ نامشخص بودن زمان بازگشت عیسی و عدم تعیین آن، سبب می شود تا چراغ امید برای همیشه فروزان بماند. او خود بارها بر این نکته تأکید می کند که : « اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاعی ندارد حتی ساکنان آسمان جز پدر من و بس. و به همین دلیل به آنها یادآور می شود همیشه امیدوار و آماده باشند. پس بیدار باشید زیرا که آن روز و ساعت را نمی دانید.»
- بازگشت دوباره مسیح برخلاف ظهور نخستین او، عیان و آشکار است و از آن جا که بازگشت دوباره او برای مجد و سیادت کلیسا تصویر و تفسیر شده، باید در بازگشتی آشکار این مهم را عملی سازد. به همین دلیل، گفته شده است : « مؤمنان صدای آمدنش را خواهند شنید و هر کس و هر چیز دیگر را ترک خواهند کرد.» او بازگشت دوباره اش را این چنین توصیف می کند : « هم چنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.»
منبع: مشرق موعود