آيندهاي روشن براي لسآنجلس تاريك
پنج شنبه 25 خرداد 1391 6:31 AM
شركت بازی سازی راك استار را كسی نیست كه نشناسد، دلیل آن هم كاملا مشخص است؛ زمانی كه بازی كردن روی ویندوز در حال رونق گرفتن بود، شركت راك استار بازی محبوبی به نام GTA را به دنیا معرفی كرد كه برعكس بيشتر بازیهای زمان خود، داستان خطی نداشت و شما عملا باید برای پیشروی در بازی كمی به مغزتان فشار میآوردید. راك استار سعی كرد سریهای محبوب خود مانند مكس پین یا جی تی ای را در طول سالهای آينده هم ادامه دهد. به همین دلیل یكی ازنقاط اشتراك گیمرهای نسل قبل و جدید سریهای بازی شركت راك استار است. به نظر، هم گیمرها و هم راك استار از ساختن بازیهایی كه داستان آنها در زمان حال ادامه داشته باشد خسته شده باشند. به همین دلیل این شركت سعی كرد با قرض گرفتن نقاط قوت بازیهای خود مانند تجربه موفق سبك Open World در جی تی ای و گرافیك فوقالعاده Red Dead Redemption و همچنین خلق داستانی متفاوت بتواند بازی جدیدی به نام L.A Noire را به گیمرها هدیه دهد. L.A Noire باید شما را یاد 2 بازی بیندازد؛ جی تی ای و بازی مافیا. اول آن كه شما را به یاد جی تی ای میاندازد، چون برند راك استار گیم را ابتدای بازی مشاهده میكنید و همچنین این دو بازی از شما میخواهد ماموریتهایی در طول بازی انجام دهید و دوم این كه شما را به یاد مافیا میاندازد، چرا كه محیط و فضای بازی این دو تقریبا به یك زمان اختصاص دارد. نقش شخصيت بازی در Noire كاملا با مافیا متفاوت است پس حتما این موضوع گیمپلی بازی را تغییر میدهد. داستان بازی در دهه ۴۰ میلادی در شهر لسآنجلس اتفاق میافتد. واژه Noire در زبان فرانسه به معنی تاریكی و سیاهی است و به نظر همین كلمه برای توصیف حال و هوای آن زمان و بازی كافی باشد. Cole كسی است كه شما هدایت آن را در بازی به عهده دارید. جنگ جهانی تازه به پایان رسیده و كول كه از سربازان این جنگ بوده است حال به استخدام نیروهای پلیس لسآنجلس یا LAPD در آمده است. ابتدای بازی شما به عنوان كارآگاهی كه در دایره مواد مخدر و قاچاق فعال است، بازی را شروع میكنید. قسمت اصلی بازی از یك سری پروندههایی تشكیل شده است كه شما باید اولین مراحل حل این پروندهها را از زمانی آغاز كنید كه توسط مافوقتان دستور میگیرید و به سراغ حادثهای كه در فلان خیابان افتاده است بروید. البته اتفاقهایی كه بعد از وقوع یك جنایت برای شما میافتد باز هم به خودتان ربط دارد؛ به این دلیل كه زود یا دیر رسیدن در محل وقوع میتواند كار شما را آسان یا مشكلتر كند. حال كه همراه دستیارتان به صحنه جنایت رسیدید باید هوش خود را به كار بگیرید و مانند یك كارآگاه عمل كنید. از زمانی كه به محل مورد نظر میرسید موسیقی به آرامی شروع به نواختن میكند، خیلی زود متوجه میشوید كه این موسیقی بزرگترین كمككننده به شماست. برای این كه بتوانید جتایتكاران را به دام بیندازید باید از اشیای باقیمانده در محل وقوع جنایت استفاده كنید. تا زمانی كه سرنخ مهمی در محل وقوع جنایت وجود داشته باشد و شما آن را ندیده باشید، این آهنگ ادامه پیدا میكند و وقتی كار شما تمام شد، آهنگ هم قطع میشود. اما این همه ماجرا نیست. شما نیاز دارید برای اطلاعات بیشتر از كسانی كه در صحنه وجود داشتند سوالاتی بپرسید پس در L.A Noire ما هم چنین كاری را انجام میدهیم. وقتی سوالی از شهروندی بپرسید با توجه به جوابی كه به شما داده است، 3 گزینه برای شما نمایش داده میشود: یا میتوانید به حرف او اعتماد كنید یا شك كنید و همچنین بدانید او حتما دروغ میگوید. شاید ابتدای بازی از این موضوع خیلی هیجانزده بشوید ولی در طول ۲۰ پروندهای كه طی بازی باید آنها را به نتیجه برسانید، شاید تكرار كردن این دستورالعملها كمی خستهكننده باشد. علاوه بر این بعد از حل كردن چند پرونده میتوانید براحتی تشخیص دهید كه چه كسی دروغ میگوید و چه كسی راست. اگر فرد مورد نظر به شما دروغ بگوید سعی میكند به هر جایی غیر از شما نگاه كند و میكوشد از شما فاصله بگیرد و به طور روان نمیتواند با شما صحبت كند، ولی كسی كه راست بگوید به طور مستقیم به شما نگاه میكند و آثاری از اضطراب در چهره او مشخص نیست. البته مجبورید در طول بازجویی به دفترچه ای كه همه شواهد را در آن ثبت كردهاید مراجعه كنید تا بتوانید با توجه به گفتههای فرد مورد نظر، درست تصمیم بگیرید. در حقیقت هیچ راهی نیست كه شما نتوانید یك پرونده را از دست بدهید؛ یعنی جدا از این موضوع كه اگر كول در حین انجام ماموریت كشته شود دوباره از نقطه چك پوینت شروع به بازی كنید، اگر در حین ماموریت هم كار اشتباهی انجام بدهید مثلا به حرف كسی كه دروغ میگوید اعتماد كنید، تغییر زیادی در روند حل پرونده پیش نمیآید و این موضوع میتواند كمی كسلكننده باشد. فضای بازی خیلی حرفها برای گفتن دارد. اجازه دهید از نقطه بد آن شروع كنیم؛ ماشینهایی كه در خیابان مشاهده میكنید قاعدتا بسیار قدیمیتر از آن چیزی است كه در جی تی ای میدیدید. شاید به یاد بازی مافیا بیفتید، اما پیشنهاد میكنم این دو بازی را اصلا در این زمینه مقایسه نكنید. شما همانند جی تی ای میتوانید ماشینی را كه دوست دارید به دست بیاورید ولی نه با مشت و لگد! بلكه به دلیل پلیس بودن میتوانید از صاحب ماشین بخواهید از ماشین پیاده بشود. طراحی ظاهر ماشینها چنگی به دل نمیزند، حداقل در چنین بازیاي انتظار میرفت طراحی بهتری برای آن صورت بگیرد. همچنین رانندگی با این ماشینها هم بسیار خشك است و هیچگونه هیجانی را به بازیكننده منتقل نمیكند. البته تعقیب و گریزهایی كه به وسیله ماشین انجام میشود یكی از نقاط قوت بازی است. نگران نباشید! در L.A Noire هنوز كسانی وجود دارند كه بخواهند كشته بشوند و شما هم هنوز تفنگی در دست دارید كه بخواهید آنها را بكشید! ولی انتظار آزادی عملی كه در جی تی ای وجود داشت نیز L.A Noire داشته باشید. در بسیاری از مراحل تعقیب و گریز (كه بسیاری از آنها با پای پیاده است) شما مجبورید از سلاح استفاده كنید. بجز خودروهای ناامیدكننده بازی، دیگر نقاط فضای بازی از بهترین گرافیكی كه تا به حال دیدهاید، برخوردار است. راك استار گیم سعی كرده است از ساختمانهای شهر گرفته تا رژلبی كه در محل وقوع حادثه بر زمین افتاده است، به طبیعیترین حالت ممكن طراحی شود. اگر نزدیك ساختمانها بشوید بخوبی میتوانید دقت طراحی را در آنها ببینید، همچنین كاراكترهای بازی در بهترین حالت خود قرار دارند و شما میتوانید بخوبی از چهره آنها، احساسشان را درك كنید و حركات كاراكترها نسبت به جی تی ای بسیار طبیعیتر شده است. این بازی بدون صداگذاری فوقالعاده خود حرفی برای گفتن نداشت. در هر مكانی كه وارد میشوید دقیقا مطابق با همان مكان، صداهایی مانند گفتوگوی انسانها را میشنوید كه باعث میشود احساس كنید واقعا زندگی در كنسول شما جریان دارد. L.A Noire بسیار بازی قابل توجهي است و گیمپلی ۲۰ ساعته آن حتما میتواند شما را روزها به خود مشغول كند، بدون آن كه از آن خسته بشوید البته به نظرم L.A Noire هنوز جای پیشرفت بیشتری دارد و نسخه اول بازی به پختگی لازم نرسیده است. در بهترین حالت میتوان به بازی نمره نه و نیم از ۱۰بدهیم. مسعود گرجیزاده
توسعهدهنده: Team Bondi
منتشركننده: Rockstar Games
سبك: Open World
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه