پاسخ به:عشقولانه
یک شنبه 11 خرداد 1393 7:00 AM
لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو
تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو
تا چند نظر به روی مهتاب کنم
خود را به هوای دیدنت آب کنم
یک قطعه ی عکس خود برایم بفرست
تا در دل بی قرار خود قاب کنم
دل صدچاک ما را تیغ ترحم بدرید
دل ما را به همان قیمت ارزان بخرید
دل من گرچه شکسته گوهری ناب شده
عشق در قلب تو آن تحفه ی نایاب شده
باز هم از چشمه لب های من
تشنه ای سیراب شد سیراب شد
باز هم در بستر آغوش من
رهروی در خواب شد در خواب شد
… فروغ فرخ زاد …
ثانیه ها ، روزها ، ماه ها
حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند
دنیا برای من یعنی:
پسرم مهدیار