پاسخ به:هر چه می خواهد دل تنگت بگو!!!
یک شنبه 14 خرداد 1391 4:21 PM
مردی برای یک اداره پست کار می کرد که مسئول رسیدگی به نامه هایی که آدرس نامعلوم داشتند بود. یك روز متوجه نامه ای شد كه روی پاكت آن با خطی لرزان نوشته شده بود : نامهای به خدا
با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند. در نامه این طور نوشته شده بود :
خدای عزیزم
بیوه زنی هشتاد و سه ساله هستم كه زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی میگذرد. دیروز یك نفر كیف مرا كه صد دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود كه تا پایان ماه باید خرج میكردم. یكشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت كردهام، اما بدون آن پول چیزی نمیتوانم بخرم. هیچ كس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی می تونی من كمك كنی؟
كارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همكارانش نشان داد. نتیجه این شد كه همه آن ها جیب خود را جستجو كردند و هر كدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان نود وشش دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند …
همه كارمندان اداره پست از اینكه توانسته بودند كار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت، تا این كه نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید كه روی آن نوشته شده بود: نامهای به خدا
همه كارمندان جمع شدند تا نامه را باز كرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود :
خدای عزیزم،
چگونه میتوانم از كاری كه برایم انجام دادی تشكر كنم. با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا كرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آن ها گفتم كه چه هدیه خوبی برایم فرستادی. البته چهار دلار آن كم بود كه مطمئنم كارمندان اداره پست آن را برداشتهاند
در پایان اینم بگم که من مخالف این هستم که هر کاربر باید یه پست بیشتر نزنه.حالا اومدو پشت سر پست من تا یه قرن کسی پست نزد،یعنی من نباید تا یه قرن پست دیگه ای نزنم.!عجبا
در ضمن از اینکه پستای قبلیم رو حذف کردین ناراحت شدم.(در پاسخ به مدیر تالار)
..........................................
سلام
دوست خوبم ، مطلبتان را خواندم.
خودتان را جای کاربران بگذارید و ببینید اگر وارد یک تالار بشوید و به جای اینکه ببینید کاربران با هم گفتگوی صمیمانه دارند ، تعداد داستان و شعر و ... پی در پی ببینید به نظرتون از تالار زده نمی شوید؟
پس باید رعایت حال کاربران دیگر را هم در نظر داشت.اینکه در هر صفحه ای یک داستان یا شعر یا طنز و... باشد خوب است و باعث تنوع هم می شود.
پست های قبلی شما هم که بعد از شعری بلند گذاشته بودید حذف نشده بلکه غیر فعال شده است چون اگه حذف می شد امتیازش هم از شما کسر می گردید لذا امتیاز آن دو تا پست برای شما ثبت شده است.
از حضور شما در این تالار خوشحالیم.
گر نگه دار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد