هیث کلیف اندرو لجر (به انگلیسی: Heathcliff Andrew Ledger) (۴ آوریل، ۱۹۷۹ – ۲۲ ژانویه ۲۰۰۸) بازیگر استرالیایی برندهٔ اسکار بود. او پس از بازی در نقش های تلویزیونی در دههٔ ۹۰، شروع به کار در هالیوود کرد و فیلم های او هم از لحاظ تجاری و هم از دید منتقدین با موفقیت رو به رو بودند.
زندگی نامه
هیث لجر در شهر پرث در غرب استرالیا به دنیا آمد. مادر او «سلی لجر بل (رمشاو)» معلم زبان فرانسه و پدرش «کیم لجر» رانندهٔ اتومبیل های مسابقهای و مهندس معدن بود. مادر او منسوب به کلن کمپبل است و پدرش نیز از خانوادهای میآید که در شهر پرث برای کارخانهٔ مهندسیشان معروف اند. نام هیث و خواهرش کیت، از روی نام شخصیت های اصلی کتاب بلندی های بادگیر – هیث کلیف و کاترین – اثر امیلی برونته برداشته شده است. هیث اولین تجربه های بازیگری اش را در ۱۰ سالگی در مدرسهٔ گیلدفورد در نقش پیتر پن تجربه کرد.
زندگی حرفهای
ابتدای کار
لجر در شانزده سالگی، امتحانات دیپلم دبیرستان را گذراند و از مدرسه بیرون آمد تا به دنبال بازیگری برود و به همراه دوستش تره ور دیکارلو، تا سیدنی با اتومبیل رفتند. او حدود یکسال بعد به شهر خودش پرث برگشت تا در یک مجموعهٔ تلویزیونی به نام شیرین (۱۹۹۶) نقش یک دوچرخه سوار همجنسگرا را بازی کند.
او در سال ۱۹۹۶، پیش از اولین فیلم بلند استرالیایی اش به نام سنگ سیاه، در یکی از محصولات کمپانی فاکس به نام غرش بازی کرد. در ۱۹۹۹، لجر بازیگر نقش اول فیلم کمدی – تینایجری ۱۰ چیز تو که من ازشون بدم میاد شد و همچنین نقش اول فیلم استرالیایی تحسین شدهٔ دو دست بود.
سال های ۲۰۰۰
در فاصلهٔ سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵، لجر در فیلم های میهن پرست، ضیافت هیولا، قصهٔ یک شوالیه، چهار پر، ند کلی، فرمان و برادران گریم نقش آفرینی کرد. در سال ۲۰۰۱، جایزهٔ ستارهٔ آیندهٔ شو وست را برای بازی در میهن پرست و به مناسبت اکران جهانی قصهٔ یک شوالیه به دست آورد و در سال ۲۰۰۳، یکی از مردان بازیگر سال استرالیا به انتخاب فصلنامهٔ آقایان استرالیایی (GQ Australia) شد.
بازی لجر در سال ۲۰۰۵ در نقش انیس دلمار در یکی از مهمترین فیلم های آن سال، کوهستان بروکبک، جوایز و نامزدی های زیادی برای او به ارمغان آورد. جایزهٔ حلقهٔ منتقدان نیویورک، حلقهٔ منتقدان سنفرانسیسکو و نامزدی اسکار در رشتهٔ بهترین بازیگر نقش اول مرد و جایزه گلدن گلاب از آن جملهاند.
استفن هولدن، منتقد سینمایی نیویورک تایمز در نقد خود در مورد کوهستان بروکبک نوشت:
« آقای لجر و جیلنهال (همبازی هیث در کوهستان بروکبک) این قصهٔ عاشقانهٔ دردناک را قابل لمس میکنند. آقای لجر به شکل معجزه آسایی در زیر پوست شخصیت سفت و سخت خود در فیلم ناپدید میشود. بازی او به راحتی با بهترین بازی های مارلون براندو و شان پن برابری میکند. »
در نقدی دیگر در مجلهٔ رولینگ استون، پیتر ترورز مینویسد:
« بازی چشمگیر لجر یک معجزهٔ بازیگری است، انگار که او نقش را از درون خودش کنده باشد. لجر نه تنها میداند کاراکترش چطور راهمیرود، حرف میزند و گوش میکند، بلکه حتی میداند که او چطور نفس میکشد. دیدن او که بوی پیراهن آویزان در کمد جک را فرو میبرد، مثل فهمیدن درد از دست دادن عشق است. »
سال ۲۰۰۵، لجر در یک نسخهٔ داستانی از شخصیت جووانی کازانوا در مقابل سیهنا میلر بازی کرد. این فیلم یک کمدی رومانتیک بود که با برخوردهای متناقضی از جانب منتقدان رو به رو شد. در ۲۰۰۶ او از سوی آکادمی هنرهای تصویری اسکار برای عضویت دعوت شد و در ۲۰۰۷ نیز یکی از شش بازیگری بود که در فیلمی که با نام « من آنجا نیستم » از زندگی باب دیلن ساخته شد، نقش دیلن را ایفا کرد.
در سال ۲۰۰۸، لجر نقش هیولای معروف داستان های کمیک، «جوکر» در فیلم شوالیه تاریکی (دنبالهای بر فیلم بتمن شروع میکند) را بازی کرد. در این فیلم او در مقابل کریستین بل، همبازیاش در فیلم من آنجا نیستم نقشآفرینی کرده است.
او قرار بود در فیلم تصورات دکتر پارناسوس در نقش تونی در مقابل تام ویتس و کریستوفر پلامر بازی کند. این فیلم در زمان مرگ لجر در مرحلهٔ پیش تولید بود.
همچنین هیث به همراهی الن اسکات، نویسنده و تهیهکنندهٔ سوئدی، در حال کار بر روی اقتباسی از روی پیشمرگ ملکه اثر والتر تویس بود. این فیلم قرار بود اولین اثر سینمایی هیث در مقام کارگردان باشد.
کارگردانی
هیث لجر قصد داشت قدم هایی در زمینهٔ کارگردانی بردارد که حاصل اولین تلاش های او در این زمینه، ساخت چند موزیکویدیو به اضافهٔ یک فیلم کوتاه بود. او در سال ۲۰۰۶، ویدیویی برای بن هارپر و دو ویدیو برای انفا رپر استرالیایی ساخت. در جشنوارهٔ فیلم ونیز ۲۰۰۷، او از تمایلش برای ساخت فیلمی از زندگی نیک دریک، آوازهخوان انگلیسی که در سال ۱۹۷۴ در سن ۲۶ سالگی به شکل غمانگیزی مُرد، سخن گفت. لجر بعداً به عنوان اولین قدم برای شروع کار بر روی این پروژه، فیلم کوتاهی به شکل موزیکویدیو با حضور خودش بر روی یکی از آهنگ های نیک به اسم سگ چشم سیاه ساخت. فیلم لجر بعداً در یک مجموعه فیلم به نام خانهٔ آنها: بازتابها در مورد نیک دریک که به یاد نیک دریک تهیه شده بود قرار گرفت.
موسیقی
لجر یک کمپانی ضبط و تهیهٔ موسیقی را با بن هارپر شریک بود. ویدیویی که برای هارپر ساخت نیز بخشی از این شراکت او در کمپانی بود.
تصویر عمومی
خبرنگارها
هیث رابطهٔ پرتنشی با خبرنگارها و عکاس های مزاحم – پاپاراتزی ها – داشت. آنها مدعی بودند که هیث در سال ۲۰۰۴ در سیدنی به یکی از آنها تف و بعد هم حمله کرده بوده، که هیث این ادعا را تکذیب میکرد. در ژانویهٔ ۲۰۰۶ و در جریان مراسم افتتاحیهٔ کوهستان بروکبک، پاپاراتزی ها به عنوان انتقام، با تفنگ های آبپاش به هیث و میشل ویلیامز حمله کردند که این اتفاق باعث شد لجر خانهاش در سیدنی را به قیمت ۷ میلیون دلار استرالیایی بفروشد.
رسانهها در مورد دیگری نیز با هیث مشکل داشتند. در جریان مراسم اهدای جوایز سالانهٔ بازیگران (S.A.G)، هنگامی که لجر به همراهی جیک جیلنهال بر روی صحنه رفت تا کلیپی از کوهستان بروکبک را معرفی کند، با خنده، طوری متن معرفی را خواند که بعداً این رفتارش از سوی لسآنجلس تایمز، به نوعی تمسخر همجنسگراها تعبیر شد. لجر بعداً اعلام کرد که این رفتارش صرفاً به علت اضطراب موجود در صحنه بوده، چون تنها چند دقیقه قبل از مراسم به او اعلام کرده بودند که باید جوایز را او اهدا کند و خطاب به روزنامه گفته بود « من متاسفم و بهخاطر مضطرب بودنام عذرخواهی میکنم! »
لجر یک بار دیگر زمانی از سوی خبرگزاری ها مورد سرزنش قرار گرفت که در مصاحبه ای گفته بود که کوهستان بروکبک در ویرجینیای غربی توقیف شده است، در حالیکه حقیقت اینطور نبود و فقط یک سینما چنین کاری کرده بود. همچنین او گفته بود که در ویرجینیای غربی تا دههٔ ۸۰، اعدام بدون محاکمه وجود داشته است. بنا بر ادعای مورخان، چنین چیزی صحیح نبوده و آخرین اعدام های از این دست در آمریکا به ۱۹۳۱ برمیگردند.
زندگی خصوصی
لجر همسر میشل ویلیامز، همبازی اش در فیلم کوهستان بروکبک، بود. دختر آنها به نام ماتیلدا رز در روز ۲۸ اکتبر ۲۰۰۵ به دنیا آمد و جیک جیلنهال و بیزی فیلیپس، پدرخوانده و مادرخواندهٔ ماتیلدا شدند.
در آگوست ۲۰۰۷، هفتهنامهٔ آس ویکلی مدعی شد که هیث و میشل به علت وضعیت کاری پرمشغلهشان از یکدیگر جدا شدهاند. در آن زمان نه میشل و نه هیث این ادعا را تایید نکردند. در سپتامبر همان سال، پدر میشل در مصاحبه ای با سیدنی تلگراف تایید کرد که آن دو از هم جدا شدهاند.
مرگ
در روز ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۰۸، پیکر هیث در آپارتمانش در طبقهٔ چهارم ساختمانی در خیابان ۴۲۱ بروم در محلهٔ سوهوی نیویورک پیدا شد. بنابر گزارش پلیس، ترسا سولومون، خدمتکار خانه حدود ساعت ۱۲:۳۰ ظهر به آپارتمان هیث میرود و وقتی حدود ساعت یک برای تعویض لامپ حمام به اتاق هیث وارد میشود، او را در حالی پیدا میکند که روی تخت رو به صورت دراز کشیده و پارچه ای سفید تا روی شانهاش بالا کشیده شده بوده و خروپف میکرده.
حدود یکساعت و نیم بعد ماساژور هیث به آپارتمان او میآید. تا ساعت ۳ هیث از اتاق بیرون نمیآید و به همین علت ماساژور به موبایل هیث زنگ میزند و جوابی نمیگیرد. او سپس وارد اتاق هیث میشود و شروع به آماده کردن میز ماساژ و بعد هم سعی در بیدار کردن هیث میکند. بعد از آن با موبایل مری-کیت آلسن تماس میگیرد که شمارهاش در دفتر تلفن موبایل هیث بوده است. مری-کیت میگوید که یکی از افراد محافظش را به آپارتمان خواهد فرستاد. بعد از اینکه ماساژور دوباره سعی در بیدار کردن هیت میکند، به اورژانس زنگ میزند. ماموران اورژانس اقدامات اولیه را انجام میدهند، ولی در ساعت ۳:۳۶ بعدازظهر، اعلام میکنند که هیت مُرده است.
پلیس گفته است که با وجود قرصهایی که در اتاق هیث پیدا کردهاند ولی هیچ نشانهٔ مشخصی که حاکی از خودکشی هیث باشد یافت نشده است.
دو هفته پس از مرگ لجر، مرگ او تصادفی و بر اثر مسمومیت شدید در نتیجهٔ مصرف هم زمان چندین نوع قرص ضداضطراب و مسکن و خوابآور اعلام شد. در گزارش مرکز پزشکی نیویورک آمده است که در خون لجر، مقادیری از مسکن های اکسیکودون (که در اکسیکونتین یافت میشود)، هیدروکودون (که در ویسودین یافت میشود) و ضداضطراب های دیازپام، تمازپام و الپرزولام (که در والیوم و زاناکس و رستوریل وجود دارند) و دوکسیلامین پیدا شده است.
پیامدها
خانوادهٔ لجر، همان روز در جلوی منزل مادر هیت در شهر پرث، نامهای را در حضور خبرنگاران خواندند:
« ما، خانوادهٔ هیث، مرگ دردناک و زودهنگام فرزند و برادر عزیزمان و پدر ماتیلدا را تایید میکنیم. او در خوابی آرام در ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر در اتاقش توسط خدمتکار منزلش پیدا شده است. ما از همهٔ دوستان و مردم در همه جای دنیا تشکر میکنیم. هیث در طول زندگی کوتاهش بر مردم بسیاری تاثیر گذاشته است ولی عدهٔ کمی بودند که او را واقعاً بشناسند. او مهربان و عاشق زندگی بود. در حال حاضر هم درخواست میکنیم که وضعیت ما را درک کنید و اجازه بدهید که در خلوت خودمان بتوانیم با این اتفاق کنار بیاییم. »
در واکنش به مرگ هیت، همسر سابقش میشل ویلیامز اعلام کرد که شنیدن این خبر برایش بسیار ناگوار بوده و هواپیمایی برای بازگشت از سوئد به آمریکا گرفته است. گفته شده که ویلیامز با شنیدن خبر مرگ هیث، شروع به گریه و فریاد کرده و این اتفاق تاثیر شدیدی بر او گذاشته است. همچنین کوین راد، نخستوزیر استرالیا در واکنش به این خبر گفت « بسیار دردناک است که ما یکی از بهترین بازیگران کشورمان را در اوائل زندگیاش از دست دادیم. »
نیکول کیدمن مرگ هیث را یک تراژدی نامید و با خانوادهٔ هیث ابراز همدردی کرد و الن هورن، مدیر و رییس کمپانی برادران وارنر گفت « جامعهٔ هنر استعداد بسیار بزرگی را از دست داد. هیث بازیگری بزرگ و انسانی استثنایی بود. »
همکاران جیک جیلنهال سر صحنهٔ فیلم برادرها در نیومکزیکو گفته اند که او پس از شنیدن خبر مرگ هیث، تا مدتی گیج بوده و بعد هم بلافاصله برگشته و فقط مدتی بعد برای گرفتن یکی از صحنه ها دوباره به نیومکزیکو رفته. جیلنهال مدتی قبل در جریان فیلمبرداری یکی از صحنه های همین فیلم که در زندان میگذشته، مثل زندانیانی که عکس عزیزانشان را به دیوار سلول میزنند، به عنوان شوخی عکس لجر را به دیوار زده بود.
هشت روز بعد از مرگ لجر، ویدیویی از او در اینترنت پخش شد که لجر را در حال استفاده از مواد مخدر نشان میدهد و لجر در این ویدیو میگوید که او بیست سال است که روزی پنج نخ حشیش مصرف میکند. در پی انتشار این ویدیو، دو برنامهٔ مشهور تلویزیونی در آمریکا این ویدیو را به قیمت ۲۰۰٬۰۰۰ دلار برای پخش خریدند، ولی بعداً اعلام کردند که در حمایت از هیث لجر و برای احترام به خانوادهٔ او، این ویدیو را در برنامهٔ خود پخش نخواهند کرد. گفته شده که سه بازیگر هم نسل لجر، یعنی اسکارلت یوهانسون، ناتالی پورتمن و جاش برولین در این تصمیمگیری نقش داشتهاند و از نفوذ خود برای جلوگیری از پخش این ویدیو استفاده کردهاند.
گفته شده که میشل و هیث درگیری شدیدی بر سر مصرف هرویین، کوکایین و قرص با یکدیگر داشتهاند و ویلیامز چندین بار لجر را به مراکز ترک اعتیاد برده بود.
تری گیلیام کارگردان آخرین فیلم لجر به نام تصورات دکتر پارناسوس، برای این که قسمت های فیلمبرداری شده از هیث در فیلم باقی بماند و مجبور به حذف آنها نشود، تصمیم گرفت که باقی ماندهٔ بازی های نقش او را به سه قسمت تقسیم کند و به سه بازیگر، یعنی جانی دپ، جود لاو و کالین فارل بسپارد. به این ترتیب هیث به علاوهٔ این سه بازیگر، در این فیلم مکمل نقش یکدیگر خواهند بود.
بنا بر وصیتنامهٔ هیث، همهٔ اموال او به والدین و سه خواهرش رسید و با این حال هنوز وضعیت بعضی از اموالی که در وصیت نامه نبودهاند، معلوم نیست.
جوایز
اسکار
۲۰۰۸ – بهترین بازیگر نقش مکمل مرد – شوالیه تاریک (برنده)
۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کوهستان بروکبک (نامزد)
جایزه انستیتو فیلم استرالیا
۱۹۹۹ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، دو دست (نامزد)
۲۰۰۳ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، ند کلی (نامزد)
۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کندی (نامزد)
بفتا
۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کوهستان بروکبک (نامزد)
جوایز گلدن گلاب
۲۰۰۹ – بهترین بازیگر نقش مکمل مرد – شوالیه تاریک (برنده)[۴۰]
۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد – کوهستان بروکبک (نامزد)
Independent Spirit Awards
۲۰۰۸ – جایزهٔ ویژهٔ رابرت آلتمن، من آنجا نیستم. (برنده)
۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کوهستان بروکبک (نامزد)
جوایز سینمایی ام تی وی
۲۰۰۲ – بهترین صحنهٔ موزیکال، قصهٔ یک شوالیه (نامزد) *به همراهی شنین سوسامون
۲۰۰۰ – بهترین صحنهٔ موزیکال، ۱۰ چیز تو که من ازشون بدم میاد (نامزد)
جایزه صنف بازیگران سینما
۲۰۰۶ – بهترین گروه بازیگران، کوهستان بروکبک (نامزد)
۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کوهستان بروکبک (نامزد)