پاسخ به:بانک مقالات علوم محیطی
سه شنبه 2 خرداد 1391 12:02 PM
| 2 : علوم محيطي زمستان 1387; 6(2):11-20. |
| مقايسه تجربي حساسيت دو گونه زئوپلانکتون خزر؛ شانه دار مهاجم (Mnemiopsis leidyi) و آکارتيا (Acartia tonsa) به آلودگي نفتي |
| ابطحي بهروز*,برازنده مرجان,اسماعيلي ساري عباس,جوان شيرخويي آرش |
| * گروه زيست شناسي دريا، دانشکده علوم زيستي، دانشگاه شهيد بهشتي تهران |
|
Mnemiopsis leidyi که به شاخه Ctenophora تعلق دارد، بعد از ورود به درياي خزر مشکلات اکولوژيک فراواني ايجاد کرده است. به نظر مي رسد کاهش شديد جمعيت کيلکا و همچنين ماهيان خاوياري و فک خزر مرتبط با پراکنش گسترده اين شانه دار در بيشتر نواحي درياي خزر باشد. بنابراين شناخت جنبه هاي مختلف زيست شناسي و بوم شناسي M. leidyi لازم و ضروري به نظر مي رسد. در مطالعه حاضر سميت حاد فاز محلول نفت خام بر M. leidyi و Acartia tonsa محاسبه و ميانه غلظت کشنده (LC50)96 ساعته آنها مقايسه گرديد. آزمايشهاي تعيين سميت تحت شرايط ساکن و در سه مرحله شامل: آزمون بازماندگي، آزمايش تعيين محدوده کشندگي و آزمايش اصلي تعيين سميت، با استفاده از نمونه هاي شانه دار اندازه 8-12 ميلي متر در بطري هاي مشابه حاوي 1 ليتر آب فيلتر شده دريا و 10 عدد شانه دار در 3 تکرار انجام شد. در آزمايش اصلي پس از آنکه مرگ و مير طي 96 ساعت بدست آمد، LC50 فاز محلول نفت خام در اين دو گونه با نرم افزار Pharmacologic Calculation System محاسبه و مقادير 3.311 و 0.148 ميلي ليتر در ليتر به ترتيب براي شانه دار و آکارتيا بدست آمد. تفاوت مقادير LC50 شانه دار و آکارتيا معني دار بوده و نشان مي دهد M. leidyi نسبت به A. tonsa مقاومت بيشتري در برابر آلاينده اي چون فاز محلول نفت خام دارد. بنابراين با وجود هم زيستگاه بودن دو گونه، افزايش آلودگي هاي محيطي مي تواند براي آکارتيا به سرعت کشنده و براي شانه دار بي خطر يا کم خطر، و زمينه ساز گسترش بيشتر گونه مهاجم باشد. |
| كليد واژه: درياي خزر، ميانه غلظت کشنده، فاز محلول نفت خام، بقاي زئوپلانکتون |
 |
|
نسخه قابل چاپ |
