یه سری اصطلاحات بامزه!
یک شنبه 11 مهر 1389 4:29 PM
Out on a climb در موقییت خطرناک قرار گرفتن You are placing yourself out on a climb by saying those words to your chief. با گفتن این چیزا به رئیست داری موقعیت خودتو به خطر میندازی. Walk on air از خوشحالی پر در آوردن، از خوشحالی روی ابرها راه رفتن باب روز فارغ التحصیلیش از خوشحالی پر در آورده بود. Dog - eat – dog هرکی هرکی، ظالم، بی رحم It's pretty tough to survive in this dog- eat- dog world. زنده ماندن تو این دنیای بی رحم خیلی دشواره. Go to the dogs به گند کشیده شدن، به مخروبه تبدیل شدن از وقتی یه گروه معتاد اومدن محله مان به گند کشیده شده. Can't hold a candle to someone به گرد کسی نرسیدن، انگشت کوچک کسی نشدن، حریف کسی نبودن You can't hold a candle to me when it comes to playing the piano. هنگام پیانو زدن انگشت کوچیکه ی منم نمیشی.
Bob was walking on air on his graduation day.
Our neighborhood has really gone to the dogs since a bunch of drug addicts moved in.