پاسخ به:بانک مقالات زنان
جمعه 22 اردیبهشت 1391 7:23 PM
5 : مطالعات زنان زمستان 1389; 8(3 (پياپي 25)):103-127. |
|
کهن الگوهاي زايش يا مادران ازلي و نمود آن در غزل هاي بيدل دهلوي |
|
پناهي مهين* |
|
* گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه الزهرا |
|
هند سرزمين اسطوره ها است و کهن الگوها و ايزدبانوان در سروده هاي شاعران اين ديار نمودي ويژه دارند. در اين نوشتار برآنيم که نمود اين کهن الگوها و ايزدبانوان را در غزل هاي بيدل دهلوي، بيابيم و دريابيم کدام يک از آن ها در ذهن شاعر بيش تر رسوب کرده، و به گونه اي ناخودآگاه، در زبان او پديدار شده است.
نتايج نشان مي دهد که سه کهن الگوي زايش خداانگاري، زمين زايي، و گياه (درخت) زايي در اشعار بيدل به کار رفته است. خداانگاري با باورهاي اسلامي بيدل هم سو است و اين شاعر در پس همه پديده ها خداوند يکتا را مي بيند. زمين زاد بودن انسان و يکي پنداشتن زن و زمين، به دليل بارور بودن شان، ريشه اي عميق در ميان اقوام گوناگون دنيا دارد و در اسطوره ها و آيين ها نمايان است؛ به همين دليل، بيدل زمين زاد بودن را، بيش از عناصر ديگر اسطوره اي، مورد توجه قرار داده است. گياه زايي يا درخت تباري نيز، در ميان اقوام گوناگون، رمز باروري، ناميرايي، و زنده شدن پي در پي است و رويش گياه از انسان، پس از کشته شدن قهرمان در اسطوره ها، نشان دهنده همين باور است. بيدل اين کهن الگو را به شکل تشبيه خود يا معشوق به درخت و بخش هاي گوناگون آن (گل، غنچه، و ديگر) نشان مي دهد.
وجود کهن الگوها در شعر بيدل دليل باور او به اين اسطوره ها نيست و تنها رسوب خاطره اي جمعي را نشان مي دهد که در ادبيات نمود يافته است. باور حقيقي بيدل، به عنوان شاعري مسلمان، گرايش ملايم به وحدت وجود يا خداانگاري و نيز خاک انگاري در سويه جسماني است.
|
|
كليد واژه: بيدل دهلوي، کهن الگوهاي زايش، خداانگاري، زمين زايي، گياه زايي |
|
|
نسخه قابل چاپ
|