پاسخ به:بانک مقالات زنان
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 11:06 PM
3 : زن در توسعه و سياست (پژوهش زنان) زمستان 1387; 6(4 (پياپي 23)):75-108. |
توسعه يافتگي و شاخص هاي فقر انساني و جنسيتي مناطق شهري و روستايي ايران - سال هاي 1375 و 1385 |
دادورخاني فضيله,مرداني مريم (آزاده) |
اکثر زنان در دنيا نياز به حمايت بنيادي در کارکرد زندگي انساني دارند. تفاوت هاي ناحيه اي در دسترسي به منافع توسعه بر اساس جنسيت در ايران وجود دارد. اين پژوهش به دنبال آن است تا با توجه به تفاوت مناطق مختلف كشور به لحاظ نوع سکونت گاه جغرافيايي و تمرکزگرايي و تخصيص امکانات به مراکز استان ها و کلان شهرها و درجه توسعه انساني، سطح توسعه يافتگي مناطق مختلف را ارزيابي نموده و سپس به مطالعه رابطه بين سطح توسعه يافتگي با شاخص فقر انساني بر پايه ميزان محروميت افراد جامعه در سه زمينه اساسي زندگي انساني (طول عمر، دانش و آگاهي، سطح زندگي قابل قبول) بپردازد. تا حد امکان در اين ارزيابي تفاوت هاي جنسيتي در ميزان محروميت نيز، در نظر گرفته مي شود. تئوري هاي مرتبط با اين پژوهش عبارتند از، «رويکرد قابليت»، «نظريه نظام جهاني» و «رويکرد توانمندسازي زنان». در اين پژوهش از روش اسنادي - آماري استفاده شده است. براي تحليل اطلاعات و روابط علي بين متغيرها از آزمون هاي آماري همچون ضريب همبستگي پيرسون، آزمون فرضيه دو ميانگين مستقل (T-Test) و رگرسيون چندگانه استفاده شده است. يافته هاي پژوهش با رويکردهاي مورد بررسي و پژوهش هاي پيشين تطابق دارد. نتايج بررسي نشان مي دهد که بين سطح توسعه يافتگي با شاخص فقر انساني و جنسيتي در هر دو سال مورد بررسي رابطه وجود دارد. شاخص هاي توسعه يافتگي سهم تعيين کننده اي در تغييرات و پيش بيني شاخص هاي فقر و محروميت دارند. نبود نگرش هاي جنسيتي در برنامه ريزي به منظور بهبود شاخص هاي فقر نه تنها منجر به بهبود در شاخص هاي جنسيتي فقر نشده، بلکه منجر به افزايش شکاف ها شده است. |
كليد واژه: توسعه يافتگي، توسعه انساني، شاخص فقر انساني، شاخص جنسيتي فقر انساني، سکونت گاه جغرافيايي (شهر و روستا) |
نسخه قابل چاپ |