0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:16 AM

 

تاريخ: 14/1/67

بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤولين وزارت پست و تلگراف به مناسبت نيمه شعبان

بعضى‏ها انتظار فرج را به اين مى‏دانند كه در مسجد بنشينند و دعا كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيد انشاءالله بر همه مسلمين جهان، مستضعفان عالم و خصوصاً ملت ما مبارك باد. آنچه كه امروز مى‏خواهم به عرضتان برسانم برداشت‏هايى كه از انتظار فرج برداشته شده است، بعضى‏اش را من عرض مى‏كنم. بعضى‏ها انتظار فرج را به اين مى‏دانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان سلام‏الله عليه را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحى هستند كه يك همچو اعتقادى دارند بلكه بعضى از آنها را كه من سابقاً مى‏شناختم بسيار مرد صالحى بود، يك اسبى هم خريده بود، يك شمشيرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب سلام‏الله عليه بود. اينها به تكاليف شرعى خودشان هم عمل مى‏كردند و نهى از منكر هم مى‏كردند و امر به معروف هم مى‏كردند لكن همين، ديگر غير از اين كارى /را/ ازشان نمى‏آمد و فكر اين مهم كه يك كارى بكنند نبودند. يك دسته ديگرى بودند كه انتظار فرج را مى‏گفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مى‏گذرد، بر ملت‏ها چه مى‏گذرد، بر ملت ما چه مى‏گذرد، به اين چيزها ما كار نداشته باشيم. ما تكليف‏هاى خودمان را عمل مى‏كنيم، براى جلوگيرى از اين امور هم خود حضرت بيايند انشاءالله درست مى‏كنند. ديگر ما تكليفى نداريم، تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كارى به كار آنچه در دنيا مى‏گذرد يا در مملكت خودمان مى‏گذرد نداشته باشيم. اينها هم يك دسته‏اى، مردمى بودند كه صالح بودند.

آيا خلاف قرآن نيست كه ما ديگر معصيت كنيم تا حضرت صاحب بيايد؟

يك دسته‏اى مى‏گفتند كه خوب! بايد عالم پرمعصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهى از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كارى مى‏خواهند بكنند، گناه‏ها زياد بشود كه فرج نزديك بشود.

يك دسته‏اى از اين بالاتر بودند مى‏گفتند بايد دامن زد به گناه‏ها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت سلام‏الله عليه تشريف بياورند. اين هم يك دسته‏اى بودند كه البته در بين اين دسته منحرف‏هايى هم بودند، اشخاص ساده‏لوح هم بودند، منحرف‏هايى هم بودند كه براى‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 197

مقاصدى به اين دامن مى‏زدند.

يك دسته ديگرى بودند كه مى‏گفتند كه هر حكومتى اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهايى كه بازيگر نبودند مغرور بودند به بعض رواياتى كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتى باشد، در صورتى كه آن روايات كه هر كس علم بلند كند علم مهدى، به عنوان مهدويت بلند كند. حالا ما فرض مى‏كنيم كه يك همچو رواياتى باشد، آيا معنايش اين نيست كه ما تكليفمان ديگر ساقط است. يعنى خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم /تا پيغمبر بيايد/ تا حضرت صاحب بيايد! حضرت صاحب كه تشريف مى‏آورند براى چى مى‏آيند؟ براى اين كه گسترش بدهند عدالت را، براى اين كه حكومت را تقويت كنند، براى اين كه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهى از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى اين كه حضرت بيايند، حضرت بيايند چه مى‏كنند؟ حضرت مى‏آيند مى‏خواهند همين كارها را بكنند. الان ديگر ما هيچ تكليفى نداريم؟ ديگر بشر تكليفى ندارد بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد! به حسب رأى اين جمعيت كه بعضى‏شان بازيگرند و بعضى‏شان نادان، اين است كه ما بايد بنشينيم دعا كنيم به صدام، هر كسى نفرين به صدام كند خلاف امر كرده است، براى اين كه حضرت ديرآيند! و هر كسى دعا كند به صدام /اين/ براى اين كه اين فساد زياد مى‏كند، ما بايد دعاگوى آمريكا باشيم و دعاگوى شوروى باشيم و دعاگوى اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اين كه اينها عالم را پر كنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند! بعد حضرت تشريف بياورند چه كنند؟ حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند، همان كارى كه ما مى‏كنيم و ما دعا مى‏كنيم كه ظلم و جور باشد، حضرت مى‏خواهد همين را برش دارند. ما اگر دستمان مى‏رسيد قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم، تكليف شرعى ماست منتها ما نمى‏توانيم. اينى كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مى‏كند از عدالت، نه شما دست برداريد از اين تكليفتان، نه اين كه شما ديگر تلكيف نداريد.

آنى كه مى‏گويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود

ما تكليف داريم كه، اينى كه مى‏گويد حكومت لازم نيست معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتى نباشد، نظام در يك مملكتى نباشد، آن طور فساد پر مى‏كند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست. آنى كه مى‏گويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود، همه هم را بكشند، همه به هم ظلم بكنند براى اين كه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند؟ براى اين كه رفع كند اين را. اين يك آدم عاقل، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياستى اين كار را نكرده باشد كه بازى بدهد ماهارا كه ما كار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر كارى بخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلى آدم نفهمى باشد.

صحيفه نور ج 20 صفحه 198

اما مسأله اين است كه دست سياست در كار بوده. همان طورى كه تزريق كرده بودند به ملت‏ها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيت‏هاى دنيا كه سياست كار شماها نيست برويد سراغ كار خودتان و آن چيزى كه مربوط به سياست است بدهيد به دست امپراطورها. خوب! آنها از خدا مى‏خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت و به دست ظلمه، دست آمريكا، دست شوروى، دست امثال اينها و آنهايى كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمان‏ها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد! اين يك حرف ابلهانه است منتها چون دست سياست در كار بوده، اين اشخاص كافر را، اينها را بازى دادند و گفتند شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد در مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد چكار داريد به اين كارها.

اينهايى كه مى‏گويند كه هر علمى بلند بشود /و هر حكومتى/ خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين بر خلاف انتظار فرج است، اينها نمى‏فهمند چى دارند مى‏گويند. اينها تزريق كردند بهشان كه اين حرف‏ها را بزنند، نمى‏دانند دارند چى چى مى‏گويند. حكومت نبودن يعنى اين كه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مى‏كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مى‏زديم براى اين كه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد، اين گونه روايت قابل عمل نيست و اين نفهم‏ها نمى‏دانند دارند چى مى‏گويند، هر حكومتى باشد حكومت چيز است. بلكه شنيدم بعضى از اشخاص گفته‏اند كه خوب با اين وضعى كه هست، الان در ايران هست، ديگر ما نبايد تهذيب اخلاق بكنيم /ديگر/ غلط است اين حرف ها، چيزى نيست ديگر حالا، حتماً بايد استاد اخلاق در يك محيطى باشد كه همه مردم فاسدند! شراب خانه‏ها همه بازند و عرض مى‏كنم كه جاهاى فساد همه بازند! اگر يك جايى باشد كه خوب باشد. آن جا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست! نمى‏شود! باطل است! اينها يك چيزهايى است كه...(5) اگر دست سياست در كار نبود ابلهانه بود، لكن آنها نمى‏فهمند دارند چى مى‏كنند، آنها مى‏خواهند ما را كنار بزنند.

بايد كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت سلام‏الله عليه‏

حالا البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمى‏توانيم بكنيم، اگر مى‏توانستيم مى‏كرديم اما چون نمى‏توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است، شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، تكليفمان است. /قرآن و/ ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم. اما نمى‏توانيم بكنيم، چون نمى‏توانيم بكنيم بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه‏

صحيفه نور ج 20 صفحه 199

كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت سلام‏الله عليه. در هر صورت اين مصيبت‏هايى است كه به وارد شده است و سياستهاى خارجى دامن بهش زدند براى چاپيدن اينها و براى از بين بردن عزت مسلمين و باورشان هم آمده است خيلى‏ها، شايد الان هم بسيارى باور بكنند كه نه، حكومت نبايد باشد و زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت. و هر حكومتى در غير زمان حضرت صاحب باطل است. يعنى هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بيايد درستش كند! ما درستش مى‏كنيم تا حضرت بيايد.

انشاءالله خداوند اصلاح كند اينها را و اميدواريم كه خداوند اين روز را بر همه ما، بر همه شما مبارك كند و دست ظالم‏ها را كوتاه كند و قدرت بدهد به ملت‏هاى مظلوم براى سركوب كردن اين ظالم‏ها.

والسلام عليكم و رحمةالله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها