پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:16 AM
ديدار با مسؤولين و پرسنل جهاد سازندگى به مناسبت عيد غدير خم
آيا حضرت امير براى خاطر اين كه توجه به اين دنيا دارد اين قدر فرياد مى زند؟!
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبل از اين كه وارد صحبت بشوم لازم است كه از اين جهاد سازندگى تشكر كنم. از من دعا مىآيد و من دعا مىكنم، دعا به شما كه عمرتان را صرف براى اسلام و مسلمين مىكنيد و شما هم از هيچ كس پاداش نخواهيد الا از خدا و هيچ كس هم نمى تواند به شما پاداش بدهد - پاداشى كه حق شماست - مگر خداى تبارك و تعالى. من از خداى تبارك و تعالى در اين روز سعيد خواستارم كه تمام كسانى كه خدمتگزار هستند به اين جمهورى اسلامى و تمام كسانى كه جانشان را صرف مىكنند، مالشان را صرف مىكنند، پشتيبانى مىكنند از اينها، خداوند آنها را به سعادت كامل برساند.
من تبريك اين عيد مبارك را به همه مسلمين جهان، مستضعفين جهان و خصوصاً ايران مظلوم عرض مىكنم. من واقعاً نمىدانم راجع به حضرت امير از كجا شروع كنم، مسأله بغرنجى است، مسألهاى نيست كه انسان بتواند بفهمد اين همه نالههايى كه ايشان مىزده است، سر در چاه مىكرده ناله مىكرده، هر جا مىرسيده ناله مىكرده، اين دعاهايى كه از ايشان وارد شده است كه در آن، آن همه ناله است، اينها چى است؟ آيا حضرت امير - سلامالله عليه - براى خاطر اين كه توجه به اين دنيا دارد و از مرتبه وحدت به سوى كثرت آمده است اين قدر فرياد مىزند؟ آيا توجه به كثرت موجب اين همه فرياد ايشان هست؟ آيا در آن نالههاى شب و در آن چاهها كه ايشان ناله مىزده است و در آن مواردى كه ايشان با خداى تبارك و تعالى مناجات مىكرده است راجع به اين معنا بوده است؟ راجع به اين بوده است كه خدايا! مرا از جوار خودت برگرداندى به عالم كثرت و همان حرفى كه رسول اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمودند، از ايشان نقل شده است كه: يغان على قلبى و انى لاستغفرالله فى كل يوم سبعين مره . اين يغان على قلبى يعنى /من/ همين طورى يك كدورت حاصل مىشده يا همين رجوع به كثرت كدورت بوده؟ توجه به اين عالم طبيعت با اين كه در نظر آنها جلوه خداست معذلك از آن جلوه باطنى و از آن مرتبه غير حضرت الوهيت آنها را واداشته است، از اين جهت ناله مىزدند. اين مسألهاى است كه ما نمىتوانيم ادراكش را بكنيم. ما خيال مىكنيم كه اين حرفهايى كه فلاسفه مىگويند، اين حرفهايى كه عرفاى علمى مىگويند، اين حرفهايى كه حكما مىگويند، اينها نمونهاى از اين مسائل است. نمونهاى از آن مسائلى است كه براى ولى اعظم، ولى الله اعظم و براى اولياء
بزرگ خدا حاصل شده است هست، اينها هم مسايل علمى است، عرفان علمى، فلسفه علمى و حكمت علمى، اينها علمى است غير آن معنايى است كه بايد باشد. يافتن، مسأله ديگرى است و غرق شدن در آن مسايل، مسأله بالاتر و محو شدن در همه مسائل، مرتبه بالاتر و صعق از برايشان حاصل مىشده است اين از بالاتر و رجوع از آن جا براى آنها مشكل بوده است، دردناك بوده است. هيچ دردى بالاتر از اين نبوده است كه از آن مرتبه غيب، از آن جايى كه لقاء خداست بدون اين كه كسى در كار باشد، بدون اين كه خودشان هم در كار باشند، از آن جا وقتى برگشت مىكنند به اين عالم، خوب اين خيلى سخت است برايشان. اين مسأله در همه اولياء خدا بوده است از حضرت آدم تا رسول خدا و اين يك مطلبى است كه ماها نمىتوانيم ادراك كنيم، ما جز اين كه همين چيزهايى كه مربوط به همين عالم است، همهاش طبيعى است، حتى عرفان هم طبيعى است، حتى حكمت هم طبيعى است و حتى فلسفه هم طبيعى است، همه اينها يك امور طبيعى است، ما در همين حدود، آنى كه غايت آمال عارفين بوده همين بوده است، عارفين علمى، اين غير آنى است كه آنها ادراك مىكردند، ما در باره او چه مىتوانيم بگوييم؟
ما گلهاى نداريم كه چون قيام كردهايم براى اقامه عدل، سيلى بخوريم
البته وقتى رجوع به كثرت هم مىكردند، مصيبتهايى كه برشان و بر مسلمين وارد مىشده است آن هم كمرشكن بوده، آنها همه مصائب را داشتهاند، منتها مصائب معنويشان غلبه داشته است بر همه چيزها، رجوعشان از عالم صعق، صحو، از عالم محو به عالم صحو، اين رجوع برايشان مشكل بوده است، دردناك بوده. اما وقتى رجوع كردند، آنها چون مظهر رحمت خدا هستند مىخواهند همه مردم سعادتمند باشند. وقتى مىبينيد كه مردم اين طور هستند، مردم دارند دسته دسته به جهنم مىروند، دسته به دسته براى خودشان جهنم تهيه مىكنند، آنها از اين رنج مىبرند. حتى...(4) براى اين كه كفار هم به جهنم مىروند آنها رنج ببرند، آنها رحمت هستند. يا وقتى ملاحظه مىكند كه حكومت عدل مىخواهد تشكيل بدهد، آن وقت براى حكومت عدل آن قدر رنج مى برد و آن قدر سيلى مىخورد، اين هم رنج دارد، نه از باب اين كه براى خودش، براى اين كه مىخواهد مردم را به عدالت برساند و مردم زير بار نمى روند. اين چيزى است كه از صدر عالم تا آخر هست، هر كس قيام كرد براى اقامه عدل سيلى خورد. ابراهيم خليلالله چون قيام كرد براى عدالت، سيلى خورد و او را به آتش انداختند، از صدر عالم تا حالا تاوان اين چيزهايى كه براى عدالت، براى حكومت عدل بوده است، اين تاوان را پرداختهاند و بايد هم بپردازند، هر وقت به يك نحو. ما فرض مىكنيم اينى كه گفته مىشود، گفته شده است غلط و بر خلاف واقع كه بعض انبيا قيام براى اقامه عدل نكردند، همان موعظه كردند، همان صحبت كردند. ما فرض مىكنيم كه اين حرف، جنگ نكردند، ما فرض مىكنيم صحيح باشد، اما
شما ملاحظه كنيد مقدسترين چيزهايى كه براى كفار بوده است، بت بودهاند. اگر يك كسى تنهايى بدون اين كه وحشت بكند، خداى نخواسته بيايد اين جا و به خدا جسارت بكند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اگر به خدا سب كند، به رسول خدا سب كند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اين تنهايى قيام كرده بر ضد مسلمين. اگر ابراهيم خليلالله ما فرض كنيم هيچ كارى نكرده جز اين كه عصايش را كشيده و بتها را شكسته - مقدسترين چيزى كه پيش بتپرستها بوده آن بوده - اين قيام بر ضد آنها نيست؟ اين قيام مسلحانه نيست؟ اين بالاتر از قيام مسلحانه نيست؟ /شما/ اگر چنانچه لشكرهايى مسلحانه به شما قيام كند، براى شما، عليه شما قيام كنند، ما بين او و مابين آن كه مسلحانه قيام نكرده اما آمده علناً لعن مىكند به مقدسات شما، شما او را بدتر مىدانيد يا اين؟ هيچ شك ندارد كه مسلم اين را بدتر مىداند، آنها هم همين طور بودند. بنابراين، اين حرف غلط كه حضرت عيسى سلامالله عليه همين موعظه كرده و نصيحت كرده يا حضرت موسى همان مقدار كارهاى مختصر را كرده. حالا بعضىشان كه خوب قيام كردند، ولى اين مسأله مسألهاى بوده است كه در تمام ايام، در تمام دنيا از صدر عالم تا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود كه هركس قيام كرد براى اين كه عدالت ايجاد كند، حكومت عدل ايجاد كند، سيلى خورده. پس ما گلهاى نداريم كه چون قيام كرديم براى اقامه عدل، براى حكومت عدل، براى حكومت اسلامى، سيلى بخوريم، ما بايد زيادتر سيلى بخوريم، آن وقت يك نحو بوده حالا نحو ديگرى بوده اما در اين كه تاوان را بايد پس بدهيم مثل هم است. ابراهيم خليلالله تاوان را پس داد، موساى كليمالله داد و رسول خدا داد و اميرالمؤمنين آن همه شدت كشيد و ائمه ما آن قدر سختى كشيدند براى اين كه آنها همه در نظر داشتند كه حكومت عدل ايجاد كنند. اگر فقط حضرت ابراهيم مىآمد و دعا مىكرد و ذكر مىكرد، اين ديگر تو آتشش نمىانداختند. اگر حضرت رسول سلامالله عليه فقط آن وقت كه در مكه بود، فقط دعا مىخواند، بيش از اين نبود، اما او با اين چيزهايى كه پيش آنها شريف بود، پيش آنها عظمت داشت مبارزه مىكرد، از اين جهت باهاش مخالفت مىكردند و اگر هر كس بنشيند همان دعا بكند، هيچ كس كاريش ندارد. اگر مسلمانها هم بنشينند دست دراز كنند طرف خدا، خدايا! رحمت كن كى را، لعنت كن كى را و چى را، هيچ كس كارشان ندارد اما اين خلاف سيره انبياست، خلاف شيوه انبياست. همه سيلى خوردند ما هم داريم سيلى مىخوريم و اين سيلىاى است كه به اسلام مىخورد، به ما نيست. اين سيلىاى است كه از صدر عالم تا حالا به مقدسات انبيا خورده است، به شخص نبوده، مسأله شخص نبوده، مسأله مكتب بوده، به مكتبشان سيلى زدند و حالا چون عالم به هم متصل شده و ديگر يك جاى معينى نيست، همه جا مثل همين حالا، الان شايد حرف من را خيلى جاها بشنوند، هر كه گوش كند. حالا اين طورى است كه عالم شده يك محله، يك مسجد، يك همچو جايى. از اين جهت الان وقتى كه شما قيام كنيد و ببينيد كه شما قيام كرديد بر ضد تمام مقدسات آنها، مقدسات آنها چى است؟ دنياست. مىخواهد نفوذ پيدا كند، نمىگذاريد، آن مقدساتش بوده، شما بر ضد مقدسات آنها قيام كرديد. مىخواهد او جمعآورى مال بكند، شما به ضدش قيام كرديد، مال حرام را مىگوييد نبايد جمع كند. هر چه آنها مقدس مىدانند چون مربوط به دنياست شما هم مكتبتان اقتضا
كرده است كه مقابل آنها بايستيد و بايد سيلى بخوريد، چارهاى نيست. بايد همه سيلى بخوريم، اين سيلىاى است كه اسلام دارد مىخورد.
رسانههاى گروهى و آمريكا هر چه داد و فرياد بكنند فايده ندارد
و بحمدالله الان برق اين مسائل در همه جاى دنيا جلوه كرده است و هر چه مىخواهند داد و فرياد بزنند رسانههاى گروه و آمريكا و هر جا بخواهند هر چه داد و فرياد بكنند و هر چه غلط كارى بكنند، فايده ندارد. همين كار خلافى كه در مكه كردند، اين كار الان در همه جاى دنيا موجش برآمده است، لكن راديو اسرائيل البته با ما بايد مخالفت كند، نمىشود، آن هم از همان سنخ است. حكومتهاى جائر همه بايد با ما مخالفت كنند، تبليغات عالم، رسانههاى گروه عالم همه بايد با ما ضديت بكنند، ما اگر اين كار را نكنند خلاف مىدانيم /خلاف/ بايد بگوييم خلاف كردند. من سابق يك وقتى مىگفتم كه اگر اينها بخواهند من را مفتضح كنند، تعريف كنند. اين كه بدگويى مىكنيد، بيشتر مردم توجه مىكنند براى اين كه شما اگر دستتان را به دريا هم بزنيد نجس مىشود. شما اگر تعريف از من بكنيد مردم همه مخالفت مىكنند، اما خداى تبارك و تعالى خواسته است كه اينها دشمنى كنند تا اين كه مردم مجهز بشوند.
و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به همه ما توفيق بدهد كه ما در معارف اسلامى وارد بشويم، ما ادراك كنيم آن ادعيهاى كه ائمه خدا كردند، اينها چه مىگويند، با خدا چى صحبت مىكنند، ببينيم چى است قصهشان، خدا ما را آشنا كند با آن مسائل. خداوند انشاءالله اسلام را خودش تقويت كند و وعده كرده است و وعده را انجاز كند.
والسلام عليكم و رحمةالله