0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:15 AM

 

صحيفه نور ج 20 صفحه 86

تاريخ: 8/3/66

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان كشورى و لشكرى به مناسبت عيد سعيد فطر

ضيافت خدا در اين نشاه چشم‏پوشى از شهوات است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انشاءالله اميدوارم كه اين عيد سعيد به همه مسلمين و همه مظلومان جهان خصوصاً ملت شريف ايران مبارك باشد. من فكر مى‏كردم كه اين ضيافتى كه شما مؤمنين دعوت برش شديد كه ضيافت‏الله است، اين چى است. دعوت شديم به ضيافت‏الله و ضيافت‏الله در عالم ماده عبارت از اين است كه ما را پرهيز بدهد از تمام شهوات دنيوى، اين مرتبه مادى ضيافت‏الله است كه همه كسانى كه دعوت شدند به اين ضيافت بدانند كه ضيافت خدا در اين نشاه چشم‏پوشى از شهوات است و ترك آن چيزى كه قلب انسان، يعنى روح طبيعى انسان بهش مايل است آنها را بايد ترك كند، اين ضيافت خداست و اين ضيافت سايه ضيافت‏هايى است كه در طول عالم وجود تحقق دارد. منتها در عالم ماده به اين صورت است كه ترك شهوات طبيعى است، شهوات جسمانى است و در عالم مثال ترك شهوات خيالى است و در عالم بعد از مثال ترك شهوات عقلانى است، روحانى است. شهوت در هر جا به يك صورت تحقق دارد، در اين عالم به همين طورى كه مى‏دانيد و در عالم بعد از اين عالم، عالم مثال شهواتى كه انسان در عالم مثال دارد بالاتر از شهواتى است كه در عالم طبيعت دارد و جلوگيرى از آن هم مشكل‏تر است و ضيافت‏الله در آن جا اين است كه از آن شهوات انسان منصرف بشود، از شهوات نفسانى، آن شهوات نفسانى اى كه الان عالم گرفتارش هست، شهوات عقلانى هم كه بالاتر از اين شهوات است ضيافت‏الله در آن جا باز اين است كه از آن شهوات عقلانى هم بايد دست برداشت و /آنها هم/ در همه اين مراتب هم شيطان وارد است كه نگذارد شما در اين ضيافت‏الله استفاده كنيد، در عالم طبيعت نگذارد، در عالم خيال نگذارد در عالم عقل هم نگذارد و دست برداشتن از آن آمال عقلانى نيز مشكل تر از دست برداشتن از اين آمال ديگر است. آمال نفسانى كه پايين تر از آمال عقلانى است، عالم را به آتش كشيده. تمام اين جنگ و تمام اين نزاع‏هايى كه در عالم واقع مى‏شود چه در يك عائله واقع بشود يا در همه عالم كه آن هم يك عائله است تمام اينها از همين سركشى نفس است و ضيافت الله در آن جا كه ما دعوت بر آن هم شديم، اين است كه وارد بشويم در آن جا و ترك كنيم آن شهوات نفسانيه را و اين بسيار مشكل است، شهوات جسمانى آسانتر است تركش تا شهوات بالاتر تا برسد به شهوات نفسانى. تا آن آخر انسان مبتلاست به اين شهوات نفسانى و ضيافت‏الله هم در آن عالم اين

صحيفه نور ج 20 صفحه 87

است كه ما دعوت شديم كه دعوت بشويم كه ترك كنيم اينها را، اين جا ظل آن جاست و آن جا روح اين جاست و شهوات عقلانى هم كه در بسيارى در تمام عالم پرتو انداخته است اين بالاتر از شهوات روحانى و نفسانى و جسمانى است و ضيافت‏الله هم در آن جاست كه آن هم ترك بشود. ضيافت‏الله ترك اين چيزهاست، براى اين كه ضيافت، رفتن در حضور آن كسى است كه انسان را دعوت كرده است. خدا دعوت كرده است، ما هم در اثر اين، در دنبال اين دعوت وارد مى‏شويم در ضيافت. آيا ما در اين ماه رمضان، در اين ضيافت وارد شده‏ايم و ترك كرده‏ايم شهوات جسمانى را، فضلا از شهوات خيالى و شهوات نفسانى و شهوات عقلانى؟ اين ديگر هر كسى دست خودش است كه خيال كند ببيند چه كرده است. آيا در محضر حق تعالى كه دعوت كرده است ما را، ما رفته‏ايم در اين محضر؟ وارد شده‏ايم در اين محضر تا استفاده بكنيم يا وارد نشده‏ايم؟ در مسائل بالاتر از اين جا هم هست. اينها مراتبى است از آن ضيافت فوق اين ضيافات كه آن ضيافت اهل معرفت است. خدا همه را دعوت كرده است به اين ضيافت و اهل معرفت و كمل از اولياء در آن ضيافت وارد مى‏شوند و مى‏توانند، البته نادرى مى‏تواند از عهده برآيد. و فوق اين همه مقامات، آن جايى است كه ديگر ضيافتى در كار نيست، مضيفى و ميهمانى و مهماندارى و ضيافتى در كار نيست، آنچه در وهم تو نايد آن است كه اصل مسأله ديگر مى‏رسد به جايى كه ضيافتى در كار نيست.

توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد مخصوص كمل اولياء است

و از جمله چيزهايى كه در ماه مبارك هست، قضيه ادعيه ماه مبارك است. انسان وقتى ادعيه ائمه عليهم‏السلام را مى‏بيند چه در ماه مبارك، چه در غير ماه مبارك، خوب! در ماه مبارك زياد است ادعيه. اگر نبود اين كه نهى شديم از مأيوس شدن از رحمت خدا، ما بايد وقتى آنها را مى‏بينيم بكلى مأيوس بشويم. اين امام سجاد است كه مناجات هايش را شما مى‏بينيد و مى‏بينيد چطور از معاصى مى‏ترسد. مسأله، مسأله بزرگتر از اين مسائلى است كه ما فكر مى‏كنيم، مسأله غير از اين مسائلى است كه در فكر ما يا در عقل عقلا يا در عرفان عرفا بيايد. مسأله‏اى است كه اولياء مى‏دانند چى است قضيه، آنها فهميدند تا آن اندازه‏اى كه بشر بايد بفهمد كه قضيه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتى ما هستيم و سر و كار ما با كيست. اينها به ما تعليم مى‏دهند و اين طور نيست كه دعا براى تعليم ما باشد، دعا براى خودشان بوده است، خودشان مى‏ترسيدند، از گناهان خودشان گريه مى‏كردند تا صبح، از پيغمبر گرفته تا امام عصر سلام‏الله عليه، همه از گناه مى‏ترسيدند، گناه آنها غير اينى است كه من و شما داريم، آنها يك عظمتى را ادراك مى‏كردند كه توجه به كثرت، از گناهان كبيره است پيش آنها. حضرت سجاد در يك شبش به حسب آن چيزى كه وارد شده تا صبح اللهم ارزقنا التجافى عن دارالغرور و الانا به الى دارالسرور والاستعداد للموت قبل حلول الفوت.مسأله، مسأله بزرگ است، آنها در مقابل عظمت خدا وقتى كه خودشان را حساب مى‏كنند مى‏بينند كه هيچ نيستند و هيچ ندارند،

صحيفه نور ج 20 صفحه 88

واقع مطلب همين است، جز او كسى نيست و چيزى نيست. وقتى كه توجه بكنند به عالم كثرت ولو به امر خدا اين است كه نسبت مى‏دهند به رسول خدا كه فرمود ليغان على قلبى فانى لاستغفرالله فى كل الامور سبعين مره. او غير از اين مسائلى بوده است كه پيش ماهاست. آنها در ضيافت بوده‏اند، در مافوق ضيافت هم بوده‏اند، در ضيافت بوده‏اند و از اين كه حضور در مقابل حق تعالى دارند و معذلك دارند مردم را دعوت مى‏كنند، از همين كدورت حاصل مى شده. توجه به مظاهر الهى، از غيب متوجه شدن به شهادت و به مظاهر الهى ولو همه‏اش الهى است، براى آنها همه الهى است لكن معذلك از آن جايى كه، از آن غيبى كه آنها مى‏خواهند كه كمال انقطاع اليك است وقتى كه توجه مى‏كنند به مظاهر، اين گناه بزرگ است، اين گناه نابخشودنى است، اين دار غرور است پيش حضرت سجاد، توجه به ملكوت دار غرور است، توجه به مافوق ملكوت هم دار غرور است، توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد كه مخصوص كمل اولياء است آن جا ديگر ضيافت‏الله نيست در كار.

هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست‏

خداوند به ما نصيب كند كه ما انكار نكنيم اين مسائل را، از جمله چيزهايى كه سد راه انسانيت است، انكار مقامات است، محصور كردن همه چيز را در اين چيزهايى كه خود ما مى‏فهميم، اگر يك كسى يك قدم بالاتر بگذارد ولو لفظاً اين از ديانت به نظر آنها خارج شده است. اين سد راه است، قدم اول يقظه است، انسان بايد بيدار بشود. ما همه الان در خوابيم. الناس نيام / وقتى/ اگر موت حاصل بشود براى انسان، آن وقت انتباه است ولى كو كه حاصل بشود! عمده اين است كه انسان اين مسائلى كه وارد شده است ملاحظه كند كه تمام آن چيزى كه در گفتار اهل معرفت علمى است، در ادعيه ما، فوق اوست. اگر انكار كرديد، انكار آنها را هم كرديد، انكار اقوال ائمه عليهم‏السلام را هم كرديد، ولو نمى‏دانيد و اين انكار سد راه انسان است، نمى‏گذارد انسان يك قدم بالا برود و اين مارب نفسانى و هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست، اين مفاسدى كه دنيا را به آتش زده است و دنيا در آتش از دست آنها مى‏سوزد. لابد اخيراً شنيديد كه رئيس جمهور امريكا گفته است كه اين كشور ايران يا رژيم ايران وحشى هستند. اگر مقصود از وحشى اين است كه رام نيستند در مقابل آن چيزهايى كه شما مى‏خواهيد، گاوشيرده نيستند، اين را شما اسمش را وحشى مى‏گذاريد، بگذاريد و اگر واقعاً وحشى به آن معنايى كه شما به خيالتان است كه گفته‏اند، مى‏گوييد، بى حساب داريد حرف مى‏زنيد. وحشى آن است كه نمى‏گذارد مردم، زورمندها به او تعدى كنند يا وحشى آن است كه مى‏خواهد تعدى كند؟ بى‏حساب نبايد صحبت كرد. شما اگر چنانچه رفراندوم كنيد

صحيفه نور ج 20 صفحه 89

بين ملت‏هاى دنيا كه امروز وحشى‏ترين رژيم‏ها كى است، من گمانم اين است كه بين ملت‏ها اگر اتفاق آرا نباشد، اكثريت قاطع هست كه آمريكا. آن كسى كه از آن‏ور دنيا مى‏آيد به اين ور دنيا و تهديد مى‏كند كه من چه كنم و چه مى‏كنم، اين وحشى است يا آن كه مى‏گويد بابا بگذاريد ما سر جاى خودمان در كشور خودمان آزاد باشيم؟ در منطق آنها وحشى اين است كه رام آنها نباشد چنانچه تروريسم هم آن است كه تابع آنها باشد و لهذا ديديد كه عراق را تا آن وقتى كه رام نبود براى آمريكا در چيز تروريست‏ها حساب كردند، همچو كه رام شد او را از بين بردند، آن وقت به جاى او / جاى/ ديگرى را گذاشتند. بى‏حساب انسان اگر حساب كند اين طورى است، وقتى كه سرخود انسان بخواهد مسائل را بگويد اين است كه رؤساى جمهور دنيا الا معدودى آنها فكر مى كنند آنها فكر مى‏كنند / كه هر كس كه مصالح ما را در نظر گرفت و هر كس كه گاو شيرده ما شد، اين وحشى نيست. و اما آن كه سركشى كرد از اين فرمان، اين وحشى است!! اين منطق امثال ريگان است. و شما بايد، ملت‏هاى ضعيف بايد اين منطق را بكوبند، روى اين منطق است كه دارند عالم را مى‏چاپند، دارند مظلومين را زير پا له مى‏كنند، اگر يك قدرى سستى كنيد له مى‏شويد.

ملت ايران بايد به فكر باشد اگر لحظه‏اى سستى كند تا ابد له است

اينهايى كه مى‏گويند بايد سازش كرد، اينها مى‏فهمند كه ما اگر سازش كنيم، له مى‏شويم، اينها راضى‏اند به اين كه سازش بشود. اينها مى‏گويند مطيع باشيد، هر چه ما گفتيم عمل كنيد، خودتان ديگر قدغن است كه فكر كنيد، فكر خودتان را بايد غلاف كنيد. آنها مى‏خواهند كه آرامش حاصل بشود در دنيا، آرامش وقتى حاصل مى شود پيش آنها، كه همه تابع باشند. ملت‏ها بايد به فكر باشند، ملت ايران بايد به فكر باشد، اگر لحظه‏اى سستى كند تا ابد له است. الان كه صدام رو به جهنم دارد مى‏رود و انشاءالله خواهد رفت. وقت اين است كه شما جديت‏تان زيادتر بشود چه قواى مسلحه از هر صنف كه هستند و چه ملت و چه اين بسيج اگر مهلت بهش بدهيد هر روزى كه مهلت مى‏دهيد - او را تقويت مى‏كنند و كار مشكل‏تر مى‏شود. بايد مهلت بهش نداد، سستى نبايد كرد، مردم در اتصال به جبهه‏ها و جبهه‏ها در فعاليت. هر روزى كه تعويق بيفتد اين قصه مشكل‏تر مى‏شود و شما بايد فكر كنيد و نگذاريد كار مشكل بشود. به جاى اين كه مناقشات لفظى بين خودتان باشد رها كنيد، اين وقتش نمى‏گذرد، اگر باشد، همه را رها كنيد يكصدا دنبال اين باشيد كه نگذاريد ابرقدرت‏ها در كشور شما ديگر دخالت كنند. آنها الان مسابقه مى‏كنند در اين كه دخالت كنند در كشور مسلمين، در خليج، بايد نگذاشت. نترسيد از اين هياهو، هياهويى است كه مى‏كنند كه ما را با همان هياهو بترسانند. آنها هم خيال مى‏كنند كه ملت ايران از اين كه يك وقت طياره‏هاى آنها بيايند و بمباران كنند جايى را مى‏ترسند. امتحان خودشان را مردم داده‏اند، ملتى كه دنبال شهادت است، ملتى كه افرادش اين است كه

صحيفه نور ج 20 صفحه 90

دست و پايشان وقتى قطع مى‏شود، گله مى‏كنند كه خدايا! چطور؟ مگر ما لايق نبوديم كه جان ما را بگيرى. يك همچو ملتى را نترسانيد از اين كه ما چه مى‏كنيم؟ شما هر غلطى مى‏خواهيد بكنيد و نمى‏توانيد هم بكنيد، اين ابرقدرت‏ها مى‏خواهند به همه جا مسلط بشوند و اين بدبخت‏هاى خليج هم مثل كويت گرفتار اين وسوسه شده است، خيال مى‏كند كه اگر در دامن آمريكا برود خلاص مى شود، اين اشتباه است. آمريكا مى‏خواهد همه چيز شما را از بين ببرد و مسلط بر همه حيثيت ملت شما بشود، با همين بازى‏ها. توجه به عواقب امر خودتان بكنيد. شما فردا كه آمريكا دست از روى سرتان برداشت، باز ايران همراه هست، هستش! آن روزى هم كه دستش روى سر شماست، هستش، هيچ ترس از اين كه او چه مى‏كند ندارد. تا حالا هر چه كردند، هر چه خواستند كردند معذلك /هر چه خواستند كردند و/ ملت ما قوى‏تر شد. عمده اين است كه همه ملت همصدا باشند، مناقشات را دست بردارند، بگذارند براى بعد، وقت زياد است. امروز كه همه چيز همه شما، همه چيزتان خداى نخواسته اگر چنانچه غلبه‏اى پيدا بشود از يك قدرتى به باد مى‏رود، بايد راجع به اين چيزهاى جزيى كه اهميت ندارد، هى ننشينيد و بگوييد، هى بنويسيد، او بنويسد، او بگويد. بايد دست برداشت از اين چيزها، با هم باشيد تا اين شيطان‏ها را بيرون كنيد بعد، وقتى كه بيرون كرديد، بنشينيد خودتان هر كارى خواهيد بكنيد. هر چيزى وقتى دارد، امروز وقت مناقشات نيست، امروز وقت اين نيست كه يك دسته‏اى يك طرفى را بگيرند، يك دسته يك طرفى را بگيرند، يك دسته‏اى نصيحت كنند ما را كه شما بايد صلح بكنيد، اين مال ضعفاست، آن اشخاص ضعيفى كه هميشه در دام آمريكا بودند يا امثال اينها از اين مسائل مى‏گويند لكن ما تازه خارج شديم از اين دام، دوباره حاضر نيستيم وارد بشويم، ملت ما حاضر نيست به اين كه دوباره در اين دام وارد بشود، دوباره مستشارهاى آمريكا بيايد و هر حكومتى مى‏خواهد بكند. تا حالا ما را عقب نگه داشتند بس است اين مى‏خواهند باز هم نگه دارند، عقب تر ببرند؟

من دعا مى‏كنم از خداى متعال، مى‏خواهم كه خداوند ما را بيدار كند و خداوند دشمن‏هاى اسلام را اگر قابل اصلاح نيستند، از بين ببرد و ما را آشنا كند به وظايف همين عالم و به وظايف عالم‏هاى ديگر و ما را از اين ضيافت، يك حظى به قدرت خودش عنايت كند.

والسلام عليكم و رحمةالله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها