پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:15 AM
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان كشورى و لشكرى به مناسبت عيد سعيد فطر
ضيافت خدا در اين نشاه چشمپوشى از شهوات است
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله اميدوارم كه اين عيد سعيد به همه مسلمين و همه مظلومان جهان خصوصاً ملت شريف ايران مبارك باشد. من فكر مىكردم كه اين ضيافتى كه شما مؤمنين دعوت برش شديد كه ضيافتالله است، اين چى است. دعوت شديم به ضيافتالله و ضيافتالله در عالم ماده عبارت از اين است كه ما را پرهيز بدهد از تمام شهوات دنيوى، اين مرتبه مادى ضيافتالله است كه همه كسانى كه دعوت شدند به اين ضيافت بدانند كه ضيافت خدا در اين نشاه چشمپوشى از شهوات است و ترك آن چيزى كه قلب انسان، يعنى روح طبيعى انسان بهش مايل است آنها را بايد ترك كند، اين ضيافت خداست و اين ضيافت سايه ضيافتهايى است كه در طول عالم وجود تحقق دارد. منتها در عالم ماده به اين صورت است كه ترك شهوات طبيعى است، شهوات جسمانى است و در عالم مثال ترك شهوات خيالى است و در عالم بعد از مثال ترك شهوات عقلانى است، روحانى است. شهوت در هر جا به يك صورت تحقق دارد، در اين عالم به همين طورى كه مىدانيد و در عالم بعد از اين عالم، عالم مثال شهواتى كه انسان در عالم مثال دارد بالاتر از شهواتى است كه در عالم طبيعت دارد و جلوگيرى از آن هم مشكلتر است و ضيافتالله در آن جا اين است كه از آن شهوات انسان منصرف بشود، از شهوات نفسانى، آن شهوات نفسانى اى كه الان عالم گرفتارش هست، شهوات عقلانى هم كه بالاتر از اين شهوات است ضيافتالله در آن جا باز اين است كه از آن شهوات عقلانى هم بايد دست برداشت و /آنها هم/ در همه اين مراتب هم شيطان وارد است كه نگذارد شما در اين ضيافتالله استفاده كنيد، در عالم طبيعت نگذارد، در عالم خيال نگذارد در عالم عقل هم نگذارد و دست برداشتن از آن آمال عقلانى نيز مشكل تر از دست برداشتن از اين آمال ديگر است. آمال نفسانى كه پايين تر از آمال عقلانى است، عالم را به آتش كشيده. تمام اين جنگ و تمام اين نزاعهايى كه در عالم واقع مىشود چه در يك عائله واقع بشود يا در همه عالم كه آن هم يك عائله است تمام اينها از همين سركشى نفس است و ضيافت الله در آن جا كه ما دعوت بر آن هم شديم، اين است كه وارد بشويم در آن جا و ترك كنيم آن شهوات نفسانيه را و اين بسيار مشكل است، شهوات جسمانى آسانتر است تركش تا شهوات بالاتر تا برسد به شهوات نفسانى. تا آن آخر انسان مبتلاست به اين شهوات نفسانى و ضيافتالله هم در آن عالم اين
است كه ما دعوت شديم كه دعوت بشويم كه ترك كنيم اينها را، اين جا ظل آن جاست و آن جا روح اين جاست و شهوات عقلانى هم كه در بسيارى در تمام عالم پرتو انداخته است اين بالاتر از شهوات روحانى و نفسانى و جسمانى است و ضيافتالله هم در آن جاست كه آن هم ترك بشود. ضيافتالله ترك اين چيزهاست، براى اين كه ضيافت، رفتن در حضور آن كسى است كه انسان را دعوت كرده است. خدا دعوت كرده است، ما هم در اثر اين، در دنبال اين دعوت وارد مىشويم در ضيافت. آيا ما در اين ماه رمضان، در اين ضيافت وارد شدهايم و ترك كردهايم شهوات جسمانى را، فضلا از شهوات خيالى و شهوات نفسانى و شهوات عقلانى؟ اين ديگر هر كسى دست خودش است كه خيال كند ببيند چه كرده است. آيا در محضر حق تعالى كه دعوت كرده است ما را، ما رفتهايم در اين محضر؟ وارد شدهايم در اين محضر تا استفاده بكنيم يا وارد نشدهايم؟ در مسائل بالاتر از اين جا هم هست. اينها مراتبى است از آن ضيافت فوق اين ضيافات كه آن ضيافت اهل معرفت است. خدا همه را دعوت كرده است به اين ضيافت و اهل معرفت و كمل از اولياء در آن ضيافت وارد مىشوند و مىتوانند، البته نادرى مىتواند از عهده برآيد. و فوق اين همه مقامات، آن جايى است كه ديگر ضيافتى در كار نيست، مضيفى و ميهمانى و مهماندارى و ضيافتى در كار نيست، آنچه در وهم تو نايد آن است كه اصل مسأله ديگر مىرسد به جايى كه ضيافتى در كار نيست.
توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد مخصوص كمل اولياء است
و از جمله چيزهايى كه در ماه مبارك هست، قضيه ادعيه ماه مبارك است. انسان وقتى ادعيه ائمه عليهمالسلام را مىبيند چه در ماه مبارك، چه در غير ماه مبارك، خوب! در ماه مبارك زياد است ادعيه. اگر نبود اين كه نهى شديم از مأيوس شدن از رحمت خدا، ما بايد وقتى آنها را مىبينيم بكلى مأيوس بشويم. اين امام سجاد است كه مناجات هايش را شما مىبينيد و مىبينيد چطور از معاصى مىترسد. مسأله، مسأله بزرگتر از اين مسائلى است كه ما فكر مىكنيم، مسأله غير از اين مسائلى است كه در فكر ما يا در عقل عقلا يا در عرفان عرفا بيايد. مسألهاى است كه اولياء مىدانند چى است قضيه، آنها فهميدند تا آن اندازهاى كه بشر بايد بفهمد كه قضيه چه بزرگ است و در مقابل چه عظمتى ما هستيم و سر و كار ما با كيست. اينها به ما تعليم مىدهند و اين طور نيست كه دعا براى تعليم ما باشد، دعا براى خودشان بوده است، خودشان مىترسيدند، از گناهان خودشان گريه مىكردند تا صبح، از پيغمبر گرفته تا امام عصر سلامالله عليه، همه از گناه مىترسيدند، گناه آنها غير اينى است كه من و شما داريم، آنها يك عظمتى را ادراك مىكردند كه توجه به كثرت، از گناهان كبيره است پيش آنها. حضرت سجاد در يك شبش به حسب آن چيزى كه وارد شده تا صبح اللهم ارزقنا التجافى عن دارالغرور و الانا به الى دارالسرور والاستعداد للموت قبل حلول الفوت.مسأله، مسأله بزرگ است، آنها در مقابل عظمت خدا وقتى كه خودشان را حساب مىكنند مىبينند كه هيچ نيستند و هيچ ندارند،
واقع مطلب همين است، جز او كسى نيست و چيزى نيست. وقتى كه توجه بكنند به عالم كثرت ولو به امر خدا اين است كه نسبت مىدهند به رسول خدا كه فرمود ليغان على قلبى فانى لاستغفرالله فى كل الامور سبعين مره. او غير از اين مسائلى بوده است كه پيش ماهاست. آنها در ضيافت بودهاند، در مافوق ضيافت هم بودهاند، در ضيافت بودهاند و از اين كه حضور در مقابل حق تعالى دارند و معذلك دارند مردم را دعوت مىكنند، از همين كدورت حاصل مى شده. توجه به مظاهر الهى، از غيب متوجه شدن به شهادت و به مظاهر الهى ولو همهاش الهى است، براى آنها همه الهى است لكن معذلك از آن جايى كه، از آن غيبى كه آنها مىخواهند كه كمال انقطاع اليك است وقتى كه توجه مىكنند به مظاهر، اين گناه بزرگ است، اين گناه نابخشودنى است، اين دار غرور است پيش حضرت سجاد، توجه به ملكوت دار غرور است، توجه به مافوق ملكوت هم دار غرور است، توجه به حق تعالى طورى كه ديگر ضيافتى در كار نباشد كه مخصوص كمل اولياء است آن جا ديگر ضيافتالله نيست در كار.
هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست
خداوند به ما نصيب كند كه ما انكار نكنيم اين مسائل را، از جمله چيزهايى كه سد راه انسانيت است، انكار مقامات است، محصور كردن همه چيز را در اين چيزهايى كه خود ما مىفهميم، اگر يك كسى يك قدم بالاتر بگذارد ولو لفظاً اين از ديانت به نظر آنها خارج شده است. اين سد راه است، قدم اول يقظه است، انسان بايد بيدار بشود. ما همه الان در خوابيم. الناس نيام / وقتى/ اگر موت حاصل بشود براى انسان، آن وقت انتباه است ولى كو كه حاصل بشود! عمده اين است كه انسان اين مسائلى كه وارد شده است ملاحظه كند كه تمام آن چيزى كه در گفتار اهل معرفت علمى است، در ادعيه ما، فوق اوست. اگر انكار كرديد، انكار آنها را هم كرديد، انكار اقوال ائمه عليهمالسلام را هم كرديد، ولو نمىدانيد و اين انكار سد راه انسان است، نمىگذارد انسان يك قدم بالا برود و اين مارب نفسانى و هواهاى نفسانى سرچشمه تمام مفاسدى است كه در عالم هست، اين مفاسدى كه دنيا را به آتش زده است و دنيا در آتش از دست آنها مىسوزد. لابد اخيراً شنيديد كه رئيس جمهور امريكا گفته است كه اين كشور ايران يا رژيم ايران وحشى هستند. اگر مقصود از وحشى اين است كه رام نيستند در مقابل آن چيزهايى كه شما مىخواهيد، گاوشيرده نيستند، اين را شما اسمش را وحشى مىگذاريد، بگذاريد و اگر واقعاً وحشى به آن معنايى كه شما به خيالتان است كه گفتهاند، مىگوييد، بى حساب داريد حرف مىزنيد. وحشى آن است كه نمىگذارد مردم، زورمندها به او تعدى كنند يا وحشى آن است كه مىخواهد تعدى كند؟ بىحساب نبايد صحبت كرد. شما اگر چنانچه رفراندوم كنيد
بين ملتهاى دنيا كه امروز وحشىترين رژيمها كى است، من گمانم اين است كه بين ملتها اگر اتفاق آرا نباشد، اكثريت قاطع هست كه آمريكا. آن كسى كه از آنور دنيا مىآيد به اين ور دنيا و تهديد مىكند كه من چه كنم و چه مىكنم، اين وحشى است يا آن كه مىگويد بابا بگذاريد ما سر جاى خودمان در كشور خودمان آزاد باشيم؟ در منطق آنها وحشى اين است كه رام آنها نباشد چنانچه تروريسم هم آن است كه تابع آنها باشد و لهذا ديديد كه عراق را تا آن وقتى كه رام نبود براى آمريكا در چيز تروريستها حساب كردند، همچو كه رام شد او را از بين بردند، آن وقت به جاى او / جاى/ ديگرى را گذاشتند. بىحساب انسان اگر حساب كند اين طورى است، وقتى كه سرخود انسان بخواهد مسائل را بگويد اين است كه رؤساى جمهور دنيا الا معدودى آنها فكر مى كنند آنها فكر مىكنند / كه هر كس كه مصالح ما را در نظر گرفت و هر كس كه گاو شيرده ما شد، اين وحشى نيست. و اما آن كه سركشى كرد از اين فرمان، اين وحشى است!! اين منطق امثال ريگان است. و شما بايد، ملتهاى ضعيف بايد اين منطق را بكوبند، روى اين منطق است كه دارند عالم را مىچاپند، دارند مظلومين را زير پا له مىكنند، اگر يك قدرى سستى كنيد له مىشويد.
ملت ايران بايد به فكر باشد اگر لحظهاى سستى كند تا ابد له است
اينهايى كه مىگويند بايد سازش كرد، اينها مىفهمند كه ما اگر سازش كنيم، له مىشويم، اينها راضىاند به اين كه سازش بشود. اينها مىگويند مطيع باشيد، هر چه ما گفتيم عمل كنيد، خودتان ديگر قدغن است كه فكر كنيد، فكر خودتان را بايد غلاف كنيد. آنها مىخواهند كه آرامش حاصل بشود در دنيا، آرامش وقتى حاصل مى شود پيش آنها، كه همه تابع باشند. ملتها بايد به فكر باشند، ملت ايران بايد به فكر باشد، اگر لحظهاى سستى كند تا ابد له است. الان كه صدام رو به جهنم دارد مىرود و انشاءالله خواهد رفت. وقت اين است كه شما جديتتان زيادتر بشود چه قواى مسلحه از هر صنف كه هستند و چه ملت و چه اين بسيج اگر مهلت بهش بدهيد هر روزى كه مهلت مىدهيد - او را تقويت مىكنند و كار مشكلتر مىشود. بايد مهلت بهش نداد، سستى نبايد كرد، مردم در اتصال به جبههها و جبههها در فعاليت. هر روزى كه تعويق بيفتد اين قصه مشكلتر مىشود و شما بايد فكر كنيد و نگذاريد كار مشكل بشود. به جاى اين كه مناقشات لفظى بين خودتان باشد رها كنيد، اين وقتش نمىگذرد، اگر باشد، همه را رها كنيد يكصدا دنبال اين باشيد كه نگذاريد ابرقدرتها در كشور شما ديگر دخالت كنند. آنها الان مسابقه مىكنند در اين كه دخالت كنند در كشور مسلمين، در خليج، بايد نگذاشت. نترسيد از اين هياهو، هياهويى است كه مىكنند كه ما را با همان هياهو بترسانند. آنها هم خيال مىكنند كه ملت ايران از اين كه يك وقت طيارههاى آنها بيايند و بمباران كنند جايى را مىترسند. امتحان خودشان را مردم دادهاند، ملتى كه دنبال شهادت است، ملتى كه افرادش اين است كه
دست و پايشان وقتى قطع مىشود، گله مىكنند كه خدايا! چطور؟ مگر ما لايق نبوديم كه جان ما را بگيرى. يك همچو ملتى را نترسانيد از اين كه ما چه مىكنيم؟ شما هر غلطى مىخواهيد بكنيد و نمىتوانيد هم بكنيد، اين ابرقدرتها مىخواهند به همه جا مسلط بشوند و اين بدبختهاى خليج هم مثل كويت گرفتار اين وسوسه شده است، خيال مىكند كه اگر در دامن آمريكا برود خلاص مى شود، اين اشتباه است. آمريكا مىخواهد همه چيز شما را از بين ببرد و مسلط بر همه حيثيت ملت شما بشود، با همين بازىها. توجه به عواقب امر خودتان بكنيد. شما فردا كه آمريكا دست از روى سرتان برداشت، باز ايران همراه هست، هستش! آن روزى هم كه دستش روى سر شماست، هستش، هيچ ترس از اين كه او چه مىكند ندارد. تا حالا هر چه كردند، هر چه خواستند كردند معذلك /هر چه خواستند كردند و/ ملت ما قوىتر شد. عمده اين است كه همه ملت همصدا باشند، مناقشات را دست بردارند، بگذارند براى بعد، وقت زياد است. امروز كه همه چيز همه شما، همه چيزتان خداى نخواسته اگر چنانچه غلبهاى پيدا بشود از يك قدرتى به باد مىرود، بايد راجع به اين چيزهاى جزيى كه اهميت ندارد، هى ننشينيد و بگوييد، هى بنويسيد، او بنويسد، او بگويد. بايد دست برداشت از اين چيزها، با هم باشيد تا اين شيطانها را بيرون كنيد بعد، وقتى كه بيرون كرديد، بنشينيد خودتان هر كارى خواهيد بكنيد. هر چيزى وقتى دارد، امروز وقت مناقشات نيست، امروز وقت اين نيست كه يك دستهاى يك طرفى را بگيرند، يك دسته يك طرفى را بگيرند، يك دستهاى نصيحت كنند ما را كه شما بايد صلح بكنيد، اين مال ضعفاست، آن اشخاص ضعيفى كه هميشه در دام آمريكا بودند يا امثال اينها از اين مسائل مىگويند لكن ما تازه خارج شديم از اين دام، دوباره حاضر نيستيم وارد بشويم، ملت ما حاضر نيست به اين كه دوباره در اين دام وارد بشود، دوباره مستشارهاى آمريكا بيايد و هر حكومتى مىخواهد بكند. تا حالا ما را عقب نگه داشتند بس است اين مىخواهند باز هم نگه دارند، عقب تر ببرند؟
من دعا مىكنم از خداى متعال، مىخواهم كه خداوند ما را بيدار كند و خداوند دشمنهاى اسلام را اگر قابل اصلاح نيستند، از بين ببرد و ما را آشنا كند به وظايف همين عالم و به وظايف عالمهاى ديگر و ما را از اين ضيافت، يك حظى به قدرت خودش عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمةالله