0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:13 AM

 

صحيفه نور ج 19 صفحه‏286

تاريخ: 4/1/65

بيانات امام خمينى در جمع رئيس مجلس شوراى اسلامى، رئيس ديوان عالى كشور، نخست وزير، سفرا و كارداران كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران و جمعى از شخصيت‏هاى روحانى، كشورى و لشگرى به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت على(ع)

ما چطور مى‏توانيم ادعا كنيم كه شيعه اين بزرگوار هستيم

بسم الله الرحمن الرحيم

انشاءالله اين روز كه بزرگترين روزهاست در مذهب تشيع به همه مسلمان‏ها، به همه شيعيان جهان خصوصاً به ملت بزرگوار ما مبارك باشد. من گاهى فكر مى‏كنم كه ما با چه شباهتى مى‏توانيم دعوى كنيم كه شيعه آن بزرگوار هستيم. اگر متفكرين، نويسنده كسانى كه اطلاعات زياد دارند، ابعاد معنوى و مادى و جهات ديگرش را ملاحظه كنند، بررسى كنند ابعادى كه آن بزرگوار داشته است از اوايل سنين تا وقتى كه به شهادت رسيد و بررسى كنند كه ما چطور مى‏توانيم ادعا كنيم كه ما شيعه اين بزرگوار هستيم. بايد همه ما و همه كسانى كه دعوى تشيع مى‏كنند - الا معدود قليلى كه در صدر اسلام مثل ائمه هدى بودند ما اظهار عجز كنيم كه نمى‏توانيم. من نمى‏توانم كه در اين مجلس حتى يك بعد از ابعاد اين بزرگوار را ذكر كنم لكن براى اين كه يك راهى باز بشود براى آن اشخاصى كه اطلاعاتشان زياد است، معارفشان زياد است و جهات معنوياتشان زياد است، راهى باز باشد كه آنها فكر كنند و درست بررسى بكنند، بررسى او را و بررسى حال ماها را. در بعد معارف، كسى كه ادعيه حضرت را ملاحظه كرده باشد و نهج‏البلاغه را بررسى كرده باشد، مى‏داند كه پايه‏اش روى چه پايه‏اى هست، يعنى، اين كه معارف قرآن را فهميده است اين بزرگوار است و كسانى كه مورد تعليم او بودند مثل ائمه هدى. دعوى معارف خيلى آسان است كه شعرى انسان بگويد، نثرى بگويد و ادعا كند كه ما داراى چه معارفى هستيم، اين آسان است، دعوا هم خيلى كرده‏اند. اما واقعيت مطلب چطورى است؟ آنى كه به حسب واقع هست و ما بخواهيم وجداناً آن را بيابيم، وقتى درست در حال خودمان دقت بكنيم، نمى‏توانيم پيدا كنيم يك شباهتى ما بين خودمان و او. آن عشقى كه مولا به خداى تبارك و تعالى داشته است كه در دعاى كميل / مى‏فرمايد / عرض مى‏كند كه من فرضاً جهنم را بتوانم تحمل كنم ولى چطور فراق تو را تحمل كنم. اين را مى‏شود يك كسى شعر بگويد، يك كسى نثر بگويد، يكى خطابه بخواند و بگويد چه، اما واقعيت اين طور است؟ ماها اين طور هستيم؟ امثال ماها اين بودند كه / فراق / اصلش پيش‏شان فراق از حق تعالى مطرح بوده است؟ فراق به قدرى كه / به آتش / به آتش جهنم، آتش

صحيفه نور ج 19 صفحه 287

جهنم غير از اين آتش‏هاست؛ آتش جهنم قلب هم مى‏سوزاند؛ يعنى قلب معنوى را مى‏سوزاند، علاوه بر اين كه جسم را مى‏سوزاند در قلب انسان هم هست، وارد مى‏شود، قلب معنوى انسان را هم مى‏سوزاند و ايشان مى‏گويند من فرضاً او را تحمل كنم اما فراق تو را چه كنم. اين را هر كس پيش وجدان خودش حساب بكند كه واقعاً از فراق حق تعالى تا حالا يك لحظه شده است كه تأثر پيدا كند كه من فراق دارم از حق تعالى؟ اينها، ادعاها خيلى آسان است، خيلى از دراويش ادعا كردند، خيلى از كسانى كه اهل معرفتند ادعا كردند، اما واقعيت را انسان وقتى حساب بكند، مسأله اين نيست.

خدر طبيعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شايد باشد مگر خدا يك عنايتى بفرمايد

يكى از چيزهاى عادى آنها در نهج‏البلاغه هست، در روايات ديگر هم از ساير ائمه هست، اين يك مقام عادى است، نه يك مقام بالايى است كه مى‏فرمايد كه / عرض مى‏كند كه / يا حضرت امير مى‏فرمايد، ديگران هم همين طور كه عبادت سه جور است: يكى عبادت كسانى است كه مثل عبيد مى‏ترسند و عبادت مى‏كنند، يكى عبادت كسانى است كه براى طمع و براى بهشت و اين طور چيزها عبادت مى‏كنند، اين دو تا عبادت يكى‏اش مال اجرا هست يكى هم مال عبيد، اما عبادت سوم كه هست كه ما عبادتش را مى‏كنيم، براى محبتى است كه به خدا داريم. شما حساب كنيد كه اگر براى ما وعده قطعى برسد كه جهنمى نيستيد شما و همه بهشتى هستيد، همه در بهشت جاودانيد و جهنم هم درهايش براى شما بسته است، آن وقت عبادت خدا را هم مى‏كرديد باز؟ يا بگويند براى محبت من عبادت كنيد، شما در خودتان مى‏ديديد اين را كه محبت خدا شما را وادار كند به عبادت، نه خوف، نه رجاء، نه جهات نفسانى. عرض كردم كه اين ادعاها را مى‏شود كرد كه من بگويم من هم محبت دارم. اما ما محبتى نداريم به خدا/ ما / هر چى هست حب نفس است، هر چى هست مال خودمان است، تا حالا يك قدم از نفس، از مدارج نفسانى ما بيرون نرفتيم، يعنى آن قدم اولى هم كه اهل سير مى‏گويند كه يقظه است، ما باز بيدار نشده‏ايم، خدر طبيعت در ما الان هم هست و تا آخر هم شايد باشد، مگر خدا يك عنايتى بفرمايد.

حضرت على (ع) جامع‏الجهات بود

در جهت عبادت اين، در جهت معارف او، كه اينها نمى‏توانيم حالا ما همه‏اش را ذكر كنيم، در جهت زهد آن ترتيب، آن ترتيبى كه، بعد از اينى كه همه وسايل برايش فراهم است باز از نان و نمك و يك چيز مختصر تجاوز نمى‏كند. در قضيه بيت‏المال آن طور است كه خوب! ديديد، تاريخ را ديديد كه وقتى كه صحبت ديگرى مى‏شود چراغ را خاموش مى‏كند. اينها يك قصه‏هايى است كه ما مى‏شنويم،

صحيفه نور ج 19 صفحه 288

يك واقعيت است وليكن پيش ما يك قصه است، ما نيستيم اين طور. در مسأله جنگ ما بايد بگوييم اگر اين را بگوييم خيلى بعيد نگفتيم كه شمشير ايشان از آن وقتى كه وقت اين بوده است كه ايشان جنگ بكند، تا آخر عمرشان در غلاف نرفته است. در تمام جنگ‏هاى رسول خدا الا نادر ايشان بوده است و پيشقدم بوده است. بعد از رسول خدا مشاور جنگى بوده است ولو اين كه مدت‏هاى طولانى اسلام محروم شد از ايشان. بعد از اين كه مردم به ايشان بيعت كردند، باز هم تمام عمرش را به جنگ‏هاى داخلى گذراند. اين طور نبود كه حالايى كه من يك آدم عارفى هستم بروم كنار بنشينم براى اين كه من عارفم، من يك آدم زاهدى هستم، حالا كه زاهدم ديگر كار نداشته باشم به مصالح مسلمين، بروم كنار بنشينم، من يك آدم فقيهى هستم، حالا كه فقيه هستم ديگر كار نداشته باشم كه به مسلمان‏ها چه مى‏گذرد، من هم بروم كنار بنشينم. در عين حالى كه همه اين معانى در او بوده است، توحيد در حد اعلا، معرفت در حد اعلا، فقه در حد اعلا، هر علمى در حد اعلا، در عين حال در جهاد هم در حد اعلا بوده، ابعاد مختلفه اين است كه در آن بعد اين را وادار نمى‏كند كه از اين يكى صرفنظر بكند، جامع‏الجهات است.

مسأله اسلام است، مسأله مذهب نيست، همه مذاهب الان در معرض خطرند

ما كه مى‏گوييم كه ما شيعه حضرت امير سلام‏الله عليه هستيم و الان كشور شيعه در معرض خطر است، الان كشور شيعه در معرض خطر است، اسلام در معرض خطر است، ما باز كنار بنشينيم و بگوييم كه ما چكار به اين كارها داريم، ما چه بكنيم، متاثريم از اين كه جوان‏هاى ما چه مى‏شوند، ما هم متاثريم. حضرت امير هم متأثر بوده از اين كه جوان‏ها چه مى‏شدند، اما مى‏نشسته خانه و بگويند من متاثرم؟! يا مى‏رفتند جنگ و خودشان جنگ مى‏كردند و در عين حال هم براى آنهايى كه شهيد شده بودند متأثر بودند؟ ما هى كنار بنشينيم و هى بگوييم كه ما مى‏خواهيم چه بكنيم، چه، ما چه ، فلان از اين حرف‏هايى كه خودشان مى‏زنند و از مصالح اسلام و مصالح مسلمين و از اين چيزى كه الان براى كشور ما پيش آمده است، براى اسلام پيش آمده. مساله، مسأله تشيع نيست، مسأله اسلام است، مسأله مذهب نيست. همه مذاهب الان در معرض خطرند. الان كه قدرت‏هاى بزرگ احساس اين معنا كردند كه اسلام يك همچو قدرتى دارد كه مى‏تواند يك جمعيت چهل و چند ميليونى را در مقابل همه وادار كند و بايستد و بگويد نه اين و نه او، حالايى كه فهميدند اين قدرت، قدرت اسلام است، نه قدرت مليت، قدرت اسلام است كه دنيا را دارد به خطر - به خيال آنها به خطر مى‏اندازد، حالا آنها براى اصل اسلام دارند نقشه مى‏كشند، ما حالا بنشينيم بگوييم كه ما اهل ولايت هستيم. اگر شما اهل ولايتيد، چرا الان كشور ولايت در معرض خطر است و نشستيد؟ اين البته يك عدد معدودى‏اند، قابل ذكر نيستند اينها. چرا ما غفلت داريم از اين معانى؟ ما اظهار مى‏كنيم ما شيعه اميرالمؤمنينيم. ما برويم ببينيم اميرالمؤمنين در مصالح اسلامى چه كردند، براى مصالح اسلام چه كردند، آن وقتى كه زمان رسول‏الله بود و بسيارى از اشخاص آن وقت بودند كه جنگ مى‏خواستند بشود نمى‏رفتند، اگر مى‏رفتند

صحيفه نور ج 19 صفحه 289

كناره‏گيرى مى‏كردند، آن كسى كه از همه مقدم بود ايشان بودند. بعد از رسول‏الله هم كه مدت‏هاى طولانى ملت‏ها محروم ماندند از قيادت ايشان، ايشان باز كنار نبود، ايشان باز براى حفظ مصالح مسلمين همراه بود، صبر مى‏كرد ولى در آن وقت هيچ اصلا اظهار چيزى نمى‏كرد، مخالفت نمى‏كرد. بعد از اين كه آنها متكفل امور بودند، ايشان اهل مشورت آنها بود، راهنمايى مى‏كرد، بچه‏هايش را مى‏فرستاد به جنگ. حالا ما بنشينيم بگوييم كه ما اهل ولايت هستيم! شما اهل ديانت هم نيستيد، اهل ولايت هستيد؟! آن وقتى كه با ايشان بيعت كردند، البته ايشان هم در عين حالى كه خودش را حق مى‏دانست مى‏گفت كه برويد يكى ديگر را، مى‏دانست اينها يك اشخاصى نيستند كه اهل كار باشند ولى خوب، فشار آوردند به ايشان، با ايشان بيعت كردند.

مسلمانى كه مى‏خواهد اسلام را از بين ببرد، از كافر هم بدتر است

آن وقت هم سه تا جنگى كه شد، سه تا جنگ با كسانى بود كه اظهار اسلام مى‏كردند، كسانى بودند كه مى‏گفتند، فرياد مى‏زدند ما مسلمانيم، جنگ‏هابا مسلمان‏ها بود. حالا شما مى‏گوييد مسلمان با مسلمان مگر جنگ! پس شما اعتراض به حضرت امير هم داريد براى اين كه جنگ حضرت امير با سه تا جنگشان هر سه با مسلمان‏هابود. مسلمانى كه مى‏خواهد اسلام را از بين ببرد از كافر هم بدتر است، مسلمانى كه با اسم اسلام مى‏خواهد كه حيثيت اسلام را از بين ببرد، اين لازمتر است معارضه با او، تا با كسانى كه مسلمان نيستند. شما نشستيد مى‏گوييد ما مسلمان با مسلمان! اولا اين كه اين حزب بعث عقيده‏اش اصل اين است كه قضيه اسلام تو كار نيست. آنهايى هم كه دنبال او مى‏آيند بسيارى‏شان همين‏اند، يك عده‏اى هم كه فرضاً آنها بيايند لكن مى‏آيند براى اين كه كشور اسلامى را از بين ببرند و سيلى در صورت اسلام بزنند. امروز به همه واجب است كه دفاع كنيم. هر كس مى‏تواند جبهه بايد برود، هر كه نمى‏تواند در پشت جبهه كمك بكند. آنهايى كه مى‏نشينند و هى صحبت مى‏كنند كه بياييد چه بكنيم، بياييد چه بكنيم، اينها از اسلام بى‏اطلاعند، نمى‏دانند قضيه اسلام چى هست.

امروز دفاع است مسأله، مسأله رفتن و جنگ كردن نيست

مطالعه كنيد در حال ائمه مسلمين، در حال خود پيغمبر. پيغمبر هم تمام عمرش صرف اين شد ديگر، صرف مجاهده شد. آن وقت كه مكه بود آن جور مجاهدات مى‏كرد و آن جور خون دل مى‏خورد، وقتى، هم مدينه آمد جنگ‏ها، آن همه جنگ، بگوييم همه جنگ‏ها دفاعى بوده، و حال آن كه بعضى‏اش كه نبوده، حالا همه دفاعى، ما هم كه الان دفاع است، ما اصلا جنگى نداريم، ما با كى جنگ داريم؟ ما الان داريم دفاع مى‏كنيم. فاو مركز اين بود كه بريزند و از آن جا به اسلام صدمه بزنند، خوب! اينها رفتند فاو را گرفتند، دفاع كردند. علاوه دفاع از ملت عراق، دفاع از اسلام است، دفاع از مسلمين است. ملت عراق با اين خبيث موافق نيستند، اين عده‏اى هستند با او چيز و قدرت هم دستشان است. آن وقت آن اشخاص منحرف در خارج آن طور حرف‏ها مى‏زنند، در داخل هم پيدا مى‏شوند اشخاصى

صحيفه نور ج 19 صفحه 290

كه خوب، متدين‏اند اما باز توجه ندارند به مسائل. امروز همه ما مكلف هستيم، جوان‏هاى ما بايد اين جبهه‏ها را پر كنند از انسان قوى / چيز / كه بحمدالله هم الان پركردند، لكن بيشتر لازم است. آقا قضيه، قضيه از بين رفتن اسلام، چه تشيع و چه تسنن، همه، از بين رفتنش و قضيه اين كه ما قيام كنيم و نگذاريم بشود و بحمدالله تا حالا جوان ما اقدام كردند، قيام كردند و نخواهند گذاشت لكن اين اسباب اين نمى‏شود كه از ديگران تكليف سلب بشود كه نه، ديگر لازم نيست كارى ما بكنيم. آن كسى كه اشكال به جنگ دارد، واجب است برايش كه برود جنگ، اينهايى كه اشكال مى‏كنند يكى‏شان حتى يك بچه‏شان نرفته است، يك جوانشان نرفته است به جبهه‏ها، ديگران دارند از مال و جان اينها دفاع مى‏كنند، اين جوان‏هاى ما دارند از مال و جان همه اين ملت دفاع مى‏كنند، از مال و جان يك دسته كه نمى‏كنند دفاع، دارند دفاع از همه حيثيت اين ملت مى‏كنند، از نواميس همه مى‏كنند. اگر خداى نخواسته اين حزب بعث بيايد و غلبه خداى نخواسته بكند كه نخواهد كرد / بكند / به كى رحم مى‏كند؟ به شمايى كه آن وقت نشسته بوديد و مى‏گفتيد بياييد جنگ را برداريم و از بين ببريم و جنگ خوب نيست و مردم با جنگ مخالفند؟ اين مردم از كجا آمدند كه با جنگ مخالفند، غير از اين جوان‏هاى ما هستند؟ ملت ما اينها هستند، اين كاروان كربلا و آن پاسدارها و آن بسيجى‏ها و آن ساير قشرهايى كه، قشرهاى محرومى كه الان دفاع از شما دارند مى‏كنند و شما نشستيد آنها را تضعيف مى‏كنيد كه شايد موافق رضاى خدا نباشد! رضاى خدا موافق نيست با دفاع؟! امروز دفاع است مساله، مسأله رفتن و جنگ كردن نيست. كسى نمى‏خواهد جنگ بكند، اول هم نبوده و آن حرفى كه روز اول جمهورى اسلامى زده راجع به جنگ، امروز هم عين همان حرف است يك كلمه اين ور آن ور نيست، آن اين است كه ما تا اين حزب عفلقى هست ما جنگ خواهيم كرد، ما بايد اين را، براى اين كه دفاع از اسلام اين است كه اين نقطه را برداريم از بين، اين غده سرطانى كنده بشود و الا محال است كه اين كشور روى آرامش به خودش ببيند و نه كشور ما، نه عراق، نه خليجى‏ها. اين خليجى‏ها توجه ندارند به اين كه اگر صدام غلبه پيدا كند، با آنها چه خواهد كرد؟ حالايى كه مثل موش دارد اين ور آن ور مى‏رود، به آنها تشر مى‏زند.

بحمدالله كشور ما، جوان‏هاى ما، پيرمردهاى ما، زن‏ها، بزرگ‏ها، كوچك‏ها همه مهيا هستند به اين كه جنگ را تا پيروزى ادامه بدهند و ادامه خواهند داد و كسانى كه مخالف با اين مسائل هستند، خوب! بنشينند توى خانه‏شان هر چى مى‏خواهند بگويند، اما بدانند كه خلاف رضاى خدا دارند مى‏گويند. اگر حرف‏هاى آنها تضعيف كند روحيه ده نفر جوان ما را، عاقبتشان به خير نخواهد شد. توجه كنند به حرف‏هايشان. خداوند انشاءالله اين عيد را بر همه ما، بر همه شما، بر همه ملت‏ها، بر همه مسلمين مبارك كند و ما را از شيعيان اين مولا قرار بدهد. ما را موفق كند كه در يك جهت از جهات، لااقل در يك جهت از جهات شبيه ايشان بشويم ولو يك شبيه بسيار ناقص. خداوند تأييد كند همه شما را و اسلام را تقويت كند و همه مسلمان‏ها را به مقاصد اسلامى‏شان برساند.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها