پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:13 AM
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور و ساير مقامات مملكتى سفرا و كارداران مقيم تهران (به مناسبت عيد سعيد غدير خم)
بيت المال مسلمين صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين عيد سعيد بزرگ اسلامى را و مذهبى را به همه ملتهاى مستضعف و به مسلمين جهان و به ملت بزرگوار ايران تبريك عرض مىكنم. و به فال نيك مىگيرم كه در يك همچو روز بزرگى، مسأله تنفيذ صورت گرفت. بايد عرض كنم كه مصادف با اين يوم، مسؤوليتهاى بزرگى در پيش دارد. حكومت، حكومت حضرت امير سلام الله عليه و وضع حكومت او را ما در نظر بگيريم و كسانى كه در حكومت هستند و در دستگاههاى دولتى هستند، سيره آن بزرگوار را در نظر بگيرند و ببينند كه بايد چه بكنند. البته قدرت اين كه آن طور كسى عمل بكند، ماها نداريم، كسى ندارد. به طورى كه نقل كردند در يكى از چيزهايى كه به بعض از عمال خودشان نوشتند، نوشتهاند كه سرقلمها را نازك بگيريد، سطرها را نزديك هم بنويسيد، از چيزهايى كه فايده ندارد، احتراز كنيد، اين يك دستورى هست براى همه يعنى، دستورى هست براى كسانى كه در بيتالمال دست دارند. اين طور حضرت امير سلام الله عليه در وقت حكومتش دستور مىدهد براى صرفهجويى. مضايقه مىكند كه در يك صفحه كه مىشود ده سطر نوشت، پنج سطر نوشته بشود، يك قلم كه مىتواند آن مركبى كه در آن وقت بوده است صرف كند، سرش ريزه باشد تا كم صرف بشود از حرفهاى غيراصولى نوشته نشود، كه صرفه واقع بشود. باز از ايشان نقل شده است كه حساب بيت المال را كشيدند، چراغى روشن بود، شمعى روشن بود و كسى آمد با ايشان حرف ديگرى مىخواست بزند، شمع را خاموش كردند، فرمودند كه اين مال بيتالمال است، تو مىخواهى حرف ديگر بزنى.
ما چه كنيم با بيتالمال مسلمين؟ وظيفه حكومتها چيست با بيتالمال مسلمين؟ اين مسأله، مسأله اين نيست كه در آن وقت و در حكومت حضرت امير باشد، اين دستور است در طول تاريخ براى كسانى كه متكفل حكومت هستند كه تا اندازه ممكن در بيتالمال تصرف نكنند، يك در همش در آن طرف حساب دارد. بايد حساب بدهيم، بايد در پيشگاه خداى تبارك و تعالى، در كارهايى كه مىكنيم، تصرفهايى كه در بيتالمال مىكنيم، بايد بعد حساب بدهيم چرا؟ زياده روى شده باشد، مجازات دارد، عدالت شده باشد، مجازات خير دارد. بيتالمال مسلمين را بزرگ بشماريد. حكومتهاى اسلامى بايد
بيتالمال مسملين را براى جلال و جبروت خودشان صرف نكنند، بيتالمال مسلمين صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است. وزارتخانهها بايد وقتى كه مىبينند كه كارمند بيتالمال مسلمين هستند و مسلمين هستند و از آن جا حقوق مىگيرند و ارتزاق مىكنند و اداره، اداره بيت المال مسلمين است، حتى در آن مسائلى كه حضرت امير گفته ملاحظه كنند، كوچك نشمرند مسأله را، مسأله بيت المال مسلمين است و دستور، دستور اسلام است به حد ضرورت. البته راجع به آن چيزهايى كه مربوط به حفظ مقامات است در حالى كه ما الان درش مىگذرانيم اين يك چيز لازم است اما به حد لزوم. حتى مطبوعات بايد اين توجه را داشته باشند كه چيزهايى كه براى ملت مفيد نيست در روزنامهها ننويسند، كاغذ صرف اين نكنند، وقت صرف اين نكنند. بايد راديو تلويزيون توجه به اين معنا داشته باشد كه اين از بيت المال مسلمين است، بايد وقتش صرف چيزهايى كه مربوط به مصالح مسلمين است، نشود، مسؤوليت دارد اينها. بايد اشخاصى كه، مقاماتى كه هستند، ملاحظه كنند كه به اندازه ضرورت مشاور بگيرند، به اندازه ضرورت خدمتگزار بگيرند، نه به اندازه دلخواه. و اين معنا را بايد همه ما بدانيم كه دلخواههاى ما آخر ندارد. گمان نبايد بكنيم كه اگر ما به آن جا رسيديم، تمام شد مسأله. آن جا كه رسيديم بيشتر خواهد شد. امروز حكومتهاى كوچك تقاضاهاى كوچك دارند، هواهاى كوچك دارند، لكن اين طور نيست كه اين هواها محدود بشود. وقتى به يك حكومت بالاتر رسيدند، تقاضاها زيادتر مىشود، هواهاى نفس بيشتر مىشود. وقتى رئيس جمهور يك كشور پهناور مثل آمريكا يا شوروى يا هندوستان شدند، آن وقت هوايشان بالاتر مىرود، قانع نيستند به آن جا، حدود ندارد، انسان لا حد است در همه چيز. گمان نكند انسان كه اگر يك جايى دارد كه درش زندگى مىكند، يك جا بهتر پيدا كند، آن جا وقتى رفت راحت است. آن جا تازه اول اين است كه يك جاى بالاتر داشته باشد.
من به آقاى رئيس جمهور عرض مىكنم، چهار سال گذشت و چهار سالها مىگذرد و همه حكومتها همين طور است، مىگذرد. آنكه نخواهد گذشت اعمالى است كه ما انجام بدهيم، كه اينها ثابت است در دفترهاى خدا ثابت است. اعمال خوب به ما بر مىگردد، اعمال بد به ما برمىگردد، همه چيز از خود ما هست و به ما بر مىگردد عكسالعمل ماست. بايد توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشيم به اين كه آفت انسان، هواى نفس انسان است و اين در همه هست، سرچشمه مىگيرد از آن فطرت توحيد. فطرت، فطرت توحيد است، فطرت كمالطلبى است. كمال مطلق را انسان مىطلبد، خودش نمىفهمد، خيال مىكند كه مقام خواهد، لكن وقتى بهش رسيد، مىبيند اين هم نيست. همه عالم را اگر چنانچه جمع كنند و به دست انسان بدهند، قانع نيست. مىبينيد كه قدرتمندهايى كه قدرتشان زياد است، بيشتر دنبال قدرت هستند، بيشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر چنانچه فضا را بگيرند و دريا را بگيرند و زمين را بگيرند و آسمان را بگيرند، قانع نيستند. اگر انسان
جلوى خودش را نگيرد، اين سركشىاى كه حد و حدود ندارد، انسان را به باد فنا مىدهد. بايد سركشى را جلويش را گرفت، و اين نفس را مهار كرد. در همه امور، در تمشيت همه امور بايد انسان آنچه را كه مصلحت اسلام است، كسانى كه متصدى امور هستند آن چيزهايى كه مصلحت اسلام است آن چيزهايى كه مصلحت ملت اسلام است، در نظر بگيرند. از هواهاى نفسانى كه سرچشمه همه فسادها هست، جلو بگيرند. گمان نكنند كه ما حالا اين جا را مىخواهيم كافى است، خير! هيچ چيز براى انسان كافى نيست. قلب انسان قدرت مطلق طلب است، يعنى قدرت خدا مىخواهد فانى در او بشود و اين حد ندارد، لاحد است. لكن چون ما مطلع نيستيم، نمىفهميم از اين جهت گمان مىكنيم اين چيزها را مىخواهيم و همه عذابهاى انسان براى همين است كه نمىداند چى مىخواهد. اين چند روز دنيا رفتنى است، اين رياستها رفتنى است، آنچه كه به جا ماند اين است كه ما چه كرديم و در محضر مقدس حق تعالى چكاره هستيم. اين اگر اصلاح بشود، همه چيز اصلاح مىشود. و من اميدوارم كه براى همه و خصوصاً آنهايى كه كارهاى كليدى در دستشان است، اين مسأله حل بشود و اگر حل شد، مسائل ديگر هم حل مىشود.
جوانها را تربيت كنيد به اين كه مستقيم و خداخواه باشند
در اين حكومتى كه الان در پيش داريد و در اين دوره تازه توجه كنيد كه كارهايى را كه خواهيد انجام بدهيد، كارهايى باشد كه همهاش صلاح كشور و صلاح اسلام باشد. دانشگاهها را در مدنظر بگيريد كه اسلامى بشود و اگر دانشگاهها اسلامى بشود، مسائل ما در آتيه هم حل است. در نظر بگيريد كه افرادى كه براى اسلام مفيد است، انتخاب كنيد، خودى را كنار بگذاريد و خدا را توجه كنيد. اگر اين مسأله در هر انسانى حل بشود، همه مسائلش حل شدنى است.
خداوند به همه توفيق بدهد كه راه مستقيم الهى را به پيش بگيرند و بگيريم و به اين راه مستقيم پيش برويم. صراط كه در روايات هست كه ادق (7) از مو، مثلاً تاريكتر است از شب، چه و چه و در بعض روايات هست كه صراط از متن جهنم مىگذرد، يعنى توى آتش عبور مىكند، آتش محيط است، نه رو. ملاحظه كنيد آن جا بايد عبور كرد و در اين دنيا از همين جا صراط است تا غيرمتناهى و اين صورت در آن عالم به آن نحو نمايش پيدا مىكند. در اين راه كه داريد، توجه كنيد كه مستقيم باشد، صراط مستقيم باشد، شرقى و غربى نباشد. جوانها را تربيت كنيد به اين كه مستقيم باشند، خداخواه باشند. ادارات را اصلاح كنيد و همه چيز را. براى اين مردم ستمديده خدمت كنيد، اين مردم كه شما را به اين جا رساندهاند و اگر اينها نبودند حالا يا در حبسهابوديد يا در قبرستانها. براى اينها بايد خدمت بكنيد، همهمان خدمت بكنيم، هر كس به هر اندازهاى كه مىتواند. بزرگترين چيز تقواست كه قرآن و حديث در آن، آن قدر پافشارى كردند كه انسان متقى باشد، مواظب خودش باشد، كه نبادا با
زبانش، با چشمش، با گوشش به مردم ظلم كند. عدالت را اجرا كنيد، عدالت را براى ديگران نخواهيد، خودتان هم بخواهيد. در رفتار عدالت داشته باشيد، در گفتار عدالت داشته باشيد، تشريفات را كم كنيد و اين ملت را خدمتگزار باشيد.
خداوند انشاء الله همه ما را، همه شما را، همه مسؤولين را تؤفيق بدهد كه خدمتگزار اين ملت باشند. تؤفيق بدهد كه رضاى خدا را در اين عالم تهيه كنند و مرز حركتشان، حركت اسلامى و الهى باشد. و من اميدوارم كه خداوند تؤفيق بدهد به دستاندركاران كه در كارهايشان مؤفق باشند.
والسلام عليكم و رحمه الله