0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:12 AM

 

صحيفه نور ج 19 صفحه 207

تاريخ: 5/6/64

بيانات امام خمينى در جمع رؤساى مجلس شوارى اسلامى و ديوان عالى كشور، عده‏اى از روحانيون، استادان دانشگاه‏ها و سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد سعيد قربان

در سابق تبليغات به طورى دامنه دار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اين عيد سعيدى كه داراى ابعاد مختلفه است، بعد عرفانى، بعد سياسى، بعد ايثار و ابعاد ديگر است، به همه مسلمين جهان و مستضعفان و آقايانى كه در اين جا تشريف دارند، تبريك عرض مى‏كنم. ما امروز يك مقايسه‏اى بكنيم بين سابق و حالا در بعضى جهات. اين مقايسه از خود اين مجلس بايد شروع بشود. اين، از بركات اين جمهورى است كه در يك مجلس، مجتمع هستند كسانى كه در دوره‏هاى سابق در يك همچو مجالسى امكان اجتماعشان نبود. اما توجه داريد به اين كه در سابق بين علماى اسلام، حوزه علميه قم و علماى تهران با دانشگاه‏ها هيچ وقت اجتماع اين طور نداشتند كه در يك محيط با يك دل، با يك ايده، و همين طور سفراى ممالك دوست و اساتيد دانشگاه‏هاو اركان دولتى، در يك اجتماعى هيچ وقت نبودند كه با هم بنشينند و ببينند كه ما محتاج به چه هستيم و بايد چه بكنيم. دامن زده بودند به اختلاف در داخل كشور ما /به طورى كه/ تبليغات به طورى بود كه وحشت مى‏كرد يك اهل علمى در محيط دانشگاه برود و حرف‏هايش را بزند و همين طور دانشگاهى در محيط علم بيايد و در محيط مدارس علمى بيايد و مسائلش را بگويد و همين طور اساتيد دانشگاه، دولتى‏ها، مجلسى‏ها، هيچ يك از اينها با هم نمى‏نشستند كه ببينند كه كشور خودشان لااقل چه احتياجاتى دارد و بايد چه بكنند براى رفع آن احتياجات، اين براى اين بود كه به طورى تبليغات دامنه‏دار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود، از هم وحشت مى‏كردند، به هم سوءظن داشتند، بايد بگوييم دشمنى داشتند با هم، ايجاد كرده بودند اين را. از سفراى خارجى يكى‏شان در محضر علما، در جايى كه علما جمع بودند، حاضر نمى‏شدند، حاضر نبودند كه حاضر بشوند. براى اين كه اينها را اين طور معرفى كرده بودند كه يك جمعيتى هستند كه ارتجاعى و نمى‏دانم به عقب برگشته و عقب مانده و كهنه فكر كن! و از اين مسائلى كه ديديد كه در دوره سابق، خصوصاً در اين عهد اخير القا شده بود. معلوم مى‏شود كه كارشناس‏هاى خارجى، كارشناس اروپا و آمريكا توجه به اين معنا داشتند كه اين قشرها اگر با هم باشند خطرنا كند، يعنى خطرناك براى آنها! و راست هم مى‏گفتند. روى همين زمينه، خود آنها به دست اشخاصى كه در داخل داشتند، به دست كاركنان خودشان، به دست اشخاصى كه در محيط آنها تربيت

صحيفه نور ج 19 صفحه 208

شده بودند، به دست اينها كارى كرده بودند كه كانه امكان نداشت يك همچو اجتماعى.

امروز ما همه در تحت يك سقف كوچك جمع شديم و همه ما يك فكر داريم. فكر جلوگيرى از آن چيزهايى كه سابق بود، فكر اين كه نبادا دوباره دانشگاه‏هاى ما به دست آن اشخاص بيفتد، فكر اين كه نبادا روحانيين ما گرفتار آن مسائل بشوند و فكر اين كه نبادا كشور ما باز برگردد به يك حالى كه همه ديديد چه خبر بود، چه مصيبت‏هايى در اين كشور واقع مى‏شد. ما امروز اين جا هستيم كه ببينيم كه چه بكنيم كه يك وقت خداى نخواسته مسأله برگردد، چه كنيم جلويش را بگيريم.

اگر مقايسه كنيد ما بين دوره‏هاى سابق و حالا، معلوم مى‏شود كه چه تحولى در ايران واقع شده است

است آن چيزى كه مى‏تواند جلوگيرى كند، يك قدرى تفكر در عيد قربان و مسائل قربانگاهى حضرت ابراهيم است ايثارى كه او كرد و از خود گذشتگى‏اى كه او كرد تدبر در او و تدبر در مسائلى كه در حج هست، مسائل حج و همه مسائل اسلام، به طورى بين ابعاد مختلفه جمع كرده است، بين عرفان و تعبد، بين سياست و عبادت، بين مسائل اجتماعى و ساير مسائل. اين اساس را درست كردند براى اين كه ما از آن اساس چيز بفهميم. آنها كه در آن جا هستند، تكاليفى دارند و انشاء الله اميدوارم كه به آن تكاليف عمل كنند و كردند. ما هم و آنها هم بعد از اين كه برگشتند، تكاليفى داريم كه اين تكاليف هم دنبال همان مطالعه عيد قربان است و قربانگاه‏ها. آنها بايد سوغات بياورند آن ايثار را، آن وحدت را، و ما هم بايد اين معنا را در بين ملت خودمان پخش كنيم. آقايان روحانيون در سرتاسر كشور و آقايان دانشگاهى‏هادر سرتاسر كشور، اينها موظفند، وظيفه دارند!

ما بحمدالله تاكنون بسيار قدم‏هاى موثرى برداشتيم، وقتى شما مقايسه يك قدرى بكنيد ما بين دوره‏هاى سابق و حالا، مى‏توانيم خوب بفهميم كه فرق چيست. مثلاً شما بسيارى‏تان يا اكثرتان يادتان است كه در قضيه راى گيرى براى انقلاب سفيد به اصطلاح، با چه هياهويى، با چه فشارى، با چه دغل بازى‏هايى بيش از اين نتوانستند ادعا كنند كه شش ميليون بودند، با اين كه مطمئن باشيد نبودند! آن همه فشار و آن دولت جائر و آن همه تبليغاتى كه آنها داشتند، نتوانست عده‏اى را جمع كند كه اينها ادعا كنند ده ميليون‏اند، نتوانستند دروغش را هم بگويند، مبالغه‏اش هم بكنند. شما در يك كشورى كه تحت فشار است از همه اطراف، تحريم‏هاى انتخاباتى از اطراف بر سرشان مى‏بارد، تبليغات همه جانبه بر سرشان مى‏بارد، اين مقدار اجتماعى كه اينها كرده‏اند (كه بيش از چهارده ميليون بود)، اگر مقايسه بشود با هر كشور ديگرى در عالم، معلوم مى‏شود كه فرق ما بين اين جا و آن جا چيست و چه تحولى در ايران واقع شده است. اين تحول يك تحول عجيب است كه در يك رژيمى كه همه قدرت‏ها در دستش بود و همه فشارها در دستش بود و مضايقه از هيچ فشارى هم نداشت، در ادعاى كاذب خودش نتوانست ادعا كند كه ما هشت ميليون داشتيم، شش ميليون! مبالغه‏اش و دروغش و همه بساط كه روى هم ريخته شد، گفت: شش ميليون، و آن وقت هم راجع به شش ميليون هياهو مى‏كردند

صحيفه نور ج 19 صفحه 209

كه اى ...! شش ميليون رأى دادند، با اين كه دروغ مى‏گفتند. شما بدون اين - كه يك فشارى باشد كه بياييد حتماً شما رأى بدهيد، وارد بشويد رأى بدهيد و بدون تبليغات قبلى - امسال اصلاً تبليغاتى در كار نبود. اين جمعيت كه اين طور اجتماع كرد كه نظيرش / در / به حسب مقايسه در دنيا نيست، اين دليل بر يك تحول بزرگى است كه در كشور ما واقع شده. از اين جا برويد در جبهه‏ها.

وقتى كه متفقين وارد شدند به كشور ما، با آن همه بساطى كه اينها ادعايش را مى‏كردند، به ادعاى خودشان گفتند: سه ساعت ما توانستيم مقابله كنيم! بعد هم وقتى كه پرسيده بود ازشان آن مردكه نامرد، كه چطور شد سه ساعت؟ گفتند: ما اين را مبالغه مى‏كنيم، آنها از آن ور آمدند، ما از اين ور رفتيم! با حالا مقايسه كنيد كه جوان‏ما، اقشار ملت ما ايستاده‏اند، و در مقابل همه قدرت ها، همه هم دارند توطئه مى‏كنند. همه دستشان را به هم دادند كه رژيم سابق را نگه دارند، جوان‏هاى ما به همش زدند، همه هم دست به هم دادند كه در اين جنگ پيروزى ايجاد كنند، هر روز هم دروغش را مى‏گويند، لكن جوان‏هاى ما ايستاده‏اند و جلو مى‏روند. در طايفه نسوان شما ملاحظه كنيد آن وقت چه خبر بود، حالا چه خبر است. زن‏هاى ما حالا مكتبى شده سرتاسر كشور ما جورى هستند كه همان طور كه آن جوان‏هادر جبهه دارند، خدمت مى‏كنند، اينها پشت جبهه‏شان محكم است و دارند خدمت مى‏كنند، علاوه بر اين كه مجالس درس دارند، مجالس قرائت دارند، مجالس تدريس دارند حتى تدريس خارج من شنيدم بعضى از زن‏ها در جايى مى‏گويند. خوب! اين چه تحولى است؟ پيشتر چه بود؟ مسأله زن چه بود در ايران؟ انسان حيا مى‏كند كه بگويد، آن اسمش آزادى بود! اين اسمش اختناق است! آن آزادى بود كه هر چه دلشان مى‏خواهد، هر چه انجام بدهند، به هر نحوه‏اى باشد! و اين اختناق است براى اين كه زن‏ها خودشان آزادند كه خدمت كنند، آزادند كه پشت جبهه باشند، آزادند كه درس بخوانند، آزادند كه چه بكنند، اين اسمش اختناق است! آنها اختناق را مى‏گويند، يعنى نمى‏گذاريد كه زن‏هابه طورى عمل كنند كه ملت را فلج كنند. يك قشر جوان ملت را به واسطه آن بى‏بند و بارى كه داشتند، فلج مى‏كردند، يعنى از كار مى‏انداختند. هيچ كس دنبال اين نبود كه يك فعاليت چشمگيرى بكند، يك فعاليت اجتماعى بكند. همه دنبال اين بودند كه صبح كه پا مى‏شدند، كجا بروند تفريح بكنند، كجا بروند فرض كنيد چه بكنند. بازارتان را نگاه كنيد! خيابان‏هاتان را نگاه بكنيد! حالا وقتى كه مى‏خواهند تكذيب كنند از ايران، مى‏گويند كه در آن جا محل تفريح پيدا نمى‏شود (آن تفريحى كه آنها مى‏خواهند، والا محل تفريح هست) يا زن‏ها حالا ديگر چادر سرشان است. آن وقت به طورى تبليغ شده بود كه زن جرأت نمى‏كرد كه به اين صورتى كه بايد در آيد، در آيد مخفى در مى‏آمدند. آنهايى كه مى‏خواستند حفظ كنند خودشان را، يا از خانه در نمى‏آمدند، يا شبى، يك وقتى مخفيانه از اين ور به جاى ديگر مى‏رفتند و هكذا همه جهاتى كه ما ملاحظه مى‏كنيم.

از معجزات اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش

اين حج اين چند سال كه امسال هم بحمدالله بهتر بوده است اين بايد در دنيا انعكاس پيدا

صحيفه نور ج 19 صفحه 210

بكند! كه حج اين است. آن كه ابراهيم خليل الله و رسول خدا مى‏خواستند اين معنا بوده است. آنى كه سوره برائت را مى‏فرستد در آن جمع مى‏خواند، براى همين بوده است كه به ما بفهماند كه آن جا بايد سوره برائت خواند. در عينى كه آن وقت كه زمان رسول خدا بوده است، اين طور گرفتارى‏اى كه الان مسلمين دارند، اين طور گرفتارى نداشتند، يك جور ديگرى بود. در عين حال قرآن شريف و حديث به ما تعليم مى‏كند كه در حج بايد اين كارها را كرد. آميخته است حج و همه عبادات اسلامى، آميخته به همه ابعاد مختلفه است، و از معجزات انبيا و خصوصاً اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش. اگر انسان، يك نفر آدم كه اهل آن مسائل است همين نماز را - آن بعد عرفانى نماز را در اذكار و در كارهاى ديگرش دنبالش برود، مى‏بيند كه چه درياى خروشانى است، معراج است، معراج مؤمن است، يعنى، تا آن ما فوق عالم طبيعت و ما فوق عالم وجود، انسان را مى‏كشاند. گاهى در يك كلمه‏اش اين طور است. يك جمله گاهى آن قدر بعد معنوى دارد و بعد عرفانى دارد كه اگر تحقق پيدا كند براى يك انسان سالك، از همه حجاب‏هامى گذرد. و كانه سوره حمد كه در قرآن هست و اولين سوره است و براى نماز قرار دادند و نماز بدون حمد، گفتند نماز نيست، همين سوره حمد تمام معارف درش هست. منتها آن كسى كه نكته سنج باشد، بايد درش تامل كند. خوب! ما اهلش نيستيم. ما مى‏گوييم كه الحمدلله، يعنى شايسته است.الحمدلله رب العالمين يعنى شايسته است خدا كه همه حمدها براى او باشد. اما قران اين را نمى‏گويد. قرآن مى‏گويد كه اصلاً حمدى واقع نمى‏شود در جايى، الا براى خدا. آن هم كه بت پرست است حمد است، آن هم براى خداست، خودش نمى‏داند. اشكال، ندانستن و جهالت ماهاست. آن كه مى‏گويد كه اياك نستعين نه معنايش اين است كه ما همه استعانت از تو انشاء الله مى‏خواهيم و اينها، نخير! بالفعل اين طورى است كه به غير خدا، استعانت اصلاً نيست، اصلاً قدرت ديگرى نيست. چه قدرت ديگرى ما داريم غير قدرت خدا؟ آن كه تو دارى غير از قدرت خداست؟ نه اين است كه ما انشاء الله عبادت مى‏كنيم براى خدا، انشاء الله استعانت مى‏كنيم از خدا. اصلاً واقعيت اين طورى است واقعيت اين است كه عبادت به غير خدا، مدح، اصلاً در دنيا به غير خدا واقع نمى‏شود، هيچ مدحى. اينهايى كه مدح مى‏كنند از مثلاً شياطين و سلاطين و امثال اينها، اينها نمى‏فهمند كه اينها مدح خداست، اينها غفلت از اين دارند، لكن مدح به كمال است، مدح براى نقصان نيست، مدح براى كمال است. و آنهايى كه، هر كس از هر كس استعانت بكند، استعانت از خداست. اين سوره، اين را مى‏گويد. و اگر براى اهلش آنهايى كه اهل مسائل هستند همين يك سوره قرآن تحقق پيدا بكند، تمام مشكلات حل مى‏شود، براى اين كه وقتى انسان ديد كه همه چيز از اوست، ديگر از هيچ قدرتى نمى‏ترسد. ما كه از قدرت‏ها مى‏ترسيم براى اين است كه خيال مى‏كنيم قدرت اين است. وقتى انسان قدرت را قدرت او دانست، وقتى انسان همه چيز را از او دانست، اين ديگر نمى‏تواند كه از ديگرى بترسد. همه خوف‏هاى ما از باب اين است كه نفهميديم كه قدرت، يك قدرت است و آن قدرت هم براى نفع همه است. آن قدرت هم براى نفع همه افراد و جامعه و تمام بشر / آن قدرت / به كار گرفته شده، براى نفع آنهاست. ما اگر همين معنا را ادراك كنيم كه هر چى هست از اوست و هر چى

صحيفه نور ج 19 صفحه 211

هست براى نفع ماست و براى تربيت ماست، اگر همين معنا را واقعاً انسان ادراك كند و مشاهده كند و ذوب كند، اين مسائل حل مى‏شود.

دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مى‏خواهد

ما بايد مردم را با توحيد آشنا كنيم، علماى اعلام بايد مردم را با توحيد آشنا كنند، با معارف الهى آشنا كنند. الغيرك الظهور ماليس لك دعاى عرفه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه متى غبت حتى تحتاج الى چه. قرآن هم همين است، هر كدام يك زبانى دارد. قرآن نازل شده تا اين جا رسيده است و ادعيه‏ء ائمه ما عليهم السلام به حسب تعبير بعض مشايخ، قرآن صاعد است و هر چه مسائل بخواهيد، در ادعيه هست. زبان ادعيه با زبان عادى‏اى كه احكام مى‏خواهند بگويند دوتاست. زبان ادعيه با زبان فلسفه هم دوتاست، با زبان عرفان علمى هم دوتاست، يك زبان ديگرى است مافوق اينها، منتها زبان فهم مى‏خواهد، بايد كسانى كه آن زبان را مى‏فهمند توجه كنند. البته براى همه، هست چيز درش، قرآن يك نعمتى است كه همه ازش استفاده مى‏كنند، اما استفاده‏اى كه پيغمبر اكرم مى‏كرده است از قرآن، غير استفاده‏اى است كه ديگران مى‏كردند. انما يعرف القرآن من خوطب به ديگران نمى‏دانند، ماها يك ذره‏اى، يك چيزى، يك خيالاتى پيش خودمان داريم، آن كه قرآن برش نازل شده مى‏داند چيست، چه جور نازل شده، كيفيت نزول چيست، چه مقصد در اين نزول است و محتوا چيست و غايت اين كار چيست، او مى‏داند. آنهايى هم كه به تعليم او تربيت شده‏اند، آنها هم براى خاطر تربيت او مى‏دانند. هنر انبيا اين بوده است كه مسائل را، مسائل دقيق عرفانى را با يك لفظى مى‏گفتند كه هر كسى يك جورى ازش، خودش مى‏فهميده، ولى واقعش مال آنهايى است كه بالاتر از اين افقشان است و اين هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعيه هم هست ما، روحانيون، دانشگاهى‏ها اگر واقعاً علاقه دارند به اين كه اين كشور محفوظ بماند، خصوصاً دانشگاهى‏ها، اساتيد دانشگاه، اگر واقعاً علاقه مندند كه اين كشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق، بايد مواظب باشند، دانشگاهى‏ها، اساتيد مواظب خودشان باشند در تربيت و مواظب بچه‏هاو جوان‏ها باشند در كارهايى كه مى‏كنند. بايد نگه دارند دانشگاه را به يك صورتى كه، به يك واقعيتى كه آن واقعيت همين تحولى است كه در ايران پيدا شده است. دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مى‏خواهد. علماى بلاد هم هر جا هستند و خصوصاً در حوزه‏هاى علميه بايد همه جهاتى كه اهل علم را، آنهايى كه تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خداى تبارك و تعالى نزديك مى‏كند و علاقه‏مند مى‏كند، همه آن جهات را بايد حوزه‏ها داشته باشند. حوزه‏هابايد / جهات اخلاقى را / درس اخلاق داشته باشند نه يكى، نه دوتا، ده تا، بيست تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهيد كه آينده كشور شما يك آينده نورانى باشد، تربيت كنيد اينهايى كه وارد در حوزه‏ها هستند، يا در آن جايى كه درس مى‏گوييد وارد مى‏شوند، تربيتشان كنيد به يك تربيتى كه از اين عالم هجرت كنند، توجه به ماوراى اين جا بكنند، روحانى باشند، يعنى روح باشند، يعنى توجه به ماوراى طبيعت داشته

صحيفه نور ج 19 صفحه 212

باشند. از اول قدم‏ها كه برداشته مى‏شود، براى آن طرف برداشته بشود، وقتى اين طور شد، اين جا هم درست مى‏شود. آن كسى كه جهات معنوى خودش را تقويت كرد، آن كس در جهات طبيعى هم قوى مى‏شود. مثل، مثل انبياست و اوليا، با همه آن معنويات، با همه آن معارف الهيه كشوردارى هم مى‏كردند، حكومت هم تأسيس مى‏كردند، حدود را هم جارى مى‏كردند، كسانى هم كه مضر به جامعه بودند از دم شمشير مى‏گذراندند، در عين حالى كه در آن پايه از معارف بودند.

اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيت سالم، كشور شما سالم مى‏ماند

اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيتى سالم و دعوت كنيد به اين كه با خدا آشنا بشوند، با معارف الهى آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر اين طور شد، كشور شما سالم مى‏ماند و به ساير جاها هم سرايت مى‏كند. قهرى است اين. الان هم ملاحظه مى‏كنيد كه اين مقدارى كه الان در دنيا سرو صدا بلند است، منتها يك دسته سرو صدا مى‏كنند براى بازى دادن مردم و اظهار اسلام مى‏كنند، اظهار اين كه بايد قوانين اسلامى بشود بكنند، يك دسته هم واقعاً مسلمان و دنبال اين كه اسلام بايد باشد، اين براى همين موجى است كه از اين جا بلند شده است و شما ملت اسلام اين موج را راه انداختيد.

و اميدوار باشيد به اين كه خدا با شماست و شما مادامى كه قدر بدانيد از نعمت الهى، نعمت‏هايى كه خدا به شما داده است، اين نعمت وحدتى كه به شما داده است، اين نعمت انقلابى كه به شما داده است، اين جوان‏هايى كه به شما داده است، انقلابى كه / الان / در جبهه‏ها، الان هم مشغول به خدمت هستند، اين اساتيدى كه به شما داده است، همه اينها قدردانى مى‏خواهد. ما بايد همه را قدر بدانيم و از همه تشكر كنيم. و من از ملت ايران در همه مواردى كه دارند عمل مى‏كنند و در صحنه هستند، تشكر مى‏كنم و به همه دعا مى‏كنم. خداوند همه ملت‏هاى اسلامى را حفظ كند و به وظايف خودشان آشنا كند و ما را هم به وظايف خودمان آشنا كند كه در اين چند روزى كه داريم آن طرف مى‏رويم، لااقل توجه به آن جا باشد، اخلاد الى الارض نباشد.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها