پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:11 AM
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جماعات قم، گروهى از پرسنل ارتش و سپاه به همراه آقاى محلاتى و برادران بسيج گروهى از اهالى جنوب تهران و عدهاى از ايتام به مناسبت ميلاد اميرالمؤمنين
حضرت امير (ع) سه جنگى را كه كرده است با اصحاب پيغمبر، با مقدسهاى حقه باز براى مصلحت اسلام بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
اين روز مبارك را به همه آقايان حضار و به ملت بزرگوار ايران و به همهء مسلمين جهان تبريك عرض مىكنم. اميدوارم خداوند به بركت اين روز مبارك، بركاتش را بر همه مسلمين، خصوصاً به ملت شريف ايران نازل بفرمايد.
مولود امروز، وصف كردنى نيست، آنچه كه وصف كردهاند از او، دون شان اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و ديگران درباره او گفتهاند شمهاى از آن چيزى است كه او هست. غالبا مسائلى كه درك مىكردهاند و مىكنند راجع به مولا على بن ابى طالب، عرضه مىداريم. آن چيزهايى را كه ما نمىتوانيم درك كنيم و دست عرفا و فلاسفه و ديگران از آن كوتاه هست، آن چيز قابل ذكر نيست. انسان تا نشناسد، نمىتواند بگويد و آن مقدارى هم كه در دسترس ماست، آن قدر زياد است كه گفتن او محتاج به زمانهاى طولانى است. ولهذا ما بايد در پيشگاه مبارك ايشان عذرخواهى كنيم و عذر تقصير بخواهيم كه ما قاصريم و نمىتوانيم بيان كمال شما را بكنيم.
آن چيزى كه موجب تأسف است اين است كه نگذاشتند حضرت امير سلام الله عليه آن طور كه بايد و دلخواه اسلام است، جلوه پيدا كند. در مدت كوتاه /ولايت/ خلافت ظاهرى ايشان، سه تا جنگ پيش آمد كه از خود مسلمين بود. اين منحرفين كه ايران را متهم مىكنند به اين كه چرا با مسلمين شما جنگ مىكنيد، علاوه بر اين كه ما حزب بعث را مسلم نمىدانيم بلكه ضد اسلام مىدانيم و مردم عراق مبتلاى به او هستند و مردم ايران هم همين طور، و جنگ با مسلم نيست گرچه از مسلمين او سپر قرار مىدهد و مىآورد در جبههها، لكن جنگ با مسلم نيست. علاوه بر اين ما فرض مىكنيم كه مسلم باشد، شماها صدام را از اصحاب رسول الله مسلمتر مىدانيد؟ اين معممين اهل سنت بعضىشان (دربارى اينها) صدام را و امثال صدام را از مقدسهاى نهروان بالاتر مىدانند؟ آنهايى كه جبينشان پينه داشت و نماز شب هم مىخواندند. حضرت امير سه جنگى را كه كرده است با اصحاب پيغمبر، با نزديكان پيغمبر، با مقدسهاى حقه باز كرده است و اين براى مصلحت اسلام بوده است. گرچه من
مىدانم كه در بعضى دلها اشكال به حضرت امير هم هست، بعضى اشخاص به حضرت امير هم اشكال دارند، ولو جرأت نمىكنند بگويند كه چرا با مسلمان جنگ كرده است! لكن حضرت امير تابع اسلام است، اسلام بگويد با مسلمين جنگ كن، جنگ مىكند! بگويد با كفار جنگ كن، جنگ مىكند، وقتى بنا شد يك طايفهاى از مسلمين، اينها توطئه كردند براى اين كه اسلامى كه مىخواهد متولد بشود، اين را از بين ببرند و يك دسته ديگر هم اغفال كردند دنبال اين معنا، تكليف حضرت امير سلام الله عليه است كه شمشير را بكشد و در سه جنگ با مسلمين /جنگ/ كسانى كه اظهار اسلام مىكردند و فرياد اسلام مىكشيدند و همهشان هم از صدام مسلمان تر بودند، شمشير را بكشد و در سه جنگ با مسلمانها جنگ بكند براى اطاعت امر خدا و براى حفظ اساس اسلام.
آن روزى كه اساس اسلام و اساس ديانت اسلام بستگى دارد به جنگ كردن با كسانى كه اظهار اسلام مىكنند يا واقعا هم مسلمان هستند، وقتى بنابراين شد، شمشير را بايد بكشند مسلمين و با اينها جنگ بكنند. اين كوردلهايى كه براى طرفدارى از قدرتهاى بزرگ و براى طرفدارى از سلطنت طلبها و منافقين و امثال اينها به ايران و رزمندگان ايران و علماى اسلام در ايران اشكال مىكنند، اينها اشكالشان را ببرند در صدر اسلام طرح كنند، ببينند كه بايد چه بگويند! اميرالمؤمنين را قبول ندارند؟ قبول دارند در آنجا ببينند چه واقعهاى اتفاق افتاده و براى چه اتفاق افتاد، انگيزه چى بود؟ آنها مىخواستند برگردانند اسلام را به همين مسائل زمان جاهليت، ولو در صورت اسلام. تكليف اميرالمؤمنين در اين وقت چى بود؟ جز اين بود كه عمل كرد؟
ولو اين كه علما هم نگويند، مردم مكلف شرعى هستند كه دفاع كنند
ما اعتقادمان اين است كه صدام مىخواهد اسلام را برگرداند به كفر و الحاد. ما اعتقادمان اين است كه آمريكا از اسلام ترسيده است و مىخواهد اسلام را به هم بزند، تصريح هم مىكند. ما اين كسانى كه با دولت اسلامى ايران معارضه مىكنند، اعتقادمان اين است كه اينها با اسلام دارند معارضه مىكنند. ما روى اين اعتقاد با اينها تا آخر بايد مبارزه كنيم براى اين كه اسلام همچو تكليفى براى ما معين كرده است كسى كه همه موافقينش عبارتند از اشخاصى كه منحرف هستند از اسلام، آمريكايش منحرف، ديگرانش منحرف، كسى كه اين طور است و در مملكت خودش با مسلمين اين طور عمل مىكند و با مسلمين ما هم اين طور عمل مىكند، اين كس را جز اين كه با او به مبارزه برخيزيم، راهى نداريم. و ما تا آخر دنبال اين مطلب هستيم و خواهيم بود و به حرفهاى مفت آنهايى كه انحراف دارند، انحراف عقلى دارند، انحراف فكرى دارند، به حرفهاى اينها اعتنايى نمىكنيم، ما تكليف را ملاحظه مىكنيم. علماى اسلام الان در ايران (علماى بزرگ ايران) همهشان مؤافق با اين مسأله هستند و مطمئنا هم همين طور است و بازارىها و كشاورزها و ديگران، اهل ادارات، همه اينها، اينها خلص از مؤمنين هستند كه با اين امر مؤافق هستند. و از آن طرف اگر خداى نخواسته در اين جنگ آمريكا پيروز بشود و صدام را پيروز بكند، اسلام يك سيلىاى مىخورد كه تا آخر تا زمانهاى طولانى
نمىتواند سرش را بلند كند. وقتى ما در يك همچو مقامى واقع هستيم و يك همچو تكليفى را احراز كرديم، بر همه ما لازم است و واجب شرعى است كه از اسلام دفاع كنيم. علاوه بر همه اينها مساله، مسأله اين نيست كه ما جنگ مىكنيم، ما دفاع مىكنيم. /ما/ كسى كه به ما حمله كرده و اين طور ويرانگرى كرده است در كشورمان، ما لازم است دفاع كنيم. دفاع را احدى از مسلمين نيست كه، احدى از علماى اسلام نيست كه /از دفاع/ بگويد دفاع در اسلام نيست. دفاع هيچ احتياج به يك ولى ندارد، هيچ احتياج به يك امامى ندارد. تمام مسلمين اگر يك وفت بنا شد برشان هجمه بشود، خودشان بايد دفاع كنند، مستقلند در اين امر. و كشور ايران مستقلا، ولو اين كه ولى فقيه هم نگويد، ولو اين كه علما هم نگويند با اين كه مىگويند آنها هم مردم مكلف شرعى هستند به اين كه دفاع كنند و حكم عقلشان اين است كه از كشور خودشان از ناموس خودشان، از مال خودشان دفاع كنند و شما مىدانيد كه اگر خداى نخواسته اين حزب بعث مهلت پيدا بكند و مهلت به او داده بشود، اين با كشور عراق چه مىكند و به كشور ما چه مىكند. و ما تا آخر ايستادهايم، ما دنبال اسلام هستيم، دنبال احكام اسلام، و حكم اسلام اين است امروز.
يك كشورى كه همه بيدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اينها را از چه مىترسانند؟!
ما از خداى تبارك و تعالى تؤفيق همه مسلمين را خواستاريم، كه در مقابل اين علم كفر قيام كنند و يك كسى كه با تمام قواعد بين المللى مخالفت مىكند، صاف مىگويد كه ما ساعت چند حمله مىكنيم، حمله موشكى مىكنيم به شهرهاى ايران، به شهرهاى مسكونى ايران صريح مىگويد، لكن هيچ كشورى او را محكوم نمىكند. و ما صريح مىگوييم كه ما ابدا نظر نداريم به اين كه به يك كشورى تعدى بكنيم. ما از خودمان دفاع داريم مىكنيم و همه تبليغات بر ضد ماست. اين براى اين است كه قضيه، قضيه اسلام و كفر است، نه قضيه ايران و عراق است. قضيه اين است كه از اسلام اينها بد مىبيند، اسلام نمىگذارد كه آنها به منافع نامشروع خودشان برسند و آنها كه اسلام نمىگذارد به منافع نامشروعشان برسند، اينها قيام بر ضد اسلام مىكنند و وادار مىكنند. قيام بر ضد اسلام است، لكن بايد بدانند كه با يك كشورى كه وضعش اين طور است، يك كشورى كه وضع روحى مسلمانانش، جوانانش، مشايخش، بچههايش اين طور است، با اين كشور نمىتوانند معارضه بكنند. آنهايى كه در رأس واقع هستند و در راس جنايات واقع هستند، آنها عاقلترند از اين كه خودشان را مبتلا كنند به يك امرى. بعضى وقتها مبتلا كردند و سيلى خوردند، حالا ديگر مبتلا نمىكنند خودشان را به اين امر. اينها وادار مىكنند مردم را به اين كه شيطنت بكنند و اين شيطانها هم بدانند كه ديگر نمىتوانند كارى انجام بدهند! يك كشورى كه همه بيدار و همه مستعد براى شهادت هستند، اينها را از چه مىترسانند؟ كسى كه مىگويد من شهادت را خواهم، دعا كنيد كه من شهيد بشوم شما او را از قتل مىترسانيد؟ شما او را از موشك مىترسانيد؟ يك كسى كه بعد از موشك
خوردن مىايستد و مىگويد جنگ، جنگ تا پيروزى شما او را از جنگ مىترسانيد؟ اين وضع، وضعى است كه خدا پيش آورده است، چيزى را كه خدا پيش آورده، با او معارضه نمىشود كرد. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه ما را با استقامت و با پشتكار حفظ كند تا اين كه ما با اين مقابله كنيم و با هركس كه بخواهد با ما مقابله كند، قدرت مقابله داشته باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله