0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:11 AM

 

صحيفه نور ج 19 صفحه 124

تاريخ: 29/12/63

پيام امام خمينى به مناسبت سال نو

بسم الله الرحمن الرحيم‏

حلول سال جديد را به همه مسلمين جهان خصوصاً ملت قهرمان ايران و قشرهاى مختلف ملتمان، كسانى كه در جبهه‏ها دارند براى اسلام خدمت مى‏كنند، كسانى كه در پشت جبهه‏ها خدمت مى‏كنند و خانواده شهدا و خود معلولين و بستگانشان، به همه و همه تبريك عرض مى‏كنم. انشاءالله اين سال، سال مباركى باشد براى مسلمين جهان و خداى تبارك و تعالى مقدر بفرمايد كه دست اين ابرقدرت‏ها و كسانى كه به آنها مرتبط هستند /از/ قطع بشود و مردم دنيا با آرامش زندگى كنند. همه گرفتاريهاى جهان مال اين قدرت‏هاى بزرگى است كه ادعا مى‏كنند كه ما براى صلح اين كارها را مى‏كنيم. اين همه جنايت مى‏كنند، اين همه كشورها را به خون مى‏كشند و ادعا مى‏كنند كه ما نمى‏توانيم ببينيم كه حقوق بشر از بين مى‏رود. اينها ادعايى است كه اينها مى‏كنند كه هيچ واقعيتى ندارد، بلكه خلافش واقعيت دارد و مسلمين در غفلت هستند، مستضعفين جهان غفلت دارند. اين بارقه‏اى كه در ايران پيدا شد اگر چنانچه ملت‏هاى ساير كشورهاى مسلمين به اين جا ملحق بشوند و همه با هم دست به دست هم بدهند و در مقابل اين همه جناياتى كه بر بشر دارد مى‏شود، به بشريت مى‏شود، بايستند كارها اصلاح مى‏شود، لكن مع الاسف نشده است اين كار و نمى‏دانم كه چه خواهد شد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نگران بود راجع به اين كه آيا ملتش استقامت مى‏كنند يا نه؟ تا آن حد كه در روايت است كه فرموده كه شيبتنى سوره هود براى اين آيه‏اى كه آمده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك در عين حالى كه اين آيه در سوره ديگرى هم (سوره شورى هم) آمده لكن آن ذيل را ندارد، سوره هود كه اين ذيل را دارد فرموده است. اين به نظر مى‏رسد كه نگران بوده است از اين كه مبادا ملتش، امتش نبادا خداى نخواسته استقامت نكنند. بايد /دولت/ ملت ايران، دولت ايران، ارتش ايران، سپاه پاسداران ايران، همه قشرهاى ايران توجه كنند كه استقامت در مقابل ظلم، در مقابل اين قدرت‏هاى بزرگ از امورى است كه امر شده است، استقامت در مقابل دشمن است، امر شده است كه استقامت بكنيد و اگر استقامت بكنيد پيروز هستيد. بحمدالله ايران به اين صفت، بسيارى از قشرها به اين صفت متصفند و من فراموش نمى‏كنم قصه روز جمعه را كه آن طور باشكوه، با نورانيت، با استقامت گذشت. آن طور مردم با طمانينه با آن صداهايى كه مى‏آمد، با آن رگبارهايى كه مى‏آمد، من‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 125

ملاحظه مى‏كردم، نگاه مى‏كردم، مخصوصاً نگاه مى‏كردم ببينم در بين مردم چه وضعى هست، نديدم حتى يك نفر را كه يك تزلزلى درش پيدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنين قوى صحبت كرد، مردم /با/ آن طور گوش كردند، آن طور فرياد زدند كه ما براى شهادت آمديم، يكى از اينهايى كه شهيد شده است (يا اين كه چند نفر، يكى دو نفر ازشان) به من گفتند كه اين وصيت هم كرده است، همين كه من مى‏روم براى شهادت، وصيت كرده و از همان‏هايى است كه در همين جا شهيد شده. با يك همچو ملتى كسى نمى‏تواند مقابله كند. ملتى كه اين طور است، آن روزى كه اعلام مى‏كنند كه مى‏خواهيم بمباران كنيم نماز جمعه را، بيايند و بيشتر بيايند، حتى آنهايى كه نمى‏آمدند براى نماز، از قرارى كه براى من نقل كرده‏اند، آنهايى كه براى نماز جمعه هم نمى‏آمدند هفته‏هاى ديگر، اين هفته آمدند، اين يك همچو ملتى است. يك همچو ملتى را نمى‏تواند كسى به واسطه بمباران كردن يك جايى، به واسطه شرارت‏هايى كه دارد مى‏شود، اين را منسحب‏اش كند از اين كه دارد. علاوه، ما، در ملت ما، در مقابل چى منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما، اسلامى است كه (از صدر اسلام با زحمت و با مشقت اين اسلام تولد پيدا كرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده.

پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم از اولى كه دعوت كرده است تا آن وقتى كه در رختخواب رفتن از اين عالم بوده است و لقاءالله بوده است، در حال جنگ بوده. حتى آن وقتى هم كه در بستر خوابيده است باز براى جنگ بسيج كرده است و آن همه مشقت هايى كه ايشان ديدند، از قريب و از غيرقريب ديدند و بعد از آن هم همين طور، مسلمين ديده‏اند، ائمه ما ديده‏اند، اميرالمؤمنين ديده است. خوب! آنها براى اسلام چون بوده، به ذائقه‏شان شيرين بوده. ما بايد كوشش كنيم كه ذائقه مان را يك همچو ذائقه‏اى قرار بدهيم كه براى ما هر چيز شيرين باشد. رضاى به قضاى خدا، معنايش همين است كه يك وقت تسليم است، آدم تسليم مى‏شود، خوب، ما سلميم. يك وقت رضاست به آنچه او مى‏كند، اين ديگر فرق نمى‏كند بين اين كه آن كسى كه راضى است، فرق نمى‏كند بين اين كه از او بلا برسد يا اين كه از او نعمت برسد، همه را نعمت مى‏داند. مى‏گويد از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان (همين محبوب‏هاى ظاهرى) هم اگر چنانچه /يك/ فرض كنيد كه يك چيزى كه ناگوار است بگويد، در ذايقه كسى كه دوست دارد، خوش مى‏آيد. اگر ما برسيم به اين معنا، و اميدواريم كه با جديت برسيم به اين معنا كه خوشمان بيايد از اين معانى. الان مابينيم كه اين جوان‏هاى ما كه دارند مى‏روند در جبهه‏ها، براى شهادت مى‏روند، اينها همين‏اند. اينها براى اين كه در ذايقه‏شان خوش آمده است اين معنا، اين را از خدا مى‏دانند، چون از خدا مى‏دانند از اين جهت سخت برايشان نيست. ما بايد خودمان را جورى تربيت كنيم كه راضى باشيم به آنچه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا مى‏كند. آنچه مى‏دهد، بلا باشد خوب است و واقعش هم اين طور است، براى اين كه خداى تبارك و تعالى بندگانش

صحيفه نور ج 19 صفحه 126

را مى‏خواهد. گاهى وقت‏ها بلا براى انسان نعمت است، گاهى وقت‏ها نعمت بلاست. خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد مردم را تربيت كند، كسانى كه به او متوجه مى‏شوند تربيتش گاهى به اين است كه فشار برشان وارد بياورد، گاهى به اين است كه نعمت برشان بدهد. آن وقتى كه فشار وارد مى‏آيد روح‏ها پرواز مى‏كنند به عالم ديگر، آن در فشارهاست كه اين طور مى‏شود.

بنابراين، يك ملتى ما مى‏خواهيم و خودشان، خود ملت ما هم بحمدالله اين طور است كه فشارها برايشان اشكالى ندارد. اگر ما، اگر اسلام، مسلمين مثل ساير قشرهاى عالم بودند كه براى مال و منال و منصب و اين طور چيزها مى‏رفتند دنبال كار و بالاخره براى شكم و براى شهوت مى‏رفتند، اگر چنانچه كسر مى‏آمد بايد ناراحت بشوند. اما ملتى كه براى شهادت مى‏رود، ملتى كه زن و مردش عاشق شهادت هستند وفرياد شهيد شدن مى‏زنند، يك همچو ملتى ديگر از اين كه فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است، اين نمى‏نالد، اقتصادش چطور است، اين مال آنهايى است كه وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهايى كه دل به خدا دادند، آنها اين طور نيستند كه دنبال اين باشند كه فلان چيز فراوان باشد، فلان چيز كم باشد، زياد باشد، نرخش كم باشد، نرخش زياد باشد. اينها كه در نظر اين كه شهيد مى‏خواهد بشود، اين چيزها نيست. آن كه دارد براى شهادت مى‏رود به او بگويى كه مثلاً مالت را دزد برده است، او اصلا اعتنا به اين حرف ندارد. به او بگويى كه قيمت چيز گران است، او كه نرفته براى اين كه غنيمتى بياورد. غنيمتى كه او مى‏خواهد بياورد آن غنيمتى است كه هيچ زوال ندارد، آن چيزى است كه هيچ شكست ندارد. آن كارى است كه /هيچ/ از دست هيچ كس بر نمى‏آيد جز از دست خداى تبارك و تعالى و ملت ما دارد اين كار را مى‏كند و من اميدوارم كه همه اين طور بشويم. البته من كه مى‏گويم، نيستم آن طور، اما ديگران را ميل دارم بشوند اين طور و خودم هم ميل دارم بشوم، بايد همه بشويم. و انشاء الله اميدواريم كه اين سال جديد براى ما يك سال خوبى باشد. و /ما/ تذكر اين معنا را من لازم مى‏دانم كه ما هم هيچ ميل نداريم كه حتى آنهايى كه با ما دشمن‏اند صدمه ببينند. اگر در مقابل ما نايستند، اگر با اسلام مخالفت نكنند، مسلم باشند، با اسلام مخالفت نكنند، ما هيچ صدمه‏اى نمى‏خواهيم ببينند. ما الان ميل نداريم كه آن جاهايى را كه مراكز اقتصاد آنهاست، مراكز جمعيت عراق است، ابداميل نداريم كه يك صدمه ضعيفى هم ببينند. صدام نكند اين كارها را، دولت هم نمى‏كند اين كار را. لكن وقتى او مى‏كند ديگر از دست ما خارج است. ملت /يك جورى/ وضعش يك جورى است كه از دست ما، از دست دولت هم خارج است. بنابراين اين طور نيست كه ما در نظر داشته باشيم جنگ بكنيم. از اول جنگ نكرديم، جنگ نمى‏خواستيم، از حالا هم نمى‏خواهيم، بعدها هم نمى‏خواهيم، اما صلحى كه از جنگ بدتر است هم نمى‏خواهيم. ما مى‏خواهيم كه دنيا اين آدم فاسدى كه اين همه فساد كرده است، باز نرود دنبالش و برايش دست بزند. الان دنيا متوجه اين است كه اين را زير بغلش را بگيرد، نگهش دارد. براى چى نگه دارد؟ براى به هم زدن همه اوضاع /را/، براى اين كه اسلام نباشد. همه دردشان اين است كه نبادا اسلام بيايد، و اسلام مؤافق با اين طور بدكارى‏ها نيست، با اين طور عياشى‏ها نيست، با اين طور فجايع نيست، با اين طور زورگويى‏ها نيست.

صحيفه نور ج 19 صفحه 127

چون اينها مى‏ترسند از اين، و صدام هم مقابل اسلام ايستاده است، از اين جهت آنها هم زير بغلش را نگه داشته‏اند كه نبادا يك وقت چه بشود. لكن خداى تبارك و تعالى اگر اراده فرموده باشد تمام اين كيدها به خودشان برمى گردد. تكليف ما اين است كه در مقابل ظلم بايستيم و اين كسى كه تعدى به ما كرده است، تو دهنى به او بزنيم و تا اين قضيه را دنيا قبول نكند اين جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نيست. زدن اين طور مراكز هم از طرف آنهاست. شما مى‏آييد نماز جمعه را مى‏زنيد. نماز جمعه را كه مى‏زنيد خيال مى‏كنيد ملت ما عقب‏نشيند! مى‏بينيد كه در نماز جمعه چه كردند. اين يك مطلبى است گفتنى، تاريخى، تا كسى نبيند آن جا را، آن منظره را نبيند، باورش نمى‏آيد كه زن بچه‏اش تو بغلش است، مرد بچه‏اش پهلويش است هيچ حركت نكند، اين همه فشار، هيچ حركت نكند، از آن ور انفجار آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگبارى كه ملاحظه كرديد همه. مع ذلك همه هم با طمانينه نشسته‏اند سرجاى خودشان و هيچ ابدا حركتى نمى‏كنند. و ملت، يك همچو ملتى است. ملت اين طورى ديگر دنبال اين نيست كه گوشتش ارزان است يا گران است، دنبال اين نيست كه كم است يا زياد است. اين دنبال اين است كه اسلام را بزرگ كند. همان طورى كه پيغمبر اكرم هم بوده، پيغمبر اكرم هم اين طور بوده، دنبال اين بوده كه اسلام تقويت بشود، حالا خودم كشته شدم، بچه‏ام كشته شد، از بين رفتند، سيدالشهدا، بچه هايم اسير شدند /هرچه هم مى‏آيد/ خوب! مى‏بينيد كه در روايات هست كه هرچه به ظهر عاشورا نزديك مى‏شد، حضرت سيدالشهدا صورتش شكفته‏تر مى‏شد. براى چى؟ براى اين كه مى‏ديد كه دارد مى‏رود پيش خدا. او نظر به او داشت، نه نظر به اينها داشت. نظر به اينها هر كدام كه مربوط به خدا باشد به عنوان مربوط به خدا، والا نه اين كه به اين نظر داشت كه پسر دارد، اولاد دارد، اين حرف‏ها نبود در كار.

بنابر اين، ما بايد استقامت كنيم و آن چيزى كه نگرانى پيغمبر هست كه نبادا ملتش استقامت نكنند و اين امر خدا را اطاعت نكنند، بايد ما كارى بكنيم كه اين نگرانى نگذاريم در حق ما ثابت بشود. و من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه اين قشرهاى ملت را از مجروحين، مصدومين، شهدا و خانواده‏هاى اينها و مفقودين ما و اسراى ما، همه اينها را هم سالم نگه دارد و شهداى ما را بيامرزد و در جوار خودش نعمت عنايت كند و اينهاى ديگر هم سالم نگه دارد و به پيروزى برسند و انشاء الله اسراى ما و مفقودين ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوت پيش برود و هيچ از اين نوع چيزها باك نداشته باشد. چيزى است كه بر ملت بر ملت بيدار ثابت شده است كه مى‏خواهى بيدار باشى، مى‏خواهى مستقل باشى، بايد جورش را بكشى! مى‏خواهى ذليل باشى؟ برو پيوند كن با آمريكا، همه اين حرف‏ها تمام مى‏شود، جنگ هيچ نمى‏شود پيوند كن با شوروى، باز هم نمى‏شود! اما چى؟ اين است كه يك ملت عقب مانده توسرى خورده ضعيف تا آخر. اما وقتى بخواهى، يك ملتى بخواهد سربلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، اين ديگر نبايد فكر اين باشد كه ما حالا اين ارزشى كه داريم، ببينيم به اندازه اين هست كه ما ستمان گران باشد! يا دوغمان چه باشد! اگر اين طور است، كه ما از حالا هم رفتيم. اما مى‏بينيم اين جور نيستند، ملت ما الحمدلله اين طور

صحيفه نور ج 19 صفحه 128

نيست و اميدوارم كه قويتر بشوند و شادمان بشوند در اين سال جديد و خداى تبارك و تعالى به همه قدرت عنايت كند و سلامت عنايت كند و همه ما را بيدار كند و در استقامت به ما كمك كند، انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها