پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:08 AM
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان شركت كننده در دومين كنگره جهانى ائمه جمعه و جماعات
دعوت به خلوت با خداوند معنايش اين نبوده كه مردم در خانههايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا بايد تشكر كنم از آقايانى كه از راههاى دور براى اين مقصد شريف به كشور خودشان، به كشور تحت ستم در طول تاريخ و به كشورى كه براى پيشبرد مقاصد اسلامى متحمل رنج و شهادت شدند تشريف آوردند، تشكر كنم و از خداى تبارك و تعالى توفيق همه را براى آرمانهاى بزرگ اسلامى هر چه بيشتر عنايت بفرمايد. در اين اجتماعاتى كه از آقايان محترم ائمه جمعه و جماعات كشورهاى مختلف در ايران شده است مسائل لابد تا حد وافى راجع به گرفتارىهاى مسلمين و راههاى علاجى كه بايد اتخاذ بشود، گفته شده است و ديگر جاى گفتن نمانده است. من به يك نكتهاى آقايان را توجه مىدهم و آن سيره رسول اكرم(ص) و ائمه مسلمين است. رسول اكرم(ص) در آن وقتى كه تنها بود و هيچ كس با او نبود، الا يك نفر، دو نفر، در آنوقت با وحى الهى مردم را دعوت كرد منتظر نشد كه عده و عده زياد پيدا كند، منتظر نشد كه جمعيتها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت كرد و شروع به دعوت مردم براى گرويدن به اسلام و براى پيدا كردن راه حق فرمود. آنوقت هم كه به مدينه تشريف آوردند و تشكيل حكومت دادند باز هم منتظر اين نشدند كه قدرت زياد پيدا بكنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گستردهترى بجا آوردند و مردم را به وظايف شخصى و اجتماعى، سياسى دعوت كردند. دعوتهاى قرآن هم در مكه مكرمه و هم در مدينه مشرفه دعوتهاى شخصى بين فرد و خداى تبارك و تعالى نبود. مىشود گفت كه بىاستثنا دعوتهاى خدا حتى در آن چيزهائى كه وظايف شخصى افراد است، روابط شخصى افراد است بين خود و خدا از معناى اجتماعى و سياسى برخوردار است. بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ما ملاحظه مىكنيم كه در زمانهائى كه ائمه مسلمين عليهم السلام در فشار سخت بنىاميه و بنىالعباس بودند مطالب خودشان را آنطور كه ممكن بود به مردم مىرساندند، حتى در ادعيه آنها. شما اگر ادعيه امام سجاد و ساير ائمه را ملاحظه بفرمائيد مشحون است از اينكه مردم را بسازند براى يك امر بالاتر از آن چيزى كه مردم عادى تصور مىكنند. دعوت به توحيد، دعوت به تهذيب نفس، دعوت به اعراض از دنيا، دعوت به خلوت با خداى تبارك و تعالى، معنىاش اين نبوده است كه مردم توى خانههايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت
كنند و مشغول ذكر و دعا باشند. چنانچه خود آنها كه ملاحظه مىكنيد اينطور نبودند.
پيغمبر اكرم در عين حالى كه وظايف شخصى خودش را بجا مىآورد و خلوتها با خداى تبارك و تعالى داشت، تشكيل حكومت داد و به انحاء عالم براى دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت كرد به ديانت و دعوت كردند بعد به اجتماع اينطور نبود كه بناى او اين باشد كه بنشيند توى خانه و ذكر بگويد. ذكر مىگفت، لكن همان ذكر هم خودسازى بود. دعا مىكرد، ولى همان دعا هم، هم خودسازى و هم مردم سازى بود و مردم را تجهيز مىكرد براى مقاومت. تمام ادعيهاى كه در لسان او و ائمه مسلمين واقع شده است، تمام اين ادعيه در عين حالى كه دعوت به معنويات است، از راه دعوت معنويات تمام مسائل مسلمين اصلاح مىشود. معالاسف اعوجاج واقع شد يا واقع كردند و شايد در صدر اسلام هم بنىالعباس بيشتر اين كار را كردند، اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامى و در مطالب اسلامى. اين قرآن كريم كه در بين يد مسلمين هست و از صدر اول تا حالا يك كلمه، يك حرف در او زياد و كم نشده است، اين قرآن را وقتى كه به عين تدبير مشاهده بكنيد مىبينيد كه مسأله، مسأله اين نيست كه دعوت براى اين بوده است كه مردم توى خانه بنشينند و ذكر بگويند و با خدا خلوت كنند. او بوده است، لكن انحصار نبوده است. مسأله، مسأله دعوت به اجتماع، دعوت به سياست، دعوت به مملكتدارى و در عين حال كه همه اينها عبادات است. عبادات جداى از سياست و مصالح اجتماعى نبوده است. در اسلام تمام كارهائى كه دعوت به آن شده است جنبه عبادى دارد. حتى در كارخانه كار كردن، در كشاورزى كردن و در مدارس تعليم و تربيت كردن، همهشان مصالح اسلامى است و جنبه عبادى دارد. - نكنيد ما - نكردند اينطور را از صدر اسلام، مصالح اسلام را همانطورى كه قرآن شريف فرموده است، پياده كنند، چون مىديدند كه با قدرتهاى خودشان مخالف است از آن اول آنچه را از قرآن كه مىديدند با مصالح خودشان مخالف است چون نمىتوانستند از قرآن بردارند، تعبير مىكردند، كج معنا مىكردند به روحانيونى كه وابسته به خودشان بود وادار مىكردند كه اينها را كج معنا كنند، منحرف كنند قرآن را از آن چيزى كه هست. ولى بحمدالله قرآن ماند بين مسلمين و نتوانستند قرآن را تحريف كنند و بردارند، اگر مىتوانستند، مىكردند. لكن يكى از آنهائى كه مىخواست يك حرف را از قرآن بردارد يك عربى شمشير را كشيد گفت: با اين شمشير ما جواب مىدهيم. نگذاشتند قرآن شريف دست بخورد و همانطورى كه در زمان رسول الله وارد شد الان هم همان است به غير او نيست. بنابراين ما يك همچو كتابى داريم كه مصالح شخصى، مصالح اجتماعى، مصالح سياسى، كشوردارى و همه چيزها در آن هست. البته با آن تفسيرهائى كه از اهل تفسير وارد شده است و ما به راى خودمان نمىتوانيم قرآن را تأويل كنيم. ما بايد انما يعرف القرآن من خوطب به ما از طريق وحى و از طريق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مىكنيم و بحمدالله از آن راه هم غنى هستيم. لكن انحرافاتى كه از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلاى به آن هستيم اين انحرافاتى است كه آقايان ملاحظه مىكنند كه بر خلاف قرآن مجيد، دعوت به تفرقه، دعوت به جدائى، قرآن مجيد مىفرمايد كه: واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا آنها دعوت به تفرقه مىكنند.
آمريكا و شوروى ايران را مىكوبند از باب اينكه اسلام را خواسته است
ما از آمريكا و شوروى همچو توقعى نداريم كه خلاف قرآن عمل نكند، آنها بنايشان بر اين است كه قرآن را بكوبند، آنها بنايشان بر اين است كه اسلام را بكوبند. آنها ايران را كه مىكوبند نه از باب اينكه ايران است، از باب اينكه اسلام را ايران خواسته است. مبلغين آنها و راديوهاى آنها و مطبوعات آنها كه ايران را اينطور مشوه دارند در بين دنيا مىكنند، براى ايران نيست. ايران اگر يك قدم طرف امريكا برود با يك قدم طرف شوروى برود همه مداح او خواهند شد، چون بر خلاف آنهاست. تمام رسانههاى گروهى تقريبا، تمام رسانههاى گروهى تقريبا بر ضد ايران گاهى تصريح به اينكه اسلام در ايران خطرناك است، چنانچه مىبينيد كه تصريح به اين هم مىكنند. و عمال آنها كه نمىتوانند تصريح به اين معنا بكنند كه اسلام مخالف است، ايران را مىگويند مخالف اسلام است شما آقايانى كه از اطراف آمدهايد، از اطراف دنيا آمدهايد، علما هستيد بايد متشبث به آن سيرهاى بشويد كه پيغمبر اكرم و ائمه اسلام بين ما گذاشته است كه حتى آن روزى كه دستهايشان بسته بود و نمىتوانستند يك كلمه برخلاف سياست دولت وقت بگويند، با ادعيهشان مردم را دعوت مىكردند، دعا مىكردند، با دعا مردم را دعوت مىكردند و هر روزى كه فرصت مىكردند، در هر فرصتى دعوت را تصريحا مىكردند. ما بايد به آنها تشبث پيدا بكنيم، به قرآن كريم تشبث پيدا بكنيم. قرآن كريم دعوت به وحدت مىكند، دعوت به اين مىكند كه مخالف با هم نباشيد كه فشل بشويد. و معالاسف بعض از روحانيون وابسته به دولتهاى اسلامى دعوت به فشل مىكنند، مىخواهند فشل ايجاد كنند. در يك مركز اسلامى به اسلام نمىتوانند حمله كنند به ايران كه مىخواهد اسلام را پياده كند حمله مىكنند. آن قاضىاى كه در حجاز يا در مصر يا در ساير جاها برخلاف قرآن كريم دعوت مىكند، لكن لا به طورى كه صريح باشد، ضمنا برخلاف قرآن كريم دارد دعوت مىكند و مسلمين را از هم جدا مىكند، آن قاضى، قاضى جور است و شما بايد آنها را سر جاى خودشان بنشانيد. شما كه بر مىگرديد به ممالك خودتان، در خطبههاى نماز جمعه، در ادعيهاى كه مىخوانيد خطبههاى شما همانطور كه در صدر اسلام خطبهها يك جنبه سياسى داشته است، نماز جمعه يك اجتماع سياسى است. نماز جمعه يك عبادت سر تا پا سياسى است و معالاسف در جاهايى انسان مىبيند كه در نماز جمعه ابدا مربوط به چيزهائى كه ملتها به آن احتياج دارند، چيزهائى كه مسلمين، اجتماع مسلمين بر آن احتياج دارد، خبرى نيست. نماز جمعهها را همانطورى كه در صدر اسلام مساجد، محافل و نمازها جنبه سياسى داشته است، از مسجد راه مىانداختند لشكر را به جنگى كه بايد بكنند و به آنجائى كه بايد بفرستند از مسجد مسائل سياسى طرحريزى مىشد. از مسجد، مسجد محل اين بود كه مسائل سياسى در آن طرح بشود، معالاسف مساجد را ما كارى كرديم كه بكلى از مصالح مسلمين دور باشد و با دست ما آن طرحهائى كه براى ما ريخته بودند با دست خود ما پياده شد و ما ديديم آنچه كه، مسلمين ديدند آنچه كه بايد ببينند و امروز بايد بيدار بشوند مسلمين. مىتوانند، به صراحت وقتى كه مىبينند حكومتشان بر خلاف اسلام عمل مىكند، بگويند. نمىتوانند، با دعا، با خطبه و به طور كلى با ظالمين، به طور كلى با متجاوزين، با
مخالفين اسلام معارضه كنند. خطبهها را نگذارند يك چند تا دعا باشد و يك چند تا ذكر باشد اين چيزها، همانطورى كه تا حالا بوده است، خطبهها را محتوايش را قوى كنيد.
شما بايد در خطبههاى نماز جمعه مصالح اسلامى و اجتماعى مردم را طرح كنيد
شما قوى هستيد، - شما - مردم همراه شما هستند، مردم همراه حكومتهاى جور نيستند، مردم همراه با علما هستند شما قوى هستيد، شما هر كدام در محل خودتان همان قدرتى داريد كه روحانيون ايران در اينجا دارند. آنها عمل كردند در مقابل يك قدرتى كه در منطقه نظير نداشت، در مقابل يك قدرتى كه هيچ يك از قدرتهاى منطقه شبيه به او نبودند. همين مردم كوچه و بازار ما و همين كشاورزان و كارگران ما به واسطه تعليمات اسلامى كه علماى اسلام به آنها داده بودند و دادند بيدار شدند و هجمه كردند بر يك همچو قدرتى و او را شكستند و او را بيرون كردند، شما هم مىتوانيد ننشينيد كه براى حكومتهايتان كار كنند، آنها براى خودشان كار مىكنند. شما اسلام را بايد تقويت بكنيد. شما بايد در كشورهاى خودتان، در خطبههاى نماز جمعه خودتان كه براى همين مقصد نماز جمعه بپا شده است، در ادعيه خودتان در زيارات خودتان، در هر چه رفت و آمد داريد مصالح اسلامى را طرد بكنيد، مصالح اجتماعى مردم را طرح بكنيد. مسائل خصوصى نگوئيد، مسائل اجتماعى را بگوئيد بگذاريد اگر شما اين را گفتيد نمازتان را تعطيل كنند، مردم عكسالعمل نشان مىدهند.
اگر دولتى به واسطه خطبههاى نماز جمعه، نماز جمعه را تعطيل كنند، با عكسالعمل مردم مواجه مىشود و همانى است كه ما مىخواهيم منتظر نشويد كه يك لشكرى پيدا بكنيد - نمىدانم - يك اسلحهاى پيدا بكنيد، جنگ نمىخواهيد بكنيد، شما مصالح مسلمين را مىخواهيد بگوئيد شما انتظار نكشيد كه اول قدرت پيدا بكنيد بعد بگوئيد. شما بگوئيد تا قدرت پيدا بكنيد. ايران همين كار را كرد، ايران گفت تا قدرت پيدا كرد، نه اينكه نشست تا قدرت پيدا بكند، اگر نشسته بود تا ابد هم نمىشد در مقابل آن قدرتى كه محمدرضا داشت و آن پشتيبانىاى كه همه از او مىكردند علماى ايرانى نشستند تا اينكه اول اجتماع پيدا كنند، بعد قيام كنند. علماى اسلام اول دعوت كردند مردم را و در هر فرصتى نترسيدند و در منبر و پائين و مسجد مردم را دعوت كردند تا قدرت پيدا كردند. شما هم همين كار را بكنيد. مىتوانيد، اگر خيال كنيد نمىتوانيد، بدانيد كه نخواهيد توانست به خودتان تزريق كنيد كه مىتوانيد و بدانيد كه خواهيد توانست.
هر عملى اولش فكر است. هر كارى اولش تفكر و تامل در اطراف كار است. اگر ما در روحمان ضعف باشد، نمىتوانيم كارى بكنيم، روح را قوى كنيد، قلب خودتان را قوى كنيد، به خدا منقطع بشويد. اينهمه ادعيهاى كه وارد شده است و همه را دعوت كرده است به اينكه... به خدا بكنيد براى اينكه او مركز قدرت است. اينهمه دعوت شده است كه به كس ديگرى غير خدا متشبث نشويد، براى اينكه به شما تزريق كنند قوت را، كه شما يك پشتوانه عظيم داريد و او خداست. كسى كه خدا را دارد،
از چه بايد بترسد؟ شمايى كه براى خدا بخواهيد كار بكنيد از چه قدرتى مىترسيد؟ مىترسيد كه شهيد بشويد؟ شهادت ترس دارد؟ مىترسيد حبس بشويد؟ حبس در راه خدا ترس دارد؟ مىترسيد شكنجه بشويد؟ شكنجه در راه خدا اشكال دارد؟ ايران در راه خدا همه چيز ديده معذلك دست برنداشت و اين روحانيون بودند كه مردم را بسيج كردند و مردم متحول شدند و امروز از آن بچه كوچولوئى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردى كه چند جوان از دستش رفته، يكصدا بر ضد قدرتهاى بزرگ صحبت مىكنند و قيام كردند. نتوانيد، نگوييد. هيچ وقت فكر نكنيد كه نمىتوانيد، هميشه فكر كنيد كه مىتوانيد، هميشه فكر كنيد كه خدا با شماست، هميشه فكر كنيد كه اسلام شرف شماست و اين اسلام بايد به دست شما تقويت بشود.
تكليف است براى مسلمين كه اسلام را حفظ كنند و ننشينند كه ديگران برايشان حفظ كنند
اگر سست بيائيد، قدرتهاى بزرگ اسلام را مىخواهند از بين ببرند، براى اينكه در ايران فهميدند كه اگر اسلام در منطقه بيايد، آنها راهى ندارند. ولى معالاسف بعض علماى منطقه نفهميدند و حكام منطقه هم كه نخواهند فهميد. دائما دعوت به اين مىكنند كه چه خطر بزرگى است ايران، ايران اگر قدرت پيدا كند خطر بزرگى است. بله خطر بزرگ است، اما براى امريكا و شوروى، نه براى مسلمين، براى مسلمين رحمت است شما ملاحظه مىكنيد الان آنطورى كه در خارج به شما گفته بودند، در رسانههاى گروهى همه جا و در مطبوعاتشان گفته بودند كه ايران امنيت اصلش نيست، توى خيابانها مردم را مىكشند، بچههاى كوچك را مىكشند توى خيابانها، زنهاى آبستن را مىكشند، شما آمديد اينجا حبسها را ديديد، اگر در جبههها رفتيد و جبههها را هم لابد ديديد، ديديد كه جبهههاى ما مسجد است الان، جبهههاى ما از مسجد بيشتر الان ذكر خدا گفته مىشود. جنگ با مثل صدام يك عبادت الهى است. شما اوضاع ايران را به خارج بگوئيد، دعوت كنيد مردم را به اينكه نظير ايران قيام كنند، بگوئيد ايران چه وضعى است، آنها مىگويند كه در حبسها شكنجههاى قرون وسطائى، نمىدانم چه، خوب البته امريكا بايد اين را بگويد. امريكائى كه دنيا را دارد شكنجه مىكند، امريكائى كه به همان شكنجههاى بدتر از قرون وسطائى دارد دنيا را از بين مىبرد و همين طور شوروى، آنوقت مىگويند كه در ايران حد الهى جارى مىكنند، كارهاى قرون وسطائى مىكنند. اينها اسلام را قرون وسطائى مىدانند. مسلمين بايد بيدار بشوند، بدانند كه اينها چه دارند مىكنند و مىخواهند چه بكنند. تكليف است براى مسلمين كه حفظ كنند اسلام را و ننشينند تا ديگران برايشان حفظ كنند. ديگران حفظ نمىكنند ابرقدرتها بر ضد اسلام الان كمر بستهاند و قدرتهاى پوشالى ديگرى هم همين طور. اينكه دولت مصر دعوت مىكند اعراب را به اينكه مجتمع بشويد و برخلاف ايران، ايران را مقصودش هست؟ ايران خطر است؟ ايران براى آنها خطر است يا اسلام؟ اينكه دعوت مىكند اعراب را كه مجتمع بشويد يعنى دعوت مىكند كه همه اجتماع كنند برخلاف اسلام، براى اينكه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان مىدانند
آقايان ائمه جمعه! امروز اگر توجهتان كم بشود اسلام را ريشهكن خواهند كرد
آقايان ائمه جمعه! آقايان ائمه جماعات! علماى اسلام در سرتاسر عالم! توجه كنيد كه امروز همه قدرتها بر ضد اسلام. قيام كردهاند، نه بر ضد ايران توجه كنيد كه تكليف همه ما زياد است در اين زمان. اگر فرصت پيدا بكنند و شما توجهتان كم بشود اسلام را امروز ريشهكن خواهند كرد. امروز غير از ديروز است. ديروز نفهميده بودند قدرت اسلام را، امروز فهميدهاند كه در جاى كوچكى مثل كشور ايران وقتى كه صداى اسلام بلند شد، حتى در آمريكا هم اين صدا بلند شد، اين را فهميدهاند. امروز منافعشان هم در خطر است، ما شكى نداريم. براى اينكه آنها مىخواهند بيايند خليج فارس را هم بگيرند، نفتهاى همه را ببرند، اسلام مانع از اين است. امريكا مىخواهد قدرتش را بر همه دنيا تحميل كند. از آن ور هم شوروى. خدا مىداند كه اگر مقابل امريكا شوروى نبود به سر دنيا چه مىآورد و اگر مقابل شوروى امريكا نبود به سر دنيا چه مىآوردند. اينهائى كه حالا هى صحبت مىكنند از حقوق بشر و صحبت مىكنند از صلح و صفا و اينها، كه مىدانيد، همه شما مىدانيد، خودشان هم مىدانند كه دروغ مىگويند، اينها براى اين است كه جلب توجه مردم را به خيال خودشان به طرف خودشان بكنند در مقابل شوروى، آن هم در مقابل امريكا و الا نه آنها مصالح مردم را مىخواهند، نه آنها مصالح مردم را، همه مصالح خودشان را مىخواهند. آن كه مصالح مردم را مىخواهد، آن اسلام است. آن كه خط بطلان كشيده است بر اختلاف نژادى، آن اسلام است. آن كه مابين هيچ نژادى فرق نمىگذارد و همه را مىگويد كه بايد تقوا داشته باشيد و آن چيزى كه ميزان است تقواست، نه رنگست و نه نژاد است و نه كشور است و نه هيچ چيز، آن اسلام است و اينها مىخواهند اين نباشد. اينها مىخواهند كه نژادهاى ديگر را زير بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است. آنها مىخواهند كه مصالح اسلام را، مصالح مسلمين را خودشان تشخيص بدهند و عمل كنند يعنى مصالح خودشان را، اسلام مخالفش است البته ما به صراحت مىگوئيم كه ايران و اسلام مخالف است با مصالح امريكا و شوروى، آن مصالحى كه خيال مىكنند كه ايران هم بايد تبع او بشود.
ما استقلال خودمان را حفظ مىكنيم، آزادى خودمان را حفظ مىكنيم و ما اميدواريم كه پرتو اين استقلال و آزادى به همه دنيا بيفتد و مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين بيرون بروند و اين يك چيزى است كه به عهده علماى اسلام است.
من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت براى همه مسلمين جهان مسئلت مىكنم و حتى سعادت مستضعفين، ولو اينكه از اسلام نيستند، آن هم خارج شدنشان از زير بار مستكبرين را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شما علماى اسلام را تاييد كند كه به مصالح اسلامى فكر كنيد و از كسى نترسيد از غير خداى تبارك و تعالى و كسى را ذو قدرت ندانيد، همه قدرت از اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ و همه هيچ هستيم.
والسلام عليكم و رحمة الله