0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 251

تاريخ :14/12/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و استاندارن سراسر كشور

امروز مردم مى‏دانند كه دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از خداى تبارك و تعالى توفيق همه آقايان را و همه خدمتگزارها را مى‏خواهم كه به اين ملت مظلوم براى خاطر خدا خدمت كنند. در قضيه استانداران و آنهائى كه توابع آنها هستند، دو مطلب را مى‏خواهم عرض كنم. يكى اينكه توجه دارند آقايان كه تا ملت در كار نباشد نه از دولت و نه از استانداران كارى نمى‏آيد، يعنى همه دستگاه‏هاى دولتى به استثناى ملت كارى ازشان نمى‏آيد. از اين جهت همه‏مان و شما آقايان همه و آنهائى كه در اختيار شما هستند، همه بايد كوشش بكنيد كه رضايت مردم را جلب بكنيد در همه امور. در سابق مردم نه دولت را از خودشان مى‏دانستند، نه انتخابات را از خودشان مى‏دانستند، نه همه روسا را، هيچ كدام را از خودشان نمى‏دانستند جدا مى‏دانستند ولهذا نه شركت مى كردند به طورى كه بايد، مگر آنجاء ى كه فشار و اينها بود و نه در مشكلات با دولت هيچ وقت همراهى نمى كردند، اگر كارشكنى نمى كردند.، همراهى نمى كردند. شما مطمء ن باشيد كه در اين مشكلاتى كه براى كشور ما پيدا شد بعد از پيروزى كه يك مشكلاتى بود كه هر دولتى را كمرش را خم مى‏كرد، اينكه دولت ايستاده است و به خوبى دارد عمل مى‏كند. براى اين است كه مردم هستند،. كمك مردم است هر جا هر نقيصه‏اى پيدا مى شود مردم دنبالش هستند، براى رفعش دنبالش هستند. امروز مردم اينطور نيست كه دولت را از خودشان جدا بدانند يا انتخابات را انتخابات فرمايشى بدانند و از غير بدانند. امروز مردم مى‏دانند كه دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است . شما بايد كوشش كنيد كه اين چيزى كه الان در ذهن مردم هست، كه دولت را از خودشان مى‏دانند، اين از دل آنها بيرون نرود. يعنى شما در طول خدمتى كه انجام مى‏دهيد خداى تبارك و تعالى را در نظر داشته باشيد شما مسؤول هستيد پيش خدا، فردا از شما سوال مى‏شود. اينجا هم بر فرض اينكه بتوانيد يك چيزى را خداى نخواسته عمل كنيد و مخفى نگه داريد، پيش خدا مخفى نيست، پيش ملاء كه الله مخفى نيست، يك روزى به آن مى‏رسد انسان از اين جهت نسبت به مردم هر چى مردم ضعيف‏ترند بيشتر، عكس سابق كه هر چى قوى‏تر بودند، با خان‏ها رفتارشان چطور بود، با مثلاآنهائى كه دارا بودند چطور بود، با سرمايه دارها چه جور بود، با مردم ضعيف هيچى. شما عكس كنيد مسئله را، يعنى آنطورى كه با مردم ضعيف و مستضعف و محروم رفتار مى‏كنيد بهتر باشد از آنى كه با ديگران

صحيفه نور ج 18 صفحه 252

رفتار مى‏كنيد، با همه خوب، اما اينها شكسته‏اند، اينها محكوم بودند در طول تاريخ، اينها زحمت ديدند، اينها در انقلاب خدمت كردند، اينها امروز جوان‏هايشان را مى‏دهند، آن طبقه مرفه اگر هم باشد كمى از آنها داخل اين امور هستند، خيلى نيستند. بنابراين ما بايد اين طبقه از مردم را براى خاطر خدا و براى حفظ حيثيت جمهورى اسلامى حفظ بكنيم. در همه قشرها در در همه كارها با آنها خوشرفتارى كنيد، يك وقت خداى نخواسته يكى را كار دارد بيايد در آنجا، فراش راهش ندهد. يا مدتى معطل بشود يا توى اتاق نگذارند بيايد، اينها اينطور نباشد. اينها كارهائى بود كه بر خلاف رضاى خدا بود و سابق مى‏كردند، شما بايد عكسش باشد.

اين مسئله است كه راجع به همه كارهائى كه شما مى‏كنيد متوجه باشيد كه خدا حاضر است در همه جا و متوجه همه مسائل هست و ثبت مى‏شود كارهاى ما و پيش خدا ميرود، بعدها در قيامت پيش يعنى خودمان هم باز مى‏شود اعمالمان، از اين جهت اين يك سفارش است كه عرض مى‏كنم.

مردم در انتخابات حاضر مى‏شوند و مى‏دانند كه سرنوشت كشور با انتخابات است

يك سفارت ديگر راجع به انتخابات است. شما هر چه هم خوب رفتار كنيد آنهايى كه بايد اشكال كنند مى‏كنند. ما كارى به اشكال آنها نداريم آنها - اشكال - از اول اشكال مى‏كردند حالاهم اشكال مى‏كنند. قبل از اين هم كه انتخابات در كار باشد صحبت انتخابات همچو كه نزديك شد شروع كردند به اينكه اين انتخابات آزاد نيست، مردم هيچ وقت نمى‏روند پاى صندوق‏ها، چه خواهند كرد. اينها بعدها هم خواهند گفت، اينجا ما كار نداريم، ما خودمان بين خودمان و خداى تبارك و تعالى بايد فكر بكنيم كه شما مسؤول اين مسئله هستيد، هم مسوؤل كار خودتان و هم مسؤول مسؤولين ديگرى كه تحت نظر شما هستند هستيد، كه جريان انتخابات يك جريان صحيح باشد. هيچ كس در انتخابات بر ديگرى مقدم نيست، همه افراد ملت يك جو هستند در انتخابات، يعنى همان آدمى كه يك كار كوچكى انجام مى‏دهد با آن كسى كه در رأس همه امور هست در باب انتخابات هيچ با هم فرقى ندارند، اين يك راى دارد، آن هم يك راى دارد. اين يك جور بايد با او عمل بشود، با آن هم يك جور عمل بشود بنابراين توجه به اينكه انتخابات جورى باشد كه مردم پسند باشد، نه جورى باشد كه فرض كن خان پسند باشد، ما او را نمى‏خواهيم. مردم پسند باشد، يعنى مردم احساس بكنند به اينكه مسء له انتخابات به آنطورى كه قانون انتخابات گفته است، به آنطورى كه اسلام مى خواهد دارد عمل مى شود. عمل مال شماست، قانون يك ثبتى است كه مى شود، يك وظيفه‏اى تعيين مى كند، لكن آنى كه مهم است در مقام عمل است، مقام عمل جورى باشد كه تطبيق بكند با قانون و مردم راضى باشند در عمل. و توجه به اين معنا هم از لازمات است كه توجه بكنيد كه اخلالگرها نيايند خرابكارى بكنند. بلااشكال در زمان انتخابات يك دسته اخلالگر هم پيدا مى‏شوند كه مى‏خواهند خدشه دار بكنند و مى‏خواهند هياهو بكنند، اين كارها را بكنند، اين را با شدت جلويش را بگيرند كه اخلال نكنند. بايد آرام هر كه مى‏آيد رايش را آرام بدهد. كسى بيايد مثلاً نزديك صندوق باشد بخواهد كه اخلال بكند يا كسانى

صحيفه نور ج 18 صفحه 253

باشند كه در نزديك صندوق بخواهند به مردم بگويند به اين رأى بدهيد. نزديك صندوق ديگر اين كارها نيست. تبليغات كه هركس كرده است در موارد خودش يك حدودى دارد، مى‏كند آنجا ديگر جاى اين حرف نيست كه آنجا بايستند و بگويند فلانى خوب است فلانى بد است. اين حرف‏ها همه‏اش - را اينها - بايد جلوگيرى بشود تا انشاء الله يك انتخابات خوبى داشته باشيم.

و من اميدوارم كه موفق بشويد در اين امر و مردم هم حاضرند در انتخاب، حاضر مى‏شوند در انتخابات براى اينكه مردم، كشور را حالااز خودشان مى‏دانند و مى‏دانند كه سرنوشت كشور با انتخابات است. اينطور نيست كه حالا بگويند ما انتخاب كنيم براى كى. انتخاب مى‏كنند براى خودشان. پيش تر اين حرف بود كه خوب، به ما چه ربط دارد انتخابات، به ما كارى ندارند، آنها به مصالح ما كارى ندارند. اما امروز اين حرف نيست، مردم شركت مى‏كنند و من اميدوارم كه هر چه بيشتر شركت بكنند در انتخابات. اين وظيفه‏اى است الهى، وظيفه‏اى است ملى، وظيفه‏اى است انسانى، وظيفه‏اى است كه ما بايد عمل به آن بكنيم، همه‏مان بايد در انتخابات شركت بكنيم. شما بايد در حسن جريان انتخابات جديت بكنيد، و مردم هم انشاء الله وارد بشوند و راى بدهند. و شما منتظر اين نباشيد كه انتخاباتى كه مى‏كنيد بعدها به شما چيزى نگويند، ولو مى‏گويند اين معلوم است، يعنى به شما نه، به همه مى‏گويند، نه، انتخابات چيزى نبود و مردم هم نرفتند و مردم چه نكردند و از اين مسايل گفته مى‏شود، لكن ما بايد راه خودمان را پيش بگيريم.

ميزان دز اينكه جنگ ما خوب است يا بد، تبليغاتى است كه در خارج مى‏شود

يك مسئله ديگر اين مساله جنگ است كه من يك نكته را. مى‏خواستم عرض كنم به آقايان و مردم هم بدانند اين نكته را ميزان در اينكه جنگ ما خوب است يا بد، تبليغاتى است كه در خارج مى‏شود. هر جا هر چه بيشتر تبليغ بر ضد مى‏شود، معلوم مى‏شود كه اينجا زيادتر است. مثلاً در آنجايى كه در طول اين مدت آنجاهايى كه ما بيشتر، مثل خرمشهر، كه بيشتر از جاهاى ديگر ما پيروزى داشتيم، آنجا بيشتر تبليغات مى‏كردند. من امروز وقتى ملاحظه مى‏كنم مى‏بينم از هميشه الان بيشتر تبليغات بر ضد مى شود، از هميشه ، مثلادر راس اخبار، هيچ وقت بنابراين نبود. آنوقت دروغ‏هايى كه در آنجاها گفته مى‏شود اينكه اين ايرانى‏ها چطور شدند، اينها از بين رفتند، دور و برشان را گرفتند، محاصره شان كردند، از بين بردند. يك دفعه مى گويد، عراق مى گويد ما سى هزار نفر كشتيم، يك دفعه مى گويد هجده هزار نفر، امروز مى گفتند پنجاه هزار نفر، خوب، فردا هم لابد مى‏گويند دويست هزار نفر. آنها هر وقت شكست زيادتر باشد، به عبارت ديگر حجم شكست آنها موافق با حجم تبليغاتشان است. هر چه تبليغاتشان زياد بشود، اين ميزانى است كه بايد ملت توجه كند، هر جا ديدند كه زيادتر هياهو مى‏كنند، زيادتر راجع به شكست ما مى‏گويند، بدانيد كه آنجا ما پيروزمند زيادتر بوديم. مثل حالا، حالايى كه موارد حساس - چيز را، آن - جبهه را گرفتند اينها، حالاآنهاآمدند مى‏گويند يك وقت مى‏گويند كه ما اصلاً در عراق هيچ وقت جنگ نبوده اين در راديو عراق بود كه ما در ايران جنگ

صحيفه نور ج 18 صفحه 254

كرديم و همه كشته‏ها در ايران افتاده، فردايش يادش مى‏رود اين را گفته است يا اينكه نمى‏فهمد، مى‏گويد كه از عراق ما بيرون كرديم اينها را. يك وقت هم مى‏گويد تمام لاشه‏هايشان در عراق افتاده‏اند چطور يا محاصره‏شان كرديم - نمى‏دانم - ريختيم‏شان به دريا، به آب ريختيم آنها هم شنا بلد نبودند نتوانستند خارج بشوند رفتند چه شدند. ممكن است كه بعض اذهان ساده يك وقت باور كنند اين مسائل را، باور نكيند، مسئله اينطور نيست. پيروزى حالابهتر از همه پيروزى‏هايى است كه ما تا حالا داشتيم و آنطورى كه بعض آقايان آمده بودند مى‏گفتند، يك مساله‏اى است كه بايد جنگ‏هاى دنيا از آن چيز ياد بگيرند، مسائلى كه اينها در اين چيز كردند آنطورى كه به من نقل كردند مسائلى كه در اينجا اينها عمل كردند مسائل بسيار بزرگى بوده است كه بايد دنيا آنهايى كه جنگ مى‏خواهند بكنند از اينها ياد بگيرند.

در هر صورت بايد ما توجه بكنيم به اينكه نبادا يك وقتى مردم تحت تأثير يك همچو مسائلى بروند، خيال كنند كه پس لابد يك مطلبى هست كه اينها اينطور مى‏گويند، وقتى مطلبى باشد آنها صد مقابلش مى‏كنند. وقتى آن چيزى كه زياد بر آنها صدمه وارد كرده آنها زيادتر مى‏كنند. الان معلوم است صدمه اين جنگ بر دوش امريكا وارد شده است مى‏بينيد كه چه مى‏كند در اينجا، مى‏آيد در خليج فارس چه مى‏كند، نمى‏دانم در كجا چه مى‏كند هياهو مى‏كند كه ما نمى‏گذاريم چه بشود، از اين حرف‏هايى كه مى‏زنند و هيچ وقت هم فايده‏اى ندارد . در ساير جاها، فرانسه هم همين طور، انگلستان هم همين طور، همه اينها چون سنگينى جنگ بر آنها واقع شده است و اينجا مى‏بينيد غيرمسائل ديگرى است، اينجا يك مسئله بالاتر از مسائل ديگر است از اين جهت آنها تبليغاتشان هى زياد مى‏شود و تشرهايشان هى زياد مى‏شود به خيال اينكه ما از اين تشرها مثلاً مى‏ترسيم. خوب، ما ديديم كه امريكا هيچ كارى از او نمى‏آيد آن آمد ايران آمد معلوم شد چكاره است در لبنان با اينكه يك عده زيادى نبودند، لبنانى‏ها بسيارشان با خود آنها هستند،. دولت‏شان هم كه با آنهاست، در لبنان آنطور وضع برايشان پيش آوردند كه هيچ كدامشان نماندند فرانسه هم حالا دارد بهانه پيدا مى‏كند و فرار مى‏كند. خوب ما اينها را مى‏شناسيم كه اينها هياهوشان زيادتر است، يعنى اصل بناى استعمار از اول اين بوده است كه با هياهو كارش را پيش ببرد،. با تشر كارش را پيش ببرد مثلاً فرض كنيد يك مسئله‏اى در مجلس سابق واقع مى‏شد، در زمانى كه مرحوم مدرس هم در آن مجلس بودند، يك قضيه‏اى واقع مى‏شد، آنها يك مسئله‏اى را مى‏خواستند از ايران، يك وقت مى‏آمدند اگر ايران يك سستى مى‏كرد، يك كشتى از انگلستان مى آمد در نزديك‏هاى درياهاى ما، همين اسباب اين مى‏شد كه اينها عقب نشينى مى‏كردند. از اين ور روسيه يك وقتى يك اولتيماتو مى‏داده بود و ارتش‏اش هم شروع كرده بود به آمدن و در خود آنها هم اين را گفتند، يك چيزى را از مجلس مى‏خواستند هيچ كس جرأت نمى‏كرد صحبت كند، مرحوم مدرس رفت گفت حالا كه ما بايد از بين برويم - چرا با دست آنها از بين مى رويم چرا با دست خودمان از بين برويم، بگذار آنها از بين ببرند. اين را ديگران هم قبول كردند و رأى بر خلاف دادند و هيچى هم نشد. اينها هميشه بنايشان اين است كه با هياهو و جنجال يا خودشان يا به دست نوكرهايشان هياهو

صحيفه نور ج 18 صفحه 255

كنند، جنجال بكنند كه ما را عقب بنشانند و مسئله اينطور نيست. و من اميدوارم كه انشاء الله اين جنگ به زودى خاتمه پيدا كند و انشاء الله به نفع اسلام به نحو احسن خاتمه پيدا كند.

عيد شما آنوقتى است كه جبهه را محكم نگه داريد و فتح نهائى را بكنيد

يك مسئله ديگرى كه مى‏خواستم عرض كنم اين است كه حالا نزديك به ايام عيد است. من توقعم از آقايان، از همه اين است كه يك لحظه فكر كنند به حال مردم، يك لحظه فكر كنند به حال اين مادرهايى كه جوان هايشان در جبهه‏ها از دست رفته است يا عليل شده است و همين طور. از قرارى كه به من گفته اند مثلاً همين‏هايى كه بسيجى هستند فكر كردند كه ايام عيد را بيايند به اينجا. خوب، شما مشغول يك عبادت بزرگ هستيد الان، شما بخواهيد جبهه را اگر خداى نخواسته رها كنيد و براى عيد چند روزى هم بياييد اينجا، خوب، چه بكنيد. عيد! چه عيدى شما داريد؟ شمايى كه در آنجا آنطور گرفتار هستيد و در آنجا بمب‏هاى مسموم به سر شما مى‏ريزند، خوب، شما چه عيدى داريد كه حالا بياييد عيد براى عيد جبهه را خالى بكنيد؟ جبهه را قوى نگه داريد. عيد شما آنوقتى است كه شما جبهه را محكم نگه داريد و آنها را از صحنه بيرون بكنيد و انشاء الله فتح بزرگتر و فتح نهايى را بكنيد.

انشاء الله عيدها بعد مى‏آيد براى شما در همين جا، جبرانش را انشاء الله خواهيد كرد.

آيا صلح كردن با كسى كه بعد خنجر را از پشت محكم‏تر خواهد زد شرافتمندانه است؟!

- خداوند انشاء الله به همه شما - يك كلمه ديگرى هم عرض كنم كه بعضى اشخاصى كه به نظر انسان مى‏آيد مغرض هم نيستند، به نظر انسان مى‏آيد كه متدين هم هستند اينها صحبت مى‏كنند از اينكه اصلاح چرا نمى‏شود، بياييد اصلاح بكنيد، جوان‏ها تا كى كشته بشوند.

اينها هم ديدشان ناقص است. اينها توجه به اين ندارند كه ما در اينوقتى كه هستيم، با اين وضعى كه هستيم اگر چنانچه پيشنهاد صلح را قبول بكنيم و ما بنشينيم پشت ميزى كه صدام يك طرفش نشسته، آقاى رئيس جمهور ما هم يك طرفش نشسته، دنيا به ما چه مى‏گويد؟ اسلام به ما چه مى‏گويد؟ عراق به ما چه مى‏گويد؟ ايران به ما چه مى‏گويد؟ يك كسى كه 4 سال است، 5 سال است ( عراق كه چندين سال است) ما چهار پنج سال است كه گرفتارش هستيم كه هر چه توانسته كرده، هر چه توانسته، اگر كارى نكرده باشد نتوانسته والا آنچه توانسته اين عمل كرده و هرچه بتواند عمل مى‏كند و بعدها هم هر چه بتواند عمل مى‏كند، ما اين را مهلتش بدهيم و بنشينيم با او صلح بكنيم،آقا! خوب، بسيار خوب شما تشريف ببريد ديگر به كشور خودتان و برويد و فلان و ما هم برويم سراغ كار خودمان. اين بار عزت اسلام نمى‏سازد، با شرف انسان نمى سازد. اين نمى‏شود كه يك همچو مطلبى بگوئيم. آقايان اشتباه مى‏كنند، خيال مى‏كنند كه خوب، حالا ما جوان داديم، من هم مى‏دانم كه بسيار ما خسارت ديديم، بسيار ما جوان ديديم، لكن صلح كردن با يك كسى كه بعدش خنجر را از پشت محكم‏تر خواهد زد، اين يك صلح شرافتمندانه است؟ يك صلح عقلايى است؟ و عجب اين‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 256

است كه بعضى آقايان مى‏گويند كه اگر چنانچه راجع به آنها آمده بودند توى كشور ما، ما تا فرد آخر جوان‏هامان را مى‏داديم.

خوب، اين آن ملى گرايى است كه اسلام مخالف با آن هست. مگر ما اسلام را كمتر از ملت خودمان مى‏دانيم؟ اسلام را كمتر از كشور خودمان مى‏دانيم؟ ما براى اسلام داريم فكر مى‏كنيم. ما ملت عراق را با ملت خودمان جدا نمى‏دانيم. ملت عراق همانى است كه الان از ما هم آنجا، بسيارى علماى ما هم در آنجا هستند، كسان ديگر ما هم هست. يعنى ما و آنها جدا از هم نيستيم. وقتى جداى از هم نيستيم ما بياييم فكر بكنيم كه اگر براى خاك ما بود تا فرد آخرمان كشته مى‏شد اشكال هم نداشت، همانى كه مى‏گويد حالا چرا، چرا اينقدر كشته مى‏دهيد، مى‏گويد كه اگر براى چيز ما، آنوقتى كه آنها در خاك ما بودند تا آخر فرد را هم خوب بود بدهيم، حالايى كه آنها رفته اند در يك جاى ديگر، كنار رفتند با اينكه - با هم - باز هم نرفتند، حالا ديگر چرا؟ بنشينيد يك صلحى بكنيد، يك صلح شرافتمندانه . آيا شرافتمندانه است؟ اين برخلاف ديد اسلام نيست كه ما براى خاكمان همه جوانان را بدهيم هيچ اشكالى هم نداشته باشد، براى دينمان اگر يك جوان بدهيم اشكال دارد؟ ما الان براى دينمان داريم جنگ مى‏كنيم، براى خاك جنگ نمى‏كنيم، ما هر روزى كه جنگ تمام شد، با روى گشاده، آغوش باز همه ملت عراق را به آغوش مى‏گيريم و جنگ ديگر نداريم با آنها. جنگ ما جنگى است بين اسلام و كفر، نه جنگى است مابين يك كشور و يك كشور، مابين اسلام و كفر است. امروز اگر ما عقب نشينى كنيم اسلام را شكست داديم . امروز ما نمى‏توانيم عقب نشينى كنيم. ما امروز نمى‏توانيم صلح كنيم با اينها. اينها مى‏خواهند صلح، اظهار صلح مى‏كنند از آن ور و از آن ور هم آن جنايتكارى‏ها را مى‏كنند، خوب، اينها صلح طلب كه نيستند دروغ مى‏گويند، بر فرض اينكه يك وقت هم سر چيز بيايند اما جنايتكارى كه مسلماً جنايتش طورى است كه انسان نمى‏تواند با او بنشيند و اصلاح كند و يك چيزى را امضا كند، آقاى رئيس جمهور ما آن طرفش را امضا كند، آقاى صدام هم آن طرفش را، آخر اين مسأله‏اى است كه مى‏پذيرد كسى از ما؟ دنيا از ما مى‏پذيرد؟ بر فرض اينكه قدرت‏هاى بزرگ مى‏گويند خيلى خوب شد، الحمدلله ما برديم مسئله را - آنها - برد آنهاست ديگر مسئله را برديم، اما ملت‏ها چه مى‏گويند به ما، اسلام به ما چه مى‏گويد پيغمبر اسلام، امام زمان به ما چه مى‏گويند؟ خوب، ما مسؤول هستيم بنابراين خوب است آقايان فكر بكنند و حرف بزنند، فكر بكنند و اشكال بكنند. من اميدوارم كه انشاء الله شما آقايان موفق باشيد در همه امور و ما متوقع نيستيم كه شرق و غرب به ما كمك بكنند. ما كمك مان را از خدا مى‏خواهيم، تا حالاهم كمك كرده و ما هم نتيجه‏اش را تا حالا ديديم و من اميدوارم از اين به بعد هم ببينيم، به شرط اينكه ما هم خدمتگزار به اسلام باشيم، خدمتگزار به خدا باشيم. ان تنصرواالله ينصركم ما هم نصرت بكنيم انشاء الله .

والسلام عليكم و رحمه الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها