پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:07 AM
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيونهاى امور بازرگانى و رسيدگى به سؤالات مجلس شوراى اسلامى و اعضاى سازمانهاى وابسته به نخست وزيرى
شما متوجه باشيد اينها شروع كردند از اول جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من توفيق آقايان را در خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه همه آقايان موفق باشند كه به اين ملتى كه اينهمه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بكنند و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همين باشد كه نجات بدهند اين كشور را از مسائلى كه برايش پيش مىآيد.
من امروز مغتنم است كه در حضور آقايان يك مطلبى را عرض كنم و اين مطلب مال همه است.
نه مال شماها، مال همه. هم مسوولين كشور است و هم مردم. ما تجربههايى كه برايمان نقل شده است يا از تجربههايى كه خودمان در جريانش بوديم بايد يك مطالبى را در نظر داشته باشيم. در دوران مشروطه را كه همه آقايان شنيدهاند يك عدهاى كه نمىخواستند كه در اين كشور اسلام قوه داشته باشند و آنها دنبال اين بودند كه اينجا را يا به نحوى طرف خودشان بكشانند، آنها جوسازى كردند به طورى كه مثل مرحوم آقا شيخ فضل الله كه آنوقت يك آدم شاخصى در ايران بود و مورد قبول بود همچو جوسازى كردند كه در ميدان علنى ايشان را به دار زدند و پاى آن هم كف زدند. و اين نقشهاى بود براى اينكه اسلام را منعزل كنند و كردند. و از آن به بعد ديگر نتوانست مشروطه يك مشروطهاى باشد كه علماى نجف مىخواستند، حتى قضيه مرحوم آقا شيخ فضل الله را در نجف هم يك جور بدى منعكس كردند، كه آنجا هم صدائى از آن در نيامد. اين جوى كه ساختند در ايران و در ساير جاها، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آنوقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند. اين كه آنجا بود. ما در زمان خودمان هم آقاى كاشانى را ديديم. آقاى كاشانى از جوانى در نجف بودند و يك روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ايران هم كه آمدند تمام زندگىشان صرف همين معنا شد و من از نزديك ايشان را مىشناختم. در يك وقت وضع ايشان طورى شد كه وقتى كه از منزل مىخواست حركت كند فرض كنيد بيايند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع مىشد، در نظر داشتند،
اعلام مىشد، اينطور بود وضع ايشان، بعدش ديدند كه اگر چنانچه يك روحانى در ميدان باشد لابد اسلام را در كار مىآورد، اين حتمى است و همين طور هم بود. از اين جهت شروع كردند به جوسازى. آنطور جوسازى كردند كه يك سگى را عينك به آن زدند و آنطور كه من شنيدم عينك زدند و از طرف مجلس آوردند اين طرف و به اسم آيت الله. و من خودم در يك مجلسى بودم كه مرحوم آقاى كاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هيچ كس پا نشد، من پا شدم و يكى از علماى تهران كه الان هم هستند و من جا دادم به ايشان (جا هم ندادند). اين جو را درست كرده بودند براى آقاى كاشانى كه ديگر از منزلش نمىتوانست بيرون بيايد، در يك اطاقى محبوس بود در منزلش طورى كه نمىتوانست بيرون بيايد. چند دفعه هم گرفتند چه كردند. آنجا هم شكست دادند، مسلمين را شكست دادند.
من حالا مىخواهم يك هشدارى به آقايان بدهم. مساله الان به يك وضعى در آمده است كه انسان مىبيند كه مشغول جوسازى هستند، مىشنود كه مشغول جوسازى هستند و به تدريج مىخواهند اين كار را عملىاش كنند. يعنى ديدند كه ايران با اين مسائلى كه در دنيا مىخواهند حل كنند نتوانستهاند كاريش بكنند، حمله كردند، حمله نظامى كردند - عرض مىكنم كه - اقتصادش را چه كردند، محصور كردند و همه كارى كردند، نشد آن كارى را كه آنها مىخواهند، يعنى منعزل كردن اسلام را مىخواهند. الان آنها آنقدرى كه از اسلام خوف دارند، نه شوروى از آمريكا آنقدر خوف دارد، نه امريكا از شوروى براى اينكه تمام اين مصالحى كه آنها به خيال خودشان مىخواهند - از مصالحى كه براى خودشان تهيه كنند و تمام سوء استفادههايى كه از تمام دنيا مىخواهند بكنند، مىبينند كه اگر چنانچه اين ترتيبى كه ايران روى كار آمده است و مشغول است، اين عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد، مساله، مساله ايران نيست حالا، آنوقتها صحبت، صحبت ايران بود. الان وضع جورى شده است كه هر جا مىبينى كه الان فرض كنيد كه در پاكستان دارند مىگويند كه اسلام، خوب، دولتش هم ملغى مىشود، اين را مىگويند. در جاهاى ديگر هم همين طور دارند مىگويند، در سياهپوستان امريكا هم صدا در آمده است. اينها الان خودشان هم مىبينند كه در شوروى هم كه... صدا در آمده، خوب، مسلمين هم آنجا زيادند، آنها مىبينند كه اگر مهلت به اين كشور بدهند ممكن است كه منافع آنها را در تمام دنيا به خطر بيندازد. جنگ عمومى هم كه نمىتوانند راه بيندازند بخواهند جنگ راه بيندازند دنيا به هم مىخورد، نمىكنند. آنها عاقلتر از آن هستند كه جنگ عمومى راه بيندازند. اينها مىخواهند با وسيلههايى با حيلههايى از اينجا شروع كنند، از ايران شروع كنند. از ايران شروع كردن هم يكدفعه نمىشود بروند سراغ روحانيون. مىدانند كه نمىشود كه از اول بروند سراغ روحانيون، روحانيون را شكست بدهند. مىآيند هى از پايينتر شروع مىكنند، از پائينتر جوسازى مىكنند. مثلاً حالا براى دولت جوسازى مىكنند، براى دولت جوسازى مىكنند. انسان هر جا كه الان اطلاع پيدا مىكند مىبيند كه با دولت دارند ور مىروند. اين مساله اين نيست كه ما نظرمان به اين است كه دولت، دولت خيلى مثلاً اعلائى هست، هيچ.
الان شما ملاحظه بفرمائيد با اين وضعى كه ايران دارد كه در جنگ است چند سال، انقلاب
است، آن انقلاب و هجوم طوايف مختلف از همه جا به اينجا، افغانستان نمىدانم بيشتر از يك ميليون و يك ميليون و نيم - عرض مىكنم كه - از عراق آنهمه اسير، آنوقت خود ما در داخل كشورمان اينهمه فرارى وارد شده و اينهمه مردم آمدهاند ريختهاند از جاهاى ديگر. اينها يك چيزهايى است كه اگر در يك كشورى غير از كشور ايران بود، به هم خورده بود، يعنى شيرازهاش به هم ريخته بود. لكن ايران از باب اينكه مردم در صحنه هستند اينطور نشده، اما مىخواهند اين كار را شروع كنند.
من الان به شما آقايان و به ملت ايران اين گزارش را مىدهم كه سن من ديگر مقتضى اين نيست كه ببينم اين چيزها را، من مىروم، اما شما توجه بكنيد، شما متوجه باشيد. اينها شروع كردند كه از اول يك جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند و بعد بروند سراغ رئيس جمهورتان و مجلستان و بعد بروند سراغ روحانيون و مساله را از حالا - از - اينجورى شروع كردند و شما از حالا بايد بيدار اين مطلب باشيد. بيخود نيست كه انسان يكدفعه مىبيند كه در قم حرف در مىآيد، در بازارها حرف در مىآيد، در مساجد حرف در مىآيد، در منابر حرف در مىآيد، در منزلهاى علما حرف در مىآيد، همهاش هم شبيه هم. اگر شما ديديد كه يك مطلبى شبيه به هم در همه جا شد بدانيد كه اين دست ديگرى در كار است، همين طور من باب اتفاق نشده است.
الان وضع اين شده است كه انسان مىنشيند در اينجا مىبيند كه همه چيز يادشان رفته، الا اينكه كمبود، گرانى. مگر كسى منكر اين است كه گرانى است. اما شما يادتان رفته است و شايد بعضىهايتان يادتان است قضيه زمانى كه متفقين ريختند اينجا، شما ديديد كه نان چه وضعى داشت، برنج چه وضعى داشت، گرانىها چه وضعى داشتند. آنوقت به پول آنوقت كه يك قرانش به قدر صد تومان حالا گاهى ارزش داشت، آنوقت برنج نمىدانم شده بود 12 تومان، قند شده بود 40 تومان، نمىدانم چى از اين بساطى بود كه بعضى آقايان مطلعاند. الان شما با اين وضعى كه داريد، كه همه دنيا با شما دشمن هستند بلا استثناء، مگر بعضىها كه خيلى كم است، همه با شما مخالفند، همه دنيا دستشان به اين دراز است كه يك بساطى اينجا درآورند. شما راديوها را ملاحظه كنيد. در كويت يك قصهاى واقع شده است، الان هم عراق اعلام كرده است به اينكه اين عراقى بوده و اين ... بوده، معذلك دست بر نمىدارند مىگويند عراقىها طرفدار ايرانند، چون طرفدار ايرانند، پس ايران كرده. ايران همه مردم دنيا طرفدارش هستند، ايران كارى كرده است كه مظلومهاى دنيا همه طرفدارش هستند. پس مظلومهاى دنيا هر جا كارى مىكنند ايران كار مىكند؟ وضع اينجور شده است كه الان براى شما همه راديوها دست مىگيرند. يك قضيهاى - در چيز واقع مىشود - در فرض كنيد كه كويت واقع مىشود، يكى در لبنان واقع مىشود، يكى در جاى ديگر واقع مىشود، هى ايران. الان شروع كردند در خود ايران اين كار را دارند مىكنند.
اسلام اگر اينجا سيلى بخورد بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمىشود
من به شما عرض مىكنم نه دولت با من - عرض مىكنم كه - قوم و خويش است و نه من
افرادش را اكثرش را مىشناسم، اما من كلى قضيه را دارم مىگويم. دولت با اينهمه كارى كه مىبينيد كرده است، يعنى اين مملكتى كه به هم خورده است و اينطورى است، نگذاشته به هم بخورد. نگذاشته كه اينهمه جرحهائى كه، اينهمه، اين مصايبى كه و مجروحينى كه هر روز دارند مىآورند، اينها زمين بمانند. نگذاشته است كه مردم گرسنه بمانند. نگذاشته چه بشود. البته همه قبول دارند، خود دولت هم قبول دارد، گرانى هست. گرانى اولاً همه جا هست، اينجاى تنها نيست، ثانيا وضع انقلابى همچو اقتضا مىكند، وضع جنگ اينطورى است. نبايد ما وقتى كه وضع جنگ را مىبينيم داريم، ما وضع انقلاب را مىبينيم داريم، وضع دشمنى همه دنيا را داريم، همهمان بريزيم سر دولت. الان مىبينيم در مجلس به دولت حمله مىشود، در محضر علما به دولت دارد حمله مىشود، در بازار به دولت حمله مىشود، مصاحبههاى تلويزيونى - با - به دولت ور مىروند، عرض مىكنم كه بساط وقتى درست مىكنند به دولت ور مىروند، اين بىجهت نيست. خود آقايان ملتفت نيستند. آقا خودش خيلى خيلى آدم خوبى است مىرود ده نفر آدم از همين اشخاصى كه مىخواهند اين كارها را بكنند، ايران فراوانند از اين اشخاص، الان در ايران سلطنتطلب ما داريم، در ايران مخالف با جمهورى اسلامى در اين طبقات بالائى كه مىخواستند عياشى بكنند، حالا نمىگذارند عياشى بكنند داريم، از منافقين موجودند، از اقليت موجود است، از احزاب موجود است، هستند همه، زيادند. آقايان عرض مىكنم كه با ظاهر خيلى خوب مىروند پيش فلان آقا مىنشينند مىگويند هى اسلام دارد از بين مىرود، ديديد چى شد، چه شد، اينها مىخواهند اينجا را چيزش بكنند مثل شوروى بكنند. آقا فورا باور مىكند، مىرود مىگويد نخير آقا، چه واقع شد، ادارات چه شده، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبيت نيست، اما ما اساس را بايد حفظش بكنيم. اگر اساس را ما حفظ نكنيم، نه اداره براى ما باقى مىماند، نه مجلس باقى مىماند، نه مدرسه باقى مىماند، هيچى. ايندفعه اگر اينها تسلط پيدا بكنند بر ما، هيچى نمىگذارند. مثل زمان آقاى كاشانى نيست حالا، مثل زمان مرحوم - عرض مىكنم كه - آقا شيخ فضل الله نيست حالا. حالا يك زمانى است كه ادراك كردند كه اگر اين جمهورى رشد پيدا بكند نخواهد گذاشت كه اينها منافع خودشان را ببرند و اين را با همه جديت مىخواهند ببرند. و اسلام اگر اينجا سيلى بخورد، بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمىشود، مگر اينكه باز يك وضع ديگرى در دنيا پيش بيايد.
الان ماييم كه بايد اين را حفظ بكنيم. ايران است كه بايد حفظ كند خودش را، مجلس بايد همراهى بكند. مىدانم شكايت هست، مىدانم كه همه چيز هست، لكن همه همراهى بكنيد آقا، دست به دست هم بدهيد كه هيچ ارگانى به زمين نخورد. زمين خوردن دولت امروز براى روحانيت هم مضر است، براى مجلس هم مضر است. همين طورى كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است. همين طور كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است همين طور كه عرض مىكنم كه اين دستگاه قضائى به زمين بخورد. من هم مىدانم شكايت زياد هست. مگر كجا شكايت نيست؟ در امريكا شما خيال مىكنيد شكايت نيست؟ در امريكا بيشتر از اينجا هست، در هر چند دقيقهاى يكى كشته مىشود، در هر چند دقيقه فحشا واقع مىشود، در هر چند ثانيه حتى چه
مىشود.شما مىخواهيد بعد از انقلاب، بعد از دشمنى همه كشورهاى عالم همين طور به طور رفاه بنشينيد كار بكنيد و به طور رفاه زندگى بكنيد؟ نمىشود بازار مىبيند كه دولت نمىرسد، خوب خودش همراهى بكند. الان دولت در اطراف، در جاهايى كه بايد باشد برنج دارد، گندم دارد، همه چيز دارد، كاميون نيست. خوب همه علماى بلاد بنشينند با هم فكر بكنند كاميون درست كنند. اگر در هر شهرى چهار تا كاميون برود به اينجاها، تمام حل مىشود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند. بدانند كه مىخواهند ريشه اين اسلام را بكنند، همه مردم اين توجه را داشته باشند، علماى بلاد اين توجه را داشته باشند، وكلا اين توجه را داشته باشند، دولت اين توجه را داشته باشد، اين اسباب اين مىشود كه اگر شكايت بشود بدانند كه اينطورى است، حل كنند خودشان، با هم بنشينند صحبت بكنند. نمىشود، اين شكايت حل نشدن اسباب اين نمىشود كه ما به دولت فشار بياوريم، دولت را تضعيفش كنيم كه دولت ناتوان بشود. دولتى كه الان بايد همه كارها را انجام بدهد، ناتوانش نبايد بكنيم. مجلسى كه بايد همه كارها را تسهيل بكند، نبايد ناتوانش بكنيم و همين طور قوه قضائيه هم همين طور.
دشمن، دشمن ايران نيست، دشمن اسلام است
و مساله، مساله مجلس نيست، مساله دولت نيست، مساله قوه قضائيه نيست، مساله روحانيت نيست، مساله اسلام است، مساله اين است آنهائى كه دشمناند، با اسلام دشمناند. با قوه قضائيه دشمن نيستند، با مجلس كار ندارند، با روحانى هم كار ندارند، همه اينها براى اينكه اينها دارند براى اسلام سينه مىزنند، با شما مخالفند. نه براى اينكه خودشان، مجلس يك چيزى است، نه، براى اينكه اگر مجلس مطابق ميل آنها بود، خيلى هم خوب بود، چنانكه بود و ديديد. اگر دولت هم مطابق ميل آنها بود خيلى هم تأييدش مىكردند، اما آنها دولتى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، مجلسى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، از ارتشى كه بخواهد مخالف آنها، با همه اينها مخالفند و شما بدانيد كه اگر ما دست به دست هم ندهيم، همهمان با هم نباشيم، زمينمان خواهند زد. مجلس را زمين مىزنند، دولت را زمين مىزنند، روحانيت را زمين مىزنند، همه زمين مىخورند. پس عقل اقتضا مىكند كه ما الان مشكلات را تحمل كنيم، مردم مشكلات را تحمل كنند. مشكلات كمتر است از مشكلات ما تا زمان رسول الله. و آن مشكلات زمان رسول الله، آن مسووليت رسول الله بدتر از اين مسووليتى است كه ما داشتيم. مشك را مجبور بودند بخورند براى رفع حاجتشان، آنجا آنطور بود اميرالمؤمنين بدتر از ما زندگى كرد و از بين بردندش. الان اينطورى است كه ما بايد تحمل بكنيم، مملكت ما دشمن دارد، يعنى دشمن، دشمن ايران نيست. دشمن دشمن اسلام است.
الان دشمنهاى ما از ايرانىاش گرفته كه در خارج نشستهاند دارند بر ضد اسلام صحبت مىكنند، منتها شما، اين را من گفتم ساير جاها، در مجالس اينها ضد اسلام اصلاً صحبت مىشود، اينهائى كه در خارج رفتند، اينها همه اينطورى هستند. خوب، ما يك عده اينجا مانديم، خودمان هم بريزيم به جان خودمان چه خواهد شد؟ مجلس با دولت مخالف، دولت با مجلس مخالف، اينها چه
خواهد شد؟ اينها البته انشاءالله مخالف هم نيستند. اما بايد بيشتر توجه بكنيم، علماى بلاد بايد توجه بكنند كه هر كه آمد يك نقى زد فورا باور نكنند و صحبت بكنند و به راديو برسد و به نمىدانم چه برسد. اينطور صحبت نكنند، به مجالس نبرند، - به - ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبتها را، مىتوانند حلش بكنند، نتوانستند حزم كنند. ما بايد امروز تحمل كنيم، صبر بايد بكنيم. فاستقم كما امرت و من تاب معك اين چيزى بود كه پيغمبر اكرم گفت: من شيبتنى سورة هود من به واسطه اين، آن هم به خاطر اينكه و من تاب معك بود براى اينكه مىديد نمىتواند استقامت كند، ما بايد استقامت كنيم، بايد حفظ كنيم، بايد صبر كنيم.
ملت بايد چشمش را باز كند تا اين جمهورى اسلامى را حفظ كند
خداوند انشاءالله همه را توفيق مىدهد. و اين مسائلى كه مىفرماييد، من هم اطلاع دارم كه اين مسائل سوال مىخواهد وليكن اينطور نباشد كه هر روز يك وزير را بياوريد اينجا بنشانيد، دعوا بكنيد با او و تضعيف كنيد دولت را. كارى بكنيد تضعيف نشود. همهتان را دارند تضعيف مىكنند، شما نيستيد، همه است. خيال نكنيد كه شما دولت را تضعيف مىكنيد، نخير. شما هم دولت را تضعيف كنيد، تضعيف شماست. اين مقدمه است براى او و الان يك خطى در اين كار هست، مشغولند الان. و شما بايد خيلى توجه كنيد، چشمهايتان را باز بكنيد. ملت بايد چشمش را باز كند، اين دولت را، اين مجلس را، اين جمهورى اسلامى را حفظ كنند، مردم بايد حفظ كنند، بازار بايد حفظ كند اينها را.
آقا مىنويسد ماليات نبايد داد. آخر شما ببينيد بىاطلاعى چقدر. آقا، ما امروز روزى نمىدانم چند صد ميليون ما الان خرج اين - چيزمان است - جنگمان است. روزى چند صد ميليون خرج جنگ با سهم امام مىشود درستش كرد حالا؟ حالا ما مىتوانيم مردم را همه را بنشانيم اينجا و به زور از سهم امام بگيريم؟ سهم امام حالا به اندازهاى است كه همين حوزهها را بگردانيم، بيشتر از اين هم نيست، يك كمى اگر بيشتر باشد مىدهند به دولت. يكدفعه آدم بگويد كه نخير، ما مىگوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جور؟ از كجا بياوريم سهم امام اينقدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم، مملكت را اداره بكنيم، اينهمه اشخاصى كه ريختهاند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم.
خوب، بىفكر حرف مىزنند آقايان، يك كسى مىرود يك چيزى به آنها مىگويد آنها هم باورشان مىآيد. آقايان ديگر هم همين طورند، با سلامت نفسى كه دارند باورشان مىآيد. بايد آقايان فكر بكنند كه هر كس آمد هر چى زد، بايد از اول حمل بر فساد بكنند كه او مىخوهد يك كارى بكند. امروز كه فساد زياد است، حمل به صحت صحيح نيست، كه هر كه آمد فكر كنيم راست مىگويد... خوب، من يك ماه، بيست و چند روز يكى از همين منافقين با صورت صالح، با ژ- 3، با همه چيز آمد آنجا نشست در نجف، من بودم. براى من گفت، هر روز گفت، هر روز گوش كردم، از مرحوم آقاى طالقانى سفارش آورده بود، از يكى از علماى ديگر سفارش آورده بود، آنها را هم بازى داده بود آمد
گفت، من ديدم خيلى اين مسلمان است، خوب ما كه اينقدر مسلمان نيستيم. من به او سوءظن پيدا كردم، من هيچ جوابش را ندادم. فقط گفت ما مىخواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم نمىتوانيد، خودتان را به كشتن ندهيد و ولو ديگر جوابى به او ندادم. اينها از آن وقت نقشه مىكشيدند براى اين كار، حالا هم هستند در ميدان، نرفتهاند. حالا آن جهانى كه رفته است البته كارى نمىتوانند بكنند، اما اين شيطنت را مىتوانند بكنند كه بيايند بروند در قم پيش آقايى، بروند در فرض كنيد كه اصفهان پيش آقايى، بروند در شيراز پيش آقايى، يك كارى بكنند كه صدا در بيايد. حالا از اول - از - كى از همه ضعيفتر است براى اين كار، به روحانيت حمله كنيم، نه. به مجلس، نه به دولت بايد حمله كنيم، حالا به دولت. مجلس را وادار مىكنند به دولت - عرض مىكنم - روحانيون را وادار مىكنند به دولت، بازار را وادار مىكنند به دولت، همه جا به دولت، خوب دولت از بين رفت. فردا مىآيند سراغ شماها. فردا مىروند سراغ رئيس جمهور و يا - نمىدانم - مجلس. همه اينها مسائل، مساله دولت نيست. مساله، مساله اسلام است. من اين را براى خاطر اينكه آقايان توجه بكنند و براى خاطر اينكه تكليفى را ادا كرده باشم عرض كردم و اميدوارم كه خداوند به همه ما توفيق بدهد كه همهمان با هم در رفع اين گرفتارىها بكوشيم. خوب، اگر آمدند شكايت كردند، برويد سراغ رفعش، نرويم سراغ اينكه دولت را تضعيف كنيم يا برويم مجلس تضعيف بكنيم يا برويم اشخاص را چه بكنيم. اين مسالهاى است كه من عرض كردم و من اميدوارم كه موثر واقع بشود در اين امور.
والسلام عليكم و رحمة الله