0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:07 AM

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 51

تاريخ: 11/5/62

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل وزارت راه و ترابرى متشكل از كاركنان راه آهن، هواپيمايى و ادارات مختلف اين وزارتخانه، كاركنان وزارت نيرو و مديران كل آموزش و پرورش سراسر كشور

خاصيت حكومت محرومين است كه از اين ابرقدرت‏ها نمى‏ترسند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلا بايد از شما آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيديد و با زحمت به اينجا آمديد تا با هم ملاقات كنيم و بعضى مسائل را عرض كنم. مسائلى كه آقا فرمودند راجع به خدمت‏هائى كه هم وزارت راه و هم وزارت نيرو انجام داده‏اند و همين طور خدمت‏هايى كه وزارت فرهنگ انجام داده است و ساير وزارتخانه‏ها، اينها از آثار حكومت مستضعفين است. در طول تاريخ، اسكلت حكومت، چه اصل حكومت و چه مجلس‏ها از وقتى كه مجلس تحقق پيدا كرد الا كمى در دوره اول و همين طور ارتش و ساير نهادها، اينها چون از طبقه مرفه بودند و اسكلت حكومت را به اصطلاح اشراف و اعيان تشكيل مى‏دادند از اين جهت اطلاع از اينكه به قشر مستمند چه مى‏گذرد نداشتند، نمى‏توانستند بفهمند كه مستمند يعنى چه. فكرشان اصلاً در اين قضيه هيچ وقت وارد نمى‏شد. كسانى كه از اول كودكى تا آنوقتى كه به حكومت رسيدند در مهد آرامش و رفاه بار آمدند، اينها ادراك اين مطلب را كه قشر ديگرى هم ما داريم كه قشر مستمند است نمى‏كردند. اگر هم يك وقتى هم در ذهنشان مى‏آمد، عبور مى‏كرد. فكراين نبودند كه‏اين طبقه‏هم يك موجوديتى دارد و بايد براى موجوديت اينها هم فكرى كرد. و لهذا در طول تاريخ، اين قشر مستمند و مستضعف و محروم در طول تاريخ شاهنشاهى و در اين تاريخى كه شماها هم ادراك كرديد زمان محمدرضا و بعضى‏تان هم زمان رضاخان را ادراك كرديد، مى‏بينيد كه حكومت، حكومت اشراف بود. اگر در يك مجلسى يك نفر، دو نفر هم از طبقه محرومين پيداشد، در يك اقليت بسيار ضعيف بودند كه در مقابل آن جمعيت كثير نمى‏توانستند كارى انجام بدهند. اصل جنس اسكلت حكومت اشرافى اين است كه به مردم نرسند. ولهذا تمام اين روستاهاى ايران تقريباً از همه مواهبى كه بايد به دست حكومت‏ها تحقق پيدا كند براى اين روستاها و اين دهات دور افتاده هيچ تحققى پيدا نكرد. كمى بوده است، آنها هم روى يك مطالبى كه بازپاى مالكين و اشراف تو كار بود. اگر روستائى بود كه يكى از اشراف مالك او نبود يا يكى از از حكومت افراد حكومت مالك او نبود، او از تمام مواهب محروم بود. برق يك مطلبى بود كه الان هم در اكثر روستاهاى ما كمى رفته است و مشغولند كه برود، بهدارى ابداً نبود، راه نبود، به طورى كه اگر يكى‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 52

مريض مى‏شد، يك زنى مى‏خواست وضع حمل بكند، در آنجا اسبابش فراهم نبود، مى‏خواستند بياورند به يك شهرستانى، از باب اينكه راه نبود، بين راه، مريض يا آن زن بدبخت تلف مى‏شد يا كمى‏اش مى‏رسيد به معالجه.

اين وضع حكومت اشرافى در جهان است. يكى از نعمت‏هاى بزرگى كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت عنايت فرمود اينكه حكومت، حكومت مستضعفين است، حكومت محرومين است يعنى آنهائى كه در راس حكومت واقع شدند وقتى كه ملاحظه مى‏كنيد رئيس جمهورش از مدرسه پا شده است آمده است رئيس جمهور شده، طلبه مدرسه بوده. رئيس مجلسش از مدرسه آمده است و رئيس مجلس شده است. رئيس دولتش يك بازارى است كه پدرش الان هم بازارى است ظاهراً ، از بازار آمده است و رئيس دولت شده و وزراى ديگرش هم همين طور، وكلاى ديگرش هم، وكلا هم همين طور. الان شما در تمام قشر دست‏اندركاران چه در مجلس و چه در حكومت يك نفر از آن اشخاصى كه در آنوقت‏ها، در زمان شاهنشاهى كفيل امر بود يك نفر از اشباه آنها را شما نمى‏بينيد و خاصيت يك حكومت محرومين، مستضعفين و حكومت مردمى اين است كه هم مجلسش مى‏فهمد مستضعفين و محرومين يعنى چه، هم حكومت و وزرا مى‏فهمند كه يعنى چه، هم رئيس جمهور و رئيس مجلس‏اش مى‏دانند كه اين محروميت يعنى چه، براى اينكه خودشان لمس كرده‏اند، خودشان لمس محروميت را كرده‏اند اينها مى‏فهمند كه نادارى يعنى چه و محروميت يعنى چه. ولهذا خاصيتى كه حكومت محرومين دارد چند چيز است كه حالا من بعضى‏اش را عرض مى‏كنم. يكى اينكه چون احساس كرده‏اند محروميت را، به فكر محرومين‏توانند باشند. مى‏توانند كه بفهمند كه راه اگر نباشد و اين مريض در يك دهكده‏اى مريض بشود و بخواهند بياورندش به شهر، چه مصيبت‏هائى است، براى اينكه راه نيست بايد با الاغ مثلاً با اسب بياورند، اينها مى‏فهمند اين يعنى چه، در ذهنشان اين معنا مى‏آيد. اينها مى فهمند كه محروميت از حيث بهدارى و درمانگاه يعنى چه. اينهافهمند كه محروميت از حيث آب و برق يعنى چه. اينها از باب اينكه خودشان لمس كرده‏اند اين مسائل را، مى‏توانند بفهمند. به خلاف آن قشرى كه سابق متكفل اين امور بود نمى‏توانستند بهمند. يعنى يك كسى كه در مهد اشرافيت به اصطلاح آنوقت بزرگ شده است و از اولى كه چشمش را باز كرده است با نوكر و كلفت و حشم و اينها روبرو بوده، اين وقتى بزرگ شد خيال مى‏كند همه چيز همين است. نمى‏تواند ادراك كند كه يك طبقه‏اى هستند كه نان ندارند، يك طبقه‏اى هستند كه نمى‏توانند زندگى كنند. اين يكى از خاصيت‏هاى حكومت محرومين و مستضعفين است. يكى از خاصيت‏هاى بزرگش اين است كه اينها ديگر از قدرت‏ها نمى‏ترسند. خاصيت اعيانيت و اشرافيت به اصطلاح و رفاه اين است كه چون هميشه خوف اين مطلب كه نبادا از اين مقام پائين بيايم و نبادا يك لطمه‏اى به اشرافيت من بخورد، اين خوف، اسباب اين مى‏شد كه نسبت به زير دست‏ها ظالم و نسبت به بالا دست تو سرى خور باشد. يك نفر كه نخست وزير بود، وزير بود و در تاريخ، در طول تاريخ از كسانى بود كه متكفل امور كشور بود، نسبت به زيردستان با تمام معنا ظلم مى‏كرد (به حسب نوع البته) ولى وقتى مواجه مى‏شد با يك سفارتخانه‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 53

خارجى كمال ذلت را داشت. اين خاصيت اشرافيت، به اصطلاح اشرافيت يك معنائى است كه آنها داشتند و خاصيت حكومت رفاه طلبان است كه در مقابل سفارتخانه هاى خارجى ذليل بودند و در مقابل رعيت خودشان و قشر محرومين با كمال قلدرى رفتار مى‏كردند. از قرارى كه من شنيدم همين محمدرضا در اواخر سال جناياتش وقتى كه ايران قيام كرد و آن بساط را و آن نهضت را، انقلاب را بپا كرد و ديدند خارجى‏ها كه نمى‏توانند اين را ديگر اينجا نگه دارند، ديگر اين عروسك به درد نمى‏خورد گفتند (از بعضى اشخاصى كه نقل كردند كه از خود آنها بودند و حاضر قضيه بودند) كه وقتى از طرف آمريكا با او آمدند و گفتند كه شما بايد ديگر برويد، او همانطور كه نشسته بود يك قلم دستش بود لرزيد و قلم از دستش افتاد. اينقدر عاجز بود اما نسبت به ملت ديديد كه چه كرد، حكومت محرومان اين خاصيت را دارد كه امروز اگر رئيس جمهور امريكا بيايد اينجا بخواهد به يك نفر از كارمندهاى اداره دولت ما يك درشتى بكند يك سيلى مى‏خورد. در حكومت حكومت‏هاى سابق تعقل نمى‏كردند كه مى‏شود يك سفارتخانه آمريكايى با يك سفارتخانه شوروى را باهاش اين رفتارى بكنند كه در حكومت محرومين شد. تعقل اين مطلب براى آنها امكان نداشت. امروز خاصيت حكومت محرومين اين است كه خوف به دلشان راه نمى‏دهند. آمريكا از آن طرف درياها نشسته و فرمان مى‏دهد بر حكومت‏هاى قلدرى، همه فرمان مى‏برند، حكومت ايران كه حكومت مستضعفين است هيچ اعتناء به او نمى‏كند. در اين قضيه‏اى كه راجع به نفت ايران صدام يا يكى از وزراى او گفته بودند كه ما نفت ايران را مى‏زنيم و طياره‏هائى از فرانسه مثلاً مى‏گيريم و نفت ايران را مى‏زنيم، ايران و كارفرمايان ايران ايستادند و گفتند اگر يك همچو غلطى بكنيد ما نفت را به روى همه كشورهاى خارجى‏بنديم، و اين يك واقعيت است. آمريكا از آن طرف دنيا نشسته مى‏گويد كه ما حفظ امنيت اين خليج را مى‏كنيم، تا آمده او تخيل بكند، اين كار شده است در ايران. بايد آمريكا فكر اين معنا باشد كه امثال نوكرهاى خودش مثل صدام و امثال اينها را به جاى خودشان بنشانند، به فكر اين نباشد كه به ايران مى‏توانند يك ضرب شستى وارد كنند. ايران حكومت مردم است، حكومت مردمى ديگر نمى‏تواند بترسد از اينكه آمريكا چى مى‏گويد. حكومت مستمندان است، حكومت مستضعفان است. اينها در دلشان خوف نيست به اينكه اگر چه بشود ما مقام مان را از دست مى‏دهيم. مقام نيست تو كار، هيچ يك از ما به فكر اين نيستند كه ما الان يك مقامى داريم و مقام فروشى بكنند و هيچ كدام هم يك زندگى اشرافى ندارند كه بترسند از دستشان گرفته بشود و چون حكومت ايمان است، خوف از شهادت هم ندارند. بنابراين آمريكا و امثال آمريكا تصور نكنند كه با يك كلمه‏اى كه در سابق، زمان شاه و زمان رضاخان و محمدرضاخان مى‏گفتند در اينجا اطاعت مى‏شد، حالا هم آن هست نخير حالا آن نيست حالا اگر يك سفيرى از شما نسبت به يك نفر از كارمندهاى ما بخواهد يك جسارتى بكند غايت امر اين است كه او را بيرونش مى‏كنند (اگر در همين جا تربيتش نكنند). حكومت، حكومت محرومين است. محرومين ترس ندارند از اين امور، آن حكومت اشراف بود كه تشر مى‏زديد و آنها جا مى‏خوردند. اينها حكومت توده است، توده مردم است، محرومين است، بازار است، خيابان است و

صحيفه نور ج 18 صفحه 54

كارگرانند و كشاورزان. حكومت مال اينهاست. يك همچو حكومتى، يك همچو بافتى كه در حكومت ايران است امروز، اين بافت جورى است كه خوف تويش نيست. از چى بترسند؟ بترسند شهيد مى‏شوند؟ بسيارند، بسيارى هستند كه آرزوى اين كار را مى‏كنند. بترسند مقام از آنها گرفته بشود؟ مقامى تو كار نيست تا گرفته بشود. بترسند نمى‏دانم پارك‏ها و نمى‏دانم دهات از آنها گرفته بشود؟ نه پاركى دارند، نه دهى دارند، اين از خاصيت حكومت محرومين است كه نه از اين ابرقدرت مى‏ترسد و نه از آن ابرقدرت مى‏ترسد و از جنگ هم نمى‏ترسند. شما خيال مى‏كنيد كه اگر در زمان سابق يك همچو جنگى پيش مى‏آمد، وضع ايران اين نحو بود كه مردم بايستند و در جبهه و پشت جبهه بايستند و اينطور توى دهنى بزنند به آمريكا؟ صدام كه قابل آدم نيست، اين تو دهنى به امريكاست كه قلاده را از سر اين برداشت و اغوا كرد اين بدبخت را و او را به اين حال رساند. امروز روزى است كه مردم ما از جنگ نمى‏ترسند، براى اينكه از جنگ براى چه بترسند؟ از جنگ مى‏ترسند كه بيايد كسى در بين بلادشان چه بكند؟ اينها بيرونشان كردند و كسى نمى‏تواند وارد بشود در اينجا. از كودتا بترسند؟ كى كودتا بكند؟ كى مى‏تواند در اين كشور كودتا بكند؟ كشورى كه همه افرادش مجهز هستند براى مقابله، حتى خانم‏هاى پشت پرده. اين هم يكى از خاصيت‏هائى است كه حكومت مستضعفين دارد كه خوف ندارند اينها. ديگر سفارتخانه نمى‏توانند بزرگى بفروشند به حكومت ايران. پيش‏تر حكومت مال سفارتخانه‏ها بود، يك وقت سفارت انگليس بود كه همه چيز دستش بود و بعدش هم سفارت آمريكا شد. حالا يك سفارتخانه در اينجا نمى‏تواند يك حرفى بزنند كه به يكى از كارمندهاى ما بر بخورد، چه سفارت شوروى باشد چه سفارت آمريكا باشد و چه سايرين. حكومت مردم اين است خاصيت‏اش در مقابل حكومت اشرافى، حكومت مردمى يكى از خاصيات بزرگش اين است كه خوف در دلشان نيست. يكى از خاصيت‏اش كه همين معنا را دنبال دارد اين است كه مردم پشتيبان حكومت هستند. اگر مردم، نصف مردم پشتيبان محمدرضا بودند، اين مصيبت‏ها به سر او مى‏آمد؟ مردم يكپارچه پشتيبان اين حكومت هستند. اگر حكومت يك گرفتارى پيدا بكند اين مردمند كه رفع مى‏كنند گرفتارى را. اگر جنگ براى دولت پيش آيد، اين مردمند كه جبهه‏ها را پر مى‏كنند و پشت جبهه‏ها را هم خدمت مى‏كنند در پشت جبهه‏ها، اين خاصيت حكومت مردمى است. امروز مجلس چون مجلس مردمى است، اين مجلس مردمى مى‏تواند به فكر محرومين باشد و مجلس ديروز نمى‏توانست كه به فكر محرومين باشد براى اينكه محروم تويش نبود اگر هم بود يكى دوتا بود كه كارى از او نمى‏آمد. اما امروز مجلس مجلسى است كه محروميت كشيده‏اند اهل اين مجلس و در آنها از اشراف و اعيان و امثال ذلك ديگر وجود ندارد ولو بعضى منحرفين هستند اما از اشراف و اعيان ديگر خبرى نيست. يك همچو مجلسى‏تواند خدمت كند به اين كشور و يك همچو مجلسى پشتيبانش همين مردم كوچه و بازار هستند. اين هم يكى از خاصيت‏هاى بزرگ حكومت مردمى است كه خوف اينكه چه بشود ندارند و قدرت بزرگ توجه به اين معنا بكنند كه نمى‏توانند امروز آن فرمانفرمائى كه در زمان محمدرضا يا زمان رضاخان مى‏كردند امروز هم بكنند.

صحيفه نور ج 18 صفحه 55

حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج ايران را بگيرد

امروز ديگر خريدار ندارد آن حرف‏ها، پوچ است آن حرف ها. شيوخ خليج و اينهائى كه حكومت‏هائى در كشورهاى اسلامى دارند توجه بكنند به اينكه ما براى چندمين بار به آنها سفارش مى‏كنيم كه با كشور ما اينطور نكنند. يك روز اينها بيدار مى‏شوند كه وقت گذشته است. يك روز دولت حجاز به خود مى‏آيد كه مسأله ديگر گذشت. از همين حالا به فكر باشد كه كارهايش را تعديل كند. قضيه جلوگيرى از حجاج ايران يك مسأله‏اى نيست كه بتواند حكومت حجاز يك همچو امرى را انجام بدهد. حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج را بگيرد، لكن اشكالتراشى مى‏كند و اين اشكالتراشى يك روزى بيدار مى‏شوند كه وقت گذشته است و ديگر نمى‏توانند عذرخواهى كنند. از همين حالا درست توجه بكنند كه شمائى كه مى‏گوئيد ما خدمتگزار بيت هستيم و شمايى كه در يك كشورى واقع شديد كه خانه خدا در آن كشور است، خيال نكنيد كه خانه خدا مال شماست و شما كليددار خانه خدا هستيد. خانه خدا مال مسلمين است. مستشارهاى آمريكا در حجاز به طور رفاه زندگى مى‏كنند و از آن پول محرومين و نفت محرومين به آنها هر چه خواستند مى‏دهند، لكن حجاج ايران مضر است براى آنها. معلوم است چرا مضر است، براى اينكه وقتى يك حكومتى سرسپرده يك دولتى شد ناچار است كه حفظ بكند منافع آن دولت را. ما مى‏گوئيم چرا سرسپرده باشيد. ما مى‏خواهيم كه حكومت هاى اسلامى سر بلند باشند، آقا باشند بر دنيا همانطورى كه حكومت ايران امروز هست. چرا بايد شما خودتان را اينطور ذليل كنيد در مقابل امريكا كه جرات اينكه يك، كس ديگرى در مكه نسبت به امريكا يك كلمه‏اى بگويد يا نسبت به اسرائيل يك كلمه‏اى بگويد، اين جرأت را نداشته باشيد و بخواهيد كه كشور ايران حجاج، صدهزار نفر حجاج خودش را نفرستد آنجا؟ حجاج ايران تمام حجاجش را مى‏فرستد يا اصلاً نمى‏فرستد. من به حكومت حجاز نصيحت مى‏كنم كه اينطور با مسلمين رفتار نكنند و اينطور طرفدار دشمن‏هاى اسلام و دشمن بيت الله الحرام نباشند. من نصيحت مى‏كنم كه تا دير نشده به خود آيند. نگذارند يك وقت كه وقت گذشته است آنوقت عذر خواهى كنند. حال صدام را مشاهده كنند. صدام از همه حكومت عراق از همه حكومت هاى منطقه قويتر بود و امروز همچو ذليل شده است كه نمى‏داند چه بكند و دست گدائى به اين ورو آن ور دراز مى‏كند و فايده ندارد. من به حكومت‏هاى اطراف خليج و به حكومت‏هاى منطقه هشدار مى‏دهم كه دست از مخالفت با ايران و مساعدت با صدام بردارند. دست بردارند كه اين حزب بعث از بين برود و حكومت عراق به دست مسلمانان اداره بشود و ايران همانطورى كه به دست خود مردم اداره مى‏شود عراق هم اين طور باشد و حكومت اسلامى براى همه شيوخ منطقه بهتر است از يك قدرت پوشالى آمريكا.

بايد تجديد نظر بكنند در حرفهاى خودشان. ننشينند در كاخ‏هاى بزرگ خودشان و خيال كنند كه حالا كه در كاخ هستيم پس به ايران هم مى‏توانيم چه بكنيم. خدا نكند كه امسال حجاج ايرانى نروند به مكه و خدا نكند كه اين اسباب اين نشود كه اسلام و مسلمين انفجار در آنها حاصل بشود و ديگر نه

صحيفه نور ج 18 صفحه 56

از شيخى وجود پيدا بشود و نه از بستگان آمريكا. به خود آئيد و توجه كنيد كه اين قضيه، قضيه اسلام است، مخالفت صريح با قرآن است. آن كه مخالفت صريح با قرآن بكند چطور مى‏تواند حكومت اسلامى داشته باشد و كليددار مكه باشد؟ بنابراين من باز هم از باب اينكه مى‏خواهيم با همه مسلمين، با همه دولت‏ها به طور مدارا رفتار كنيم و هيچ وقت ميل نداريم كه با خشونت رفتار كنيم، از آنها مى‏خواهيم كه تجديد نظر بكنند در افكار خودشان آن روزى كه شما گرفتار بشويد آمريكا به دردتان نمى‏خورد همانطورى كه امروز صدام آمريكا به دردش نمى‏خورد هى مى‏گويد ما بى‏طرفيم. نمى‏تواند بگويد من هم طرفم. اصلاً اينها مى‏خواهند يك دسته‏اى را به جان هم بريزند و استفاده‏اش را آنها بكنند. آنها حاضر نيستند كه سربازهاى خودشان را به كشتن بدهند براى خاطر صدام و براى خاطر ديگران. ساير حكومت‏هاى منطقه بيدار بشوند و گرفتارى صدام براى آنها عبرت باشد و خداى تبارك و تعالى اگر چنانچه آنها برگردند و به طريق اسلامى برگردند، خداى تبارك و تعالى بخشنده است و ما هم تابع احكام خدا هستيم.

اميدوارم انشاءالله اين قشر مؤمن ايران را خداوند سلامت نگه دارد و حكومت را، حكومت اسلامى را توفيق بدهد كه خدمت بكنند به اين قشر مستمند، خدمت بكنند. چه آنهايى كه در وزارتخانه‏ها هستند و چه آنهايى كه در مجلس هستند، خودشان را خدمتگزار اين ملت بدانند. انشاءالله همه موفق و مؤيد باشيد.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها