0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:06 AM

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 155

تاريخ: 15/8/62

بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و گروهى از پرسنل وزارت سپاه پاسداران و سر پرست و مسؤولين مراكز بنياد شهيد انقلاب اسلامى سراسر كشور

قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب بيفتد خطر دارد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انالله و انااليه راجعون

مصيبت‏هايى كه پى در پى بر اسلام و امت اسلامى و دوستان اسلام و اهل بيت پيغمبر اكرم وارد مى‏شود به همين ملت مسلمان و به ملت عزيز خوزستان و به شهرهايى كه اخيراً مورد تجاوز ستمگران واقع شد، تسليت عرض مى‏كنم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى اين شهدا را با اولياء خودش و شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها صبر و اجر عنايت بفرمايد و به ملت ايران مقاومت.

ابتدائاً من از شما آقايان تشكر كنم كه تشريف آورديد و زحمت كشيديد تا در اينجا در خدمت شما بعضى مسائل را عرض كنم

شما دو قشر كه يكى مجاهدان هستيد در جبهه‏ها و در پشت جبهه‏ها و يك قشر ديگرى هم كه بنياد شهيد است از مجاهدين است و مجاهدت شما را خداوند تبارك و تعالى اجر عنايت مى‏فرمايد و ما بايد تشكر از هر دو قشر بكنيم. از پاسداران و سپاه پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همين طور از قواى مسلحه ديگر و از كسانى كه به اين عزيزان كمك مى‏كنند در پشت جبهه و به مظلومانى كه عزيزان خودشان را از دست داده‏اند، كمك مى‏كنند، ما از آنها تشكر مى‏كنيم و ملت ايران هم البته تشكر مى‏كند.

ما بايد هر چه از مصيبت‏ها بر ما وارد مى‏شود قدرت دفاعى‏مان بيشتر بشود. آنها گمان مى‏كنند كه با اين وضع توانند كه در جبهه‏ها يا در پشت جبهه‏ها يك نقصى وارد كنند، در صورتى كه به اشتباه خودشان تاكنون بايد پى برده باشند. يك نكته‏اى كه هست كه هم براى عزيزان سپاه ما و هم براى ساير قواى مسلحه ما و هم براى همه كس مفيد است و وضع دنيا را هم با اين نكته مى‏شود سنجيد، اين است كه قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش يك كمال است. خداى تبارك و تعالى قادر است، لكن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همين كمال را به فساد مى‏كشانند. دنيا امروز گرفتار اين است كه قدرت در دست اشخاصى است

صحيفه نور ج 18 صفحه 156

كه از انسانيت بهره ندارند. ابرقدرت‏ها،قدرت‏هاى بزرگ جز به فكر اضافه كردن قدرت خودشان و پايمال كردن مظلومان هيچ فكرى ندارند. آنهائى هم كه پيوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظير آنها عمل مى‏كنند. قدرت اگر در دست انسان كامل باشد، كمال براى ملت‏ها ايجاد مى‏كند. اگر قدرت در دست انبيا باشد، اوليا باشد باعث مى‏شود كه سلامت در جهان تحقق پيدا كند، كمال در جهان تحقق پيدا بكند. و اگر چنانچه در دست زورمندانى باشد كه عاقل نيستند، مهذب نيستند مصيبت بار مى‏آورد. امروز كه مشاهده مى‏كنيد كه اين دو قدرت بزرگ يا چند قدرت بزرگ در عالم حكمفرمايى مى‏كنند و براى خودشان حق اين امر را قائل هستند كه ملت‏هاى ديگر بايد در تحت سلطه ما باشند، اين فكر اگر همراهش قدرت باشد مصيبت بار مى‏آورد. قدرت در دست ظالم دنيا را به فساد مى‏كشاند و اگر چنانچه در رتبه‏هاى پائين هم بياييم قدرت در دست يك نفر انسانى كه از آن قدرت‏هاى بزرگ بهره ندارد، در همان محيطى كه قدرت دارد آنجا را به فساد مى‏كشاند. آنها عالم را به فساد مى‏كشانند، اينها يك كشور را يا دو كشور را. و پائين‏تر بياييم، اگر قدرت در دست يك آدمى باشد كه در يك محله هست، آن محله را به فساد مى‏كشد، در يك خانواده هست آن خانواده را به فساد مى‏كشد. قدرت در وقتى كمال است و مى‏تواند كه كمال خودش را بروز بدهد كه در دست دانشمند باشد، در دست عاقل باشد. مرحوم مدرس رحمت الله عليه آنطورى كه من شنيدم كه ايشان گفتند. ايشان گفتند كه شيخ الرئيس مى‏گفته است كه من از گاو مى‏ترسم براى اينكه شاخ دارد و عقل ندارد. اين يك مسأله است. حالا فرضاً هم شيخ نگفته باشد اما مسأله است. گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اينهائى هم كه در دنيا الان فساد راه مى‏اندازند از همان سنخ هستند كه شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانيت ندارند. شما ملاحظه بكنيد كه آمريكا در جهان چه دارد مى‏كند و شوروى هم از آن طرف و خدا خواسته است كه اين دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم هستند، اگر يكى‏شان بود دنيا را مى‏بلعيد. اين دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ايستاده‏اند، آن از او مى‏ترسد و از او مى‏ترسد. اگر اينها از هم نترسند دنيا را از بين مى‏برند. نه اين است كه ادعاهاى آنها كه ما براى صلح مى‏خواهيم چه بكنيم. اينها راه افتاده‏اند آمده‏اند به بيروت، به لبنان براى اينكه ما مى‏خواهيم صلح در لبنان باشد. شما صلح طلب نيستيد، بر فرض اينكه باشيد، آمدن شما به چه مناسبت در كشورهاى ديگر؟ حكومت‏هايى كه در بعضى از اين كشورها هستند، حكومت‏هاى ملى نيستند، به ملت مربوط نيستند. اگر شما انسان بوديد و انسانيت را و امور اخلاقى‏اى كه در انسان و ارزشمندهايى كه در انسان معتبر است پيش شما هم مقدارى از آن بود، ملاحظه حال مستمندان و ملت‏هاى ضعيف را مى‏كرديد. نه اينكه يك دولتى را كه بر خلاف ميل يك ملتى است، سركار آمده است شما او را به عنوان اينكه مى‏خواهيم دولت را تقويت كنيم، در كشورشان به طور غصب وارد بشويد. اين براى اين است كه مهذب نيستند، انسانيت را در كار نيست، قدرت هست. شاخ دارند عقل ندارند. شما ملاحظه بكنيد در هر جاى دنيا كه يك فسادى وارد مى‏شود براى همين معنا است كه آن

صحيفه نور ج 18 صفحه 157

كسى كه در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، اين قدرت دارد عقل ندارد، قدرت دارد انسانيت ندارد. اين عقلى كه من عرض مى‏كنم آن عقلى است كه ما عبد به الرحمن والا تدبير شيطنت و تدبير را اينها هم دارند. اما آن عقلى كه عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزش‏هاى انسانى برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به يك معنا، اين فايده ندارد. ممكن است يك كسى دانشمند بسيار بزرگى باشد لكن آن عقل را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بكند، صرف تباه كردن ملت‏ها بكند. اينها دارند قدرت خودشان را صرف مى‏كنند در اينكه ملت‏ها را تباه بكنند، تحت ستم بكشند. از آن قدرت‏هاى بالا هم كه پائين بياييم شما ملاحظه مى‏كنيد كه در محيط اين منطقه صدام چه مى‏كند و اسرائيل چه مى‏كند. كارهايشان شبيه به هم است. صدام در جنگ شكست مى‏خورد، در جنگ هر وقت شكست خورد يك صدمه‏اى به مردم عادى و به مظلومين و به زن و بچه مردم وارد مى‏كند. من همين دو روز منتظر بودم كه اين به واسطه اين صدمه‏اى كه خورده و اين صدمه هم بزرگترين صدمه‏اى بوده است كه تقريباً در طراز بزرگترين صدمه بوده است كه خورده است، اين تلافى اش را سر مظلومين در آورد، سر بهبهانى‏ها و عرض مى‏كنم كه ديگر جاهائى كه هست، اين چند شهرى كه اخيرا در آنها موشك انداختند اين مورد انتظار ما بود براى اينكه امثال اين ما از او ديده بوديم. اسرائيل هم يك نفر كه معلوم نيست الان كه اين عده كى بودند، البته عده‏اى بودند كه مى‏خواستند انتقام از اسرائيل بكشند، آن محل كثافتكارى آنها را منفجر كرده‏اند دنبالش شروع كرده است مظلومين را كوبيدن، عده كثيرى از مظلومين را به قتل رسانده است. اين اينجا شكست مى‏خورد مظلومين را از دور مى‏زند، آن آنجا انفجار حاصل مى‏شود و سيلى خورد از همان مظلومين، كه معلوم نيست الان از چه طايفه هستند، چه اشخاصى هستند، در عين حالى كه خودشان هم مى‏گويند باز معلوم نشده است كى است وليكن طياره‏ها را مى‏فرستند و هر جا را كه اين مظلومين هستند مى‏كوبند. اين وضع روحيه اشخاصى است كه عقل ندارند و قدرت دارند.

وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد

من مى‏خواهم عرض بكنم كه توجه بكنند آقايان، ما نبايد هميشه انتقاد از بالاترها بكنيم. بايد بياييم تا اين پائين بياييم پيش خودمان. توجه بكنيد به اينكه پاسداران ما كه بسيار عزيزند پيش ما، قواى مسلحه كه بسيار عزيزند توجه كنند تفنگ وقتى دست‏شان آمد غرور نيايد دنبالش. ممكن است كه يك جوانى خيلى مهذب هم باشد، خيلى هم خوب باشد، لكن به تدريج برسد به اينكه يك وقت ظالم بشود. وقتى قدرت دست‏تان آمد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع بشويد. وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد. براى اينكه اگر سستى كنيد، در اين قدرت روحى از شيطان زمين مى‏خوريد. شمايى كه امروز داريد براى اسلام زحمت كشيد، چه شمايى كه در جنگ‏ها و در پشت جنگ‏ها و در زحمت‏هايى كه در صنعت مى‏كشيد و چه آن آقايانى كه براى مظلومين دارند خدمت مى‏كنند و براى بنياد شهيد دارند خدمت مى‏كنند، خدمت‏هاى شما بسيار ارزش دارد. اين ارزش را

صحيفه نور ج 18 صفحه 158

حفظ بكنيد. صورت عمل ميزان نيست، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است، معناى عمل است، دوتاست عمل، در صورت مثل هم هستند. شمشيرى كه در دست حضرت امير سلام الله عليه است فرود مى‏آيد و فرض كنيد كه عمروبن عبدود را مى‏كشد. اين صورت عمل با صورت عمل ديگرى كه شمشير دستش هست و يك كس ديگر را مى‏كشد، صورت، يك صورت است، هر دو شمشيرى است و در دستى است و فرود مى‏آيد و يك كسى را مى‏كشد، لكن آنى كه او را با عبادت ثقلين افضل دانسته‏اند براى آن انگيزه عمل است، براى آن معنايى است كه در آن عمل است نه براى اين صورت عمل است. انگيزه عمل كه اين عمل را به آنجا مى‏رساند كه لايوازى عباده ثقلين انگيزه عمل است كه چند تا قرص نان جو را كه اهل بيت عليهم السلام به فقير و اسير و چه مى‏دهند در قرآن چند آيه براى او مى‏آيد. آن چيزى كه هست اين است كه انگيزه عمل الهى است وقتى الهى شد جبرانش الهى است. شما جوان عزيزى كه الان براى اسلام داريد خدمت مى‏كنيد و مطمئن باشيد كه ارزش بسيار زياد داريد شما، توجه به روحيات خودتان بكنيد كه نبادا در اين امر شيطان دخالت بكند. قدرت دست‏تان هست نبادا كه اين قدرت را اعمال بكنيد در يك جايى برخلاف. مراقبت كنيد از خودتان. مواظبت كنيد از خودتان. اينكه من عرض مى‏كنم، مخصوص به شما نيست، همه ما بايد اين مطلب را در نظر داشته باشيم.

همه ملت ما، همه انسان‏ها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه قدرت را به جاى خودش اعمال كنند. انبيا قدرت‏شان را به محل خودش انجام مى‏دادند. حضرت موسى عصايش را مى‏برد با فرعون مقابله مى‏كرد، با ديگران با آن محبت بود. پيغمبر اكرم قدرت خودشان را براى سركوبى اشخاصى كه از جهات آدميت خارج شده‏اند، از مرز انسانيت خارج شده‏اند و مردم را دارند به تباهى مى‏كشند اعمال مى‏كرد. قدرت‏ها بايد اعمال اگر شد براى جلوگيرى از فساد باشد نه خودش فساد بياورد. فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبهه‏ها جنگ مى‏كنند با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مى‏كشند شما هم مى‏كشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزه‏اى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مى‏كنيد، آنها براى شيطان جهاد مى‏كنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند.

اينهائى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت و اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند

من به آن قدرتمندانى كه در جبهه ايستاده‏اند و الان مستاصل كرده‏اند صدام و صدامى‏ها را عرض مى‏كنم كه مبادا اين قدرت اسباب اين بشود كه يك انتقامى بر خلاف موازين الهى گرفته بشود. شما تاكنون بنايتان بر همين بوده است و انشاءالله از حالا به بعد هم باشد كه شهرهاى عراق را كه ما

صحيفه نور ج 18 صفحه 159

آنها را عزيز مى‏دانيم مثل شهرهاى خودمان و بعضى‏شان را بسيار بالاتر، بايد توجه كنيد اهالى آن شهرها به همانطور كه اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شر صدام هستند، آنها بيشتر مبتلا هستند. آنها فشارهايشان، فشار صدام بر آنها خيلى زياد است، بر خانواده‏هاى آنها، برخورد آنها اشخاصى كه از آنجا آمده‏اند همين دو روز پيش از اين، دو سه روز پيش از اين يك كسى از آقايان كه پيش من بود نقل كرد كه اشخاصى كه از آنجا تازه آمده‏اند گويند اگر اشخاص عادى اگر ريش داشته باشند مى‏گيرندشان، اگر تسبيح دست‏شان باشد مى‏گيرندشان به ترس اينكه اين حزب الله شايد باشد، خانواده‏هاى اين اشخاصى كه در جبهه هستند اگر چنانچه يك وقت آنها كوتاهى بكنند آنها را سركوب مى‏كنند. وضع روحى كسى كه قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد اين است، يك كس ديگر او را اذيت مى‏كند او كس ديگر را صدمه مى‏زند. شما بايد توجه بكنيد كه مبادا يك وقتى به واسطه بمباران‏هاى شهرهاى شما و كشتن عزيزان شما، مبادا يك وقتى شما عصبانى بشويد و جبران بكنيد اينطورى، اين انتقام از او نيست. شما انتقام‏تان را از صدام بايد بگيريد و از حزب بعث و الان داريدگيريد. توجه كنيد كه نبادا حتى يك گلوله به طرف شهرهاى آنها بيندازيد. آنها شهرهايى هستند كه همانطورى كه اين بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه اينها مظلومند. اينها تحت ستم هستند. ما بايد جهات انسانى را تا آخر حفظ كنيم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت بايد حفظ بكنيم و هيچ وقت عصبانى از اين نشويم كه او دارد اين كار را مى‏كند، پس ما هم خوب است يكى از شهرهاى آنها را بزنيم نه، هيچ همچو نيست. موازين موازين اسلامى است. اينجا جمهورى اسلامى است. اينجا اسلام حكومت مى‏كند. بنابراين بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنند تجاوز از محلش نشود.

و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مى‏رسد. و اين مرده ديگر از بين رفته است، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه در حال احتضار دارد مى‏زند. اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اينطور جنون پيدا مى‏كنند. اينهائى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مى‏كنند، وقتى شكست‏خورند بسيار هم ضعيف مى‏شوند. اين ضعف روحى است كه انسان به يك طايفه‏اى كه هيچ كارى به او ندارند، توى خانه هايشان نشسته اند، يك بچه كوچكى كه كارى به او ندارد، اين ضعف انسانيت و ضعف قدرت است كه او بپرد براى اينكه در جبهه او را سيلى به او زده‏اند. اين آن مايه آخرش را هم كه عبارت از آن گردان‏هايى بوده است كه براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه و اينجا هم بسيارى از آنها را به درك فرستاده‏اند. خوب اين صدمه مى‏بيند، صدمه روحى مى‏بيند عقل هم ندارد كه حساب بكند كه خوب ما در جبهه مغلوب شده ايم بايد در جبهه كارى بكنيم، آنجا كه نمى‏تواند كارى بكند، به بهبهان و - نمى‏دانم - مسجد سليمان و جاهاى ديگر تعدى مى‏كند اينها به‏

صحيفه نور ج 18 صفحه 160

واسطه ضعف روح است و همه اينها براى اين است كه ايمان در كار نيست. آنهايى كه ايمان دارند نه آن طرف ضعف دارند، نه قدرت وقتى كه هست دست‏شان ضعف روحى پيدا مى‏كنند و مردم را اذيت مى‏كنند، نه وقتى مغلوب شدند ضعف پيدا مى‏كنند و ديگران را مى‏زنند كه چرا ديگرى من را زده است. ين مال ضعفى است كه آنها دارند و ضعف داشتن‏دنبال اين است كه ايمان ندارند، خدا را نمى‏شناسند، توجه به مسائل الهى ندارند، توجه به مبدا و معاد ندارند. آنها مثل زندگانى حيوانى كه ديگر حيوانات مى‏كنند بدتر از آن، جرايم‏شان بيشتر از آنهاست. همان است كه شيخ الرئيس، از آن نقل كرد مرحوم مدرس كه شاخ دارد و عقل ندارد.

انشاءالله خدا اين شاخدارها را عقل بدهد و اين قدرتمندان را انسان بكند و يا اينكه قدرت آنها را سلب بكند. و خداوند شما را انشاءالله عزيزيد، عزيزتر بكند. شما ملت اسلام را احيا كرديد، شما قدرتمندان، شما عزيزان، كشور خودتان را از حلقوم اجانب بيرون كشيديد و اينها البته دنبال همين است كه چون شما ايستاده‏ايد در مقابل آنها و نمى‏خواهيد كه اسير آنها باشيد و آنها هم خيال مى‏كنند همه بايد اسير آنها باشند، حالا كه نشديد بايد شهرهاى شما را هم بزنند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها