پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:06 AM
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه روحانيت مبارز تهران، نمايندگان دفاتر سازمان تبليغات اسلامى سراسر كشور، روحانيون تربت حيدريه و گروهى از روحانيون اهل سنت مرزنشين خراسان
هر چه داريم از خداست و آنى كه از اوست در راه او مىدهيم
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه ماه بزرگ محرم خوشحالم كه مواجه شدم با علماى اعلام و وعاظ عزيز و فضلاى حوزهها. ما در اين آستانه ماه محرم مصيبتهاى بزرگى ديديم، دزفول و انديمشك كه همه جوانان ما بودند، برادران ما بودند، خواهران ما بودند، عزيزان ما بودند، اينها به دست عمال آمريكا و آنهائى كه به اسلام عقيده ندارند و ضد اسلام هستند شهيد شدند و دنيا در اين باب ساكت است. رسانههاى گروهى دنيا، غايت حرفى كه مىزنند اين است كه عراقىها مىگويند آنها ما را، ايرانىها ما را بمباران كردند، ايرانىها هم مىگويند آنها. با اينكه مىآيند مىبينند مصيبتها را، لكن اين سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر به جاى اينكه ظالمها را محكوم كنند، مظلومها را محكوم مىكنند. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت قدرتى بدهد كه در مقابل همه رنجها و در مقابل همه مصيبتها ايستادگى كند و همانطورى كه ما در آستانه يك ماهى واقع شديم كه آن ماه به ما تعليم مىدهد كه بايد همان نحوى كه مولاى شما حسين بن على سلام الله عليه فداكارى كرد و همه چيز خودش را در راه اسلام فدا كرد، شما هم كه شيعيان او هستيد، محبان او هستيد، بايد اقتداء به او كنيد و هر چه داريد بدهيد. و ما هيچ نداريم، هر چه داريم از خداى تبارك و تعالى است و چيزى نداريم كه در راه او بدهيم، آنى كه از اوست، در راه او مىدهيم. همه از او هستيم، جوانان ما از او هست، اموال ما از اوست، همه چيز ما از اوست و ما در راه او اين چيزها را فدا مىكنيم و از خود اوست كه در راه او فدا مىشود. مطلب زياد است كه در اين محضر بايد عرض كنم و من قدرت بيان همه را ندارم. لكن بعضى مسائل كه به نظر من در اين برهه زمان اهميت شايانى دارد، لازم است كه تذكرا عرض كنم.
هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست
از شياطين غافل نباشيد. اين شياطين به هر چيزى كه مىتوانند متشبث مىشوند و به هر راهى مىخواهند در دل اين ملت رخنه كنند. قضيه حمله نظامى آنقدرها مهم نيست، جوابش را بحمدالله سلحشوران اسلام مىدهند و دادهاند. رسانههاى گروهى هم ديگر حرفهايشان تاثيرى ندارد در دنيا،
براى اينكه معلوم شده است كه اينها چكارهاند و مسائلشان يك مسائلى است كه باور نمىكنند، نمىتوانند بازى بدهند ملتهاى ما را. آنچه كه امروز آنها دست به آن زدهاند قضيه ايجاد (به خيال خودشان) تفرقه است، مثلاً مىگويند راه فلان مقام، خط فلان مقام چى است و خط فلان مقام هم مقابل اوست. دو مقامى كه هر دو و ساير مقامات همه با هستند و در همه چيزها باهم دوست و برادر هستند و آنها خودشان مىدانند كه راهى جز همان كه همه دارند ندارند، لكن ساده دلها ممكن است كه گاهى باور كنند. راه فلان حوزه چى هست، راه فلان حوزه چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه روحانيون فلان قسمشان چى است، راه فلان قسمشان چى است. خطوط مختلفى آنها عرضه مىكنند و به مردم مىخواهند بباورانند كه يك همچو مسائلى هست در ايران و اينها هر كدام يك خط خاصى دارند در صورتى كه مساله اينطور نيست، هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست و همه با هم در يك خط هستند. آقايانى كه در ماه محرم و صفر منبر مىروند وظايف زيادى در اين ابوابى كه ما الان در آن هستيم دارند، يكى همين محكوم كردن اين كسانى كه يك همچو حرفهايى را مىزنند، كه كى خط چه دارد و كى خط چى. بايد به مردم گفت كه اينها دشمنان شمايند كه مىخواهند به شما مطالبى عرضه كنند كه شما را از بعضى مقامات يا از همه دلسرد كنند.
امروز همه مقامات با هم هستند، همه روسايى كه در كار هستند، همه اينها با هم هستند و همه براى اسلام دلسوزى مىكنند و براى اسلام حركت مىكنند. خطوط مختلفى ما نداريم در ايران، اينها افترائى است كه دشمنهاى ما و ايادى آنها درست مىكنند. بعد از اينكه مايوس شدند از قيام مسلحانه و مايوس شدند از حمله و از راههاى مختلفى كه تاكنون اعمال كردند، حالا اين هم يك راهى است كه پيش گرفتهاند، كه حوزه علميه قم چه مىگويد و حوزه روحانيت مبارز تهران چى مىگويد و روسا، فلان رئيس با چند نفر يك راهى دارند، فلان رئيس با چند نفر راه ديگرى دارند، روحانيين هر جا يك مطلبى دارند، در صورتى كه مسائل اين نيست. من مىدانم كه شما خودتان هم مىدانيد اين را، لكن ساده دلها ممكن است كه باور كنند.
تاريخ يك درس عبرت است براى ما. شما وقتى كه تاريخ مشروطيت را بخوانيد مىبينيد كه در مشروطه بعد از اينكه ابتدا پيش رفت، دستهايى آمد و تمام مردم ايران را به دو طبقه تقسيمبندى كرد، نه ايران تنها، از روحانيون بزرگ نجف يك دسته طرفدار مشروطيت، يك دسته دشمن مشروطه، علماى خود ايران يك دسته طرفدار مشروطه، يك دسته مخالف مشروطه. اهل منبر يك دسته بر ضد مشروطه صحبت مىكردند، يك دسته بر ضد استبداد. در هر خانهاى دو تا برادر اگر بودند، مثلاً در بسيارى از جاها اين مشروطهاى بود، آن مستبد. و اين يك نقشهاى بود كه نقشه هم تاثير كرد و نگذاشت كه مشروطه به آنطورى كه علماء بزرگ طرحش را ريخته - باشند - بودند، عملى بشود. به آنجا رساندند كه آنهايى كه مشروطهخواه بودند به دست يك عده كوبيده شدند، تا آنجا كه مثل مرحوم حاج شيخ فضل الله نورى در ايران براى خاطر اينكه مىگفت بايد مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطهاى كه از غرب و شرق به ما برسد قبول نداريم، در همين تهران به دار زدند و مردم هم پاى او
رقصيدند يا كف زدند. در مشروطه در عين حالى كه ابتدائش نبود اين مسائل، لكن آنهايى كه مىديدند كه از مشروطه ضرر مىبينند، منافعشان از بين مىرود، نمىگذارد قانون اساسى، كه موافق با اسلام بايد باشد و اگر مخالف شد، قانونيت ندارد، نمىگذارد كه اينها هر كارى مىخواهند بكنند، يك دسته از همان مستبدين، مشروطهخواه شدند و افتادند توى مردم همان مستبدين بعدها آمدند و مشروطه را قبضه كردند و رساندند به آنجايى كه ديديد و ديديم. زمان ميرزاى شيرازى هم مىخواستند يك همچو كارى بكنند. مرحوم ميرزا كه دخانيات را تحريم فرمود شياطين افتادند و در بين مردم و به آنجا رساندند كه بعضى از اهل علم بعضى از شهرها بالاى منبر به طورى كه نقل مىكنند قليان كشيد بر ضد حكم مرحوم ميرزا، لكن ميرزا چون قدرتش قدرت فوقالعاده بود و از آن طرف هم طرفداران او مثل ميرزاى شيرازى قوى بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا كارى بكنند. در مشروطه اينطور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوى بودند. نجف بعضى علماى درجه اول مخالف بودند، بعضى علماى درجه اول موافق بودند. در ايران هم بين علما همين جور اختلافات را ايجاد كردند و اين اينطور نبود كه خود به خود ايجاد شد، ايجاد كردند در بين آنها. ما بايد از اين تاريخ عبرت بگيريم كه مبادا يك وقتى در بين شما آقايان روحانيون، بيفتد اشخاصى يا در بين مردم وسوسه كنند و خداى نخواسته آن امرى كه در مشروطه اتفاق افتاد در ايران اتفاق بيفتد.
مردم در انتخابات موظف شرعى هستند كه از اختلافات كوبنده دست بردارند
چند وقت ديگر انتخابات شروع مىشود. از قرارى كه من شنيدم به طور حاد دارند اشخاص عمل مىكنند. اشخاصى هستند كه به جمهورى اسلامى هيچ اعتقاد ندارند، لكن براى خاطر شكستن جمهورى اسلامى در تبليغات انتخاباتى مىخواهند شركت كنند، نه از باب اينكه مىخواهند وكيل بشوند، از باب اينكه مىخواهند شكست بدهند جمهورى اسلامى را. اشخاصى هستند كه به وسوسه، اشخاص مومن را وادار مىكنند كه به طور حاد دخالت بكنند در اين امور. ممكن است كه اگر اشخاص هوشمند تنبه ندهند و بيدار نشوند، اين انتخابات موجب اين بشود كه دو دستگىهاى زيادى ايجاد بشود و اين همان مساله مشروطه است. بايد مردم توجه كنند و خصوصا روحانيون، روحانيون مبارز تهران مدرسين محترم قم، روحانيون مشهد، اصفهان، همه جا توجه كنند كه مساله، مساله مشروطه نشود. مساله اين نشود كه يك دسته براى خاطر اينكه يك كانديدايى دارند، ديگران را بكوبند، آن دسته هم براى همين كانديداى خودشان، اين را بكوبند. اگر همه براى خدا هست، با هم تفاهم كنيد. البته تبليغ هيچ مانعى ندارد، لكن مثل مشروطه نشود. آنطور نشود كه هر كدام ديگرى را بكوبند و آنى كه دشمن ما مىخواهد، خطوط مختلفه را در انتخابات عملى كند. شما همه مىخواهيد كه اسلام در اين مملكت تحقق پيدا كند، همه مىخواهيد كه اين جمهورى اسلامى ادامه پيدا بكند، ادامه اين به اين است كه شما در مواردى كه مىبينيد كه دارند شياطين نقشه مىكشند و توطئه مىكنند تا شما را به جان هم بيندازند، بنشينيد با هم و تفاهم كنيد و آنها را مايوس كنيد. امروز دارند تهيه مىبينند
مخالفين شما، مخالفين جمهورى اسلامى، كه براى انتخابات ايجاد نفاق كنند و اين يك خطرى است براى كشور ما. اينها با زور نمىتوانند كارى انجام بدهند، نه آمريكا، نه شوروى، با فشار و زور به يك كشورى كه همه با هم هستند نمىتوانند آسيب برسانند، لكن با توطئه و وادار كردن عمال خودشان در داخل مىتوانند ايجاد نفاق كنند و بهانه هم انتخابات.
مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعى هستند كه اختلافات كوبنده را از آن دست بردارند و اين يك امرى است كه بين همه هست، يعنى يك تكليفى متوجه به همه هست، به من طلبه كه اينجا نشستهام و به شما علما و همه علماى بلاد و همه قشرهاى ملت، همه روشنفكران، همه نويسندگان، گويندگان، به همه تكليف شرعى است كه نگذاريد مساله مثل مساله مشروطيت بشود. عبرت بگيريد از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهايى كه مخالف با اسلام و جمهورى اسلامى هستند و بازيگر هستند، آنها مىآيند قبضه مىكنند. يكى از امورى كه خيلى لازم است، همين مساله است كه بايد تذكر بدهند آقايان، تنبه بدهند آقايان. و آن مطلب اول هم كه عرض كردم تذكر بدهند به مردم به اينكه امروز ايران، اينهائى كه در كار هستند، اينهائى كه متكفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوه قضائيه و همه اينها يك راه دارند مىروند. البته نادر تويشان هست كه شيطان است، لكن به حسب نوع امور، اينها دارند يك راه مىروند، خطوط مختلفه در كار نيست. اين توطئه را كه مىخواهند با اسم خطوط مختلفه، يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و در صورتى كه خود آنها با هم اختلاف ندارند، مريدها به اختلاف بيفتند و كم كم در همه جا همان حرفهائى كه در مشروطه بود، كه در يك شهر يك دسته اهل منبر مشروطه بودند، يك دسته اهل منبر مستبد بودند و در خانهها همين مسائل بود و در بازار همين مسائل بود، يك وقت اينطور نشود كه مردم را به جان هم بيندازند، اين براى طرفدارى از فلان شخصيت و آن براى طرفدارى از فلان شخصيت، در صورتى كه همهاش توهم بيشتر نيست. و همين طور در انتخابات توجه كنند، مردم را توجه بدهيد به اينكه شما مىخواهيد اسلام را حفظ كنيد، بايد منتخبين شما اشخاصى باشند كه توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. بايد تكليف كرد به مردم كه وقتى انتخابات پيش آمد به طور شايسته روحانيين عمل كنند، وعاظ عمل كنند و مردم هم به تبع آنها عمل كنند تا يك مجلسى داشته باشيم كه ديگر در آن هيچ اشخاصى كه مخالف با وجهه جمهوريت هستند نداشته باشيم.
ارتش مسلم عراق ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد
و از مسائلى كه بايد عرض كنم اين است كه جبههها محتاج به روحانى هستند، چنانچه همه مردم محتاج هستند كه روحانيون آنها را هدايت كنند، ارشاد كنند، اگر توطئهاى در كار هست آنها آن توطئه را خنثى كنند. در جبههها، در شهرهاى مرزى احتياج هست به روحانيون، براى خدا روحانيون به جبههها بروند، به شهرهاى مرزى بروند و مردم را هدايت كنند. شياطين همه جا هستند، بايد در مقابلشان جندالله هم باشد. از جبههها مكرر اين مطلب گفته شده است كه روحانيون بيايند در اينجا، ما
احتياج داريم. و انصاف نيست كه اين جوانهاى عزيز ما در آنجا فداكارى كنند و از شماها تقاضا كنند كه بياييد ما را هدايت كنيد، بياييد ما را خط هدايت بدهيد و ما مضايقه كنيم. اين هم يكى از امورى است كه بايد آقايان توجه به آن بكنند و ايام محرم و صفر هم يك فرصتى است كه مىتوانند آقايان بروند در آنجا و مىتوانند در شهرهاى مرزى، ولو به نوبت (در بعضى شهرهاى مرزى مىگويند كه حتى براى عقد كردن هم روحانى نيست) ولو به نوبت باشد، آقايان در آن شهرها بروند يك ماه بمانند، بعد يكى ديگر يك ماه بماند، مردم را هدايت كنند، امور شرعيه مردم را به آنها بگويند. و به همه جوانان عزيز در سرتاسر كشور، بعد از آنكه از آنها تشكر مىكنيم به اينكه اين نهضت را و اين جمهورى اسلامى را از گزند حفظ كردند، لكن توجه كنند كه بين راه هستند، و امروز احتياج هست به وجود اين جوانها، ما نرسيدهايم به آن مقصدى كه اسلام به ما پيشنهاد كرده بايد آقايان باز هر جا مىروند براى صحبت كردن به جوانهاى ما توصيه كنند كه جبههها را پر كنند.
بحمدالله در جبههها الان قدرت و همه چيز در دست ماست، لكن ما نبايد مغرور بشويم به اينكه قدرت در دست ماست. ما تا آخر بايد هميشه دنبال اين باشيم كه بايد ما پيش برويم. بايد ما دشمن را شرش را از سر ايران قطع بكنيم. و در عين حالى كه بنده مكرر عرض كردهام و مسؤولين محترم فرمودهاند، در عين حالى كه ما هرگز مهاجم نيستيم و نخواهيم بود، لكن اين پيشرفتى كه - در ملت - در كشور عراق مىشود براى دفاع است، دفاع از كشور خودمان، دفاع از كشور اسلامى عراق. امروز كشور عراق ابتلايش بيشتر از كشور ماست، مردم مسلمان عراق امروز بيشتر در رنج هستند از ما، اختناقى كه در عراق حكمفرماست، در هيچ عصرى شايد نبوده، مردم مالك هيچ نيستند در عراق. دم از اسلام مىزنند، اين سردمدارهايى كه اصل اسلام را اطلاع ندارند چى هست، لكن يك كلمه اسلامى شنيدهاند و دم از اسلام مىزنند، لكن اسلام را زير پا گذاشتهاند و اين مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار دادهاند كه سلب امنيت الان از عراق هست. بعضى از آقايان كه تازه آمده بودند از عراق، مىگفتند اصلاً مردم مسلوب الامنيه هستند. اينها نمىدانند كه فردا چه خواهند كرد با آنها، حزب بعث چه خواهد كرد با آنها. ما دفاع - در، از - مىكنيم از اسلام، اسلام در عراق دارد پايمال مىشود. اين ارتش عراق كه همه بعثى نيستند، اينها يك دستهشان بعثى هستند، خوب، باقى مسلم هستند، اينها ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد و همه شعائر اسلامى را از بين ببرد. اينها آن روزى كه دستشان برسد، شك نكنيد كه اعتاب مقدسه را با خاك يكسان مىكنند، همانطورى كه قبور اولياء خدا در بقيع با نافهمى و كجروى از بين بردند، اينها با ضد اسلامى در عراق خواهند رفتار كرد و اين بقاع مطهره را نخواهند (اگر دستشان برسد خداى نخواسته) باقى بگذارند. چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به اين معانى؟ صدام لب جهنم واقع شده است، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به يك قيامى است در عراق، ولو قيامى ضعيف.
ما نمىخواهيم كه به عراق تحميلى بكنيم، ما عراق را محترم مىدانيم همانطورى كه ايران را مىدانيم و عراق را محترمتر مىدانيم براى اينكه اميرالمومنين در عراق است، امام حسين در
عراق است. ما مىخواهيم كه در پناه اين بقاع مطهره، مردم با آرامش زندگى كنند، نه اينطورى كه الان هست كه نمىدانند كه فردا صبح به حال خودشان و اولادشان و علمايشان اينها چه خواهد آمد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همانطورى كه عنايت كرد به ايران و ايران را نجات داد از دست آن رژيم فاسد، به عراق هم عنايت بكند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و كارمندها و كارگرها و كشاورزهاى عراق را توجه بدهد و همانطورى كه در اينجا واقع شد، اين تحول در آنجا هم واقع بشود انشاءالله. و ما امروز ملاحظه مىكنيم كه به واسطه بيعرضگى اين حكومتها، آمريكا از آن ور دنيا دارد حكومت مىكند به اينجاها. اينجا ما دستش را قطع كرديم كه نفس نمىتواند بكشد، و خليج دست ماست كه آمريكا تا آمده است بجنبد ديگر نفتى براى آنها نمىگذاريم بماند، لكن بىتوجهى اين حكومتها اسباب اين شده است كه آمريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كرده و اينجا زمام امور اين حكومتها را به دست گرفته، قدرت دست اينهاست، لكن قدرتى كه عقل ادارهاش را ندارند، قدرت دارند، لكن اداره نمىتوانند بكنند. ايران در اول قدرتى نداشت، هر چه قدرت بود مال شاه معدوم و بستگان آمريكا بود، ارتش دست آمريكائىها بود و همه چيز دست آنها بود، لكن ملت ما هوشيار بود و سران اين مملكت عاقل بودند، توانستند اين مردم را توجه بدهند و بيدار كنند و كردند آن كارى كه شايسته يك ملت بود. كشورهاى ديگر مردمش خوبند، لكن مديرى كه بتواند آنها را اداره بكند و وادار كند به اينكه نگذارند سلطه آمريكا به اينطورى كه هست باقى بماند و هر روز زيادتر بشود و همين طور سلطه شوروى. اسلحه دست شماست، لكن بايد آن كسى كه اسلحه دستش است بداند چه مىكند، بداند در كجا بايد به كار ببرد، شما اسلحه دست گرفتيد و به اسلام صدمه مىزنيد. شما مىدانيد كه جمهورى اسلامى مىخواهد اسلام باشد در اين كشور و در همه كشورها، لكن اسلحههاتان را دست گرفتيد و بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى عمل مىكنيد. اسلحه داريد، لكن نمىدانيد كجا عمل كنيد. شما اگر با هم متحد بشويد، همين حكومتهاى عرب با هم متحد بشوند، ساير مسلمين هم همراه آنها هستند، ما هم همراه آنها هستيم، متحد بايد بشوند - بشوند - و آمريكا را بگويند تو چكاره هستى كه آمدى خليج فارس را مىخواهى اداره بكنى؟ به تو چه ربط دارد؟ شوروى چكاره است كه از آن ور آمده است و افغانستان را مىخواهد فرمانفرمائى در آن بكند؟ به چه مناسبت؟ براى اين است كه اينها استفاده مىكنند از نادانى يك دسته و از خيانت يك دسته. يك دسته نادانند، يك دسته خائن، يك دسته مردم بيچاره هم كه گرفتار در دست اينها هستند، نمىتوانند كارى انجام بدهند. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما و به همه و به همه مظلومين جهان منت بگذارد كه از زير سلطه اين ظالمهائى كه خون مردم را دارند مىمكند، نجات پيدا بكنيم.
مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى است بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود
و شما آقايان كه بسيارىتان در منابر و بسيارى در پائين منابر مردم را ارشاد مىكنيد، بايد در
اين دو ماه مبارك ارشادتان را قوى بكنيد و مسائل اسلامى را براى آنها بگوييد، مسائل سياسى را براى آنها بگوييد، در عين حالى كه مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى هست، بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود، منتها الفاظ تغيير بكند. مصيبتها همان است، مصيبتها تغييرى ندارد، بايد آن بعد سياسى كربلا را براى مردم بيان كرد. سيدالشهداء به حسب روايات ما و به حسب عقايد ما از آنوقتى كه از مدينه حركت كرد مىدانست كه چى دارد مىكند، مىدانست شهيد مىشود، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روايات ما. وقتى كه آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسى بزرگى بود كه در يك وقتى كه همه مردم دارند به مكه مىروند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسى بود، تمام حركاتش، حركات سياسى بود، اسلامى - سياسى و اين حركت اسلامى - سياسى بود كه بنىاميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود.
آن روزى كه افراد ادراك مىكنند كه احتمال هم بدهند كه اسلام در خطر است، آن روز همان كارى كه امام حسين كرد بايد بكنند. آن روزى كه احتمال ما بدهيم كه اسلام در خطر است، بايد همهمان فداكارى بكنيم، بايد برويم دنبال كار. اگر احتمال بدهيم كه به واسطه تبليغات انتخاباتى ما اسلام و جمهورى اسلامى در خطر است بايد آنجور تبليغاتى كه خطرناك است، دست از آن برداريم، براى اينكه ضد اسلام است و گاهى با اسم اسلام يا با توهم اسلامى بودن، يك امورى انجام مىگيرد كه بر خلاف اسلام است. در مشروطه هم اينطور بود، يك دسته واقعاً به آنها آنقدر تزريق شده بود كه اعتقاد كرده بودند كه بايد فلان جور را عمل كرد، به آنها تزريق كرده بودند، اين سلطنتطلبهاى آنوقت آنقدر تزريق كرده بودند كه مردم استبداد را ترويج مىكردند (يعنى يك دسته، يك دسته از اهل منبر هم همين طور). حالا هم همين طور است. ممكن است شياطين در بين مردم بيفتند و آنقدر تزريق كنند كه تكليف شرعى معين كنند برايتان كه بايد ما مخالفت با فلان مقام، مخالفت با فلان امر بكنيم. بيدار باشيد! آنها با توطئههاى شيطانى دارند عمل مىكنند. توطئههاى شيطانى غير از اين لشكركشى است اين مهم نيست، آن توطئههاى شيطانى كه بين خود شما ممكن است كه تفرقه خداى نخواسته ايجاد كند، آنهائى است كه يك كشور را به باد مىدهد و بر مىگرداند به زمان سابق و آن نه به فرم سلطنت، به فرم اسلام، لكن اسلامى كه آنها مىخواهند عمال آمريكا دست بردارند از كارهايشان، گذشت كه اينها بتوانند كارى انجام بدهند، بروند سر جايشان بنشينند كار ديگر انجام بدهند. آن عمالى كه در خارج نشستهاند و دائما بر ضد ايران تبليغ مىكنند و مىگويند كه همه ايرانىها برگشتهاند از جمهورى اسلامى و همه با ما هستند، خوب، اگر همه با شما هستند، خوب، تشريف بياوريد اينجا، پس چه شد فرار كرديد؟ حالا هم دژ دور خودتان بستيد. اگر همه ايرانىها يا اكثر ايرانىها با شما موافقند و از ترسشان دارند نماز جمعه مىروند و از ترسشان دارند عرض مىكنم كه فداكارى مىكنند، اگر اينطور است خوب، همه با شما هستند، خوب، چرا رفتيد خارج نشستهايد؟ چرا جرات نمىكنيد بيائيد اينجا؟ اينها همينها هستند كه مىخواهند در دلهاى ساده مردم نفوذ كنند و انشاءالله كه موفق نخواهند شد و اسلام بحمدالله يك جلوهاى كرده است و در همه دنيا اين جلوه را كرده است و مردم دنيا و
مظلومين دنيا توجه پيدا كردهاند به اين جمهورى اسلامى. و اميدوارم كه ما هم خودمان پايبند باشيم به اسلام و به جمهورى اسلامى و همه شما موفق باشيد براى اينكه خدمت كنيد به اين مردم، خدمت كنيد به اين مستمندان دولت خدمت كند به اين كسانى كه در راه اسلام آنقدر فداكارى كردند، خدمت كند به اين اهالى دزفول و اهالى انديمشك و خوزستان كه همه چيز خودشان را از دست دادند، خدمت كنند. اين يك تكليف شرعى است براى همه ما.
والسلام عليكم و رحمة الله