پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:02 AM
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت، فرماندهان و پرسنل نيروهاى سه گانه ارتش و سپاه، اعضاى شوراى مركزى ائمه جمعه، مسؤولان شهردارى، گروهى از مسؤولان لشكرى و كشورى و اقشارمختلف مردم به مناسبت حلول سال جديد
عنايت حق تعالى مردم را وادار كرده است به خدمت
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اين آغاز سال جديد تبريك به همه آقايانى كه در اين محفل حاضرند و تمام ملت و خصوصاً رزمندگانى كه در جبههها مشغول به فداكارى هستند و بازماندگان شهداى عزيز و به معلولين و متعلقين به آنها تبريك عرض مىكنم و من اميدوارم كه همانطورى كه خداوند تبارك و تعالى از ابتدا اين نهضت قدم به قدم ما را هدايت فرمودهاند به راه پيروزى، عنايات خودشان را براى پيروزى اسلام و مسلمين مستدام بدارد. آنچه كه در اين چند سال شده است آقايان شمهاى از آن را فرمودند و البته احصاء تمام آنها نمىشود كه به اين گفتارها و مجالس احصاء كرد و نه ما قدرت اين را داريم كه احصاء كنيم. و من كراراً به متصديان امور عرض كردهام كه كارهايى كه انجام دادهايد با آن حجم بسيار، به ملت بازگو كنيد خصوصاً مىبينيد كه تمام رسانههاى گروهى و تمام اشخاص منحرف دائماً به گوش جهانيان القاء مىكنند كه اين پيروزى براى اسلام تا كنون حاصل نشده است، بلكه اين جمهورى رو به زوال است. آنچه كه عمل كردهايد به مردم بگوييد، ممكن است كه اين تبليغات در بين يك دسته از مردم كه آشناى به مسائل نيستند يك وقت خداى نخواسته تأثير بگذارد. ما آن مقدارى كه از متصديان امور شنيديم، در هر جنبهاى از جنبهها، ديديد كه حجم كارى كه اين جمهورى اسلامى براى طبقه ضعيف و مستضعفان كردهاند، يك حجم بزرگى است كه در طول سلطنت اين پدر و فرزند خلف حاصل نشده است. مىبينيم كه در هر جا اينها مىروند، متصديان مىروند و عمل مىكنند، مردم آنجا تقريباً به آنها مىگويند كه ما چه نداريم، چه نداريم. حتى اينها يك راه درست براى اين مستمندان و بيچارهها درست نكردند و يك درمانگاه براى اين روستاها درست نكردند و اين روستاها در كمال مظلوميت بسر بردند. و در اين مدت كمى كه با تمام گرفتارىهاى داخلى و خارجى مبتلا بوده است جمهورى اسلامى، متصديان امور و خود ملت آنقدر كار كردند كه متوقع نبود در آن گرفتارىها بتوانند، لكن چون عنايات حق تعالى پشت سرشان هست و مردم را همان عنايات وادار كرده است به خدمت، از اين جهت توفيق بسيار حاصل شده است.
هر رشتهاى، اين كوخ نشينان بودهاند. طبع كاخ نشينى منافات دارد با ترتيب صحيح، منافات دارد با اختراع و تصنيف و تأليف و زحمت. اگر در سرتاسر دنيا هم بخواهيد گردش كنيد و پيدا كنيد، اگر موفق بشويد، يكى دو تا و چندتاست. تمام مصنفين از اين كوخ نشينان بودند تقريباً و تمام مخترعين از همين كوخ نشينان بودند تقريباً. ما وقتى كه در مذهب خودمان ملاحظه مىكنيم كه فقه ما آنطور غنى است و فلسفه ما آنطور غنى است، آن اشخاصى كه اين فقه را به اين غنا رساندند و آن اشخاص كه اين فلسفه را به اين غنا رساندند كاخ نشينان نبودند، كوخنشينان بودند. شيخ طوسى كه مبدأ اين امور و ارزندهترين اشخاص در جامعه تشيع بوده است يك كاخ نشين نبوده است، اگر كاخ نشين بود نمىتوانست اين كتبى كه تحويل جامعه داده است و اين شاگردهائى كه تحويل جامعه داده است تحويل بدهد. در قشر مرفه نمىشود يك همچو كارى انجام بگيرد. وقتى كه در متأخرين از علما ملاحظه مىكنيم مىبينيم كه صاحب جواهر يك همچو كتابى نوشته است كه اگر صد نفر انسان بخواهند بنويسند شايد از عهده برنيايند و اين كاخنشين نبوده يك منزل آنطور كه نقل مىكنند در آنوقتى كه ايشان اين كتاب را نوشتهاند سرداب در نجف نبوده، سرداب را شيخ انصارى از ايران براى نجف سوغات برده، يك منزل محقر داشتند و در يك اتاقشان باز بوده به يك دالانى از قرارى كه نقل مىكنند - كه در آن هواى گرم نجف يك نسيمى، نسيم داغى مىآمده است و ايشان مشغول تحرير جواهر بودند. از يك آدمى كه علاقه به شكم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اينها دارد اين كارها نمىآيد، طبع قضيه اين است كه نتواند. زندگى شيخ انصارى را همه شنيده يعنى بسيارى شنيدهايد چه وضعى داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمىتوانست آن شاگردهاى بزرگى را تربيت كند و نمىتوانست آن كتابهاى ارزنده را تحويل جامعه بدهد.
ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخنشينى را از اين ملت بزداييم
ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخنشينى را از اين ملت بزداييم. اگر بخواهيد ملت شما جاويد بماند و اسلام را به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد، در جامعه ما تحقق پيدا كند، مردم را از آن خوى كاخنشينى به پايين بكشيد، خود كاخ نشينى اين خوى را مىآورد، ممكن است كه در بين آنها هم كسى پيدا بشود لكن نادر است. توجه كنيد كه مبادا اين ملتى كه الان كوخنشينانش مشغول فعاليت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، اين كوخ نشينان را زحمت بكشيد كه به همين حال خوى كوخ نشينى و خوى اينكه توجه به كاخها نداشته باشند نگه داريد تا بتوانيد ادامه بدهيد زندگى صحيح اسلامى را. آن خوى كاخنشينى مضر است، خودش مضر نيست، خويش مضر است لكن خود او، اين خوى را دنبال دارد. كسى كه تمام توجهش به دامدارى است او نمىتواند آدم بشود، كسى كه تمام توجهش به باغدارى است او نمىتواند يك انسان مفيد واقع بشود. آنهائى كه دامداريشان مفيد است براى جامعه، آنها توجه به دامدارى ندارند، آنهايى كه دامداريشان براى حفظ جامعه است آنها جزء همان كوخ نشينانند و آنهايى كه باغداريشان براى حفظ جامعه است آنها هم
اينطور، لكن وقتى خوى زمينخوارى و باغدارى و كاخ نشينى در بين مردم باشد، اين اسباب اين مىشود كه انحطاط اخلاقى پيدا بشود. اكثر اين خوىهاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است و شما امروز در جامعه خودتان وقتى ملاحظه بكنيد، در جامعه اهل علم - عرض مىكنم - كه مدرسهنشينها، اينها كه زحمت مىكشند و كار براى اين جمهورى اسلامى مىكنند، اينها همين كوخنشينهايند. حجرههاى مدرسه را بروند ببينند كه چى است وضعش و فعاليتشان چيست، منزل علماى اسلام را بروند ببينند چى است وضعش و كارشان چى است، منزل مدرسين جامعههاى ما را بروند ملاحظه كنند ببينند كه منازلشان چى هست و كارشان چى است. و ما بحمدالله امروز همه دست اندركارهايمان كاخنشين نيستند، دولت ما يك دولت كاخنشين نيست. آن روزى كه دولت ما توجه به كاخ پيدا كرد، آن روز است كه بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم. آن روزى كه رئيس جمهور ما خداى نخواسته از آن خوى كوخنشينى بيرون برود و به كاخ نشينى توجه بكند، آن روز است كه انحطاط براى خود و براى كسانى كه با او تماس دارند پيدا مىشود. آن روزى كه مجلسيان خوى كاخنشينى پيدا كنند خداى نخواسته و از اين خوى ارزنده كوخ نشينى بيرون بروند، آن روز است كه ما براى اين كشور بايد فاتحه بخوانيم. ما در طول مشروطيت از اين كاخنشينها خيلى صدمه خورديم، مجلسهاى ما مملو از كاخنشين بود و در بينشان معدودى بودند كه از آن كوخنشينها بودند و همين معدودى كه از كوخنشينها بودند از خيلى از انحرافات جلو مىگرفتند و سعى مىكردند براى جلوگيرى. آن روزى كه توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد كه خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنيا خداى نخواسته در آنها تأثير بكند، آن روز است كه بايد ما فاتحه اسلام را بخوانيم.
مادامى كه اين ملت، اين حالى كه الان دارند كه توجه به معنويات تا يك حدودى و اين جوانهاى ما توجه به معنويات دارند و اين تحول عظيم پيدا شده است در آنها كه شهادت را با جان و دل مىخرند، مادامى كه اين محفوظ است، اين جمهورى اسلامى محفوظ است و هيچ كس نمىتواند به او تعدى كند. آن روزى كه زرق و برق دنيا پيدا بشود و شيطان در بين ما را پيدا كند و راهنماى ما شيطان باشد، آن روز است كه ابرقدرتها مىتوانند در ما تأثير كنند و كشور ما را به تباهى بكشند. هميشه اين كشور به واسطه اين كاخنشينها تباهى داشته است. اين سلاطين جور كه همه كاخنشين تقريباً بودند، اينها به فكر مردم نمىتوانستند باشند، احساس نمىتوانستند بكنند فقر يعنى چه، احساس نمىتوانستند بكنند بىخانمان يعنى چه، اينها اصلاً احساس اين را نمىتوانستند بكنند. وقتى كه كسى احساس نكند كه فقر معنايش چى است، گرسنگى معنايش چى است، اين نمىتواند به فكر گشنهها و به فكر مستمندان باشد. لكن آنهايى كه در بين همين جامعه بزرگ شدهاند و احساس كردند فقر چى است، ديدند، چشيدند فقر را، احساس مىكردند، ملموسشان بوده است كه فقر يعنى چه، اينها مىتوانند به حال فقرا برسند. كوشش كنيم كه اين وضعيت در همه ما محفوظ باشد، در مجلس ما، در ارگانهاى دولتى ما، در مجاهدين ما، در ارتش ما، در قواى مسلحه، در قواى قضائيه بايد اين معنويت محفوظ بماند، توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست كه يك نفر را از اين صحراى گرم
عربستان و از آن مركز همه جهالتها منبعث مىكند و يك همچو بساط عالى و يك همچو انسانهايى را تربيت مىكند و يك همچو ملتى را ايجاد مىكند. از شاهنشاهى اين چيزها نمىآيد. شبان است كه مىتواند راه بيفتد و در مقابل فرعون بايستد. از يك نفر نظير خود فرعون اين كار نمىآيد. ما بايد آدم تربيت كنيم، نه شكمباره. اسلام مىخواهد انسان درست كند، اسلام مىخواهد كه استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنيا ممكن نيست حاصل بشود. اينهايى كه الان هم براى ملتهاى خودشان آنطور تباهى ايجاد مىكنند اينهايىاند كه در كاخ نشستهاند و نمىدانند گرسنگى يعنى چه، فقط توجه به منافع خودشان دارند و مىبينند كه امريكا منافع خودشان را حفظ مىكند، منافع خودش را حفظ مىكند و منافع اينها هم تا آن حدودى كه اينها محفوظ باشند براى خودش، حفظ مىكند. يك همچو اشخاصى نمىتوانند به فكر ملت و استقلال ملت باشند. اينهايى كه همه توجهشان به اين است كه كاخ براى خودشان درست كنند، حتى براى حيوانات خودشان، براى سگهاى خودشان كاخ درست مىكنند اينها، اينها نمىتوانند به فكر مردم و آن گرسنههايى باشند كه در كشورهاى خودشان هست و لهذا مىبينيم كه نفت همين بيچاره را مىبرند به جيب آمريكا مىريزند و ملتشان آنطور گرسنه و پابرهنه هستند. اينها احساس ديگر ندارند، اينها احساس انسانى از دستشان رفته. اين توجه به زرق و برق دنيا انسان را از آن احساس انسانىاش مىبرد، يك حيوان است در بين مردم راه مىرود. كوشش كنيد معنويت را تقويت كنيد در بين اين ملت. با معنويت است كه شما مىتوانيد استقلال خودتان را حفظ كنيد و آزادى خودتان را حفظ كنيد و به مراتب كمال برسيد.
مسأله قضا يك مسألهاى است كه به عهده اهل علم است
و اما گرفتارىهايى كه ما الان داريم و بايد دنبالش برويم يكى مسأله قضاوت است. اين را من سابق هم عرض كردم و ديروز يك نفر از شوراى قضايى آمد پيش من و گفت ما امروز در عين حالى كه بسيار كار كرديم و بسيار خوب شده است اوضاع قضا، معذلك كمبود داريم از حيث قاضى. ايشان گفتند كه ما الان 120 نفر قاضى معمم لازم داريم، روحانى لازم داريم و من قبلاً هم عرض كرده بودم كه ما دست احتياج را به اين حوزهها دراز مىكنيم، حوزههاى بزرگ مثل حوزه قم (قم خيلى كار كرده است در اين امر) مثل حوزه اصفهان، مثل حوزه مشهد، آذربايجان. آقا، مسأله قضا يك چيزى است كه به عهده شماست، مسأله قضا يك مسألهاى است كه به عهده اهل علم است، اينها مسؤول هستند پيش خدا و نمىشود كه انسان بنشيند نگاه كند و قضاوت به وضعى باشد كه نتوانند، شوراى قضايى نتواند در هر جا يك قاضى متوسط بفرستد. البته آن قضايى كه اسلام فرموده است و آن شرايطى كه اسلام فرموده است آن در بايد به تدريج به دنبالش برويم، بايد حوزهها دنبال اين مطلب بروند كه قاضى به آن نحوى كه شارع مقدس مقدر فرموده است پيدا بكنند، لكن امروز كه ما دستمان از آن مرتبه بالا كوتاه است نبايد بنشينم تا اينكه قضاوت به حال سابق باقى بماند. بايد ما كوشش كنيم و آنقدرى كه مىتوانيم حوزهها بايد كوشش كنند و افرادى كه الان در حوزهها هست و صلاحيت دارند از براى اين
كار و در حوزهها هم مدرس مثلاً نيستند، مشغول كارهاى تدريسى و امور اينطورى نيستند اينها، خوب اشخاص زيادى هستند كه مىتوانند بروند، از حوزه اصفهان مىتواند يك عده كثيرى را، از مشهد مىشود، از تبريز مىشود، از اينجاها مىشود، از حتى دهات هم ما داريم افرادى را، كه اين كارى است كه بايد انجام بگيرد. ما هى بنشينيم كه كى براى ما انجام بدهد، كى قوه قضائيه را اداره كند، غير از حوزههاى علميه، كى قدرت اين مطلب را دارد؟ البته، هم بايد به فكر آتيه باشند و درست كردن يك قاضىهاى صالح بزرگ و هم الان ما گرفتار هستيم و بخواهد معطل بماند قضا، بخواهد معطل بماند اصلش رسيدگى به گرفتارىهاى مردم، امروز با اجازه فقها، خوب، يك عدهاى بايد متصدى اين امر بشوند كه مىدانند به طور فرض كنيد تقليدى هم حتى كار را انجام بدهند و اين يك تكليفى است از براى همه ما. و يكى هم خود قوه قضائيه، قوه قضائيه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است، نواميس مردم، سر و كار اين با آنهاست و بايد افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاى قاضى بزرگ است، عمدش مصيبت بار است، خطايش هم بزرگ است، بايد خيلى در اين معنا توجه كنند و آن چيزى كه من عرض كردم در آن اعلاميهاى كه دادم، راجع به اين اعلاميه 8 مادهاى ، البته دنبال كردند، تعقيب كردند لكن تعقيب بيشتر لازم است، بايد با قدرت و قوه دنبال اين بروند كه نابسامانىهاى اين كشور رفع بشود.
ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم
حالا اگر يك كلمه من وقتى مىگويم بايد بشود، الان، شب وقتى كه باز مىكنيم راديو فلان و فلان را، مىگويد كه معلوم مىشود اصلش در ايران به هم خورده همه اوضاع، براى اينكه فلانى گفته است كه بايد چه بشود. اگر در قرآن گفت كه مردم تقوا داشته باشيد، معلوم مىشود در اسلام اصلاً تقوا نيست؟! قرآن گفته تقوا پيدا كنيد. خوب، ارشاد مردم ولو اينكه خوب باشند، يك امر راجح است. خداى تبارك و تعالى پيغمبر را نصيحت مىكند، امر به تقوا مىكند، حالا اگر راديوى فلان بگويد كه خوب، خدا به پيغمبر گفته است كه يا ايها النبى اتق الله پس معلوم مىشود تقوا نداشته؟! نخير.
- اينها - من الان يكى از نعمتهاى بزرگى كه مىخواستم عرض بكنم اين وضعى است كه ما الان در ايران داريم، ما نمىتوانيم از عهده اين شكر بربياييم كه ما در همه بلاد الان، هم ائمه جمعهمان، هم مردم، همه توجه دارند به اسلام، هم همه ائمه جماعات، زن و مرد، مردم توجه دارند. شما اين نماز جمعههايى كه در ايران، سرتاسر ايران بپا مىشود ملاحظه مىكنيد كه در حال سر ما با آن وضع سرما، در رطوبت، در يخبندى وارد مىشوند، در آن گرماى تابستان هم در بلاد گرم وارد مىشوند، در اين بلاد جنگزده مثل آبادان كه هر روز مورد تجاوز جنايتكاران است باز هم نماز جمعه بپا مىشود و مردم در نماز جمعه حاضر مىشوند. اين چى است؟ اين چه چيزى است كه براى ما حاصل شده؟ اين را كى كرده غير از خداى تبارك و تعالى؟ اين نعمتهايى است كه خدا به ما داده.
ما بحمدالله الان يك مجلسى داريم، كه انشاءالله بهتر خواهد شد، لكن مجلسى داريم كه
خواست اسلام را دارد ايجاد مىكند. وقتى كه ملاحظه مجلس را مىكنيم، ملاحظه شوراى نگهبان را مىكنيم، ملاحظه دولت را مىكنيم. ملاحظه قوه قضائيه را مىكنيم، وقتى همه اين را ما ملاحظه مىكنيم اينها مورد تشكر است كه يك دستهاى از همين مردم، نه آن بالانشينها و كاخنشينها، از همين مردم متعارف خودمان، متصدى شدند و دارند زحمت مىكشند براى اين ملت. اين ملت را هم تشكر از او مىكنيم كه دارد با كمال قدرت پشتيبانى مىكند. ملت بايد از اين دولت تشكر كند و قدردانى كند و دولت هم بايد خدمتگزار اين ملت باشد و از او تشكر كند. ملت بايد از اين قواى مسلح، اين جوانها كه دارند جان خودشان را براى حفظ نواميس شما فدا مىكنند، دارند صحت خودشان را از دست مىدهند و دارند زحمت مىكشند براى حفظ شما، بايد قدردانى بكنند و مىكنند. ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم كه يك همچو وضعى الان ما داريم، وقتى مىرويم جبههها مىبينيم كه جبههها جوان آنطور مشغول فعاليت هستند و مشغول جانبازى هستند، وقتى مىرويم در بيمارستانها، اين بيمارها آنطور، اين عليلها، اينهايى كه در جنگ معلول شدند، اينهايى كه زخمى شدند، آنطور روحيه اسلامى دارند الان همه شما ژاندارمرى آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ارتش آنوقت چى بود، حالا چى هست؟ ستاد ارتش آنوقت كىها بودند، حالا كى هست؟ همه چيز بحمدالله عوض شده است. ما بايد شكر خدا را بكنيم و اين را حفظش كنيد، حفظش به اين است كه با هم باشيم. آقا، همه دنيا مخالف ماست، ما خودمان بايد با هم باشيم، هستيم با هم، حالا شب نگويند كه معلوم شد همهشان به هم ريختند، لكن تذكر هميشه لازم است.
در مجلس مخاصمه در كار نيست، مباحثه علمى است
انسان، يكى از نكاتى كه در قرآن مكرر هست يا مكررات، براى اينكه قرآن يك آدم سازى مىخواهد بكند. قرآن تاريخ نيست، اگر تاريخ بود، در تاريخ، كتاب تاريخ يك قصه را نوشت، ثانياً اگر بنويسند زيادى نوشتهاند، اما كتاب اخلاق بايد مكرر باشد. كسانى كه اخلاق مىخواهند براى مردم بگويند، بايد بگويند، بگويند تا توى مغزشان بكنند، با يك دفعه گفتن درست نمىشود. يكى از نكات بزرگى كه قرآن كريم، مكررات را مىبينيد دارد، اينها مكررات نيست، سبك انسان سازى اينجورى است، هر صفحه را باز مىكنى دعوت به تقوا، دعوت به خوبى، دعوت به چى، صفحه را هم باز مىكنى، قصه موسى را چندين مرتبه ذكر مىكند، قصه ابراهيم را چندين مرتبه ذكر مىكند، قصه نمىخواهد بگويد كه، يك دفعه وقتى گفت، خوب، بس است. اينهايى كه قرآن را نمىشناسند، اين خارجىها كه نمىفهمند قرآن چى است، مىگويند خوب بود باب باب باشد، هر بابى يك كلمهاى باشد ديگر. قرآن آمده آدم درست كند، آدم درست كردن به يك دفعه گفتن نمىشود. معلم اخلاق با يك دفعه بگويد و تمام كند برود نمىشود، بايد در يك مجلس هم ده مرتبه يك مطلب را هى بگويد، بگويد، بگويد تا در دلها بنشيند. ما بايد دائماً به هم سفارش كنيم. حوزههاى علميه به دولت و به ملت و به اينها بايد سفارش كنند، دعوت به تقوا كنند، دعوت كنند به وحدت، دعوت كنند به تقوا، مردم، هركس با هم
مىنشيند اين دعوت را بكنند، اهل منبر كه مىكنند و بايد زيادتر بكنند، مجلس بايد در بين صحبتهايشان مردم را بسازند. جنگ مجلس، مثل جنگ دو فقيه مىماند، نه اين است كه اينها اختلاف دارند. خوب، فقها با هم اختلاف دارند، از صدر اسلام تا حالا اگر اين نظرها تصادم با هم نمىكرد فقه ما به اين قوت نبود، نظرها بايد تصادم كنند، دعوا شود بايد سر آن. بعضى حوزههايى كه ما ادراك كرديم دعوا بود، استاد يك چيزى را مىگفت، شاگرد مىايستاد در مقابلش مىگفت، او مىگفت، اين گفت، او مىگفت تا يك مطلب را ديگران استفاده مىكردند از آن، در مجلس هم بايد اينجور باشد. مخاصمه در كار نيست مباحثه علمى است، مباحثه اخلاقى است، بايد اخلاق به مردم ياد بدهد، دعوا نبايد باشد در آن.
بايد همه به هم خدمت كنند و حسن نيت داشته باشند
و همين طور مادامى كه ما منسجم هستيم با هم، دستهايمان تو هم است و دعاى وحدت مىخوانيم، هستيم. آن روزى ما از بين خواهيم رفت كه اين دستها از بين هم بيرون برود، اين به او بد بگويد، او به او بد بگويد، او اشكال به او كند، او اشكال به او بكند. و ما بحمدالله الان يك ملتى داريم كه دستشان در دست هم است و كسى نمىتواند به اين ملت آسيب بزند. اين پشتيبانى از هم و اين كمك كردن، حوزهها به دولت، به قوه قضائيه، به مجلس كمك كنند، مجلس به آنها كمك كند، دولت به همه كمك كنند، مردم به هم كمك كنند. اين بارى كه الان به دوش دولت هست نمىتواند تنهايى اين بار را بردارد. اين يك مسأله واضحى است، اگر پشتيبانى اين ملت نباشد، اگر پشتيبانى همه قشرها نباشد همه به هم مىخورد و هيچ كارى نمىشود كرد. اينكه تا الان شما پيروز شديد براى اين است كه پشتيبان شما خود ملت هست و خداى تبارك و تعالى اين ملت را بعث كرده است به اينكه پشتيبان شما باشد. وقتى شما خوب كار كنيد براى ملت، آنها هم پشتيبانند. وقتى دولت خوب كار كند براى ملت، پشتيبانند.
وقتى مجلس خوب كار كند براى مردم، پشتيبان هستند. مردم بايد پشتيبان ملت و پشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضائى باشند و همه به هم خدمت كنند، همه حسن نيت داشته باشند براى خدمت كردن به هم و بدانند اين خدمت عبادتى است كه كمتر عبادت به اين بزرگى هست. امروز براى حفظ اسلام بايد ما از همه چيزهايى كه در ذهنهايمان هست و كدورتهايى كه فرض كنيد يك وقتى داريم، دست برداريم، براى خدا با هم باشيم. اگر اينطور شد شما حفظ خواهيد شد و اسلام را خواهيد صادر كرد به همه دنيا. و من به شما عرض كنم كه اگر خداى نخواسته، خداى نخواسته اسلام در ايران سيلى بخورد، بدانيد كه در همه دنيا سيلى خواهد خورد و بدانيد كه به اين زودى ديگر نمىتواند سرش را بلند كند. اين الان يك تكليف بسيار بزرگى است كه از همه تكاليف بالاتر است، حفظ اسلام در ايران. و حفظ اسلام در ايران به وحدت شماهاست، وحدت روحانى و مردم، مردم و روحانى، ارتشى و ژاندارمرى و قواى مسلح با دولت، همه اينها با هم. همه وقتى دست به هم داديم و
همه شديم يد واحده على من سواها همانطورى كه فرمودند كه اينها دست واحد هستند بر سوايشان، اگر دست واحد شديم براى من سواها هيچ كس نمىتواند به ما ضررى بزند. آن روز به ما ضرر مىخورد كه خللى در وحدت ما پيدا بشود. هيچ كس نمىتواند در اين كشور كودتا كند، با وضع فعلى هيچ كس نمىتواند. آن روزى كه اختلاف پيدا شد بينتان، آن روز بدانيد كه آن شياطينى كه نشستند آنجا و نگاه مىكنند، آن شياطين يك كودتاچى درست مىكنند، مىتراشند، اختلاف اين كار را درست مىكند. و ما اميدواريم كه اين وحدت محفوظ باشد و اين سال جديدى كه آمده است، وحدت ما زيادتر از آنوقتى كه بوده است باشد و به بركت اين وحدت، ما هم معنوياتمان را درست كنيم و هم مادياتمان را و هم فكرى براى مستمندان، فكرى براى اين بيخانمانها، فكرى براى اينها بكنيم.
ما بايد به حال اين مردم فقير برسيم
و من اميدوارم كه كسانى كه تمكن دارند، كسانى كه خانههاى زيادى دارند، كسانى كه چيزهاى زياد دارند گمان نكنند سعادتشان به اين زيادىهاست. يك نفر آدمى كه كم دارد ولى به اندازه معاش دارد، اين آدم لذت زندگى را، همين زندگى مادى را، لذتش را بيشتر از آن مىبرد كه صد تا كاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اينهاست. لذت زندگى را او نمىتواند بفهمد چى است. هزاران غذا در اينجا هست (شما گاهى وقتها شايد ديده باشيد در اين چيزهايى كه نمايش دادند، مثلاً در فيلمها هست) اينقدر غذا هست ميل نمىكند كه دست دراز كند، نه اينكه نمىخواهد، اصلاً ميل ندارد، نه اينكه مىخواهد حالا خودنمايى كند كه من كم مىخورم، نمىتواند. يك درويش وقتى كه يك نان پيدا مىكند و مىخورد لذتش از آن آدمى كه صد تا كاخ دارد و نمىتواند استفاده كند بيشتر است. لذت به دارايى نيست، لذت يك مطلبى است كه انسان در خودش بايد پيدا بشود و آن نمىشود الا اينكه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد. آن كسى كه تزلزل دارد در زندگى، شما خيال مىكنيد كه حالا رئيس جمهور آمريكا با رئيس شوروى خيلى در رفاه هستند؟ و تزلزلى كه در دل آنها هست در هيچ كى نيست، در هيچ فردى نيست، هر يكى مىخواهند ديگرى را بخورند. نمىدانم شنيديد اين را، من شنيدم كه گرگها وقتى كه مىخواهند بخوابند (جمعيت هستند و مىخواهند بخوابند) رو به هم مىخوابند، يعنى يك دايره مىشود، هيچ كدام پشت به هم نمىكنند براى اينكه اگر پشت بكنند مىترسند آن يكى بخوردش. اين ابرقدرتها اينطورى هستند. الان آنقدرى كه آمريكا در فكر اين است كه شوروى را به هم بزند وضعش را، آن هم در فكر اين است كه اين را به هم بزند و همه سر اين سلاحهاى هستهاى دعوا دارند. اينها تزلزل خاطرشان اينقدر زياد است، اينقدر از هم مىترسند، اين از او مىترسد، او از او مىترسد. بايد ما فكر باشيم كه خودمان را در بين اين تلاطمى كه در دنيا هست حفظ كنيم و حفظ به اين است كه به اسلام گرايش پيدا كنيم و به احكام اسلام گرايش پيدا كنيم و به حال اين مردم فقير برسيم و به حال اين اشخاصى كه زحمت دارند براى اين ملت مىكشند، به حال اينها دولت برسد، مردم برسند. و من به اينهايى كه داراى املاك زياد هستند و داراى ثروت زياد هستند، به اينها عرض مىكنم
كه يك قدرى به حال اين فقرا برسيد، اينها را از خانههايى كه فرض كنيد حالا نشستند شما دو هزار تومان مىگيريد مىگوييد من سه هزار تومان مىخواهم، خوب يك قدرى كم چيز بكنيد اينها هم زندگى داشته باشند. هى دنبال اين نباشيد كه يك زورى تو كار بيايد. ما اميدواريم كه احتياج به اين حرفها نداشته باشد و خود مردم داوطلب اين كار را حل كنند و اين مستمندها را به يك زندگى، آنها بيچارهها قانع هستند به يك زندگى متوسط، به يك زندگى كه بتوانند اعاشه خودشان را بكنند، بتوانند يك سايه سرى داشته باشند. خداوند همه شما را انشاءالله موفق كند و اين سال را به مسلمين و به همه شماها و به همه ملتهاى دربند و ملت عزيز خودمان اين سال را مبارك فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله