پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:02 AM
بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
اين مجلس بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان تشكر مىكنم كه در اين هواى سرد و با اين برف تشريف آوردند و از نزديك ما خدمتشان مىرسيم.
من در اين مسأله هيچ شكى ندارم كه اين مجلس بهترين مجالسى است كه در همه دنيا هست و بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است. من از همه شما بيشتر زمانهاى سابق را ادراك كردهام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را ديدهام و كيفيت اينكه مردم چه جور انتخاب كردند و چقدر دخالت داشتند مردم و افرادى كه در مجلس آمدند چطور بودند و اين سنوات آخر را كه همه آقايان مىبينند و ديدهاند. در تمام طول مشروطيت، اين مجلس به اين ترتيب كه تمام افرادش تقريباً متدين و معتقد به اينكه بايد اسلام حكومت كند، در تمام دورهها نبوده است اين. و در انتخاباتى كه من از بچگى انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم كه از جاهاى ديگر هى شنيده شده است، انتخابات هيچگاه به طور كلى در دست مردم نبوده است. يك مدت زيادى به دست متنفذين منطقه، مناطق، خانها و مالكين بزرگ و اينها بوده است و در آنوقتى كه ديگر آن بساط آنها، قدرتهايشان از بين رفت، دربست در دست حكومت وقت بوده. اگر در تهران مثلاً يكى دو نفر، چند نفر كه انتخاب مىشدند، انتخاب مردم بود و باقىاش نبود (براى اينكه تهران - فرض كنيد - جايى بود كه خيلى نمىشد فشار بياورند) اما جاهاى ديگر مسأله، مسأله مردم در كار نبود، يعنى شوراى ملى ما در هيچ وقت نداشتيم. اگر چند نفر هم ملى در آنها بوده است، لكن مجلس همچو مجلسى نبود كه يك شوراى ملى باشد، و ما امروز داريم يك شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مىكنيم.
مجلس در رأس همه ارگانها واقع شده است
من در اين شك ندارم، در اينكه آقايان وكلا همه به حسب نوع (و اگر استثنا بشود يك استثناى بسيار نادر است) حسن نيت دارند، در اين هم من هيچ ترديدى ندارم و در اين معنا هم كه مجلس در رأس همه ارگانها واقع است و مجلس، ملت است كه متبلور شده است و تحقق پيدا كرده در يك جاى محدود، اين هم بىاشكال است. بنائاً عليه ما تا اينجايش با همه آقايان موافقيم و اعتقاد هم همانطورى
كه داريد، داريم. لكن هيچ كس و هيچ دستگاهى و هيچ فردى نمىتواند ادعا كند كه من نقص هيچ ندارم. اگر كسى ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست. كسى نيست كه بتواند بگويد كه من ديگر بىعيب هستم. اگر بعضى اشخاص پيدا بشوند كه خوب، بسيارى از عيوب را ندارند، لكن بىعيب ما نداريم در دنيا و ما بايد هميشه توجهمان به آن عيوب خودمان باشد. عيوب احتمالى، نمىگويم عيوب دارند، عيوب احتمالى و انسان كه بخواهد براى خدا كار بكند و به مقام انسانيت برسد، بايد هميشه دنبال اين باشد كه ببيند چه عيبى دارد، دنبال اين نباشد كه ببيند چه حسنى دارد، براى اينكه دنبال اينكه چه عيبى دارد، مىشود كه انسان در صدد رفع آن برآيد و دنبال اينكه چه حسنى دارد، پرده مىشود در چشم انسان و نمىتواند عيوب خودش را ببيند.
من ميل دارم كه اين مجلس، يعنى همه ميل داريد كه اين مجلس كه از همين ملت تشكيل شده است و با رأى همين ملت تشكيل شده است و همه مىدانيد كه اين ملت جز اسلام انگيزه نداشت، حتى مذاهبى كه رسمى هستند، آنها هم ديانت را مىخواهند، خدا را مىخواهند، رضاى خدا را مىخواهند، ما بايد فكر اين معنا باشيم كه اين معنا كه رضاى خداست و آرمان اسلام است، اين معنا را به تمام معنا در صدد باشيم كه متحقق كنيم. انسان گاهى ديدش، مجلس هم همين طور است، ديدها مختلف است، هر دو و همه جمعيت اسلام را مىخواهند، لكن ديد از اسلام اختلاف دارد و مىدانيد كه تقريباً بسيارى از روشنفكرهاى ما هستند، افراد تحصيلكرده ما هستند كه اينها ادعاى اسلام شناسى مىكنند، لكن از اسلام بىاطلاعند. اينطور نيست كه اسلام را به آن معنايى كه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. يك جنبه يا يك جنبههايى را در آن مطالعه مىكنند و مسائلى در آنجا مثلاً فهمند، لكن جنبههاى زياد ديگرى كه در اسلام هست توجه نمىكنند و اين اسباب اين مىشود كه يك اختلاف نظرهايى پيش بيايد. من ميل دارم كه، شما هم ميل داريد كه اين مجلس طورى باشد كه اگر قانونى را گذراند وقتى كه در شوراى نگهبان برود بىچون چرا قبول كنند. شما مىدانيد كه مردم اسلام را مىخواهند، ديانت را مىخواهند، رضاى خدا را مىخواهند. اينهمه مردمى كه در ايران در اين طول مدت مبارزه كردند و حالا هم دارند در جبههها مبارزه مىكنند و در پشت جبههها هم مبارزه مىكنند، اينها همه براى اسلام است و براى خداست. اينها را ما بايد فكر اين باشيم كه اين نظرى كه به مجلس دارند و نظر اسلامى دارند، اين نظر محفوظ بماند. اين نه مخصوص مجلس است، دولت هم همين طور است. همه كسانى كه مشغول يك شغلى در دولت هستند اين معنا را بايد توجه كنند كه مردم توجه به اسلام دارند، انحراف مختصرى اگر پيدا بشود در يكى از اينها، اين انحراف را مردم نمىپذيرند. و ما بايد براى خدا در صدد رضايت اين مردم باشيم، يعنى اين مردمى كه آن مجلسهاى طاغوتى را به هم زدند و يك مجلس اسلامى درست كردند، دست بسيارى را از توى حبسها گرفتند و بيرون آوردند، از تبعيدها، تبعيد شدهها را برگرداندند. اينها همه چيزهائى بود كه مردم كردند، ما ادعا نمىتوانيم بكنيم كه من كردم، شما كردى، جامعه كرد منتها به توفيق خداى تبارك و تعالى. خداوند اين جامعه را طورى قرار داد و عنايت به طورى شد كه اين جامعه با ديد اسلامى جلو افتادند. جوانهايشان
را فدا كردند و همه چيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كسانى كه آن رژيم را تقويت مىكردند رفتند و يك جمهورى اسلامى پيدا شد و از اين جهت مردم دنبال اسلام هستند. اگر خداى نخواسته در مجلس شورا (نه به واسطه سوء نيت، به واسطه اينكه شناخت كم است) يك دستهاى گمان مىكنند كه مكتب سرمايهدارى بهتر از مكتب كمونيست است مثلاً، يك دسته هم آن طرفش را خيال مىكنند. آن كه خيال مىكند او بهتر است، مىرود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاها اسمى از اين مسأله برده شده، بدون اينكه توجه به اطراف مسأله بكند ببيند كه آنجائى كه گفتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مىروند آن چيزى را كه باز خودشان به نظرشان رسيده، مىروند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم، مىديدم كه در اين ديوارهاى نجف، كربلا، يك چيزهائى را همين بعثىها كه اساس اديان را منكرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهجالبلاغه، آنهائى كه در نهجالبلاغه راجع به - فرض كنيد كه - انتقاد از اينكه سرمايهدارى اگر چنانچه بزرگ بشود در پهلويش مظلوم پيدا مىشود، اينطور شعارها را مىنوشتند، منتها آنها نيت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند كه بروند براى اينكه نهجالبلاغه چه مىگويد، اطاعت كنند. و اما همان اشخاصى هم كه حسن نيت دارند، خدمت مىخواهند بكنند به اين كشور، خدمت به اسلام بكنند، گاهى به واسطه بىتوجهى به همه اطراف مسأله، مىبينيد كه يك راهى را پيش گرفتند كه اين راه، راه به خيال خودشان اسلام است، لكن جهات ديگرش را توجه نكردند. از اين جهت آنى كه من آرزو دارم اين است كه ما، شماها كه در مركز قانونگذارى هستيد و از همه مهمتر محل شماست و ديگران هم كه در ما بعد اين واقع هستند، ما تحت تأثير هيچ مكتبى واقع نشويم. نمىخواهم بگويم همه شما تحت تأثير واقع شديد، لكن يك عدهاى ممكن است تحت تأثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف. ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامى داشته باشيم، يا از كسانى كه مطالعات اسلامى دارند ياد بگيريم كه آيا سرمايهدارى تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه مىگويد و كمونيسم را اصل اسلام قبول دارد يا قبول ندارد اگر يك مكتب انحرافى ما را در تحت تأثير خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شدهايم، حسن نيت داريم، خيلى هم ميل داريم كه ملت چه باشد، صلاح اين است كه امروز چه جور بشود، صلاح براى اينكه اسلام تقويت بشود اين است كه امروز چه جور بشود. همه اطراف مساله مطالعه نمىشود كه ببينند آن صلاح آخرى، آنكه اسلام گفته است، اين يك مطلبى است كه از خداست. خدا اينطور نيست كه در نظر نگرفته باشد كه مصلحت چى است براى يك ملت يا براى يك جمعيت مصلحت چى است و مصلحت حالا بايد اين باشد، آنوقت آن باشد. آنجاهايش هم كه مصلحتى در تغييرات بوده است خدا گفته است آنها را. احكام ثانويه براى همين معناست كه گاهى يك مسائلى در جامعهها پيش مىآيد كه بايد يك احكام ثانويهاى در كار باشد، آن هم احكام الهى است، منتها احكام ثانويه الهى است. ما بايد در صدد اين معنا باشيم كه اگر رأى به يك پيشنهادى مىدهيم، توجه بكنيم كه ما تحت تأثير يك مكتبى از مكتبهاى دنيا واقع نشويم ما تحت تأثير قرآن باشيم، تحت تأثير احاديث از ناحيه پيغمبر صلى الله عليه و آله. اگر اينطور بشود كارها زودتر مىگذرد و كارها بهتر مىگذرد و نظر مردم به شما، همان نظرى
است كه حالا هست. اگر ده مرتبه اينطور اتفاق بيفتد كه يك عدهاى كه اكثريت - فرض كنيد - هستند، اينها يك چيزى بگويند، يك عدهاى هم در اقليت باشند چيز ديگر بگويند، برود در شوراى نگهبان و رد كند، اكثريت را رد كند، نقص كند، اگر چندين دفعه اينطور بشود مردم آزرده مىشوند. يعنى آن شناخت مردم از شما ممكن است يك وقت خداى نخواسته تغيير بكند و اين از بزرگترين خطرهائى است كه براى مجلس اسلامى است و براى اسلام است. خطر بزرگ اين است كه امروز ما را آن خطر احتمال مىرود كه آن خطر براى ما باشد، اين است كه يك وقت ملت از حكومت برگردد. ملت را ديگران نمىتوانند برگردانند. آمريكا هر چه به حكومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد يا به افراد فحش بدهد، پيش مردم، آنها معتبرتر مىشوند و از آن طرف ديگران، منحرفين هر چه شما را بدگوئى كنند برايتان بهتر است. مصيبت آنوقت بود كه از شما تعريف كنند. اگر چهار مرتبه آمريكا، من آن اوايل مىگفتم اين را كه اينها نمىفهمند چطور اشخاص را زمين بزنند، چهار دفعه تعريف كنند از يك كسى، تعريف كنند از يك چيزى، وقتى تعريف كردند، مردم مىفهمند اين عيبى دارد كه اينها تعريف مىكنند از او، لكن خدا خواسته است كه اينها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببينند كه در مجلس آنهايى كه فرستادند در مجلس و همه را به ديانت مىشناسند، اينها رأىهائى دهند كه فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلام رد مىكند، خوب، درشان شبهه پيدا مىشود. شما كارى بكنيد كه تحت تأثير هيچ كس، خودتان را از تمام مكاتب دنيا، خودتان را تبرئه كنيد و نصبالعين شما اسلام و قرآن و احاديث اسلامى باشد، منتها چه احكام اوليه، چه گاهى احكام ثانويه. اگر اينطور بشود، شوراى نگهبان رد نمىكند ديگر. و من خوف اين را دارم كه يك مدتى كه شما گفتيد و آنها نپذيرفتند، مردم درشان شبهه بشود، چنانچه اين خوف براى دولت هست. اگر دولت همان مسير مردم را سير كند، اگر دولت با اين مردمى كه در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از عرض بكنم كه ديگر مردمشان و چه از كاسبهاى جزئشان، همه اينها (الا نادرى كه هيچ وقت نبودند) اگر دولت كارى بكند كه اينها را يك وقتى همه را ناراضى كند، از حيث اينكه مالياتها را زياد كند بدون وجه، از حيث اينكه جرم براى تأخير ماليات بدون وجه، از اينكه جريمه براى يك مسائل قرار بدهد بدون وجه، و همين طور قضاتى كه در اطراف هستند، اگر خداى نخواسته طريقشان را يك نحوى قرار بدهند كه مردم كم كم شك در اينها بكنند، آن روز است كه براى ما مصيبت پيش مىآيد، آن روز است كه نه جنگ مىتواند پيروز بشود ونه مجلس مىتواند موفق باشد و نه دولت، آن روز است كه بايد فاتحه را بخوانيم شما آقايان بايد توجه به اين معنا بكنيد كه مسائل را طورى طرح كنيد، مسائل را طورى رأى به آن بدهيد كه در شوراى نگهبان رد نشود، يا اگر رد مىشود در هر سالى يكى دوتايش رد بشود. اما شما از اين ور يك ماه زحمت بكشيد و صحبت بكنيد و رد و ايراد بكنيد و يك مسألهاى را تمام كنيد، آنها بعد از چند روز بگويند اينها خلاف شرع است، با اسلام نمىسازد، يا با قانون اساسى مخالف است كه آن هم از روى اسلام است، اين وهن براى مجلس آورد و اين خوف براى ما ايجاد مىكند كه مبادا يك وقتى مردم خيال كنند كه اينها تدين ندارند، توجه ندارند كه، نه تدين دارند، ديدشان
آن ديدى كه بايد باشد بعضىشان نيست و الا نه اينكه بىتدين باشند، خير خواهند، حسن نيت دارند، تدين دارند، اما اينطور نيست كه همه اينها در ديدها يك طور باشند و همه اينها در مسائل يك طور باشند. بايد طورى بشود كه اگر شما با هم اختلاف كرديد، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافى باشد كه دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پيش مردم هم مقبول است، پيش شوراى نگهبان هم مقبول مىشود. و اما اگر بنا باشد كه يكىاش از يك طرفى بيفتد كه شوراى نگهبان بگويد اين خلاف اسلام است، شوراى نگهبان نمىگويد كه اين خلاف فتواى من است يا خلاف فتواى زيد است، او مىگويد خلاف اسلام است، اگر اينطور بشود و تكرار بشود، اين خطرى است براى شما و براى همه و اگر دولت هم بخواهد اينطور مشى كه گاهى وقتها مىشود، اين را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند كه فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از امورى است كه لازم است. پيغمبر اكرم جلب نظر مردم را مىكرد، دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق. شما هم بايد دنبال همين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا را داشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند. اگر خداى نخواسته بعضى از پاسدارها جوانى بكنند و يك كارى كه بر خلاف موازين است انجام بدهند، اگر اين تكرار بشود خداى نخواسته چشم مردم از آنها، رأى مردم از آنها بر مىگردد و مورد سوأل واقع مىشوند و اين مصيبت است. شما گمان نكنيد كه قدرت نظامى شما را نگه داشته است، قدرت ايمان شما را نگه داشته است و پشتيبانى ملتها، ملت. اين را بايد، اين پشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداى نخواسته يك وقتى از دست ما برود، همه از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش باز يك مسائل ديگر مىشود.
ما امروز مسؤول اسلام، قرآن شريف و همه انبيا هستيم، بايد بر وفق آراء آنها عمل كنيم
و ما امروز مسؤول اسلام، مسؤول قرآن شريف، مسؤول همه انبيا هستيم، بايد ما بر وفق آراء آنها عمل بكنيم.
و يك كلمه ديگر هم بايد عرض كنم و آن اينكه گاهى وقتها يك كلمهاى فرض كنيد كه من مىگويم، يك چيزى من مىگويم، به نظر شما هم خوب مىآيد، مثلاً، آنوقت مىبينى كه در جاهايى، از اين يك برداشتهائى كردهاند كه مشمول معصيت شدهاند. به من اطلاع دادهاند (من كه بيرون نيستم، اما اشخاصى به من اطلاع دادهاند) كه بعضى نوارهاى بسيار مفتضح در بعضى از جاها هست به عذر اينكه فلانى گفته است كه كسى حق ندارد به كسى، من همچو چيزى گويم كه كسى حق ندارد نهى از منكر كند؟! من اگر بفهمم كه واقعاً اين صحت دارد، اذن مىدهم به آن كسى كه مىخواهد اينها را از اطراف خيابانها بيرون كند، اين دكانهايى كه اين كارها را مىكنند دكانشان را برچينند. خودشان توجه كنند كه اين مسائل، يك مسائلى است كه آبروى اسلام در خطر است برايش. در جمهورى
اسلامى علناً يك همچو مسائلى در خيابانش بشود، اين را نمىشود، تحمل بكنند، مردم تحمل نمىكنند. و به من نسبت مىدهيد، دروغ نسبت مىدهيد، من همچو كارى نمىتوانم بكنم كه يك مسأله خلاف شرع را من بگويم بله بايد بشود. ما چيزهائى كه بر خلاف است مىگوييم نبايد باشد، نه چيزهائى كه بر خلاف است بايد باشد.
بنابر اين پاسدارها كه عزيزترين افراد هستند در اين كشور بايد فكر كنند كه اين عزت خودشان را و اين محبوبيت خودشان را حفظ كنند. اگر اين حفظ نشود پوسيده مىشوند، از بين مىروند و اين به اين است كه مشىشان را مشى اسلامى قرار بدهند. دادگاهها مشىشان را مشى اسلامى قرار بدهند. مىدهند اما خيلى توجه كنند، اگر يك جا ديدند كه يكى اشتباه كرده، اشتباه را به او بگويند، اگر ديدند تعمد كرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامى بشود و بالاخره همه ما، همه اين دولت و همه اين اشخاصى كه در كارهاى دولتى، يا در كارهايى كه در جمهورى اسلامى بايد بشود دست به كار هستند، بايد اين حيثيت خودشان را پيش مردم حفظ كنند و اين حيثيت حفظ مىشود به اينكه به مر اسلام عمل بشود، اعم از احكام اوليه و اگر چنانچه نشد و تشخيص داده شد به اينكه الان مصلحت در حكم ثانوى است، احكام ثانويه و اما اين هم بايد روى تشخيص صحيح باشد. خوب، يك نفر مىنشيند مىگويد كه الان حكم اضطرارى است بايد فلان چيز بشود، يك عدهاى مىگويند نيست اضطرارى. اينكه نمىشود گفت كه حالا كه يك عدهاى گفتند اضطرارى است، ما او را گيريم، فرض كنيد چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايد يك كارى بكنيد كه اضطرارى را قبول كند، شوراى نگهبان قبول كند، مجلس لااقل دو ثلثاش رأى بدهد به اينكه اين امر اضطرارى است، مشورت كنند با اشخاص مطلع. ما بايد به مر اسلام عمل كنيم. آقايان، شما بايد به مر اسلام، هم تكليف شرعىتان است، هم حكم عقل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را. اگر يك وقتى مردم تو خيابان ريختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد كسانى دادند، خوب، آنوقت چه مصيبتى است. ما بسمان است آن شعارهايى كه در خارج برايمان مىدهند و آن شعارهايى كه منافقين مىدهند و امثال آنها. ما وقتى مردم را داريم، اسلام را داريم و رضاى خدا را داريم، همه چيز داريم و هيچ يك از آن تبليغات سوء تأثيرى نمىكند، اما اگر خداى نخواسته مردم يك وقتى لغزش پيدا كردند ديدند شما خداى نخواسته داريد يك كار خلافى كنيد و خيال كنند عمد است، خوب، آنها كه نمىدانند اين مسائل را، توده مردم كه نمىتوانند مسائل را تحليل كنند به طورى كه بفهمند كه كجا عمد بوده، كجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، اين مصيبت مىشود برايتان. و من اميدوارم كه انشاءالله جديت زياد در اين مسأله بكنيد و انشاءالله رأىهايى كه شما مىدهيد، مشورتها زياد باشد، بلكه گاهى وقتها با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت كنيد و بعد از اينكه مشورت شد و اين امور آنطور شد، ديگر نه شوراى نگهبان رد كند و نه مردم ناراضى مىشوند. مردم وقتى ديدند يك حكمى را حكم خداست، مجلس گفته است، شوراى نگهبان هم كه دنبال اين است كه احكام اگر خلاف اسلام باشد ردش كنند، حالا كه قبول كردند اسلامى است، مردم با اسلام كه دعوا ندارند. مردم، اسلام هر چه بفرمايد قبول مىكنند. كسى كه جوانش را براى اسلام مىدهد
ديگر دنبال اين نيست كه مثلاً فلان چيز را ندارد، چطور باشد، يا فلان چيز را دارد، چه بشود. ما بايد اين اسلام عزيز را نگهدارى بكنيم. مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگانها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد، وقتى خدمتگزار اسلام شد همه مسلمانها با آن موافق هستند. چه در ايران و چه در خارج ايران، همه با آن موافق هستند، آن عدهاى هم كه مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تأثيرى ديگر حرفهاشان ندارد. و من اميدوارم انشاءالله كه اين جنگ به زودى تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه يك وقت احتياج به آنها شد باز بروند به جبههها، اگر احتياج باشد واجب است بروند، اگر احتياج نباشد، نه، لازم نيست. گاهى وقتها هم آنها مىگويند نبايد بيايند. و كمك كنند و انشاءالله با دولت هم كمك كنند راجع به شاهراه سازىها، راجع به اين مسائل، بايد دنبال اين باشند كه كمك بكنند. و الان ما كارمان آنى است كه در رأس امور است همه مىدانيد كه الان جنگ است، اگر اين حل شود مسائل ديگر چيزى نيستند، حل مىشوند انشاءالله. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و سلامت بدارد و براى اسلام همه ما خدمت كنيم و انشاءالله هواهاى نفسانى را كنار بگذاريم و آن چيزى را كه به حسب حديث پيغمبر اكرم است كه: ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان يكى اتباع هواست، يكى هم طول امل است. هواها از بين برود، طول املها از بين برود. اينطور نيست كه ما هميشه باشيم، دير و زود دارد، زود و دير دارد، چند روز آن، چند روز آن، هر كسى پنچ روز نوبت اوست و بعدش وارد مىشود به يك دنيائى كه دنياى هميشگى است، ابدى است، يا ابدى در نعمت انشاءالله شماها باشيد يا خداى نخواسته طور ديگر. بنابر اين ما بايد رضاى خدا را به دست بياوريم و دنبال اين باشيم كه رضاى او به دست بيايد. حالا او روشنفكرى كه يك خيال ديگر مىكند، هر چه مىخواهد بگويد. آن دولت ديگرى هم كه يك چيزى مىگويد، نقى مىزند، آن هم هر چه خواهد بگويد، آن منافقى هم يك چيزى مىگويد، آن هم هر چه خواهد بگويد. ما رضاى خدا را به دست بياوريم، چيزهاى ديگر سهل است. والسلام عليكم و رحمةالله