0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 160

تاريخ: 4/11/61

بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

اين مجلس بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين هواى سرد و با اين برف تشريف آوردند و از نزديك ما خدمت‏شان مى‏رسيم.

من در اين مسأله هيچ شكى ندارم كه اين مجلس بهترين مجالسى است كه در همه دنيا هست و بهترين مجالسى است كه از صدر مشروطيت تا حالا بوده است. من از همه شما بيشتر زمان‏هاى سابق را ادراك كرده‏ام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را ديده‏ام و كيفيت اينكه مردم چه جور انتخاب كردند و چقدر دخالت داشتند مردم و افرادى كه در مجلس آمدند چطور بودند و اين سنوات آخر را كه همه آقايان مى‏بينند و ديده‏اند. در تمام طول مشروطيت، اين مجلس به اين ترتيب كه تمام افرادش تقريباً متدين و معتقد به اينكه بايد اسلام حكومت كند، در تمام دوره‏ها نبوده است اين. و در انتخاباتى كه من از بچگى انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم كه از جاهاى ديگر هى شنيده شده است، انتخابات هيچ‏گاه به طور كلى در دست مردم نبوده است. يك مدت زيادى به دست متنفذين منطقه، مناطق، خان‏ها و مالكين بزرگ و اينها بوده است و در آنوقتى كه ديگر آن بساط آنها، قدرت‏هايشان از بين رفت، دربست در دست حكومت وقت بوده. اگر در تهران مثلاً يكى دو نفر، چند نفر كه انتخاب مى‏شدند، انتخاب مردم بود و باقى‏اش نبود (براى اينكه تهران - فرض كنيد - جايى بود كه خيلى نمى‏شد فشار بياورند) اما جاهاى ديگر مسأله، مسأله مردم در كار نبود، يعنى شوراى ملى ما در هيچ وقت نداشتيم. اگر چند نفر هم ملى در آنها بوده است، لكن مجلس همچو مجلسى نبود كه يك شوراى ملى باشد، و ما امروز داريم يك شوراى اسلامى و ملى به حسب آن بعد صحيحش مشاهده مى‏كنيم.

مجلس در رأس همه ارگان‏ها واقع شده است

من در اين شك ندارم، در اينكه آقايان وكلا همه به حسب نوع (و اگر استثنا بشود يك استثناى بسيار نادر است) حسن نيت دارند، در اين هم من هيچ ترديدى ندارم و در اين معنا هم كه مجلس در رأس همه ارگان‏ها واقع است و مجلس، ملت است كه متبلور شده است و تحقق پيدا كرده در يك جاى محدود، اين هم بى‏اشكال است. بنائاً عليه ما تا اينجايش با همه آقايان موافقيم و اعتقاد هم همانطورى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 161

كه داريد، داريم. لكن هيچ كس و هيچ دستگاهى و هيچ فردى نمى‏تواند ادعا كند كه من نقص هيچ ندارم. اگر كسى ادعا كرد اين را، اين بزرگترين نقصش همين ادعاست. كسى نيست كه بتواند بگويد كه من ديگر بى‏عيب هستم. اگر بعضى اشخاص پيدا بشوند كه خوب، بسيارى از عيوب را ندارند، لكن بى‏عيب ما نداريم در دنيا و ما بايد هميشه توجه‏مان به آن عيوب خودمان باشد. عيوب احتمالى، نمى‏گويم عيوب دارند، عيوب احتمالى و انسان كه بخواهد براى خدا كار بكند و به مقام انسانيت برسد، بايد هميشه دنبال اين باشد كه ببيند چه عيبى دارد، دنبال اين نباشد كه ببيند چه حسنى دارد، براى اينكه دنبال اينكه چه عيبى دارد، مى‏شود كه انسان در صدد رفع آن برآيد و دنبال اينكه چه حسنى دارد، پرده مى‏شود در چشم انسان و نمى‏تواند عيوب خودش را ببيند.

من ميل دارم كه اين مجلس، يعنى همه ميل داريد كه اين مجلس كه از همين ملت تشكيل شده است و با رأى همين ملت تشكيل شده است و همه مى‏دانيد كه اين ملت جز اسلام انگيزه نداشت، حتى مذاهبى كه رسمى هستند، آنها هم ديانت را مى‏خواهند، خدا را مى‏خواهند، رضاى خدا را مى‏خواهند، ما بايد فكر اين معنا باشيم كه اين معنا كه رضاى خداست و آرمان اسلام است، اين معنا را به تمام معنا در صدد باشيم كه متحقق كنيم. انسان گاهى ديدش، مجلس هم همين طور است، ديدها مختلف است، هر دو و همه جمعيت اسلام را مى‏خواهند، لكن ديد از اسلام اختلاف دارد و مى‏دانيد كه تقريباً بسيارى از روشنفكرهاى ما هستند، افراد تحصيلكرده ما هستند كه اينها ادعاى اسلام شناسى مى‏كنند، لكن از اسلام بى‏اطلاعند. اينطور نيست كه اسلام را به آن معنايى كه دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. يك جنبه يا يك جنبه‏هايى را در آن مطالعه مى‏كنند و مسائلى در آنجا مثلاً فهمند، لكن جنبه‏هاى زياد ديگرى كه در اسلام هست توجه نمى‏كنند و اين اسباب اين مى‏شود كه يك اختلاف نظرهايى پيش بيايد. من ميل دارم كه، شما هم ميل داريد كه اين مجلس طورى باشد كه اگر قانونى را گذراند وقتى كه در شوراى نگهبان برود بى‏چون چرا قبول كنند. شما مى‏دانيد كه مردم اسلام را مى‏خواهند، ديانت را مى‏خواهند، رضاى خدا را مى‏خواهند. اينهمه مردمى كه در ايران در اين طول مدت مبارزه كردند و حالا هم دارند در جبهه‏ها مبارزه مى‏كنند و در پشت جبهه‏ها هم مبارزه مى‏كنند، اينها همه براى اسلام است و براى خداست. اينها را ما بايد فكر اين باشيم كه اين نظرى كه به مجلس دارند و نظر اسلامى دارند، اين نظر محفوظ بماند. اين نه مخصوص مجلس است، دولت هم همين طور است. همه كسانى كه مشغول يك شغلى در دولت هستند اين معنا را بايد توجه كنند كه مردم توجه به اسلام دارند، انحراف مختصرى اگر پيدا بشود در يكى از اينها، اين انحراف را مردم نمى‏پذيرند. و ما بايد براى خدا در صدد رضايت اين مردم باشيم، يعنى اين مردمى كه آن مجلس‏هاى طاغوتى را به هم زدند و يك مجلس اسلامى درست كردند، دست بسيارى را از توى حبس‏ها گرفتند و بيرون آوردند، از تبعيدها، تبعيد شده‏ها را برگرداندند. اينها همه چيزهائى بود كه مردم كردند، ما ادعا نمى‏توانيم بكنيم كه من كردم، شما كردى، جامعه كرد منتها به توفيق خداى تبارك و تعالى. خداوند اين جامعه را طورى قرار داد و عنايت به طورى شد كه اين جامعه با ديد اسلامى جلو افتادند. جوان‏هايشان

صحيفه نور ج 17 صفحه 162

را فدا كردند و همه چيزشان را دادند و آن رژيم را و آن كسانى كه آن رژيم را تقويت مى‏كردند رفتند و يك جمهورى اسلامى پيدا شد و از اين جهت مردم دنبال اسلام هستند. اگر خداى نخواسته در مجلس شورا (نه به واسطه سوء نيت، به واسطه اينكه شناخت كم است) يك دسته‏اى گمان مى‏كنند كه مكتب سرمايه‏دارى بهتر از مكتب كمونيست است مثلاً، يك دسته هم آن طرفش را خيال مى‏كنند. آن كه خيال مى‏كند او بهتر است، مى‏رود سراغ اينكه ببيند در اسلام كجاها اسمى از اين مسأله برده شده، بدون اينكه توجه به اطراف مسأله بكند ببيند كه آنجائى كه گفتند، پهلويش چه گفتند. يك دسته مى‏روند آن چيزى را كه باز خودشان به نظرشان رسيده، مى‏روند دنبال آنكه او را پيدا بكنند. من در نجف كه مشرف بودم، مى‏ديدم كه در اين ديوارهاى نجف، كربلا، يك چيزهائى را همين بعثى‏ها كه اساس اديان را منكرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج‏البلاغه، آنهائى كه در نهج‏البلاغه راجع به - فرض كنيد كه - انتقاد از اينكه سرمايه‏دارى اگر چنانچه بزرگ بشود در پهلويش مظلوم پيدا مى‏شود، اينطور شعارها را مى‏نوشتند، منتها آنها نيت سوء داشتند. آنها اشخاصى نبودند كه بروند براى اينكه نهج‏البلاغه چه مى‏گويد، اطاعت كنند. و اما همان اشخاصى هم كه حسن نيت دارند، خدمت مى‏خواهند بكنند به اين كشور، خدمت به اسلام بكنند، گاهى به واسطه بى‏توجهى به همه اطراف مسأله، مى‏بينيد كه يك راهى را پيش گرفتند كه اين راه، راه به خيال خودشان اسلام است، لكن جهات ديگرش را توجه نكردند. از اين جهت آنى كه من آرزو دارم اين است كه ما، شماها كه در مركز قانونگذارى هستيد و از همه مهمتر محل شماست و ديگران هم كه در ما بعد اين واقع هستند، ما تحت تأثير هيچ مكتبى واقع نشويم. نمى‏خواهم بگويم همه شما تحت تأثير واقع شديد، لكن يك عده‏اى ممكن است تحت تأثير تبليغات آن طرف يا تبليغات آن طرف. ما بايد راه مستقيم اسلام را بگيريم و مطالعات اسلامى داشته باشيم، يا از كسانى كه مطالعات اسلامى دارند ياد بگيريم كه آيا سرمايه‏دارى تا چه حدود در اسلام قبول شده است و اسلام درباره او چه مى‏گويد و كمونيسم را اصل اسلام قبول دارد يا قبول ندارد اگر يك مكتب انحرافى ما را در تحت تأثير خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شده‏ايم، حسن نيت داريم، خيلى هم ميل داريم كه ملت چه باشد، صلاح اين است كه امروز چه جور بشود، صلاح براى اينكه اسلام تقويت بشود اين است كه امروز چه جور بشود. همه اطراف مساله مطالعه نمى‏شود كه ببينند آن صلاح آخرى، آنكه اسلام گفته است، اين يك مطلبى است كه از خداست. خدا اينطور نيست كه در نظر نگرفته باشد كه مصلحت چى است براى يك ملت يا براى يك جمعيت مصلحت چى است و مصلحت حالا بايد اين باشد، آنوقت آن باشد. آنجاهايش هم كه مصلحتى در تغييرات بوده است خدا گفته است آنها را. احكام ثانويه براى همين معناست كه گاهى يك مسائلى در جامعه‏ها پيش مى‏آيد كه بايد يك احكام ثانويه‏اى در كار باشد، آن هم احكام الهى است، منتها احكام ثانويه الهى است. ما بايد در صدد اين معنا باشيم كه اگر رأى به يك پيشنهادى مى‏دهيم، توجه بكنيم كه ما تحت تأثير يك مكتبى از مكتب‏هاى دنيا واقع نشويم ما تحت تأثير قرآن باشيم، تحت تأثير احاديث از ناحيه پيغمبر صلى الله عليه و آله. اگر اينطور بشود كارها زودتر مى‏گذرد و كارها بهتر مى‏گذرد و نظر مردم به شما، همان نظرى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 163

است كه حالا هست. اگر ده مرتبه اينطور اتفاق بيفتد كه يك عده‏اى كه اكثريت - فرض كنيد - هستند، اينها يك چيزى بگويند، يك عده‏اى هم در اقليت باشند چيز ديگر بگويند، برود در شوراى نگهبان و رد كند، اكثريت را رد كند، نقص كند، اگر چندين دفعه اينطور بشود مردم آزرده مى‏شوند. يعنى آن شناخت مردم از شما ممكن است يك وقت خداى نخواسته تغيير بكند و اين از بزرگترين خطرهائى است كه براى مجلس اسلامى است و براى اسلام است. خطر بزرگ اين است كه امروز ما را آن خطر احتمال مى‏رود كه آن خطر براى ما باشد، اين است كه يك وقت ملت از حكومت برگردد. ملت را ديگران نمى‏توانند برگردانند. آمريكا هر چه به حكومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد يا به افراد فحش بدهد، پيش مردم، آنها معتبرتر مى‏شوند و از آن طرف ديگران، منحرفين هر چه شما را بدگوئى كنند برايتان بهتر است. مصيبت آنوقت بود كه از شما تعريف كنند. اگر چهار مرتبه آمريكا، من آن اوايل مى‏گفتم اين را كه اينها نمى‏فهمند چطور اشخاص را زمين بزنند، چهار دفعه تعريف كنند از يك كسى، تعريف كنند از يك چيزى، وقتى تعريف كردند، مردم مى‏فهمند اين عيبى دارد كه اينها تعريف مى‏كنند از او، لكن خدا خواسته است كه اينها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببينند كه در مجلس آنهايى كه فرستادند در مجلس و همه را به ديانت مى‏شناسند، اينها رأى‏هائى دهند كه فقهاى شوراى نگهبان براى خاطر مخالفتش با اسلام رد مى‏كند، خوب، درشان شبهه پيدا مى‏شود. شما كارى بكنيد كه تحت تأثير هيچ كس، خودتان را از تمام مكاتب دنيا، خودتان را تبرئه كنيد و نصب‏العين شما اسلام و قرآن و احاديث اسلامى باشد، منتها چه احكام اوليه، چه گاهى احكام ثانويه. اگر اينطور بشود، شوراى نگهبان رد نمى‏كند ديگر. و من خوف اين را دارم كه يك مدتى كه شما گفتيد و آنها نپذيرفتند، مردم درشان شبهه بشود، چنانچه اين خوف براى دولت هست. اگر دولت همان مسير مردم را سير كند، اگر دولت با اين مردمى كه در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از عرض بكنم كه ديگر مردمشان و چه از كاسب‏هاى جزئشان، همه اينها (الا نادرى كه هيچ وقت نبودند) اگر دولت كارى بكند كه اينها را يك وقتى همه را ناراضى كند، از حيث اينكه ماليات‏ها را زياد كند بدون وجه، از حيث اينكه جرم براى تأخير ماليات بدون وجه، از اينكه جريمه براى يك مسائل قرار بدهد بدون وجه، و همين طور قضاتى كه در اطراف هستند، اگر خداى نخواسته طريق‏شان را يك نحوى قرار بدهند كه مردم كم كم شك در اينها بكنند، آن روز است كه براى ما مصيبت پيش مى‏آيد، آن روز است كه نه جنگ مى‏تواند پيروز بشود ونه مجلس مى‏تواند موفق باشد و نه دولت، آن روز است كه بايد فاتحه را بخوانيم شما آقايان بايد توجه به اين معنا بكنيد كه مسائل را طورى طرح كنيد، مسائل را طورى رأى به آن بدهيد كه در شوراى نگهبان رد نشود، يا اگر رد مى‏شود در هر سالى يكى دوتايش رد بشود. اما شما از اين ور يك ماه زحمت بكشيد و صحبت بكنيد و رد و ايراد بكنيد و يك مسأله‏اى را تمام كنيد، آنها بعد از چند روز بگويند اينها خلاف شرع است، با اسلام نمى‏سازد، يا با قانون اساسى مخالف است كه آن هم از روى اسلام است، اين وهن براى مجلس آورد و اين خوف براى ما ايجاد مى‏كند كه مبادا يك وقتى مردم خيال كنند كه اينها تدين ندارند، توجه ندارند كه، نه تدين دارند، ديدشان‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 164

آن ديدى كه بايد باشد بعضى‏شان نيست و الا نه اينكه بى‏تدين باشند، خير خواهند، حسن نيت دارند، تدين دارند، اما اينطور نيست كه همه اينها در ديدها يك طور باشند و همه اينها در مسائل يك طور باشند. بايد طورى بشود كه اگر شما با هم اختلاف كرديد، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافى باشد كه دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پيش مردم هم مقبول است، پيش شوراى نگهبان هم مقبول مى‏شود. و اما اگر بنا باشد كه يكى‏اش از يك طرفى بيفتد كه شوراى نگهبان بگويد اين خلاف اسلام است، شوراى نگهبان نمى‏گويد كه اين خلاف فتواى من است يا خلاف فتواى زيد است، او مى‏گويد خلاف اسلام است، اگر اينطور بشود و تكرار بشود، اين خطرى است براى شما و براى همه و اگر دولت هم بخواهد اينطور مشى كه گاهى وقت‏ها مى‏شود، اين را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند كه فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از امورى است كه لازم است. پيغمبر اكرم جلب نظر مردم را مى‏كرد، دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق. شما هم بايد دنبال همين معنا باشيد، دولت بايد دنبال همين معنا باشد، ارتش بايد همين معنا را داشته باشد، پاسدارها بايد همين طور باشند. اگر خداى نخواسته بعضى از پاسدارها جوانى بكنند و يك كارى كه بر خلاف موازين است انجام بدهند، اگر اين تكرار بشود خداى نخواسته چشم مردم از آنها، رأى مردم از آنها بر مى‏گردد و مورد سوأل واقع مى‏شوند و اين مصيبت است. شما گمان نكنيد كه قدرت نظامى شما را نگه داشته است، قدرت ايمان شما را نگه داشته است و پشتيبانى ملت‏ها، ملت. اين را بايد، اين پشتوانه را بايد حفظش بكنيد. اگر اين پشتوانه خداى نخواسته يك وقتى از دست ما برود، همه از بين خواهيم رفت و اسلام هم دستخوش باز يك مسائل ديگر مى‏شود.

ما امروز مسؤول اسلام، قرآن شريف و همه انبيا هستيم، بايد بر وفق آراء آنها عمل كنيم

و ما امروز مسؤول اسلام، مسؤول قرآن شريف، مسؤول همه انبيا هستيم، بايد ما بر وفق آراء آنها عمل بكنيم.

و يك كلمه ديگر هم بايد عرض كنم و آن اينكه گاهى وقت‏ها يك كلمه‏اى فرض كنيد كه من مى‏گويم، يك چيزى من مى‏گويم، به نظر شما هم خوب مى‏آيد، مثلاً، آنوقت مى‏بينى كه در جاهايى، از اين يك برداشت‏هائى كرده‏اند كه مشمول معصيت شده‏اند. به من اطلاع داده‏اند (من كه بيرون نيستم، اما اشخاصى به من اطلاع داده‏اند) كه بعضى نوارهاى بسيار مفتضح در بعضى از جاها هست به عذر اينكه فلانى گفته است كه كسى حق ندارد به كسى، من همچو چيزى گويم كه كسى حق ندارد نهى از منكر كند؟! من اگر بفهمم كه واقعاً اين صحت دارد، اذن مى‏دهم به آن كسى كه مى‏خواهد اينها را از اطراف خيابان‏ها بيرون كند، اين دكان‏هايى كه اين كارها را مى‏كنند دكانشان را برچينند. خودشان توجه كنند كه اين مسائل، يك مسائلى است كه آبروى اسلام در خطر است برايش. در جمهورى

صحيفه نور ج 17 صفحه 165

اسلامى علناً يك همچو مسائلى در خيابانش بشود، اين را نمى‏شود، تحمل بكنند، مردم تحمل نمى‏كنند. و به من نسبت مى‏دهيد، دروغ نسبت مى‏دهيد، من همچو كارى نمى‏توانم بكنم كه يك مسأله خلاف شرع را من بگويم بله بايد بشود. ما چيزهائى كه بر خلاف است مى‏گوييم نبايد باشد، نه چيزهائى كه بر خلاف است بايد باشد.

بنابر اين پاسدارها كه عزيزترين افراد هستند در اين كشور بايد فكر كنند كه اين عزت خودشان را و اين محبوبيت خودشان را حفظ كنند. اگر اين حفظ نشود پوسيده مى‏شوند، از بين مى‏روند و اين به اين است كه مشى‏شان را مشى اسلامى قرار بدهند. دادگاه‏ها مشى‏شان را مشى اسلامى قرار بدهند. مى‏دهند اما خيلى توجه كنند، اگر يك جا ديدند كه يكى اشتباه كرده، اشتباه را به او بگويند، اگر ديدند تعمد كرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامى بشود و بالاخره همه ما، همه اين دولت و همه اين اشخاصى كه در كارهاى دولتى، يا در كارهايى كه در جمهورى اسلامى بايد بشود دست به كار هستند، بايد اين حيثيت خودشان را پيش مردم حفظ كنند و اين حيثيت حفظ مى‏شود به اينكه به مر اسلام عمل بشود، اعم از احكام اوليه و اگر چنانچه نشد و تشخيص داده شد به اينكه الان مصلحت در حكم ثانوى است، احكام ثانويه و اما اين هم بايد روى تشخيص صحيح باشد. خوب، يك نفر مى‏نشيند مى‏گويد كه الان حكم اضطرارى است بايد فلان چيز بشود، يك عده‏اى مى‏گويند نيست اضطرارى. اينكه نمى‏شود گفت كه حالا كه يك عده‏اى گفتند اضطرارى است، ما او را گيريم، فرض كنيد چند نفر هم او اكثريت دارد. شما بايد يك كارى بكنيد كه اضطرارى را قبول كند، شوراى نگهبان قبول كند، مجلس لااقل دو ثلث‏اش رأى بدهد به اينكه اين امر اضطرارى است، مشورت كنند با اشخاص مطلع. ما بايد به مر اسلام عمل كنيم. آقايان، شما بايد به مر اسلام، هم تكليف شرعى‏تان است، هم حكم عقل است كه ما بايد حفظ كنيم مردم را. اگر يك وقتى مردم تو خيابان ريختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد كسانى دادند، خوب، آنوقت چه مصيبتى است. ما بس‏مان است آن شعارهايى كه در خارج برايمان مى‏دهند و آن شعارهايى كه منافقين مى‏دهند و امثال آنها. ما وقتى مردم را داريم، اسلام را داريم و رضاى خدا را داريم، همه چيز داريم و هيچ يك از آن تبليغات سوء تأثيرى نمى‏كند، اما اگر خداى نخواسته مردم يك وقتى لغزش پيدا كردند ديدند شما خداى نخواسته داريد يك كار خلافى كنيد و خيال كنند عمد است، خوب، آنها كه نمى‏دانند اين مسائل را، توده مردم كه نمى‏توانند مسائل را تحليل كنند به طورى كه بفهمند كه كجا عمد بوده، كجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، اين مصيبت مى‏شود برايتان. و من اميدوارم كه انشاءالله جديت زياد در اين مسأله بكنيد و انشاءالله رأى‏هايى كه شما مى‏دهيد، مشورت‏ها زياد باشد، بلكه گاهى وقت‏ها با بعض افراد شوراى نگهبان مشورت كنيد و بعد از اينكه مشورت شد و اين امور آنطور شد، ديگر نه شوراى نگهبان رد كند و نه مردم ناراضى مى‏شوند. مردم وقتى ديدند يك حكمى را حكم خداست، مجلس گفته است، شوراى نگهبان هم كه دنبال اين است كه احكام اگر خلاف اسلام باشد ردش كنند، حالا كه قبول كردند اسلامى است، مردم با اسلام كه دعوا ندارند. مردم، اسلام هر چه بفرمايد قبول مى‏كنند. كسى كه جوانش را براى اسلام مى‏دهد

صحيفه نور ج 17 صفحه 166

ديگر دنبال اين نيست كه مثلاً فلان چيز را ندارد، چطور باشد، يا فلان چيز را دارد، چه بشود. ما بايد اين اسلام عزيز را نگهدارى بكنيم. مجلس اسلامى ما نگهبان اسلام باشد و همه ارگان‏ها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد، وقتى خدمتگزار اسلام شد همه مسلمان‏ها با آن موافق هستند. چه در ايران و چه در خارج ايران، همه با آن موافق هستند، آن عده‏اى هم كه مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تأثيرى ديگر حرف‏هاشان ندارد. و من اميدوارم انشاءالله كه اين جنگ به زودى تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه يك وقت احتياج به آنها شد باز بروند به جبهه‏ها، اگر احتياج باشد واجب است بروند، اگر احتياج نباشد، نه، لازم نيست. گاهى وقت‏ها هم آنها مى‏گويند نبايد بيايند. و كمك كنند و انشاءالله با دولت هم كمك كنند راجع به شاهراه سازى‏ها، راجع به اين مسائل، بايد دنبال اين باشند كه كمك بكنند. و الان ما كارمان آنى است كه در رأس امور است همه مى‏دانيد كه الان جنگ است، اگر اين حل شود مسائل ديگر چيزى نيستند، حل مى‏شوند انشاءالله. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق كند و سلامت بدارد و براى اسلام همه ما خدمت كنيم و انشاءالله هواهاى نفسانى را كنار بگذاريم و آن چيزى را كه به حسب حديث پيغمبر اكرم است كه: ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان يكى اتباع هواست، يكى هم طول امل است. هواها از بين برود، طول امل‏ها از بين برود. اينطور نيست كه ما هميشه باشيم، دير و زود دارد، زود و دير دارد، چند روز آن، چند روز آن، هر كسى پنچ روز نوبت اوست و بعدش وارد مى‏شود به يك دنيائى كه دنياى هميشگى است، ابدى است، يا ابدى در نعمت انشاءالله شماها باشيد يا خداى نخواسته طور ديگر. بنابر اين ما بايد رضاى خدا را به دست بياوريم و دنبال اين باشيم كه رضاى او به دست بيايد. حالا او روشنفكرى كه يك خيال ديگر مى‏كند، هر چه مى‏خواهد بگويد. آن دولت ديگرى هم كه يك چيزى مى‏گويد، نقى مى‏زند، آن هم هر چه خواهد بگويد، آن منافقى هم يك چيزى مى‏گويد، آن هم هر چه خواهد بگويد. ما رضاى خدا را به دست بياوريم، چيزهاى ديگر سهل است. والسلام عليكم و رحمةالله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها