پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:02 AM
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده و پرسنل نيروى هوائى و گروهى از كاركنان هواپيمائى جمهورى اسلامى
تعهد و فداكارى شما نيروى هوائى از ياد همه مستضعفان محو نخواهد شد
بسم الله الرحمن الرحيممن اين پيروزىهاى قدرتمندانه اسلام در اين دهه اخير فجر به همه شما آقايان و تمام نيروهاى مسلح و امت بزرگ اسلامى تبريك عرض مىكنم. مجاهدات شما برادران نيروى هوائى كه اول نيروئى بود كه به اسلام پيوست و اول نيروئى بود كه به اسلام رو آورد و قرآن، و به طاغوت پشت كرد. اين تعهد و اين فداكارى كه در آنوقت ارزش فراوان داشت، از ياد ملت، از ياد همه مستضعفان محو انشاءالله نخواهد شد و شما در پيشگاه خداى تبارك و تعالى آبرومنديد و ارزشمنديد كه در وقت مشكل اين سد را شكستيد و در دنباله شما ساير نيروها هم متصل شدند به ملت و بحمدالله پيروزى حاصل شد و طاغوت مبدل به رحمان شد و شمائى كه در آنوقت در خدمت طاغوت بوديد، از آن روز تاكنون در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى هستيد.
اين پيروزى كه براى شما و قواى مسلح از اول انقلاب تاكنون پيدا شده است، يك امر عادى نمىشود تلقىاش كرد، اما در اول انقلاب مىدانيد كه ما مواجه بوديم با چه قدرتى كه در سالهاى طولانى او را مجهز كرده بودند ولو اينكه براى ايران مجهز نكرده بودند براى مقابله با دشمنهاى امريكا مجهز كرده بودند و مىدانيد كه همه قدرتها هم دنبال او بودند و به او كمك مىكردند و معذلك اين ملت در آنوقت كه چيزى نداشت، دست تهى بود، بر اين قدرتها غلبه پيدا كرد و از جمله غلبهها قضيه اتصال شما برادران بر ملت بود كه در آن روز شعارهاى ملت، دعوت شما به برادرى بود و شما هم پذيرفتيد و در كنار برادرانتان تا امروز مشغول جهاد مقدس هستيد. بايد ما همه بدانيم كه دنبال اينكه ملت و همه اقشار نظامى و قواى مسلح براى خدا و براى پياده كردن احكام خدا و براى بيرون راندن شيطان و رژيم طاغوت و جايگزين كردن الله اكبر به جاى اينها. و رژيم جمهورى اسلامى در همه مراحل به ما و شما كمك فرموده است و عناياتش از شماها سلب نشده است و من اميدوارم كه شما و همه ما و همه ملت به عهد خودشان براى خداى تبارك و تعالى باقى باشند و خداى تبارك و تعالى هم اگر شما نصرت بكنيد و عده فرموده است كه نصرت كند به شما و تا كنون هم نصرت فرموده است. شما ملاحظه بفرمائيد كه در هر مرحلهاى از مراحل كه ملت ايران و ارتش ايران و سپاه ايران و ساير قواى مسلح روبرو شدند با كفار، در عين حالى كه اينها ساز و برگشان به اندازه آنها نبوده است و آنها از
همه جا گدائى كردند و به آنها كمك شده است و ايران جز اتصال به خداى تبارك و تعالى به جاى ديگر اتصال ندارد، اين خداى تبارك و تعالى است كه اين پيروزىها را نصيب شما و نصيب ملت شما كرده است و الا يك قوائى كه در سنگرهاى از پيش ساخته شده نشستهاند، سنگرهاى بسيار عظيم نشستهاند و به همه جور از قواى از مهمات مجهز هستند، از سلاح مجهز هستند، آنوقت يك عده از اين طرف در بيابانها راه بيفتند و آنها را از سنگرها بيرون كنند و سنگرها را خالى كنند و از آنها آنقدر اسير بگيرند كه شما مىدانيد. يك مسألهاى نيست كه ما يك امر عادى حساب بكنيم و پاى خودمان حساب كنيم. اين مسأله مافوق طبيعت است. اين مسأله روى عناياتى است كه خدا به شما كرده است و دارد. و براى ما همه اين عنايت خداى تبارك و تعالى بالاترين درجه است و ما همه مرهون نعمتهاى او هستيم و بايد هميشه اين مطلب را در نظر داشته باشيم.
امروز شما مىبينيد كه همه اقشار ملت يك دست هستند در مقابل كفار
و خداى تبارك و تعالى هم به دنبال اينكه شما اين نعمت را شكر مىكنيد زياد مىكند اين نعمت را - اگر شكر - اگر شكر بكنيد وعده فرموده است كه من زياد مىكنم. نعمتهاى خودش را زيادكند. امروز شما مىبينيد كه همه قواى مسلح، قواى مسلح و ملت همه با روحانيت، روحانيت با همه، يك دست هستند در مقابل كفار و رمز پيروزى شما همين است. يك همچو مجلسى كه الان ما داريم كه روحانيت با شما مخلوط هستند و در سابق اگر يك روحانى هم در آنجا بود روحانى وابسته به دربار بود و امروز روحانيونى هستند كه از خود اين مردمند و خدمتگزار اين مردمند و از حوزههاى علمى هستند و به هيچ جا مربوط نيستند. امروز اين مخلوطى كه ايران دارد كه سپاه با ارتش، ارتش با بسيج، بسيج با همه، عشائر با شما با همه. ملت پشتيبان، روحانيت پشتيبان، همه با هم هستيد، اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ايران مرحمت فرموده است و گمان نكنيد در جاى ديگر اين نعمت باشد و علتش هم اين است كه ايران براى اسلام قيام كرد. از اول فرياد زد كه ما اسلام را مىخواهيم و خداى تبارك و تعالى براى اينكه به اسلام ارج مىگذارد، اين كارى كه شما كرديد، در پيشگاه او ارزش داشت و شما را يارى كرد و اگر ملتهاى ديگرى هم همين برنامه را داشته باشند و براى اسلام و براى خدا حركت كنند، خداى تبارك و تعالى با آنها هم همان خواهد كرد كه با شما خواهد كرد. عمده اين است كه ما تكليفمان را بفهميم. عمده اين است كه بشر بفهمد كه بايد چه بكند. اگر بشر راه خودش را پيدا بكند، خداى تبارك و تعالى راههاى هدايت را، راههاى پيروزى را به او نشان مىدهد. شما گمان كنيد كه اين رعبى كه خدا در دل اينها انداخته است، به واسطه تفنگ ماست؟ به واسطه قدرت ماست؟ اين يك رعبى است كه در صدر اسلام هم خداى تبارك و تعالى پيغمبر اسلام را با همين رعب كه به دل دشمنانش مىانداخت پيروز مىكرد و الا آنها هم در مقابل دشمنانشان ساز و برگى نداشتند. اينكه يكدفعه وقتى الله اكبر گفته مىشود فوج فرار مىكنند، سنگرها را خالى مىكنند، در همين اخير كه اطلاع دادند ديديد كه به مجرد اينكه اينها حمله كردند و صداى الله اكبر را بلند
كردند، آنها فرار كردند. در خرمشهر هم همين شد. جاهاى ديگر هم همين. بنائاً عليه ما بايد اين نعمت خدا را حفظ كنيم و اين رحمتى كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كند، كوشش كنيم كه اين رحمت ادامه پيدا كند و كوشش اين است كه اولاً الهى بشويم، در راه خدا خدمت بكنيم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانيم و خودمان را از او و به سوى او بدانيم و دنبال همين معنا آنوقت آن مسأله دوم كه وحدت و انسجام است حاصل مىشود، براى اينكه تفرقه از شيطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است. وقتى كه شما الهى شديد، رحمانى شديد، توجه به خدا داشتيد، دنبال او ديگر تفرقه حاصل نمىشود، اختلاف حاصل نمىشود. و بحمدالله امروز مابين همه قواى مسلح يك انسجام بزرگ هست و اميدوارم كه همه توجه داشته باشيد كه اين انسجام را حفظ بكنيد.
كوشش كنيم كه اين رحمت الهى ادامه پيدا كند
و به اين بوقهاى تبليغاتى كه در دنيا بلند است بر ضد شما، بر ضد همه بلند است، به اينها هيچ وقت اعتنا نكنيد. اينها گاهى تحريك مىكنند ارتش را ارتش را ديگر، در ايران ارتش ديگر كارى به جمهورى اسلامى ندارد و گاهى از اين طرف تحريك مىكنند. اينها شغلشان اين است كه در هر شكستى كه بخورند يك مدتى كه اصلاً بروز نمىدهند شكست را، يك مدتى هم مىگويند كه اين مىگويد اينطورى، آن مىگويد اينطورى. الان هم مىگويند كه دولت ايران مىگويد كه ما چه كرديم، صدام هم مىگويد كه ما تمامشان را از عراق بيرون كرديم، همه را كشتيم يا بيرون رفتند و تجهيزات آنها را هم همه را ضبط كرديم. اساس صحبت همين است و بايد دولتهاى منطقه اين مطلب را بفهمند كه اگر چنانچه با اسلام آشنا بشوند و با ايران دست برادرى بدهند، ايران مىتواند آنها را از شر همه قدرتها نجات بدهد و آنها ديگر انشاءالله و آنها ديگر خوف اينكه اگر ما چه بكنيم آمريكا چه مىكند، نداشته باشند. خوب، ما همانهائى كه شما مىترسيد عمل كرديم. ما يك نوكر نشاندار بزرگى از آمريكا بيرون كرديم و ما سفارت امريكا كه اسمش سفارت بود و جاسوسخانه بود، بستيم و تصرف كرديم و ما جاسوسهاى امريكائى را بيرون كرديم. و ما مستشارهاى امريكائى را بيرون كرديم و امريكا هم نتوانست كارى بكند، مىخواست بكند. و - ما در صورتى كه - ايران در صورتى كه يك جمعيت محدود فوقش چهل ميليونى دارد و يك مهمات و اسلحه محدود دارد، در عين حال ايستاده در مقابل همه قدرتها و از هيچ قدرتى هم باك ندارد، براى اينكه به يك قدرت اتكال دارد و او خداست. وقتى به او اتكال داشت و اتصال داشت، احتياج به اينكه به ديگران اتصال پيدا كند ندارد. وقتى بناشد يك جمعيت چهل ميليونى بتواند در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى، در مقابل فرانسه و در مقابل همه اينها بايستد، يك ملت اگر يك ميلياردى شد، آنوقت كسى مىتواند با او مخالفت كند؟ اين مسلمانها كه قريب يك ميليارد جمعيت دارند، لكن متفرق از هم هستند، هر كدام يك سازى مىزنند، دولتهايشان با ملتهايشان مخالفند، ملتها هم با دولتها همين طور، هر دولتى هم با دولت ديگر اگر هم بگويد دوستم، دروغ مىگويد. اين صدام كه حالا اينقدر، تا حالا اينقدر ادعا مىكرد كه من وابستگى
به آمريكا ندارم و من با اسرائيل دشمنم و با مصر دشمن هستم و من يك عربى هستم كه فقط عربيت را مىفهم و آمريكا و فرانسه و ديگران را اصلاً كارى ندارم و قبول ندارم، حالا معلوم شد كه كه قضيه چى هست، حالا معلوم شد كه اين مرد، هم آمريكائى بوده است هم اسرائيلى بوده است و هم در غياب آنها با شوروى بست و بند داشته است و هم با فرانسه. آنى كه در ذهنش نبوده، عرب بوده، با مصر هم به اعتبار اينكه آمريكا با مصر است، آن مربوط است والا او تابع اين است، مىخواهد قدرت خودش را در همه منطقه جا بزند. از اول هم كه وارد اين هجوم شد، بازيش دادند و بزرگ منشى خودش به اصطلاح و بلند بينى خودش به اصطلاح و آن حب شيطانى نفسانى خودش هم بود. آمريكا هم بازيش داد كه ايران ديگر چيزى ندارد، خوب ارتشش كه از بين رفت و پاسدارها هم كه چيزى نيستند و ديگر مردم هم كه اصلاً كارى به اين حرفها ندارند، تو بيا برو ايران را بگير. نفت ايران مال تو. وقتى شد، چه خواهى كرد، چه خواهى شد، منطقه را تو بگير، همه منطقه مال تو. يك همچو حرفهائى زدند و كلاه سرش گذاشتند. اين بدبخت هم از آنها گول خورد و حمله كرد به ايران و هيچ يك از اينها ايران را نمىشناختند، يعنى ايران را خيال مىكردند مثل زمان سابق است. ايران را آنها نمىدانستند كه وقتى يك ملتى اسلامى شد، يكدفعه فرياد اسلام را زد، اين غير از آن چيزهائى است كه آنها مىفهمند. آنها اصلاً از قدرت اسلام اطلاع ندارند، نمىفهمند، نه آنها نمىفهمند، بعضى از اينها هم كه از خود ما بودند و فرار كردند و منافقى كردند، اينها هم نمىدانستند يعنى چه ايران. اينها هم خيال مىكردند كه اگر ما يك صدائى در آوريم تمام شود قضيه و مثلاً در آمل اگر يك دسته از كمونيستها مىگفتند اگر ما يك دفعه آمديم در خيابان، ديگر همه مردم با ما هستند. يك همچو حماقتها اسباب اين شد كه صدام وارد يك دامى بشود كه از صد تا دامى كه او دارد بيشتر باشد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما عناياتش را مستدام بدارد و ما در خدمت او بيشتر از سابق باشيم و همه با هم مجتمعاً يد واحده باشيم بر ما سوى و خداوند همه شما را سلامت بدارد و ارزشهاى شما هيچ وقت از ذهن ما خارج نمىشود و اول كسى كه به ما و به اسلام ملحق شدند شما بوديد و شما سابقين السابقين هستيد و مقرب هستيد پيش خدا انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته