پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:02 AM
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى شركت كننده در مراسم بزرگداشت دهه فجر، شعراى شركت كننده در جشنواره شعراى عرب و عدهاى از نونهلان متولد 22 بهمن سال 1357
ما كشورمان يك كشورى است كه جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
برادران بسيار عزيز كه از شعرا و علما و روشنفكران و نويسندگان از كشورهاى مختلف جهان در اينجا آمدهاند خوش آمدند. خوش آمديد در كشورى كه زير بار ستم ستمشاهى در طول تاريخ و ستم رژيم پهلوى در پنجاه سال خرد شده. خوش آمديد در كشورى كه براى اينكه قيام براى اسلام كرده است و مىخواهد كه اسلام در اين كشور حكومت كند، و مورد تجاوز قدرتهاى بزرگ بىواسطه يا با واسطه شدهاند، در اين كشور آمديد و خوش آمديد در كشورى كه به واسطه اينكه با ابرقدرتها و نفوذ آنها مخالف است و اعلام مخالفت كرده است مورد تجاوز دشمنهاى اسلام، از عراق (يعنى حزب بعث عراق) شروع شده است به دستيارى آمريكا و كمك تقريباً همه كشورهاى جهان و مورد تجاوز همه اينها شده است. كشورى كه مىخواهد عدل الهى را در جهان و ابتدائاً در مركز خود كه ايران است، بپا كند و در همه جا حكومت، حكومت اسلامى باشد و دست قدرتهاى بزرگ از كشورهاى اسلامى كنار باشد. شما مىدانيد كه كشورهاى بزرگ از ابتداء اين نهضت اسلامى ايران تاكنون و خصوصاً در انقلاب بزرگ ايران با همه قدرتها مخالفت كردند، كار شكنى كردند و هجوم نظامى كردند و وا داشتند دشمنان اسلام را كه هجوم نظامى كند به مناطقى از كشور عزيز اسلام، به جرم اينكه اسلامى است. و شما مىدانيد كه الان كه جنگ بين جوانهاى متعهد به اسلام و بين صداميان بعثى عفلقى پشت كرده به اسلام، درگير است، علاوه بر كشورهاى بزرگى كه منافع خودشان را در اين كشور و در كشورهاى اسلامى ديگر و در سرتاسر جهان، در كشورهاى استضعافى در خطر مىبينند، همه به كمك اين حزب اشتراكى عفلقى عراق شتافتند و كمك نظامى، كمك مالى و كمك تبليغاتى به طور وسيع انجام مىگيرد. و ما كشورمان يك كشورى است كه بايد بگوئيم جز خداى تبارك و تعالى پناهى ندارد، و ملتها كه با ما دوست هستند و آن طبقه مستضعفان جهان كه با اسلام آشنا و با عدل و كرامت انسانى علاقه دارند، در تحت فشار دولتهايى واقع شدهاند كه براى خاطر چند روز عيش و نوش دنيوى اسلام را بركنار و بر ضد اسلام قيام مىكنند و به ملتهاى خودشان فشار مىآورند از خوف اينكه مبادا آنها هم ادعاى عدالت و ادعاى فرهنگ انسانى بكنند.
بايد مستضعفان جهان را آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده
امروز تكليف همه شما آقايانى كه از خارج تشريف آورديد، شعراى شما، نويسندگان شما، گويندگان شما، اين است كه شعرا در اشعارشان قضاياى اين انقلاب را منعكس كنند، اگر توانستند در مجامع عمومى و اگر نتوانستند حتى در مجامع خصوصى هم محفوظ بماند براى نسلهاى آتيهاى كه فرزندانشان الان بعضىشان از كوچولوهايى كه در 22 بهمن متولد شدهاند و آنهايى كه در طول تاريخ مىآيند. بايد مردم را، مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه كنيد، آگاه كنيم به اينكه چه مصائبى بر اينها وارد شده است و در تحت چه شرايطى زندگى كنند و آنان كه به آنها حكومت مىكنند تحت چه شرايطى هستند و وضع زندگى مالىشان چطور است. و آنهائى كه از دولتهاى اسلامى هستند، ذخائر خودشان را به كجا خرج مىكنند و در جيب كى مىريزند در عين حالى كه ملتهاى آنها گرسنه هستند، ملتهاى آنها فقير هستند و بسيارى از آنها از گرسنگى تلف شدند و اينها ذخائر خودشان را، ذخائرى كه مال خود اين ملت است و آنها غاصب هستند، به جاى اينكه براى ملت خودشان ولو عشرى از اعشار آن خرج مىكردند و اينها به رشد مىرسيدند، تمامش را تسليم مىكنند به آنهائى كه دشمن اسلامند. شعرا در طول تاريخ بايد بنويسند اين امور را و به شعر، مردم را بيدار كنند و نويسندگان اگر مىتوانند در نطقها و نوشتههاى خودشان، در مجامعى كه مىروند در شهرهاى خودشان، در كشورهاى خودشان مسائل ايران را ابلاغ كنند و اگر نمىتوانند در كتب و رسالههاى خودشان ثبت كنند كه بعدها وقتى كه مردم در نسلهاى بعد مىآيند، ببينند كه دشمنهاى آنها كى هست و دوستان آنها كى و تكليف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چيست. اگر ما در تبليغ قصور كنيم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور كنيم، ما مديون نسلهاى آينده هستيم كه ممكن بود با نوشتههاى شما، با نوشتههاى نويسندگان عزيز و با اشعار آنها، بيدار بشوند و مطلع بشوند بر اينكه بر اين ملتها در اين زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنج كرديم، بلكه آنها در صدد علاج برآيند، و امروز نيز ما بايد در صدد علاج برآئيم. همه شما و همه ملتهاى ضعيف دردها را مىشناسند، مىدانند كه از كجا صدمه مىبينند و كى به آنها صدمه مىزند و چه رژيمى آنها را تحت فشار قرار مىدهد و درمان را بايد بدانند كه تا جهان مبتلاء به اين جنايتكاران است و وابستگان به اين جنايتكاران، روى خوش نخواهد ديد. و ما، همه شماها كه نويسنده هستيد و خصوصاً شعرا كه لسان شعر بالاترين لسان است، بايد مردم را آگاه كنيد، نسلهاى فعلى را، نسلهاى آينده را و بنا بگذاريم بر اينكه اگر نمىشود در جوامع عمومى، از جوامع خصوصى و از افرادى كه با آنها آشنا هستيم شروع كنيم و شمهاى از اين مسائلى كه در ايران وارد شده، واقع شده است، از مصيبت هائى كه در زمان رژيم سابق واقع شده است (و شايد بسيارى از شما بدانند) با مصيبتهائى كه در اين زمان واقع شده است و دارد واقع شود مردم را آگاه كنيد و از شيوه مبارزهاى كه در اينجا شروع شد از اول، و به خواست خداى تبارك و تعالى تا اينجا كه آمده است هر روز رشد كرده است، اين شيوه را به آنها گوشزد كنيد. لازم نيست كه ابتدائاً يك عده كثير باشند، عدههاى كوچك و افراد كم، كم كم اين قطرهها با هم جمع شوند و دريا تشكيل مىدهند.
آنهائى كه شرقزده و غربزده نيستند بايد شروع كنند ولو از صفر
ما از صفر شروع كرديم، ايران از صفر شروع كرد، ايران در آنوقتى كه همه چيزش در خطر بود و اختناق به طورى بود كه زن به شوهر و شوهر به زن نمىتوانست يك كلمه خلاف رژيم بگويد، از صفر اشخاصى كه بيدار شدند و بودند، شروع كردند و اين صفر كم كم بزرگ شد و اين قطرات كم كم بزرگ شدند و شكل گرفتند و به صورت مشتهاى گره كرده و بدون اينكه در آنها يك تشكيلات منظمى باشد و بدون اينكه داراى يك سلاح باشند. سلاح در دست مردم به هيچ وجه نبود، لكن اينها از هيچ شروع كردند تا اينكه سلاحها را از دست دشمنان گرفتند و كم كم با فرياد اينها براى اسلام، از ارتش، جناحهاى بسيارى به اينها ملحق شدند كه تا الان هم هستند و خدمت مىكنند و در بين خود ملت هم بسيج شد عده كثيرى و الان هم بسيج مىشود.
و ما اميدواريم كه ايران به اندازه افرادى كه دارد، جوانانى كه دارد، ارتش داشته باشد. يك ارتش ملى اسلامى انسانى كه در مواقعى كه احتياج به آن هست، چندين ميليون از افراد حاضر به خدمت باشند. كشورهاى ديگر هم آنهائى كه بيدارند، آنهائى كه توجه به مسائل دارند، آنهائى كه غربزده و شرقزده نيستند، آنهائى كه منافع خودشان را از شرق نمىدانند و آنهائى كه منافع خودشان را از غرب نمىدانند و آنهائى كه غرب و شرق را غارتگرانى مىدانند، آنها هم بايد شروع كنند ولو از صفر. و همانطورى كه در ايران از صفر شروع شد و تا حدود بيست سال دائماً در خدمت آمدند و كردند و ناگهان انقلاب حاصل شد، انفجار حاصل شد و با انقلاب و انفجار، اين رژيمى كه تا دندان مسلح بود و او را مسلح كرده بودند، همه قدرتها هم با او همراه بودند، با همين مردم عادى كشور ما كه متحول شدند به يك انسانهاى الهى و به يك انسانهاى توحيدى، اين رژيم شكسته شد و دنبال او هم دست امريكا از اينجا قطع شد و دست همه قدرتها از منافع ما - قطع شد - قطع شد. و در اين هنگام كه شما تشريف داريد در اينجا، ما كارهاى خودمان را، دولت ما كارهاى خودش را و كارهاى ايران را با شايستگى انجام مىدهد و كارخانهها را به راه مىاندازد و مسائلى كه دارد و مشكلاتى كه دارد يكى پس از ديگرى حل مىكند و در ظرف چهار سال تمام چيزهايى كه يك كشور مستقل بايد داشته باشد دارا هست، در عين حالى كه هميشه در فشار بوده و هميشه در محاصره اقتصادى و در محاصره نظامى بود. مأيوس از خدا نباشيد، خدا را حاضر بدانيد و قدرت خدا را در همه جا فعال بدانيد و مراجعه به صدر اسلام بكنيد كه يك نفر انسان به تمام معنا، لكن در نظر كفار ضعيف و مستضعف، قيام كرد و يك انقلاب به اين بزرگى را كه دنيا را در تحت سيطره خودش در آورده است ايجاد كرد. از وحدت افراد و كمى افراد هراس نكنيد كه خداى تبارك و تعالى به شما كمك مىكند و وقتى كه شما نصرت بكنيد از خداى تبارك و تعالى، وعده نصرت داده است و كمى عده با اينكه قدرت روحى در كار باشد و انسجام در كار باشد و تعهد به اسلام در كار باشد، اسباب ضعف نخواهد شد.
شما دولت ها، مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام رامىكوبيد
الان كه شما ملاحظه مىكنيد و صداميان اشتلم مىكشند كه حتى در اين نبرد آخر گاهى مىگويند هفت هزار، گاهى مىگويند پانزده هزار، ما از ايرانيان را (يعنى از اين سپاهيان ايران را) كشتيم و از بين برديم، بيش از چهار هزار ما نفرستاديم در جبههها. ما ارتشمان و قوايمان در كنار هستند الان، و ما مىخواهيم كه اين دولتهائى كه دارند كمك مىكنند به يك جنايتكار تاريخ، به يك جنايتگر كه از اولى كه اين حزب در عراق پيدا شد با اصل جنايت پيدا شد و با تز اسلام نبايد باشد. اين دولت هائى كه ادعاى اسلام مىكنند، ما چطور مىتوانيم از آنها اين ادعا را بپذيريم، دنيا چطور مىتواند اين ادعا را بپذيرد، كه شما مدعى اسلام در لفظ هستيد، لكن در عمل اسلام را مىكوبيد و دشمنان اسلام را تقويت مىكنيد. آمريكا كه دشمن همه اديان است حتى مسيحيت، آمريكا كه اصلاً اعتنا به اديان ندارد و جز منافع خودش را نمىخواهد، حتى منافع امريكائىها هم نمىخواهد، منافع دولت امريكا را مىخواهد و همه جهان را به آتشزده است و دارد آتش مىكشد، شما در منطقه با آغوش باز از او استقبال مىكنيد و ارتش او را در مناطق اسلامى پذيريد براى اينكه ارعاب كنيد لبنان را و ارعاب كنيد ايران را. مسلمين با اين مردمى كه بنايشان بر اين معناست بايد چه بكنند؟ مسلمين كه گرفتار يك همچو حكومتهائى هستند و گرفتار يك همچو سردمدارانى هستند بايد چه بكنند؟ بايد ساكت بنشينند، تماشاگر باشند؟ اگر ايرانىها هم اين فكر را مىكردند كه به ما چه ربط دارد، ما مشغول كسب خودمان هستيم و كارى به اين مسائل نداريم، خدا مىداند كه اگر آن قدرت محفوظ مانده بود تا حالا چه به سر اسلام در اينجا آورده بود، اگر مهلت پيدا مىكرد اين رژيم غير انسانى، اسلام را از محتواى خودش بكلى خالى مىكرد و يك صورت بىمحتوا، حتى صورت را هم نمىگذاشت حفظ بشود. فجايعى كه در زمان او واقع شد، تاريخ اميد است كه ثبت كند و متفكران و متوجهان به مسائل بنويسند و باشد در مخزنها تا ببينند اشخاصى كه بعدها مىآيند. بنا، بر اين بود كه اصل اسلام در اينجا محو بشود، شروع كردند تاريخ اسلام را تغيير دادند و شروع كردند و جوانهاى ما را از اسلام مىخواستند جدا كنند، مواد مخدره و موادى كه انسان كش است، در اينجا به دست همين خاندان پهلوى خريده مىشد و پخش مىشد. اين نه براى اين بود كه فقط منافع مادى مىخواستند، براى اين بود كه اطاعت امر آنها را بكنند كه بايد ايران عقب مانده بماند و يك عده افيونى و هروئينى و عياش نمىتوانند كشور خودشان را حفظ كنند، آنها بنشينند و چرت بزنند و آنها مخازن آنها را خالى كنند. خداى تبارك و تعالى با قدرت غيبى خودش به اين ملت عنايت فرمود و اين جوانها را متحول كرد به يك انسانهاى عارف مسلك كه براى خداى تبارك و تعالى و به عشق خداى تبارك و تعالى از جا نشان مىگذرند و مادران و پدران آنها از فرزندان رشيدشان گذرند و اين فداكارى موجب اين شد كه ما در عين حالى كه بسيار از بزرگانمان را از دست داديم و بسيار از جوانان ارزشمندمان را از دست داديم و خسارات بسيار بر ما وارد شد از دست دشمن ها، معذلك آنچه كه به دست آورديم اسلام عزيز بود و اسلام ارزش دارد كه همه چيز در راه او داده بشود، چنانچه اولياء خدا چنين كردند. پيغمبر
اسلام هر چه داشت در راه اسلام داد، در تمام عمر آسودگى نداشت اين سرور، و حسين بن على سلام الله عليه همه چيزش را فداى اسلام كرد و در صدر اسلام همه چيز فداى اسلام بود، و ما هم بايد اقتداى به آنها بكنيم و ما هم امت همان پيغمبر و شيعه و پيرو همان اشخاصى هستيم كه در صدر اسلام بودند. ملتها بايد از جا برخيزند، اگر بنشينند و منتظر اين باشند كه براى آنها چه براى جهات مادىشان و چه براى جهات معنوىشان ديگران بيايند و كارى بكنند اين اشتباه است و اسباب اين مىشود كه هيچ كارى نتوانند انجام بدهند و در طول تاريخ به همانطورى كه هستند باشند و فرزندان آنها هم به همين ترتيب باشند و اگر توجه به خدا بكنند و با توجه به خدا اشتغال به كار بكنند و اشتغال به فعاليت براى اسلام بكنند، خداى تبارك و تعالى راهها را بر آنها باز مىكند. شايد تاريخ نتواند بنويسد آن راههايى كه براى ايران باز شد، آن هدايتهايى كه بدون اينكه ماها متوجه او باشيم، هدايتهائى كه تحميل به ما شد. ما مىخواستيم يك كار بكنيم يك وقت مىديديم كه كار ديگر داريم انجام مىدهيم و كار ديگر آن بوده است كه بايد انجام داد. اين را در تاريخ نمىشود ثبت كرد، اين علومى است كه مال سينههاست.
بكوشيد ملتهاى خودتان را اسلامى و بيدار كنيد، همه تبليغات دنيا بر ضد ماست
بكوشيد كه ملتهاى خودتان را اسلامى كنيد، ملتهاى خودتان را بيدار كنيد و تاريخ صدر اسلام را براى آنها بخوانيد و كوشش هاى آنها را براى اسلام و مسائل ايران را در آنجا منعكس كنيد. ما كه دستمان از تبليغات كوتاه است، نسبت به آنها نمىتوانيم آنقدر تبليغ داشته باشيم، همه رسانههاى گروهى در دست دشمنان ماست و هر روز هم تبليغ مىكنند و هر روز هم ايران را محكوم مىكنند. اين سازمانهايى كه همهشان نوكر آمريكا و امثال او هستند. سازمان عفو بين المللى نمىدانم شوراى امنيت و امثال اينها كه ملاحظه مىكنيد در طول اين جنگى كه صدام و صداميان به ما تحميل كردند و آنقدر از شهرهاى ما را كوبيدند و آنقدر جوانهاى ما را كشتند و آنقدر صغير و كبير و مرد و زن را زير آوارها دفن كردند، يك كلمه راجع به اين مسائل ذكر نكردند و كاش ذكر نمىكردند، امروز ما را محكوم مىكنند، امروز به ما نسبتها دهند و روى همان نسبتها محكوم مىكنند، قول دشمنهاى ما سند اين سازمانهاست و گاهى هم خودشان سند درست مىكنند، اگر چيزى ندارند، يا در مطبوعاتشان يا در راديوهاشان يك مصاحبه درست كنند، مصاحبه با كى؟ مصاحبه با آن كه اينجا را چاپيده و فرار كرده، اين را سند قرار مىدهند و بر ضد ما تبليغ مىكنند. همه تبليغات دنيا بر ضد ماست. ملتها هم ممكن است بسيارىشان بازى بخورند، يك عدهشان هم توجه دارند. تكليف شما آقايان اين است كه آنچه ديديد ولو به تدريج برسانيد به كشورهاى خودتان، به دوستان خودتان كه اينجا همچو نيست كه در بين خيابانها كسى نتواند راه برود براى اينكه او را مىكشند و همچو نيست كه بچههاى كوچك را هر روز در خيابانها مىكشند و اينطور نيست كه زندانهاى اينجا شكنجه مىكنند و چه مىكنند و آنطور نيست كه ما حمله كردهايم به عراق و آنطور نيست كه عراق از مملكت ما باز به طور كلى خارج شده باشد، لكن خارج خواهد شد انشاءالله و تسليم هم خواهد شد و قدرتهاى بزرگ هم نمىتوانند او را
نجات بدهند، و اين دولتهاى كوچك همسايه، من خوف اين را دارم كه اگر يك ادامهاى اينها بدهند يك روزى پشيمان بشوند كه پشيمانى براى آنها سودى ندارد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه شما عزيزانى كه وقت صرف كرديد و در اين كشور ستمديده آمديد و ستمهايى كه به آنها شده است ملاحظه كرديد و قدرتى كه جوانهاى ما دارند و پشتكارى كه دارند و تعهدى كه به اسلام دارند ملاحظه كرديد، من تشكر مىكنم و تشكر بيشتر اينكه شما هم مبلغ اسلام باشيد در مقابل اين مبلغين زيادى كه مبلغ كفرند و مبلغ مبلغ ظلمند. خداوند همه شما را توفيق بدهد و خداوند كشورهاى اسلامى را از دست تبهكاران نجات بدهد و همه ستمديدگان اسلام و غير اسلام را از ستمگران نجات بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته