0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 178

تاريخ: 18/11/61

بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و حكام شرع دادگاه‏ها و دادسراهاى انقلاب اسلامى مركز

آنى كه اساس است آن است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من هم مشكلات دادگاه‏هاى انقلاب را و دادسراهاى انقلاب را مى‏دانم كه خيلى زياد است، و هم زحمات آنها را مى‏دانم كه زحمات بسيارى است، براى اينكه خود مواجه شدن با امثال آنهايى كه سر و كارشان با اين دسته از آقايان است، اصل مواجه شدن با آنها خودش مشكل است. فرضاً كه انسانى بخواهد به آنها مسائلى را بگويد و آنها جواب بدهند، اينها، اين مسائل هم البته حجمش خيلى زياد است و من مى‏دانم كه با حجم زياد و كمبود افرادى كه حوزه‏هاى علميه نمى‏توانند، حالا من سفارش زياد كرده‏ام و مى‏كنم، وليكن خوب، كمبود دارند و اين نكته‏اش اين است كه در فكر اين مسائل، حوزه‏ها نبودند، يعنى حوزه‏ها دنبال همان احكامى بودند كه رايج بين خودشان هست و محل ابتلاى مردم است، مسأله دولتى در پيش نبود كه راجع به آن هم فكرى بكنند. تازه اين كار واقع شده است و حوزه‏ها هم دنبالش هستند كه افراد تربيت كنند، افراد پيدا كنند و من هم سفارش زياد كرده‏ام و باز هم مى‏كنم، لكن اين مسأله البته مشكل است، لكن شما در يك انقلابى كه پيش مى‏آيد توقع اينكه مسائل به آسانى رفع بشود نبايد داشته باشيد و نداريد هم، و اينكه كسى به شما از بشر يك تشويقى بكند يك عرض مى‏كنم كه فرض كنيد كه پاداشى بدهد، شما براى خدا كار مى‏كنيد، بشر چيزى نيست، بشر يك چيزى حالا مى‏گويد، يك چيزى فردا فرض كنيد بعضى‏شان خلافش را هم مى‏گويند، اينى كه اساس است اين است كه ما حسابمان را با خدا درست كنيم، نه با مردم و از هيچ كس هم توقع نداشته باشيم، مائى كه براى خدا مى‏خواهيم يك كارى بكنيم توقع نداشته باشيم. و من از مخصوص اين قشرى كه سر و كارشان با اين اشخاصى است كه ضد انقلاب هستند و اشرار هستند، من علاقه به اينها زياد دارم و زحمت آنها را مى‏دانم و من در آن نوشته‏اى هم كه نوشتم راجع به، ضد انقلاب را استثناء كردم. و من معذلك يك گاهى مى‏بينم سوأل مى‏كنند كه راجع به اينها چى خوب، من از اول گفتم كه آنها حسابشان از اين مسائل جداست. آنها نه عفوى حالا در كار است بر ايشان مگر اينكه خيلى تشخيص بدهند كه نه، ديگر حالا منقلب شده واقعاً ، و الا ما نمى‏توانيم حالا با ضد انقلاب يك جورى رفتار كنيم كه فردا باز يك اجتماعى بكنند و يك غائله‏اى براى ايران ايجاد كنند، براى اسلام ايجاد كنند. اسلام به ما اجازه نمى‏دهد اين را. ما راجع به افراد ديگرى كه افراد عادى هستند، افرادى‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 179

هستند كه يك جرم‏هائى كرده‏اند كه در همه جا هست اين جرم ها، عادى است، آنها را بايد البته خوب رسيدگى بكنند و چه بكنند و چه بشود.

حفظ اموالى كه در معرض خطر است، بر ولى غائب واجب است

راجع به اموال، اگر اموال‏هايى هستند كه واقعاً در معرض اينند كه اگر چنانچه رسيدگى به آنها نشود از بين برود، همانطورى كه آقاى محمدى فرمودند، خوب، اين يك مسأله‏اى است كه براى خاطر آنها، ولى غائب بايد آن كار را بكند، واجب است برايش كه اين كار را بكند، براى اينكه از امور حسبيه است، و بعضى وقت واجب است اين امر را انجام دادن، براى حفظ اموال آنها، حفظ كنند آنها را، اموالى كه در معرض خطر است، در مظن از بين رفتن است، بفروشند و بر ايشان نگه دارند، همين طورى كه آقاى موسوى گفتند. و انشاءالله اين كارها را انجام مى‏دهيد.

و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به كارهائى كه مربوط به دادگاه انقلاب است، من نمى‏گويم كه بايد اينجا سستى بشود. اينجا بايد با جديت جلويش گرفته بشود، بايد جلوى اين فسادها گرفته بشود. حالا بگيرند نگه دارند تربيت كنند يا اگر واقعاً مستحق حدود شرعى هستند حدود شرعى را جارى بكنند كه زندان‏ها بايد زندان‏ها محل تربيت باشد، بايد مردم را در زندان‏ها تربيت كرد، زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد. خوب كسانى كه در زندان هستند برايشان صحبت بشود ارشاد بشود، آقايان صحبت كنند برايشان ارشادشان كنند. ممكن است يك عده‏اى شان افرادى باشند كه واقعاً گول خورده‏اند و شايد اكثراً هم گول خورده باشند. آنهائى كه گول خورده‏اند كم كم درست مى‏شوند، تا يك وقتى كه آرامش پيدا شد، خوب، آنها هم بروند سراغ زندگيشان. اما آنهائى كه غير اينها هستند، فرض كنيد يك كسى يك دزدى كرده، يك كسى يك فرض كنيد كه يك كار خلاف كرده، آنى كه حد شرعى دارد، خوب، حد شرعى جارى كنيد، آنى كه حد شرعى ندارد بايد رسيدگى كرد و اين تعزير مى‏خواهد، تعزيرش كنند و رهايش كنند، آن هم كه حد دارد حدش را مى‏زنند رها مى‏كنند، نگه داشتنش در زندان جز اينكه يك خلاف باشد و خداوند راضى نباشد و اينكه يك كسى كه بايد يك يا چند شلاق بخورد برود، خوب، اينها را ناراحت كردن، كه اينها بايد زودتر رسيدگى شود. حالا هم باز همين معنا را عرض مى‏كنم كه همه بدانند كه در غير دادگاه‏هاى انقلابى كه مربوط به اين گروهك‏هاست، ساير دادگاه‏ها و دادسراها كار مردم را بايد زود تمام بكنند و من به حوزه علميه هم سفارش كرده‏ام و مى‏كنم به اينكه كمك كنند و امروز ايران محتاج به كمك است.

معامله با آنهائى كه در زندان هستند، معامله انسانى - اسلامى بايد باشد

شما اگر بدانيد، خيال كنيد كه در هيچ جاى دنيا مثل ايران پيدا كنيد، نمى‏توانيد بكنيد، يا اينكه به مجردى كه انقلاب شد كارهايش يكدفعه رو به راه شد ديگر. حالا يك دسته‏اى اشرار هست. خوب، اشرار، مگر آمريكا اينهمه اشرار را ندارد؟ اينهمه جناياتى كه در آمريكا واقع مى‏شود در ايران واقع

صحيفه نور ج 17 صفحه 180

نمى‏شود، يا در جاهاى ديگر، اين هم، همه‏اش براى اين است كه كارها افتاد دست يك عده متدين، يك عده‏اى متدين آمدند در ميدان و كارها را انجام دادند. حالا اين متدينين يك دسته شان از اهل علم بوده‏اند و يك دسته‏شان هم از اشخاص عادى بودند، متدينين بودند، اينها آمدند و كارها را انجام دادند و حالا هم الان هستند، حالا هم از همه ايرانى‏هائى كه هستند، اينهائى كه از اول بودند حالا هم هستند در ميدان، حالا هم چيز مى‏كنند. و از باب اينكه ناراحتى‏هايى در پيش بود، خوب، من صلاح ديدم به اينكه بعضى مسائل را طرح كنم و به آقايان بگويم و آقايان هم پيگيرى دارند مى‏كنند و اميدوارم كه كارها را درست بكنند. اما در همان جا من قضيه دادگاه‏ها و داسراى انقلاب را كه مربوط به اين جمعيت است، همان جا من گفتم آنها حسابشان عليحده است. اينها بايد با جديت چيز بشود، با جديت تعقيب بشود و حسابشان را درست بكنند. البته معاشره، معامله با آنها مادامى كه در زندان هستند، معامله انسانى اسلامى بايد باشد و هر وقت هم معلوم شد كه اين شخص بايد فلان حد را بخورد، فلان حد را بخورد. بايد هم بماند تو حبس - چيز - تا برود و آن، اشرارى است كه اگر بيرونش كنند باز هم مشغول بشود به آن كارها، ماند تا هر وقتى كه خدا بخواهد.

بايد همه تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند و مشغول خدمت به اسلام شدند

در هر صورت، من به همه كس، حالا يك دسته‏اى ملتفت نيستند، توجه ندارند. همه كس بايد تشكر كنند از اين آقايانى كه كارهايشان را زمين گذاشتند. اين آقايان يك كار ديگرى داشتند يك كار كارشان اين كارها نبود كه، يك كارهاى ديگرى داشتند، يك علاقه‏اى به يك مسائلى داشتند، علاقه‏اى به مباحثه داشتند، علاقه‏اى به درس داشتند، در يك محلى علاقه پيدا كرده بودند. اينها بدون اينكه توقعى داشته باشند آمدند و مشغول خدمت شدند به اسلام، خدمت شدند به مسلمين و ما بايد از آنها قدردانى كنيم، بايد تشكر كنيم از آنها و خداى تبارك و تعالى هم به آنها اجر خواهد داد و همه چيز از اوست. و انشاءالله جبران همه نقيصه‏ها را او مى‏كند، بشر چيزى نيست بشر فرض كنيد كه به شما يك تبريكى هم بگويند، اين اثرى ندارد، اثر دارد اين است كه كار پيش خدا خوب باشد، تا هميشه شايستگى انسان داشته باشد. و من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه تا حالا وضع ايران رو به خوبى است الحمدلله، رو به بهبودى است، از اين به بعد هم رو به بهبودى بشود و اين مسائل جنگ هم زودتر انشاءالله حل بشود و ايران اگر رهايش كنند به حال خودش (و حال آنكه نمى‏كنند رها) كار خودش را زود انجام مى‏دهد، ولى حالا هم كه رها نكنند باز دارد انجام مى‏دهد.

منافقين حتى بعضى از علماى ما را بازى داده بودند

آن مسأله‏اى كه همه كس مى‏گفت، هر كس مى‏رسيد مى‏گفت كه نمى‏شود، نكنيد، خونريزى مى‏شود، چه مى‏شود ، بعضى از آقايان از قم به من نوشتند كه آقا ديگر بس است - ديگر - اين شاه‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 181

ماندنى است، ديگر بس است رها كنيد خوب، اينها نمى‏دانستند قضيه را و معذور بودند. از اين ور خيرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتى براى منافقين. منافقين، خوب بعضى‏ها را بازى داده بودند اينها، خوب، اينهمه جوانان ما را بازى دادند هيچ، بعضى از علماى ما را بازى داده بودند، بعضى از ريش سفيدهاى ما را بازى داده بودند، كه به سفارشى نوشته بودند راجع به اينها و من آن آدمى كه آمد، با آنكه سفارشى نوشته بودند اينها، گوش كردم حرف‏هايش را ديدم آدم معوجى است. از زياد مسلمان بودنش من اين را ادراك كردم.

در هر صورت، ما بايد اين راهى كه در آن واقع شديم ببريمش تا آخر. مأيوس نبايد بشويم و شما هم دنبال اين نباشيد، يعنى خيال اين را نكنيد كه به شما يا به ايرانى‏ها، خارجى‏ها تبريك مى‏گويند. آنها تا آخر هم با ما سر و كارشان، سر و كار دشمنى است و ما هم بايد اعتنايى به اين دشمنى‏ها نكنيم. آنها همه چيز دارند، ما خدا داريم. يعنى همه چيز ما داريم، آنها هيچ چيز ندارند و تا حالا هم كه خداى تبارك و تعالى به ما لطف فرموده، عنايت فرموده و ما تا حالا هم بحمدالله بدى آنطورى كه انقلابات ديگر مى‏بينند، نديديم. اينطور كه يك ميليون يك ميليون مى‏ريختند دريا، ما نداديم اينطور چيزها را و آن هم براى همين بود كه مردم در كار بودند، اسلام در كار بود، اين مردم يك راز رساندند، من اين حديثى كه وارد شده، گاهى وقت به اين، همين امثال محمدرضا حمل مى‏كنم كه لايزال يويد هذا الدين بالرجل الفاجر آن رجل فاجر وقتى كه كار را رساند به آنجا يكدفعه انقلاب حاصل شد، اين تأييد است ديگر، تأييد دين است، عكس العمل است اين، آن كارى مى‏كند كه عكس العملش يك همچو مطلبى مى‏شود و اين از اوضح مصاديق بود كه اين، آن رجل فاجر بود كه تأييد كرد رژيم را به اين معنا، كه با كار بدش و با ظلمش و با ستمش انفجار حاصل كرد و مردم فهميدند و همه به اينكه اين رژيم، رژيمى نيست كه بشود به آن دل بست، اين رژيمى نيست كه بتواند خدمتگزار باشد، او خواهد غارت كند، مى‏خواهد از بين ببرد، وقتى مردم فهميدند اين معنا را، از اعمال خودشان فهميدند، انفجار حاصل شد و بحمدالله پيروز شديد در يك مدت كمى و با يك ضايعات كمى و آن چيزى كه برديد ارزشش در دنيا زياد است و آن اين است كه اسلام را آورديد، اسلام را آورديد در ايران. حالا هر كس، هر چيزى مى‏خواهد بگويد بگويد، به ما چه ربطى دارد براى ما همه مى‏گويند، براى شما هم بگويند مثلاً براى من مى‏گويند كه، از اين خارجى‏ها يك وقتى نوشته بودند، چه كردند كه خودش ديگر كارى از او نمى‏آيد اين اطرافى‏ها دارند اداره مى‏كنند او را، آن اطرافى‏ها را من تا حالا نشناخته‏ام كه او هى دارد به من مى‏گويد عرض مى‏كنم كه يا فلان آدم يا فلان آدم در او تأثير دارد، حال آنكه اگر مرا آنهائى كه شناخته‏اند مى‏دانند كه من آنى كه بايد انجام بدهم تحت تأثير واقع نمى‏شوم، انجام مى‏دهم. اگر من بنا بود كه تحت تأثير واقع شده بودم از اول بنا بود نبايد اصلا وارد بشوم در كار، با اينكه آنقدر به من خيرخواهى كردند الى ماشاءالله، خوب، من در پاريس هم كه بودم خيرخواهى زياد مى‏شد كه كشته مى‏شود، چه مى‏شود، شلوغ مى‏شود، چه مى‏شود، پيش هم نمى‏رود، از اينها، لكن ما ديديم كه خوب، يك تكليفى است ما ادا مى‏كنيم، توانستيم كه بحمدالله حالا هم توانستيم كار را انجام بدهيم، نتوانستيم

صحيفه نور ج 17 صفحه 182

هم تكليفى بوده است ادا كرديم. حالا هم شما همين است يك تكليفى متوجه است الان به همه ما براى حفظ اين جمهورى، به همه ايرانى‏ها، تكليف متوجه است كه اسلام را آورديد، حفظش كنيد، رژيم را برديد يك رژيم حقى را آورديد، بالاخره هم شكستيد شما چيز را، اما تكليف ادا كرديد - دنبال آنها دنبال اين هستند كه حالا چه مى‏گويند كه ما آن كار را بكنيم، حالا اين كار پيش مرم چه مى‏شود، مردم چه صلاح مى‏بينند و آنهمه صلاحديد مى‏كردند براى حضرت امير، كه شما آن آدم بگذاريد باشد، بعدها، ايشان مى‏گفت من نمى‏توانم يك كسى كه بر خلاف اسلام عمل مى‏كند بگذارمش باشد. در هر صورت اميدوارم كه خداوند قدرت مقاومت به همه ما عنايت كند و ما مقاوم باشيم در مقابل مشكلات و انشاءالله اميدوارم كه به زودى مسائل حل بشود و اگر من نبينم، شما انشاءالله ببينيد كه مسائل خوب شده، حل شده و موفق باشيد خداوند تاييد كند همه را.

والسلام عليكم و رحمه الله و بر كاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها