0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  11:09 AM

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 93

تاريخ: 11/9/61

بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و روحانيون استان همدان، گروهى از روحانيون اصفهان، اعضاى نهادهاى مختلف اجرايى، كاركنان مركز اسناد انقلاب اسلامى و وزير مشاور و سرپرست سازمان برنامه وبودجه

تحول روحى ملت از عنايات و تفضلات الهى است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اولاً بايد تشكر كنم از آقايان علماى استان همدان و از علماى اصفهان و از برادرهائى كه از خارك آمده‏اند و از برادرهائى كه از تمام كشور راجع به برنامه و اينها تشريف آورده‏اند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. و من اميدوارم كه همه آقايان در هر جا كه هستند موفق باشند و مؤيد به تاييدات خداى تبارك و تعالى.

يك صحبت من با همه آقايان، مشترك بين همه آقايان و همه ملت و همه علماى سرتاسر كشور و همه رزمندگان و قشرهاى ديگرى كه در هر جا هستند، چه آنهائى كه مشغول به يك خدمت دولتى يا مجلسى يا ملى هستند و چه آنها كه مشغول به جهاد هستند در مقدم جبهه‏ها و در پشت جبهه‏ها و بالاخره تمام خواهران و برادران كشور اسلامى ايران، و آن اين است كه همانطورى كه آقا فرمودند، خداوند تبارك و تعالى به ما عنايت فرمود و تفضل فرمود، تفضلى كه ما نمى‏توانيم از عهده شكر او برآئيم. يك تفضل در جنبه نفى كه بحمدالله ملت ما با فضل الهى موفق شد كه رژيم فاسدى كه مى‏رفت همه ايران را، همه جوانان ايران را فاسد كند، از چنگال ظلم آن و ابرقدرت‏هائى كه دندان و چنگ‏شان بر اين مملكت مسلط شده بود، از ظلم آنها و از گرفتارى‏ها به بركت اسلام و به بركت ملت بزرگوار ايران رهائى يافتيم. و يك جنبه مثبت كه تحولى در ايران پيدا شد كه نمى‏توانيد شما در تاريخ نظير اين تحول را پيدا بكنيد، تحولى كه تمام قشرها را از آن وضعى كه داشتند، از آن گرفتارى‏هائى كه داشتند، چه گرفتارى‏هاى اخلاقى و چه گرفتارى‏هاى مادى و چه گرفتارى‏هاى معنوى متحول كرد به يك انسان‏هائى كه براى خدا، براى اسلام، براى استقلال و آزادى، همه با هم كوشش مى‏كنند. نمى‏تواند انسان تصور كند كه چه انگيزه‏اى در تمام اين كشور، در بچه‏هاى كوچك دو سه ساله تا پيرمردهاى مريض در بيمارستان‏ها پيدا شد كه همه از يك حالت طبيعى به يك حالت الهى برگشتند. شما الان در هر جاى اين كشور كه برويد مى‏بينيد كه توجه عمومى مردم، توجه توده‏هاى مردم به اسلام است و هر گرفتارى كه براى دولت پيش بيايد، براى ارگان‏هائى كه در دولت هستند، براى ارتش پيش بيايد، براى پاسدارها پيش بيايد، براى كميته‏ها پيش بيايد و براى ساير رزمندگان، مردم به دنبال آنها و به حمايت

صحيفه نور ج 17 صفحه 94

آنها مهيا هستند و عمل مى‏كنند. كه اگر نبود اين تحولى كه خداى تبارك و تعالى نصيب كشور ما كرده است، اين اگر تحول الهى نبود و اين تجلى ايمان نبود، هرگز نمى‏توانست كسى باور كند كه آن گرگ‏هائى كه بر اين كشور تسلط پيدا كردند و با چنگ و دندان همه چيز اين كشور را در تحت سلطه خود قرار داده بودند، آنها بيرون بروند و نمى‏شد تصور كرد كه همه قدرت‏هاى بزرگ و آنهائى كه دنباله آنها هستند، چه در منطقه و چه در خارج منطقه با هم دست به هم دادند از حيث تبليغات، تسليحات و قواى نظامى‏شان و همه بر ضد اين ملت مظلومى كه براى خدا قيام كرده است كوشش مى‏كنند و خداى تبارك و تعالى معذلك قدرتى به اين ملت عنايت فرموده است كه تمام توطئه‏هاى آنها را خنثى كرده است و مى‏كند انشاءالله. و اين از امورى است كه ما شكرگزارى او را نمى‏توانيم بحق بجا بياوريم، لكن آن مقدارى كه براى ما ميسور است در سپاسگزارى و شكرگزارى در اين نعمت بزرگ، اين است كه اولاً تقوا را پيشه خود كنيم و خداى تبارك و تعالى را در تمام امور حاضر و ناظر ببنيم در خلوت و جلوت، در حال جنگ و در حال صلح، در تهيدستى و در غنا خداى تبارك و تعالى را حاضر ببينيم. همه عالم محضر خداست، هر چه واقع مى‏شود در حضور خداست، هر خطراتى كه در قلب ما واقع مى‏شود در حضور خداست. ما بايد به شكر نعمتى كه خداى تبارك و تعالى، نعمت‏هاى غير متناهى كه به ما عنايت كرده است و به شكر اين نعمتى كه اخيراً به ما عنايت فرموده است، توجه به او داشته باشيم و تقوا را پيشه كنيم و از خداى تبارك و تعالى بخواهيم كه ما را به حال خودمان باز ندارد و عنايت خودش را از ما سلب نفرمايد.

علماى بلاد و ائمه جمعه و جماعات مردم را دعوت كنند به تقوا و حضور در صحنه

و يك كلمه به علماى اسلام و خصوصاً علماى ايران و آقايانى كه از استان همدان تشريف آورده‏اند و از اصفهان و بالاخره تمام علما و ائمه جمعه و جماعاتى كه در تمام كشور هستند و يا امام جمعه هستند يا مبلغ هستند و مشغول به خدمت هستند، مردم را دعوت كنيد به تقوا. در نماز جمعه در خطبه اول واجب است دعوت به تقوا. با همين عنوان عربى‏اش را بگوئيد، فارسى‏اش را بگوئيد و مردم را دعوت كنيد كه متقى باشند. و در خطبه دوم هم احتياط لازم است كه مردم را دعوت كنند به تقوى. و اين دليل بر اين است كه در اين خطبه واجب فرموده است كه مردم را به تقوا دعوت كنند، دليل بر اين است كه عنايت حق تعالى به تقوا در درجه بالايى از ساير عنايت‏هاست. و ما مردم را، شما آقايان علمائى كه ائمه جماعت هستيد، علمائى كه ائمه جمعه هستيد، علمائى كه مبلغ هستيد، در هر جا هستيد مردم را به تقوا و توجه به خداى تبارك و تعالى دعوت كنيد، كه اين دعوت به تقوا و دعوت به توجه به خدا (كه انشاءالله مؤثر خواهد بود در همه نفوس) موجب اين بشود كه عنايت حق تعالى به ما ادامه پيدا كند و خداوند اين نعمت را براى ما حفظ بفرمايد. و يك چيز ديگرى كه باز مربوط به علما هست و مربوط به ساير ملت، و آن اين است كه علماى بلاد، ائمه جمعه و جماعات، مبلغين، مردم را دعوت كنند به حضور در صحنه. تاكنون هر چه بركات به

صحيفه نور ج 17 صفحه 95

اين جمهورى اسلامى رسيده است و هر چه پيروزى نايل اين ملت مظلوم، كه در طول تاريخ مظلوم بود عايد شده است، از حضور ملت و همه قشرهاست كه در صحنه‏اند و از اينكه جمهورى اسلامى را از خود مى‏دانند، چنانچه از خودشان هست. اسلام اختصاص به شخصى ندارد. اسلام، اسلام همه است و جمهورى اسلامى خدمتگزار به همه است و مال همه است.

من عرض مى‏كنم كه هم علما اين مطلب را هميشه به مردم گوشزد كنند و هم مبلغين گوشزد كنند كه اين حضور شما در صحنه و پشتيبانى شما از جمهورى اسلامى و از مجلس و از دولت و از قوه قضائيه و از ارتش و از سپاه پاسداران و همه، اين رمز پيروزى است كه عايد شما شده است و به شكرانه نعمت پيروزى، مردم را دعوت كنيد به اينكه در صحنه باشند و مردم دنبال اين باشند كه مشكلاتى كه براى دولت يا براى مجلس يا براى ارتش پيش مى‏آيد، ننشينند و نگاه كنند و ناظر باشند، در صحنه باشند و فعاليت كنند. به فعاليت شماهاست كه اين جمهورى زنده مانده است و انشاءالله با فعاليت‏هاى شما هم زنده و شكوفا خواهد بود.

از جمله چيزهائى كه باز تكليف همه ماست و تكليف آقايان است كه مردم را به آن دعوت كنند و دنباله حضور در صحنه است اين است كه مجلس خبرگانى كه ما امروز در پيش داريم، اينطور نباشد كه آقايان، ديگران كناره‏گيرى كنند، سستى كنند. ملت را دعوت كنند، خودشان تشريف ببرند به پاى صندوق راى، رأى بدهند، ملت را دعوت كنند به راى. منتها ملت و شما و هر كس آزاد است هميشه و به هر كس كه مى‏خواهد، رأى مى‏دهد، ولو آنكه آقايان و فرض كنيد كه علماى حوزه علميه تهران يا قم آنها را معرفى نكرده باشند. شما الزامى نداريد به اينكه هر چه آنها معرفى كردند، شما هم همان را معرفى كنيد. البته آنها بررسى كرده‏اند، تخصص در اين امر دارند، بررسى از امور كرده‏اند و با بررسى اين كار را انجام داده‏اند، لكن اين اسباب اين نمى‏شود كه كسى الزام كند كه كسى را كه تو بايد به فلان رأى بدهى. آزاد هستيد و رضاى خدا را در نظر بگيريد و توجه به خدا داشته باشيد و پاى صندوق‏ها بعد از اينكه اعلام كردند، تشريف ببريد و رأى خودتان را بدهيد. اين رأى به اسلام است. همانطور كه جمهورى اسلامى را شما رفتيد و رأى داديد و تقريباً از صد كمى كمتر رأى داديد، اينجا هم اميد است كه به همين طورها باشد انشاءالله.

مسأله برنامه از مهمات يك كشور است

و يك كلمه هم با بعضى از گروه‏هائى است كه اينجا تشريف دارند. اما از آنهائى كه از جزيره خارك آمده‏اند، بايد من بسيار تشكر كنم. اينها آنطورى كه امام جمعه محترمشان نقل كرد الان براى من، (قبل از اينكه من بيايم نقل كرد) بچه و كوچك، زن و مرد دنبال اين رفتند كه اين مواردى را كه خرابكارها مى‏خواهند خراب كنند، اينها دورش خاك بريزند تا نتوانند خراب كنند. اين از همان تحولاتى است كه در ملت ما پيدا شده است كه عرض كردم. شما گمان نكنيد كه اگر همه جزيره خارك را به باد فنا مى‏دادند در زمان طاغوت، يكى پيدا مى‏شده كه بگويد چرا، شايد هم مردم خوشحال مى‏شدند

صحيفه نور ج 17 صفحه 96

كه اين شاه و نمى‏دانم شاه بازى‏هائى كه بوده، بگذاريد كه به هم بخورد. امروز خداى تبارك و تعالى به واسطه اسلام كه سايه افكنده است بر همه و سايه محبتش بر روى همه ملت است، با خاطر اوست كه بزرگ و كوچك در صحنه‏اند و در آنجائى كه احتمال اين هم هست كه يك وقت خرابكارى بشود، معذلك مى‏روند و اين كارها را مى‏كنند. و من بسيار متشكرم از آنها و دعا مى‏كنم خداوند انشاءالله آنها را حفظ كند و خداوند توفيق عنايت كند كه خداى تبارك و تعالى توفيقات خودش را از ما سلب نكند و توفيق عنايت كند كه ما به خدمت مشهور باشيم.

و يك كلمه هم با اين گروه‏هايى كه در برنامه هستند عرض مى‏كنم. مسأله برنامه از مهمات يك كشور است. اگر چنانچه بدون برنامه، يك كشورى بخواهد اداره بشود، نمى‏شود اداره بشود، بايد برنامه باشد. برنامه ريزى‏ها را بايد با كمال دقت اشخاصى كه تخصص دارند، اشخاصى كه توجه به مسائل سياسى و مسائل اجتماعى و مسائل اسلامى دارند، اينها بايد با كمال دقت بررسى كنند و متحدا با هم برنامه ريزى كنند و براى كشور راه برنامه‏ريزى، راهى - است - باز مى‏كند براى پيشبرد مقاصد كشورى، لكن يك نكته را عرض كنم و آن اينكه اگر برنامه‏ريزى را بدون نظارت روحانيون بكنند (يعنى متخصصينى كه از روحانيون هستند) اين موجب اين مى‏شود كه برنامه را كه ريختيد ببريد مجلس، مجلس رد كند. آنها قبول كردند، ببريد در كميسيونى كه تخصص در اين امر دارند، آنها رد كنند. از اينجا بگذرد ببريد در شوراى نگهبان، آنجا رد كنند. اين اسباب اين مى‏شود كه كارها معطل بماند. شما در اين اجتماعاتى كه مى‏خواهيد بكنيد، روحانيونى كه در اين امر تخصص دارند، آنها را دعوت كنيد كه نظارت كنند كه يك وقت خداى نخواسته برخلاف اسلام چيزى واقع نشود، كه اگر بر خلاف اسلام واقع بشود، جز اينكه شما زحمت‏تان هدر رفته است، كارى نكرده‏ايد، براى اينكه بالاخره وقتى رسيد به شوراى نگهبان، شوراى نگهبان رد مى‏كند، آنوقت شما مدت زحمت كشيده‏ايد زحمت‏تان از بين رفته است، دوباره از سر بايد شروع كنيد. اين را از اول يك كسى كه تخصص داشته باشد در امور اسلامى، و بينائى و توجه به مسائل كشور و به گرفتارى‏هائى كه امروز ما در كشور داريم، توجه به اين مسائل رويهمرفته داشته باشد، آن هم حاضر باشد و با شما كمك كند و نظارت كند تا اينكه مسائل مطابق ارزش‏هاى اسلامى باشد، وقتى مطابق شد ديگر آسان مى‏شود، مجلس كه برود مجلس قبول مى‏كند و شوراى نگهبان هم كه برود شوراى نگهبان هم قبول مى‏كند. اين اسباب تند شدن كار مى‏شود. آنطور، اسباب اين مى‏شود كه كارها تعويق بيفتد، و در حالى كه برنامه لازم داريم و محتاج است كشور ما به برنامه - برنامه - چندين ماه هى دست به دست برود، از اين كانال رد بشود، آن كانال رد كنند تا آخر هم به نتيجه نرسد. و اما اگر چنانچه متضصصين در اصل برنامه‏ريزى، متخصصين در امور اسلامى، اينها با هم مجتمع بشوند و برنامه را درست بكنند كه مطابق ارزش‏هاى اسلامى باشد، آنوقت ديگر به زودى كار تمام مى‏شود و بهتر هم خواهد شد. و من اميدوارم كه انشاءالله اين كار را جديت كنيد كه بشود و عمده اين است كه همانطور كه اول عرض كردم، تقوا داشته باشيد. تقوا براى همه لازم است و براى كسانى كه متصدى امور كشور هستند، لازمتر است.

صحيفه نور ج 17 صفحه 97

آنهايى كه متصدى امور نيستند، تقوا يك امرى است كه براى شخص خودشان و احياناً هم براى يك عده‏اى كه با او تماس دارند موثر است و خلاف تقوا براى شخص خود آن آدم و براى اشخاصى كه با او معاشر هستند، گاهى سرايت مى‏كند و موثر مى‏شود. اما متصديان امور به حسب تصدى كه دارند، اگر خداى نخواسته تقوا نداشته باشند، يك وقت مى‏بينيد كه اينهائى كه در رأس امورند اگر تقوا نداشته باشند، اين به همه كشور سرايت مى‏كند، همه كشور را يك وقت خداى نخواسته به باد مى‏دهد و لهذا براى آنها اهميت تقوا بسيار بيشتر است تا براى اشخاص. آنها، هم براى خودشان خوب است، هم براى دوستانشان خوب است و هم براى كشورشان خوب است، براى تمام كشور. اگر با بى‏نظرى و حسن نظر و تقوا در همه جا عمل بشود، اختلافاتى پيش نمى‏آيد. همه اين اختلافات كه مى‏بينيد گاهى پيش مى‏آيد، همانطورى كه اختلافاتى كه در دولت‏هاى بزرگ پيش مى‏آيد، براى اينكه تقوا ندارند، تقواى سياسى ندارند، تقواى اجتماعى ندارند، تقواى شخصى و اخلاقى ندارند. اين اسباب اين مى‏شود كه اين مى‏خواهد او را بچاپد، او هم مى‏خواهد اين را بچاپد، اين موجب اين مى‏شود كه دعوا بشود. اما اگر تقوا در كار بود و اگر چنانچه هر كسى روى مرز خودش عمل مى‏كرد، اينهمه جنگ و جدال پيش نمى‏آمد.

اگر بخواهيد شما به اسلام خدمت كرده باشيد بايد كارهائى كه انجام مى‏دهيد با تقوا و با حسن نيت باشد

حالا ما در كشور خودمان كه بحمدالله مردمش رو به تقوا و رو به اسلام و رو به احكام قرآن و اسلام هستند و دارند از آن راه مى‏روند و آن سير را مى‏كنند، براى ما، براى خود ما، اين مسأله لازم است كه آنهائى كه متصدى امور اين كشور هستند، چه دولت، چه قوه قضائيه و چه مجلس، اينهائى كه متصدى راه انداختن كار اين ملت هستند و آنهائى كه در جبهه‏ها هستند و مشغول جنگ يا تهيه جنگ هستند، همه مردم و خصوصاً اينها، اينها اگر چنانچه بخواهند اين كشور پيش برود، اختلافات از بين برود، اختلافاتى كه همه مى‏دانيم كه اگر خداى نخواسته پيش بيايد و ملت را به تباهى خواهد كشيد، اگر اختلافات در سران قوم پيش بيايد سرايت خواهد كرد و يك وقت مى‏بينيم كه دسته دسته شدند و هر كسى يك طبلى مى‏زند، اگر بخواهيد شما به اسلام خدمت كرده باشيد، بخواهيد به قرآن مجيد خدمت كرده باشيد، بخواهيد كه در پيشگاه خدا رو سفيد باشيد، بخواهيد كه فردا كه از اينجا به آن در مى‏رويد رو سفيد برويد، بايد اينطور باشد كه كارهائى را كه انجام مى‏دهيد، بى غرض و بى مرض و با تقوا و با حسن نيت باشد. اشكال خيلى خوب است، در مجلس مثلاً، خوب، بايد يك مطلب رد و بدل بشود، اشكال بشود، لكن اشكال طلبگى. دو تا طلبه وقتى كه با هم مى‏نشينند و - عرض مى‏كنم كه - صحبت مى‏كنند، گاهى مى‏رسد به فرياد، اين فرياد مى‏زند سر او، او فرياد مى‏زند سر او براى مطلب، اما همه دنبال اينند كه حق را پيدا كنند، بعد هم كه مباحثه تمام شد دو تا رفيق هستند، مى‏روند با هم مى‏نشينند و چاى مى‏خورند. اينجور اشكال، اشكال سازنده است. اشكال مدرسه‏اى، اشكال طلبگى،

صحيفه نور ج 17 صفحه 98

اشكال سازنده است. طلبه‏ها آزاد در پاى درس مراجع خودشان مى‏نشينند، آزاد صحبت مى‏كنند، اينطور نيست كه حق صحبت دادن به اين ندهند، به آن ندهند، به همه هم مساوى حق مى‏دهند، يك بچه‏اى هم برود، بچه طلبه‏اى هم برود وقتى اشكال بكند گوش به او مى‏دهند، جوابش را مى‏دهند. اين اشكال سازنده است هر دو مى‏خواهند حق را پيدا بكنند. شما هم همين طور است، ملت ما هم بايد همه همين جور باشند. اگر بخواهند تربيت اسلامى داشته باشند بايد توجه كنند، گوششان به اين باشد كه اسلام چه فرموده، ما هم دنبال آن باشيم. اگر آراى خودشان را، اغراض خودشان را خداى نخواسته در پيش بياورند، هم خودشان تباه مى‏شوند و هم ديگران را تباه مى‏كنند. برنامه ريزى‏اش همين طور است و وزارتخانه‏هايش همين طور است و مجلسش همين طور است، ارتش و قواى مسلحش همين طور است، ساير ملتش هم همين طور است، قوه قضائى‏اش هم همين طور است و خصوصاً در قوه قضائيه از جاهاى ديگر اهميتش بيشتر است، براى اينكه قوه قضائيه سر و كار با همه چيز مردم دارد، اينها بايد با توجه به خداى تبارك و تعالى و حسن نيت و توجه به مسائل اسلامى (چنانچه دارند) با اينطور مشى كنند و همين طور ساير برادرهائى كه در اين كشور هستند.

اگر ما مشى‏مان را اينطور قرار بدهيم مطمئن باشيد كه آسيبى به ماها نمى‏رسد. آن روز آسيب به ما مى‏رسد كه از باطن بگنديم، افراد باطن شان بگندد و اين گند هم سرايت كند و يك دسته‏اى را از بين ببرد و متعفن كند. آن دسته، دسته ديگر را، آن دسته، دسته ديگر را. آنوقت است كه كودتا مى‏شود و از بين مى‏رويد، آنوقت است كه ممالك بزرگ به شما طمع مى‏كنند و با دست خودتان شما را از بين مى‏برند. غالب آن جاهائى كه اين دولت‏هاى بزرگ و اين قدرت‏هاى فاسد غلبه كرده‏اند بر مردم، با دست خود مردم به مردم غلبه كرده‏اند. كم اتفاق مى‏افتد كه يك دولتى بيايد بريزد و خودش بخواهد كارى را انجام بدهد. هميشه نشسته‏اند آنجا توطئه مى‏كنند، آدم تراشى مى‏كنند در خود ملت. اگر توانستند از خود ملت يك بساطى درست مى‏كنند و ملت را از بين مى‏برند، كشورها را از بين مى‏برند. بايد ما كه يك كشورى هستيم توجه به خدا مى‏خواهيم داشته باشيم، مى‏خواهيم خودمان مستقل باشيم، مى‏خواهيم خودمان همين كار فقيرانه‏اى كه داريم، مال خودمان باشد. ما نمى‏خواهيم كه همه چيزهاى بزرگ را داشته باشيم و اسير باشيم. ما البته اگر الان هم تسليم هر كدام از قدرت‏ها بشويم، هر چه بخواهيم به ما مى‏دهند. الان هم اگر شما دولت تان، ملت‏تان تسليم بشويد به آمريكا، سرشار همه چيز به شما مى‏دهند، اما چى، همان چيزى را مى‏دهند كه به حيواناتشان مى‏دهند، همان چيزى را مى‏دهند كه به اسب‏هايشان مى‏دهند، همان چيزى را مى‏دهند كه به نوكرهايشان مى‏دهند. اما اگر ما بايستيم و بگوئيم نه، ما نه شرقى هستيم و نه غربى، نه اين را مى‏خواهيم، نه آن را مى‏خواهيم و با هيچ كس هم دعوا نداريم، هر كس با ما مصالحه دارد و حاضر است كه ما با استقلال خودمان زندگى كنيم، ما با او هم روابط داريم و هركس اين معنا را ندارد، ما نمى‏خواهيم روابط داشته باشيم.

بالاخره اساس يك كشورى با اتحاد مردمش مى‏شود. استقلال يك كشورى اگر بخواهد حفظ بشود بايد مردم احساس كنند كه ما استقلال مى‏خواهيم. آزادى يك كشورى بايد مردم احساس كنند كه‏

صحيفه نور ج 17 صفحه 99

ما آزادى مى‏خواهيم، تنفر از اينكه ما در تحت رهبرى و نمى‏دانم در تحت ذلت كشورهاى چيز باشيم براى شكم‏مان. بايد ملت اين را احساس كند كه ما عروسك خارجى را نمى‏خواهيم كه به ما عروسك بدهيد و ما خودمان را تسليم كنيم. ما اين زرق و برق خارجى كه برايمان بيايد نمى‏خواهيم، ما مى‏خواهيم مستقل باشيم خودمان درست كنيم. اگر اين را ملت احساس كرد، هيچ وقت اين آزادى و اين استقلال را از دست نمى‏تواند بدهد، هيچ وقت به آن طمع نمى‏كنند. همه طمع‏ها اين است كه توجه كنند، اين را با او دعوا بدهند، اين قاضى را با آن قاضى، اين حاكم را با آن حاكم، آن استاندار را با آن استاندار، مردم را با آنها، امام جمعه‏ها را با مردم، مردم را با امام جمعه‏ها، از اين حرف ها. اگر اين مسائل پيش بيايد، بترسيد كه به زودى خداى نخواسته عنايات خدا از ما سلب بشود و ما برگرديم به همان حال فضاحتى كه آنوقت بود، به حالى كه جوان‏هاى ما را مى‏بردند تا بكلى تباه كنند، مى‏بردند تا تمام حيثيت انسانى را از آنها بگيرند. و اگر انشاءالله همين طورى كه شما بيدار هستيد، همين طورى كه توجه به مسائل داريد، همين طورى كه توجه به امور الهى داريد، همين طورى كه توجه داريد كه دشمن‏هايتان كى هستند، توجه داريد كه دوست‏هايتان كى هستند، اگر اينطور پيش برويد، بدون اينكه جنگى باشد و بدون اينكه نزاعى باشد، كسى با شما چيز نمى‏كند. اين هم كه مى‏بينيد يك گوشه كشور ما فرض كنيد جنگ واقع شد و دو سال هم هست كه آنهمه هم به ما و خودشان ضرر زده‏اند، براى اينكه يك ديوانه‏اى پيدا كرده‏اند، يك نفر آدم كه نفهميد چه مى‏كند. الان هم آنطورى كه در روزنامه‏ها بوده (من نمى‏دانم صحت و سقمش را) الان هم مى‏گويند كه اين آدم به واسطه اينكه شكست خورده و بايد فرار كند، بنا دارد كه مخازن خودشان را از بين ببرد و از اين آدم بعيد ندانيد شما. اما اشخاص متفكر، اشخاص متوجه، فرض كنيد كه همين دولت‏هاى ابر قدرتى ملتفت مسائل هستند، آنها هيچ وقت خودشان نمى‏آيند در ميدان، آنها هميشه از اين حيوانات را وا مى‏دارند كه بريزند به جان هم اينها و از بين ببرند اينها را. و ما بايد ايستادگى كنيم و اين توجه را داشته باشيم كه شما خيال نكنيد كه جنگ است و ما سختى جنگ داريم. آقا! شما هر كدامتان ادراك كرده باشيد، اين جنگى كه در دنيا پيدا شد، جنگ ثانى، اين جنگ دوم، جنگ اولش را هم من يادم هست، اما اين جنگ دومى كه بسيارى از شما يادتان هست، اين جنگ با اينكه به ما هيچ ارتباط نداشت، ما داخل جنگ نبوديم، ما هيچى، كنار بوديم، در عين حال به واسطه همين جنگ، ايران قحطى شد، در ايران نان پيدا نمى‏شد، يك چيزى بود سياه، مثل اين عباى من سياه بود، يك چيز اينطور قلمبه‏اى مى‏دادند به مردم. يك دانه نان سنگكى شما در تهران پيدا نمى‏كرديد. در قم كه ما بوديم، تمام دكان‏ها بسته شده بود و هيچ پيدا نمى‏شد. امروز بحمدالله نعمت مى‏بينيد دارد. مى‏گوييد گرانى است، شما يك توجهى به ساير جاها بكنيد. كجا گرانى نيست؟ قبول دارم كه بايد گرانى را جلويش را بگيرند، قبول دارم كه بايد زحمت بكشند، اما يك دولتى است كه با تمام كوشش دارد زحمت مى‏كشد و خدمت مى‏كند، حالا يك دسته فاسق غرغر مى‏كنند براى اينكه حكومت دست آنها نيفتاده است و دست يك آدم‏هايى صحيح افتاده است. خوب آنها حسابشان عليحده است ملت ما كه حسابش اين نيست، ملت ما حسابش اين است كه ببيند كه اين دولت كارش

صحيفه نور ج 17 صفحه 100

موازين اسلامى دارد، البته اگر يك اعوجاجى هم پيدا بشود مجلس رفع مى‏كند، اگر اعوجاجى در مجلس هم پيدا بشود شوراى نگهبان ديگر اغماض نخواهد كرد.

بنابراين مشكلات جنگ كه در دنيا اگر يك جائى واقع بشود مردم، هم را مى‏خورند، در ايران با اين مشكلات جنگ ارز شما بالا رفته است، ارزى كه در اول جنگ كم بوده است حالا بهتر از آنوقت شده است، ارزى كه در بين جنگ يك وقت پائين آمد الان بالا رفته است و اين براى اين است كه دولت ما يك دولت دانشمندى است و خدمت دارد مى‏كند، ساير ارگان‏ها هم همه خدمت دارند مى‏كنند. البته در هر جا دو نفر آدم هم كه پيش قاضى مى‏روند، يكى‏شان ناراضى در مى‏آيد و اين حكم به عدل هم ناراضى درست مى‏كند، اما اين را نبايد پاى حساب آورد. ما بايد توجه كنيم به اينكه گرفتارى در حال جنگ و انقلاب هست، خود انقلاب هر جا واقع شده است، در بعضى جاها بيشتر از چند ميليون آدم كشته شده است در انقلابشان. اينجا انقلاب شده است، انقلاب هم البته ما ضايعات داشتيم اما نه ضايعات انقلاب، كم بود ضايعات در اينجا. الان هم بحمدالله همه جا امن وامان است، يك جنگ بين يك ديوانه و عاقل هم در سرحدات هست، اين هم كه بيرونش كردند تمام شد و تمام مى‏شود انشاءالله. بايد هركس كه غر به گوشش مى‏خوانند، جوابش را بدهد كه آقا كجا گرانى نيست. خوب، البته يك مملكت اينطورى است. اگر شما پيدا كرده‏اى يك جائى كه نعمت اينطورى كه الان هست در ايران، البته يك چيزهائى كه اساسى نيست فرض كنيد سيگار كم است، حالا هم كه سيگار زياد شده، فرض كنيد يك چيزهاى تجملى نيست، شما تجملى را مى‏خواهيد چه كنيد؟ تجملى همان‏ها بود كه آنها وارد مى‏كردند و شما را اسير مى‏كردند، ارز شما را از بين مى‏بردند. اما آنهائى كه اساس زندگى است نان است و نمى‏دانم گوشت است و اينها هست حالا گران است من هم قبول دارم گران است، اما نبايد ما وقتى كه يك جنسى گران شد در حالى كه خوب بود اصلش به حسب قاعده دنيا قحطى باشد، پيدا نشود، اصلاً گوشت، من خودم با اين چشم‏هايم ديدم كه يك اسبى كه مرده بود يك عده ريختند سرش و گوشتش را بردند، من خودم اين را ديدم. امروز گوشت هست منتها گران است ما هم قبول داريم، اما در صدد هستند كه درست كنند. و من به شما نويد مى‏دهم كه انشاءالله كشور شما كشور صحيح خوب بشود به شرط اينكه متعهد به اسلام باشيد و متوجه باشيد به اينكه خداى تبارك و تعالى عنايت به ما كرد. و ما حفظش بايد بكنيم ناشكرى نكنيد. من مى‏ترسم خداى نخواسته از اينكه اگر ناسپاسى خداى تبارك و تعالى از ما ديد، با اينكه اينهمه نعمت به ما عنايت كرده است، اگر ناسپاسى ببيند خداى نخواسته عنايتش را كم بكند و ما تباه بشويم. شكر نعمت خدا بكنيد، توجه به خدا داشته باشيد، انشاءالله همه موفق خواهيد شد و همه پيشبرد خواهيد كرد و مملكت شما يك مملكت نمونه خواهد شد و همه‏تان سلامت و سعادت داشته باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها